زمان پیدایش یهودیت
از حدود (350) سال پیش از دوران سلطنتى اسرائیل تا زمان «شاؤول»؛ نخستین پادشاه اسرائیل، رهبرانى آن را اداره مى كردند كه كتاب مقدس از آنها به عنوان داور، یاد مى كند. از این رو دوران فعالیت آنها به عنوان دوران «داوران» خوانده مى شود. بنى اسرائیل در زمان داوران، براى مدت چند قرن، از یك سو با اهالى كنعان ـمانند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1396/10/28 ساعت 15:19
یهودیت از زمان كدام پیامبر به وجود آمده است و در هنگام پیدایش یهودیت ایران در دوره كدام پادشاه بوده است؟
حیات سیاسى یهودیان از فراز و نشیب هاى فراوانى برخوردار بوده به طورى كه زندگى قبایلى آنان طى قرون مختلف در سرزمین ها و شرایط مختلفى، رقم خورده است.
بنى اسرائیل، (430) سال در مصر زندگى كردند (كتاب مقدس، 1995م، خروج: 12/ 40). سرانجام، (1220) سال قبل از میلاد مسیح(ع) به رهبرى حضرت موسى(ع) و یوشع بن نون(ع) از مصر فرار كردند و تا پذیرش توحید، حدود چهل سال در صحرا، سرگردان بودند. تاریخ سیاسى یهود، پس از دوران موسى و یوشع بن نون در دوران میانهء یهودى تا پیش از میلاد مسیح را مى توان در چند دوره بازشناخت:
1. دوران «داوران»، از تسخیر سرزمین كنعان تا استقرار حكومت پادشاهان یهودى .
2. دوران پادشاهان یهودى
3. دوران اسارت و تبعید توسط آشوریان .
4. دوران سلطهء ایرانیان، از فتح بابل توسط كورش كبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شده.
5. دوران سلطهء یونانیان، از فتح اسكندر مقدونى تا حكومت مكّابیان .
7. دوران سلطهء رومیان (63ق.م) به بعد.
با مرور بر بخشى از مسائل مطرح در دوره هاى مختلف، تلاش مى كنیم الگوى سامان سیاسى را از جهت تاریخى و دینى، مورد بررسى قرار دهیم. با این توضیح كه برخى از ادوار فوق از دولت یهودى خاصى برخوردار نیستند و بخش اندكى از نوشتار حاضر، تحت عنوان كلى ترى به آنها اختصاص خواهد یافت. چنانكه، منبع اصلى در مطالعهء مهم ترین ادوار، كتاب مقدس خواهدبود.
1. الگوى تكوین دولت در دوران «داوران»
از حدود (350) سال پیش از دوران سلطنتى اسرائیل تا زمان «شاؤول»؛ نخستین پادشاه اسرائیل، رهبرانى آن را اداره مى كردند كه كتاب مقدس از آنها به عنوان داور، یاد مى كند. از این رو دوران فعالیت آنها به عنوان دوران «داوران» خوانده مى شود. بنى اسرائیل در زمان داوران، براى مدت چند قرن، از یك سو با اهالى كنعان ـمانند فلسطینى ها ، حیتى ها و امورى هاـ در كشمكش بودند و از سوى دیگر، میان اسباط دوازده گانه نیز نزاع بود. این اقوام یهودى به صورت مستمر به گناه آلوده مى شدند و مجازات الهى، شامل حال آنها مى شد. رهبران الهى آنان را از دست دشمنان نجات مى دادند و به خداپرستى فرامى خواندند، اما دوباره به ویژه با درگذشت رهبرانشان به گناه و بت پرستى روى مى آوردند و حتى بدتر از پیشینیان به آن مى پرداختند .
2. الگوهاى تكوین دولت در دوران «ملوك»
تاریخ یهود، صورت هاى مختلفى از تشكیل حكومت هاى دینى نشان مى دهد. اوایل قرن (11ق.م)، به تقلید از ممالك فلسطینى، مردم اسرائیل در دوران پیرى «سموئیل»ـ كه او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیكى رفتار نمى كردندـ از سموئیل نبى، درخواست نصب شاه كردند. خداوند و سموئیل نبى از این درخواست ناخرسند بودند، اما سرانجام این درخواست اجابت شد و با انتخاب شاؤول، توسط خداوند به پادشاهى، دوران جدیدى از حیات سیاسى قبایل یهودى شروع شد. به تدریج قلمرو این حكومت یكپارچه افزایش یافت. پس از شاؤول، حكومت داوود(ع) و سلیمان(ع) حكومت واحد آنان را به دو حكومت شمال و حكومت جنوب، تجزیه كرد. این امر یكى از مسائلى بود كه در حیات سیاسى یهود، تأثیر جدّى گذاشت. الگوهاى مختلف نحوه رسیدن به كرسى سلطنت در دوران سلطنت پادشاهان یهودى
الف. پس از سلیمان(ع) در اسرائیل بیست نفر به حكومت رسیدند كه ده نفر از آنان به صورت ارثى به سلطنت رسیدند و یك نفر از آنان نیز، زن بود كه از طریق شوهر خود به این منصب دست یافت.
ب. در حكومت یهودا نیز تعداد قابل توجهى به صورتى موروثى به سلطنت دست یافتند.
3. الگوى تكوین دولت در دوران اسارت و بازگشت (الگوى دست نشاندگى سیاسى)
بابلیان تا حدود پنجاه و چهار سال (538-586 ق.م.) یهودیان را به اسارت گرفته و آنها را به بابل تبعید كردند و پس از آن، ایرانیان نیز پس از فتح بابل توسط كورش كبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شدهء كنعان، حدود دو سده (332-538 ق.م.) یهودیان را تحت سلطهء خود داشتند. در دو دورهء سلطهء بابلیان و ایرانیان بر كنعان، مواردى از انتصاب یهودیان به حكومت هاى محلى و دست نشاندگى سیاسى آنان را مشاهده مى كنیم.
ب. بنیاد دینىِ یهودیت در تكوین دولت
الگوهاى سیاسى مختلفى در تاریخ دیرین یهود براى دستیابى به قدرت سیاسى وجود دارد. از این رو، جایگاه دینى حاكمان به صورت واحدى معرفى نشده است و امكان مشروعیت الهى آنها را نشان نمى دهد. هرچند از منظر دینى، ممكن است برخى از آنها بر برخى دیگر، ترجیح داشته باشند. در این راست، به بررسى برخى از این الگوها مى پردازیم:
1. دخالت و فاعلیت سیاسى ـ تكوینى خدا
در فهم الهى بودن حكومت هاى مطرح در تاریخ یهود، نباید این مسأله را از نظر دور داشت كه خداوند متعال بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، به دو گونه در سامان دینى ـسیاسى جامعه دخالت مى كند.
عهد عتیق به فاعلیت تكوینى خداوند در حیات سیاسى، توجه فراوانى نشان مى دهد. این مسأله در موارد مختلف مورد تذكر قرار گرفته است. به طور نمونه، در كتاب امثال آمده است: «به نیروى من، پادشاهان سلطنت مى كنند و قضات به عدل و انصاف قضاوت مى نمایند. تمام رهبران و بزرگان جهان به كمك من حكمرانى مى كنند»
یك نوع از دخالت، از جنس تقدیرهاى الهى در یارى دادن به افراد شایسته ـ براى تكوین و حیات حكومت آنهاـ و مجازات تكوینى افراد ناشایست در جهان است. گاه، تقدیر الهى، برخى را به موفقیت هاى سیاسى، رهنمون مى سازد و گاه، مانع موفقیت آنها یا موجب شكستشان مى شود. عهد عتیق در موارد بسیارى به مسأله تقدیر الهى، نسبت به افراد شایسته و ناشایست مى پردازد. برخى از این موارد كه به پادشاهان یهود، مربوط مى شود عبارتند از:
1. حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) كه از دیدگاه اسلامى پیامبرند، بنابر گزارش هاى عهد عتیق، پیامبر نبوده و فقط پادشاهانى نیكوكارند كه دومى به تدریج به انحراف گراییدگرایید . در موارد مكرّر، حضرت داوود، وعدهء خداوند، مبنى بر به حكومت رسیدن فرزند او سلیمان را یادآورى كرده است ( اما وعده الهى به صورت خاصى است. چه آنكه، خداوند براى
حفظ سلطنت در نسل سلیمان(ع) این شرط را قرار داده است كه به فرامین الهى پاى بندى نشان دهد. در غیر این صورت، سلطنت در نسل او استمرار نخواهد داشت.
چنانكه، با انحراف تدریجى او، این مجازات نیز تحقق یافت و اخیاى نبى نیز با دخالت علیه سلیمان این وعده را به او یادآورى كرد
2. اخیاى نبى به علت تخطى یربعام از فرامین الهى، وعدهء مجازات او و خاندانش رابه وى اعلام مى كند و وعده انتقال سلطنت به فرد دیگرى را متذكر مى شود
3. خداوند در برابر نیكوكارى ییهو؛ پادشاه اسرائیل، مقرر كرد كه پادشاهى تا چهار نسل درخاندان او استمرار یابد. این وعده به انجام رسید و چهار نسل از خاندان اوحكومت كردند و حكومت آنان با زكری؛ پسر یربعام دوم، چهارمین نسل او به پایان رسید
2. ماهیت پادشاهى در عهد عتیق
1. در عهد عتیق، پادشاهى به صورت الگویى از حكومت طرح شده است كه به فرزندان، همانند میراثى انتقال مى یابد.
2. در مواردى از قرارگرفتن روح الهى در افرادى سخن به میان آمده است كه مورد عنایت الهى قرارگرفته و به پادشاهى رسیده اند.
3. الگوى پادشاهى در چند مورد به عنوان الگویى مذموم، مورد اشاره قرار گرفته است. چه آنكه، پادشاه یهودیان، تنها خداوند دانسته شده است و لذا پادشاهى آدمیان به معناى خروج از پادشاهى خداوند دانسته شده است. البته در برخى از موارد، به رغم مذمت مردمى كه خواستار نظام پادشاهى بوده اند و به رغم اشاره به این تنافى، به علت اصرار مردم، خداوند فردى را به عنوان پادشاه به آنها معرفى كرده و به اطاعت از او فرمان مى دهد.
مردم اسرائیل در اوایل قرن (11ق.م) و دوران پیرى سموئیل ـكه او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیكى رفتار نمى كردندـ به تقلید از ممالك فلسطینى، از سموئیل نبى درخواست نصب شاه كردند. او كه از این درخواست ناراحت شده بود، از خداوند كسب تكلیف كرد. خداوند این درخواست آنان را خروج از پادشاهى خود دانست، اما به سموئیل نبى، دستور داد تا درخواست آنان را اجابت كند. او نیز پیامدهاى منفى پادشاهى را به آنان گوشزد كرد، اما آنان به نصیحت سموئیل، گوش
ندادند و بر خواستهء خود اصرار كردند. سموئیل دوباره از خداوند، كسب تكلیف كرد و خداوند به او فرمود كه پادشاهى را براى آنان تعیین كن برخى از مسائلى كه در جریان نصب پادشاه از جانب خداوند و توسط سموئیل نبى، رخ مى دهد به تنهایى مى تواند القا كنندهء تقدس پادشاه منصوب و خشنودى خداوند از الگوى پادشاهى ـدست كم در مواردى كه از طرف خدا نصب شده اندـ باشد، اما آیا مى توان به آنها اكتفاكرد؟
یكى از مسائل مربوط به انتخاب پادشاهان یا برگزیده شدن برخى از انبی، مسأله تدهین است كه القاكنندهء تقدس خاصى در این پدیدهء سیاسى مى باشد. چنانكه، وقتى خداوند، شاؤول ؛ پسر قیس از خاندان مطرى از قبیلهء بنیامین را براى تدهین برگزید، سموئیل، او را به عنوان پادشاه، تدهین كرد و رهنمودهاى لازم را به او داد مسأله كیفیت معرفى به مردم و جاانداختن وظایف متقابل شاه و مردم نیز مسألهء مهمى است كه مى تواند به تنهایى زمینهء نوعى از تقدس پادشاه منصوب باشد. در این مورد،سموئیل نبى، مردم اسرائیل را در «مصفه»، جمع كرد و انتخاب شاؤول را اعلام كرد و حقوق و وظایف پادشاه را براى قوم، توضیح داد و آنها را در كتابى نوشته و در مكان مخصوصى نهاد تحقق این مسائل و پیوند آنها با آداب مذهبى، مى تواند این اندیشه را در ذهن تقویت كند كه پادشاهى در چنین مواردى، مورد رضایت الهى است. اما بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، اینها لزوماً به معناى رضایت كامل خداوند از الگوى پادشاهى نیست. چنانكه سموئیل نبى، بار دیگر در برنامهء دیگرى، مردم را براى تأیید پادشاهى شاؤول، جمع كرد و دوباره سخنرانى كرد. او دوباره ناخرسندى خود را از انتخاب پادشاهى به جاى پادشاهى خدا یادآور شده و بر لزوم پاى بندى آنها به فرامین الهى تأكید كرد
3. لزوم اطاعت از پادشاه
یكى از مسائلى كه مى تواند جایگاه پادشاه و قدرت حاكم را نشان دهد، مسأله لزوم یا ممنوعیت اطاعت از پادشاه و محدوده آن است. این مسأله در عهد عتیق، چندان مورد توجه گسترده قرار نگرفته است، اما محدوده اشاره ها در این مسأله، اهمیت دارد.
در رساله فلسفى جامعه در عهد عتیق كه احتمالاً به سلیمان(ع) تعلق دارد، به اطاعت از پادشاه توصیه شده است. در توجیه این مسأله بر چند نكته تأكید شده است:
1. وفادارى به سوگندى كه انسان نزد خدا خورده است ؛
2. توانایى پادشاه براى انجام هر كارى كه بخواهد؛
3. لزوم پیروى به دلیل اقتدار شاه ؛
4. لزوم پیروى به دلیل در امان ماندن از گزند شاه ؛
5. لزوم زیركى در كیفیت و زمان پیروى از فرمان شاه ؛
6. عدم آگاهى از زمان مرگ و عدم امكان رهایى از آن
منبع:پرسمان
حیات سیاسى یهودیان از فراز و نشیب هاى فراوانى برخوردار بوده به طورى كه زندگى قبایلى آنان طى قرون مختلف در سرزمین ها و شرایط مختلفى، رقم خورده است.
بنى اسرائیل، (430) سال در مصر زندگى كردند (كتاب مقدس، 1995م، خروج: 12/ 40). سرانجام، (1220) سال قبل از میلاد مسیح(ع) به رهبرى حضرت موسى(ع) و یوشع بن نون(ع) از مصر فرار كردند و تا پذیرش توحید، حدود چهل سال در صحرا، سرگردان بودند. تاریخ سیاسى یهود، پس از دوران موسى و یوشع بن نون در دوران میانهء یهودى تا پیش از میلاد مسیح را مى توان در چند دوره بازشناخت:
1. دوران «داوران»، از تسخیر سرزمین كنعان تا استقرار حكومت پادشاهان یهودى .
2. دوران پادشاهان یهودى
3. دوران اسارت و تبعید توسط آشوریان .
4. دوران سلطهء ایرانیان، از فتح بابل توسط كورش كبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شده.
5. دوران سلطهء یونانیان، از فتح اسكندر مقدونى تا حكومت مكّابیان .
7. دوران سلطهء رومیان (63ق.م) به بعد.
با مرور بر بخشى از مسائل مطرح در دوره هاى مختلف، تلاش مى كنیم الگوى سامان سیاسى را از جهت تاریخى و دینى، مورد بررسى قرار دهیم. با این توضیح كه برخى از ادوار فوق از دولت یهودى خاصى برخوردار نیستند و بخش اندكى از نوشتار حاضر، تحت عنوان كلى ترى به آنها اختصاص خواهد یافت. چنانكه، منبع اصلى در مطالعهء مهم ترین ادوار، كتاب مقدس خواهدبود.
1. الگوى تكوین دولت در دوران «داوران»
از حدود (350) سال پیش از دوران سلطنتى اسرائیل تا زمان «شاؤول»؛ نخستین پادشاه اسرائیل، رهبرانى آن را اداره مى كردند كه كتاب مقدس از آنها به عنوان داور، یاد مى كند. از این رو دوران فعالیت آنها به عنوان دوران «داوران» خوانده مى شود. بنى اسرائیل در زمان داوران، براى مدت چند قرن، از یك سو با اهالى كنعان ـمانند فلسطینى ها ، حیتى ها و امورى هاـ در كشمكش بودند و از سوى دیگر، میان اسباط دوازده گانه نیز نزاع بود. این اقوام یهودى به صورت مستمر به گناه آلوده مى شدند و مجازات الهى، شامل حال آنها مى شد. رهبران الهى آنان را از دست دشمنان نجات مى دادند و به خداپرستى فرامى خواندند، اما دوباره به ویژه با درگذشت رهبرانشان به گناه و بت پرستى روى مى آوردند و حتى بدتر از پیشینیان به آن مى پرداختند .
2. الگوهاى تكوین دولت در دوران «ملوك»
تاریخ یهود، صورت هاى مختلفى از تشكیل حكومت هاى دینى نشان مى دهد. اوایل قرن (11ق.م)، به تقلید از ممالك فلسطینى، مردم اسرائیل در دوران پیرى «سموئیل»ـ كه او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیكى رفتار نمى كردندـ از سموئیل نبى، درخواست نصب شاه كردند. خداوند و سموئیل نبى از این درخواست ناخرسند بودند، اما سرانجام این درخواست اجابت شد و با انتخاب شاؤول، توسط خداوند به پادشاهى، دوران جدیدى از حیات سیاسى قبایل یهودى شروع شد. به تدریج قلمرو این حكومت یكپارچه افزایش یافت. پس از شاؤول، حكومت داوود(ع) و سلیمان(ع) حكومت واحد آنان را به دو حكومت شمال و حكومت جنوب، تجزیه كرد. این امر یكى از مسائلى بود كه در حیات سیاسى یهود، تأثیر جدّى گذاشت. الگوهاى مختلف نحوه رسیدن به كرسى سلطنت در دوران سلطنت پادشاهان یهودى
1ـ حكومت هاى الهى (پادشاهى منصوب از طرف خداوند)
در برخى از موارد، خداوند متعال از طریق انبیاى خود، برخى را در میان بنى اسرائیل، به سلطنت و حكومت نصب كرده است. در واقع، براساس آنچه از كتاب مقدس استفاده مى شود، این نصب از جانب خداوند متعال و از طریق آنان (انبیاى بنى اسرائیل) به مردم ابلاغ شده است. نه آنكه، كتاب مقدس مدعى باشد آنها صرفاً از طرف خود، چنین نصبى را صورت داده اند. مانند حكومت داود وسلیمان2-حكومت هاى ارثى
رسیدن به سلطنت به صورت ارثى، پدیده اى رایج در حكومت هاى اسرائیل و یهودا بوده است.الف. پس از سلیمان(ع) در اسرائیل بیست نفر به حكومت رسیدند كه ده نفر از آنان به صورت ارثى به سلطنت رسیدند و یك نفر از آنان نیز، زن بود كه از طریق شوهر خود به این منصب دست یافت.
ب. در حكومت یهودا نیز تعداد قابل توجهى به صورتى موروثى به سلطنت دست یافتند.
3-حكومت هاى منتخب مردم یا نخبگان غیردینى
در مواردى نیز انتخاب حاكم در دوران پادشاهان بنى اسرائیل، توسط مردم به انجام رسیده است.گرچه انتخاب داوود(ع) به جاى شاؤول در اول سموئیل به انتخاب خداوند بوده و تدهینش توسط سموئیل صورت گرفته است، اما این بیان نیز در اول «تواریخ» آمده است كه او توسط مردم به پادشاهى برگزیده شد(كتاب مقدس، 1995 م، اول) و چهل سال حكومت كرد.4-حكومت هاى متغلبانه
در برخى از موارد، رسیدن به منصب سلطنت در میان حكومت هاى یهودى از طریق زور و غلبه انجام گرفته است. این پدیده در دولت اسرائیل برخلاف دولت یهودا كه شاهد این پدیده نبود در موارد متعدد رخ داده است.3. الگوى تكوین دولت در دوران اسارت و بازگشت (الگوى دست نشاندگى سیاسى)
بابلیان تا حدود پنجاه و چهار سال (538-586 ق.م.) یهودیان را به اسارت گرفته و آنها را به بابل تبعید كردند و پس از آن، ایرانیان نیز پس از فتح بابل توسط كورش كبیر و بازگشت یهود به سرزمین اشغال شدهء كنعان، حدود دو سده (332-538 ق.م.) یهودیان را تحت سلطهء خود داشتند. در دو دورهء سلطهء بابلیان و ایرانیان بر كنعان، مواردى از انتصاب یهودیان به حكومت هاى محلى و دست نشاندگى سیاسى آنان را مشاهده مى كنیم.
ب. بنیاد دینىِ یهودیت در تكوین دولت
الگوهاى سیاسى مختلفى در تاریخ دیرین یهود براى دستیابى به قدرت سیاسى وجود دارد. از این رو، جایگاه دینى حاكمان به صورت واحدى معرفى نشده است و امكان مشروعیت الهى آنها را نشان نمى دهد. هرچند از منظر دینى، ممكن است برخى از آنها بر برخى دیگر، ترجیح داشته باشند. در این راست، به بررسى برخى از این الگوها مى پردازیم:
1. دخالت و فاعلیت سیاسى ـ تكوینى خدا
در فهم الهى بودن حكومت هاى مطرح در تاریخ یهود، نباید این مسأله را از نظر دور داشت كه خداوند متعال بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، به دو گونه در سامان دینى ـسیاسى جامعه دخالت مى كند.
عهد عتیق به فاعلیت تكوینى خداوند در حیات سیاسى، توجه فراوانى نشان مى دهد. این مسأله در موارد مختلف مورد تذكر قرار گرفته است. به طور نمونه، در كتاب امثال آمده است: «به نیروى من، پادشاهان سلطنت مى كنند و قضات به عدل و انصاف قضاوت مى نمایند. تمام رهبران و بزرگان جهان به كمك من حكمرانى مى كنند»
یك نوع از دخالت، از جنس تقدیرهاى الهى در یارى دادن به افراد شایسته ـ براى تكوین و حیات حكومت آنهاـ و مجازات تكوینى افراد ناشایست در جهان است. گاه، تقدیر الهى، برخى را به موفقیت هاى سیاسى، رهنمون مى سازد و گاه، مانع موفقیت آنها یا موجب شكستشان مى شود. عهد عتیق در موارد بسیارى به مسأله تقدیر الهى، نسبت به افراد شایسته و ناشایست مى پردازد. برخى از این موارد كه به پادشاهان یهود، مربوط مى شود عبارتند از:
1. حضرت داوود(ع) و حضرت سلیمان(ع) كه از دیدگاه اسلامى پیامبرند، بنابر گزارش هاى عهد عتیق، پیامبر نبوده و فقط پادشاهانى نیكوكارند كه دومى به تدریج به انحراف گراییدگرایید . در موارد مكرّر، حضرت داوود، وعدهء خداوند، مبنى بر به حكومت رسیدن فرزند او سلیمان را یادآورى كرده است ( اما وعده الهى به صورت خاصى است. چه آنكه، خداوند براى
حفظ سلطنت در نسل سلیمان(ع) این شرط را قرار داده است كه به فرامین الهى پاى بندى نشان دهد. در غیر این صورت، سلطنت در نسل او استمرار نخواهد داشت.
چنانكه، با انحراف تدریجى او، این مجازات نیز تحقق یافت و اخیاى نبى نیز با دخالت علیه سلیمان این وعده را به او یادآورى كرد
2. اخیاى نبى به علت تخطى یربعام از فرامین الهى، وعدهء مجازات او و خاندانش رابه وى اعلام مى كند و وعده انتقال سلطنت به فرد دیگرى را متذكر مى شود
3. خداوند در برابر نیكوكارى ییهو؛ پادشاه اسرائیل، مقرر كرد كه پادشاهى تا چهار نسل درخاندان او استمرار یابد. این وعده به انجام رسید و چهار نسل از خاندان اوحكومت كردند و حكومت آنان با زكری؛ پسر یربعام دوم، چهارمین نسل او به پایان رسید
2. ماهیت پادشاهى در عهد عتیق
1. در عهد عتیق، پادشاهى به صورت الگویى از حكومت طرح شده است كه به فرزندان، همانند میراثى انتقال مى یابد.
2. در مواردى از قرارگرفتن روح الهى در افرادى سخن به میان آمده است كه مورد عنایت الهى قرارگرفته و به پادشاهى رسیده اند.
3. الگوى پادشاهى در چند مورد به عنوان الگویى مذموم، مورد اشاره قرار گرفته است. چه آنكه، پادشاه یهودیان، تنها خداوند دانسته شده است و لذا پادشاهى آدمیان به معناى خروج از پادشاهى خداوند دانسته شده است. البته در برخى از موارد، به رغم مذمت مردمى كه خواستار نظام پادشاهى بوده اند و به رغم اشاره به این تنافى، به علت اصرار مردم، خداوند فردى را به عنوان پادشاه به آنها معرفى كرده و به اطاعت از او فرمان مى دهد.
مردم اسرائیل در اوایل قرن (11ق.م) و دوران پیرى سموئیل ـكه او پسران خود را به عنوان داور بر اسرائیل گماشته بود و آنها به نیكى رفتار نمى كردندـ به تقلید از ممالك فلسطینى، از سموئیل نبى درخواست نصب شاه كردند. او كه از این درخواست ناراحت شده بود، از خداوند كسب تكلیف كرد. خداوند این درخواست آنان را خروج از پادشاهى خود دانست، اما به سموئیل نبى، دستور داد تا درخواست آنان را اجابت كند. او نیز پیامدهاى منفى پادشاهى را به آنان گوشزد كرد، اما آنان به نصیحت سموئیل، گوش
ندادند و بر خواستهء خود اصرار كردند. سموئیل دوباره از خداوند، كسب تكلیف كرد و خداوند به او فرمود كه پادشاهى را براى آنان تعیین كن برخى از مسائلى كه در جریان نصب پادشاه از جانب خداوند و توسط سموئیل نبى، رخ مى دهد به تنهایى مى تواند القا كنندهء تقدس پادشاه منصوب و خشنودى خداوند از الگوى پادشاهى ـدست كم در مواردى كه از طرف خدا نصب شده اندـ باشد، اما آیا مى توان به آنها اكتفاكرد؟
یكى از مسائل مربوط به انتخاب پادشاهان یا برگزیده شدن برخى از انبی، مسأله تدهین است كه القاكنندهء تقدس خاصى در این پدیدهء سیاسى مى باشد. چنانكه، وقتى خداوند، شاؤول ؛ پسر قیس از خاندان مطرى از قبیلهء بنیامین را براى تدهین برگزید، سموئیل، او را به عنوان پادشاه، تدهین كرد و رهنمودهاى لازم را به او داد مسأله كیفیت معرفى به مردم و جاانداختن وظایف متقابل شاه و مردم نیز مسألهء مهمى است كه مى تواند به تنهایى زمینهء نوعى از تقدس پادشاه منصوب باشد. در این مورد،سموئیل نبى، مردم اسرائیل را در «مصفه»، جمع كرد و انتخاب شاؤول را اعلام كرد و حقوق و وظایف پادشاه را براى قوم، توضیح داد و آنها را در كتابى نوشته و در مكان مخصوصى نهاد تحقق این مسائل و پیوند آنها با آداب مذهبى، مى تواند این اندیشه را در ذهن تقویت كند كه پادشاهى در چنین مواردى، مورد رضایت الهى است. اما بنابر آنچه در عهد عتیق آمده است، اینها لزوماً به معناى رضایت كامل خداوند از الگوى پادشاهى نیست. چنانكه سموئیل نبى، بار دیگر در برنامهء دیگرى، مردم را براى تأیید پادشاهى شاؤول، جمع كرد و دوباره سخنرانى كرد. او دوباره ناخرسندى خود را از انتخاب پادشاهى به جاى پادشاهى خدا یادآور شده و بر لزوم پاى بندى آنها به فرامین الهى تأكید كرد
3. لزوم اطاعت از پادشاه
یكى از مسائلى كه مى تواند جایگاه پادشاه و قدرت حاكم را نشان دهد، مسأله لزوم یا ممنوعیت اطاعت از پادشاه و محدوده آن است. این مسأله در عهد عتیق، چندان مورد توجه گسترده قرار نگرفته است، اما محدوده اشاره ها در این مسأله، اهمیت دارد.
در رساله فلسفى جامعه در عهد عتیق كه احتمالاً به سلیمان(ع) تعلق دارد، به اطاعت از پادشاه توصیه شده است. در توجیه این مسأله بر چند نكته تأكید شده است:
1. وفادارى به سوگندى كه انسان نزد خدا خورده است ؛
2. توانایى پادشاه براى انجام هر كارى كه بخواهد؛
3. لزوم پیروى به دلیل اقتدار شاه ؛
4. لزوم پیروى به دلیل در امان ماندن از گزند شاه ؛
5. لزوم زیركى در كیفیت و زمان پیروى از فرمان شاه ؛
6. عدم آگاهى از زمان مرگ و عدم امكان رهایى از آن
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .