شك و عرفان
رابطه میان شك و عرفان چیست و آیا اصلًا آنها به هم ربطى دارند یا خیر؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1396/10/28 ساعت 12:13
گاهى براى سالك در عرفان عملى و نظرى، «شك پویا» حاصل مىشود كه موجب «تأمل» در سیر عملى و «تفكر» در سیر علمى مىشود و نتیجه آن خلوص بیشتر در عمل و تقویت بنیانهاى اعتقادى است این نوع شك موجب جرقههاى عرفانى شده و از آن به «شك مقدس» یاد مىشود.
اما گاهى براى رهروان، «شك ایستا» به معناى تردید ناشى از جهل و ابهام است و سالك را به سستى و توقف مىكشاند.
از آنجا كه «عرفان» با كشف و شهود و علم حضورى ارتباط دارد، چنین شكى با عرفان بىارتباط است. آنچه كه در عرفان مطرح است، «حیرت و اضطراب و تشویش خاطر» مىباشد؛ از این رو در مقامات، منازل و مراحل سیر و سلوك مسأله ثبات و سكون مطرح است.
«ثبات» امرى است كه پس از ایمان حاصل مىشود. امكان دارد عارف ایمان را در وجود خود تحصیل كند؛ ولى در این حالت ثبات نداشته و متزلزل باشد. گاهى به سمت حق و گاهى به سمت باطل خواهد رفت و روشن است كه مجموع حق و باطل، باطل است. از این رو در عرفان، ثبات قدم در ایمان مطرح است؛ زیرا در این صورت دیگر چیزى سالك را نمىلرزاند. «1»
در مراحل بالاتر سلوك، سالك قبل از وصول و در حین طى طریق، چون مىداند راهزن خطرناكى بر سر راهش كمین كرده، مضطرب است.
از سوى دیگر وقتى سالك خویش را به بارگاه قدس الهى نزدیك مىبیند، جلال و شكوه خدا، او را مرعوب مىكند؛ امّا وقتى از منطقه خطر گذشت و به محور امن رسید، كمكم اضطرابش فرو مىنشیند و به سكون و آرامش مىرسد.
به هر روى در این مرحله، تپش دل و اضطراب قلب سالك، به این جهت است كه خدا را هم به عنوان «قهر» مىشناسد و هم به عنوان مبدأ «مهر» و مىترسد مبادا از دستور او تخلّف كند و از قهر او در امان نباشد! مهمانى كه به جایى ناآشنا مىرود، ابتدا مضطرب است؛ اما وقتى نشانه لطف میزبان را دید، آرامش مىیابد. انسان سالك مىبیند همراه، خداى او است و راه او نیز صراط خداى او است. او در صراطى گام مىنهد كه راه محبوب او است و همراه كسى این راه را طى مىكند كه محبوب او است.
آنچه درباره برخى از امامان نقل شده است كه در هنگام نماز پهلوىشان از شدت هراس مىلرزید (ولى كمكم آرام مىشدند) و یا در هنگام «لبیك گفتن» صدایشان در گلو مىشكست و اشك از چشمانشان فرو مىریخت (ولى بعد در اثناى مناسك، آرام مىشدند)، به همین جهت بوده است. «1»
منبع : پرسمان/معارف
اما گاهى براى رهروان، «شك ایستا» به معناى تردید ناشى از جهل و ابهام است و سالك را به سستى و توقف مىكشاند.
از آنجا كه «عرفان» با كشف و شهود و علم حضورى ارتباط دارد، چنین شكى با عرفان بىارتباط است. آنچه كه در عرفان مطرح است، «حیرت و اضطراب و تشویش خاطر» مىباشد؛ از این رو در مقامات، منازل و مراحل سیر و سلوك مسأله ثبات و سكون مطرح است.
«ثبات» امرى است كه پس از ایمان حاصل مىشود. امكان دارد عارف ایمان را در وجود خود تحصیل كند؛ ولى در این حالت ثبات نداشته و متزلزل باشد. گاهى به سمت حق و گاهى به سمت باطل خواهد رفت و روشن است كه مجموع حق و باطل، باطل است. از این رو در عرفان، ثبات قدم در ایمان مطرح است؛ زیرا در این صورت دیگر چیزى سالك را نمىلرزاند. «1»
در مراحل بالاتر سلوك، سالك قبل از وصول و در حین طى طریق، چون مىداند راهزن خطرناكى بر سر راهش كمین كرده، مضطرب است.
از سوى دیگر وقتى سالك خویش را به بارگاه قدس الهى نزدیك مىبیند، جلال و شكوه خدا، او را مرعوب مىكند؛ امّا وقتى از منطقه خطر گذشت و به محور امن رسید، كمكم اضطرابش فرو مىنشیند و به سكون و آرامش مىرسد.
به هر روى در این مرحله، تپش دل و اضطراب قلب سالك، به این جهت است كه خدا را هم به عنوان «قهر» مىشناسد و هم به عنوان مبدأ «مهر» و مىترسد مبادا از دستور او تخلّف كند و از قهر او در امان نباشد! مهمانى كه به جایى ناآشنا مىرود، ابتدا مضطرب است؛ اما وقتى نشانه لطف میزبان را دید، آرامش مىیابد. انسان سالك مىبیند همراه، خداى او است و راه او نیز صراط خداى او است. او در صراطى گام مىنهد كه راه محبوب او است و همراه كسى این راه را طى مىكند كه محبوب او است.
آنچه درباره برخى از امامان نقل شده است كه در هنگام نماز پهلوىشان از شدت هراس مىلرزید (ولى كمكم آرام مىشدند) و یا در هنگام «لبیك گفتن» صدایشان در گلو مىشكست و اشك از چشمانشان فرو مىریخت (ولى بعد در اثناى مناسك، آرام مىشدند)، به همین جهت بوده است. «1»
منبع : پرسمان/معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .