عارفان و شریعت
دید عارفان درباره «شریعت» چگونه است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1396/10/28 ساعت 12:13
«شریعت» در لغت به معناى راهى در كناره رودخانه است كه دستیابى به آب را آسان مىسازد. «2» عارفان شریعت را علاوه بر معناى اصلى و لغوىاش، در دو معناى دیگر نیز به كار مىگیرند:
1. مجموعه قوانین مربوط به اعمال ظاهرى كه علمى به نام «فقه اسلامى» متكفل بحث درباره آن است. در این معنا اخلاق و عقاید بیرون از قلمرو شریعت است و «عبادت» معناى عامى نسبت به اخلاقیات و قوانین دارد. «3» 2. جنبه ظاهرى همه امورى كه بر رسولاكرم صلى الله علیه و آله وحى شده است. بر این اساس همه جنبههاى ظاهرى و قشرى و پوستى احكام، اخلاق و عقاید،
در حوزه «شریعت» جاى مىگیرد و باطن آنها «طریقت و حقیقت» است. «1» شریعت در هریك از دو معناى فوق، با تعابیر گوناگونى در میان عارفان مواجه است؛ چنان كه دیگران نیز با این موضوع در عرفان یكسان برخورد نكردهاند. عدهاى به كلى عارفان را به شریعت ستیزى متهم كردهاند.
برخى كوشش كردهاند كه هرگونه شریعت ستیزى در میان عرفا را نفى نمایند «2» گروهى نیز برآنند تا به ستایش از اباحه گرى آنان بپردازند و پایبند نبودن به شریعت را نشانه آزادگى و بلند طبعى شمارند!! «3» امّا حق آن است كه با نقد منصفانه دیدگاه صوفیان و جداساختن عرفان حقیقى از تصوف دروغین، مىتوان دیدگاه اصلى عرفان راستین را در خصوص «شریعت» مطرح كرد.
عارفان راستین معتقدند: احكام شریعت بر یك سلسله مصالح حقیقى مبتنى است و عمل به آنها با شرایط آن، انسان را به سعادت و كمال مىرساند.
بنابراین، راه رسیدن به كمالات و حقایق، عبادت و عمل به شریعت است و از آنجا كه این كمالات لازمه عمل به احكام است، عمل به شریعت در آغاز راه یا در طول مسیر، شرط رسیدن به كمالات است.
ابن عربى پایه گذار عرفان نظرى، اعتنا به علوم حقیقت را مشروط به عدم ردّ آن از ناحیه شریعت مىداند و آن را چون جسمى، ملازم و همراه حقیقت تلقى مىكند. «4»
جنید بغدادى (م 297 ق) یكى از پیشگامان تصوف اسلامى، مىگوید:
«همه راهها به بن بست مىرسند، مگر راهى كه به دنبال رسول خدا صلى الله علیه و آله باشد.
پس هركه حافظ قرآن و كاتب حدیث نباشد، پیروى از وى در این كار روا نیست، چون عمل و مذهب ما در قید كتاب و سنت است». «1» بیشتر عارفان اسلامى معتقدند: عارف حتى در حالت «فنا» و رسیدن به حقیقت نیز باید به تكالیف خویش عمل كند و خداوند، عارف و سالك را در این مسأله كمك و یارى مىكند. «2» علامه طباطبایى- از سر آمدان عرفان نظرى و عملى در قرن معاصر- در كتاب وزین رسالة الولایة مىفرماید:
«واجب و محرمات شریعت احكام عمومى براى همه طبقات است». «3» وى معتقد است: «افراد هر چه به خداوند تقرب بیشترى داشته باشند، تكلیفشان سنگینتر است». «4»
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت میان این و آن باشد طریقت
خلل در راه سالك نقض مغز است چو مغزش پخته شد، بىپوست نغز است «5»
گفتنى است به چند دلیل عرفان راستین و عارفان حقیقى «شریعت» را امرى ضرورى و لازم مىدانند:
یكم. ریاضت
اساس عرفان، بر سلوك استوار است و سلوك، چیزى جز ریاضت نمىباشد و ریاضت هم جز با اعمال و رفتار تحقق نمىیابد و اعمال چیزى جز «شریعت» نیست. «1» دوم. شوق بندگى
مشاهده نتیجه اعمال و عبادات، ذوق و شوق بندگى و عمل به شریعت را در سالك شدت مىبخشد و او را روز به روز، به عبادت و بندگى راغبتر مىكند؛ چنان كه پیامبر صلى الله علیه و آله آرامش و دلخوشى خویش را در نماز مىدید و این شوق او را تا جایى برد كه قدمهایش در اثر قیام شبانه ورم مىكرد. «2» سوم. رهایى
شریعت عامل رهایى است، چنانكه عارف بزرگ نجم الدین رازى مىگوید:
«در دبیرستان شرایع انبیا، اول الف و باء شریعت بباید آموخت كه هر امرى از اوامر شرع، كلید بندى از بندهاى آن طلسم اعظم است. چون به حق هر یك در مقام خویش قیام نمودى، بندى از طلسم گشاده شود، نسیمى از نفحات الطاف الهى، از آن راه به مشام جانت رسد». «3»
چهارم. جلوه معرفت
شریعت تجلى باطن معرفت در ابعاد جسمانى انسان است.
حضرت امام رحمه الله به نقل از آیة اللَّه شاه آبادى رحمه الله مىگوید:
«عبادات، سرایت دادن ثناى حق، به جنبه و مقام جسمانى و مادى انسان است. همان گونه كه بطنها و مراتب دیگر وجود انسان، همانند عقل، قلب و صدر حظ بهره خود را از معرفت و ثناى ربّ خود دارند، مرتبه جسمانى انسان و مُلك بدن او نیز باید حظ و بهره خویش را از معرفت و ثناى حق داشته باشد و همین مناسك و اعمال حظ بدن است. روزه ثناى حق به صمدیت و قدوسیت است و نماز ثناى ذات مقدس حق است به جمیع اسما و صفات» «1».
از این رو براى هماهنگى میان باطن و ظاهر، شریعت امرى بایسته است.
ابن عربى عارف بزرگ، معتقد است: با عمل به شریعت از مكر الهى در امان هستیم و تنها با شریعت است كه مىتوان دنیا را در جهت آخرت تنظیم كرد. به نظر وى: شریعت زمینه ساز ادب بوده و با رعایت آن، مىتوان به مقام خلیل اللهى دست یازید. «2» او مىگوید: «شریعت جادهاى روشن و رهگذر نیك بختان است و طریق خوشبختى؛ هر كه از این راه برود، به رهایى مىرسد و هر كه از آن روى گرداند، سرنوشتى جز هلاكت نخواهد داشت.» «3» بنابراین، گفتهها و اعمال عدهاى نااهل را در خصوص شریعت، نباید به حساب عارفان حقیقى و راستین گذاشت.
منبع :پرسمان/معارف
1. مجموعه قوانین مربوط به اعمال ظاهرى كه علمى به نام «فقه اسلامى» متكفل بحث درباره آن است. در این معنا اخلاق و عقاید بیرون از قلمرو شریعت است و «عبادت» معناى عامى نسبت به اخلاقیات و قوانین دارد. «3» 2. جنبه ظاهرى همه امورى كه بر رسولاكرم صلى الله علیه و آله وحى شده است. بر این اساس همه جنبههاى ظاهرى و قشرى و پوستى احكام، اخلاق و عقاید،
در حوزه «شریعت» جاى مىگیرد و باطن آنها «طریقت و حقیقت» است. «1» شریعت در هریك از دو معناى فوق، با تعابیر گوناگونى در میان عارفان مواجه است؛ چنان كه دیگران نیز با این موضوع در عرفان یكسان برخورد نكردهاند. عدهاى به كلى عارفان را به شریعت ستیزى متهم كردهاند.
برخى كوشش كردهاند كه هرگونه شریعت ستیزى در میان عرفا را نفى نمایند «2» گروهى نیز برآنند تا به ستایش از اباحه گرى آنان بپردازند و پایبند نبودن به شریعت را نشانه آزادگى و بلند طبعى شمارند!! «3» امّا حق آن است كه با نقد منصفانه دیدگاه صوفیان و جداساختن عرفان حقیقى از تصوف دروغین، مىتوان دیدگاه اصلى عرفان راستین را در خصوص «شریعت» مطرح كرد.
عارفان راستین معتقدند: احكام شریعت بر یك سلسله مصالح حقیقى مبتنى است و عمل به آنها با شرایط آن، انسان را به سعادت و كمال مىرساند.
بنابراین، راه رسیدن به كمالات و حقایق، عبادت و عمل به شریعت است و از آنجا كه این كمالات لازمه عمل به احكام است، عمل به شریعت در آغاز راه یا در طول مسیر، شرط رسیدن به كمالات است.
ابن عربى پایه گذار عرفان نظرى، اعتنا به علوم حقیقت را مشروط به عدم ردّ آن از ناحیه شریعت مىداند و آن را چون جسمى، ملازم و همراه حقیقت تلقى مىكند. «4»
جنید بغدادى (م 297 ق) یكى از پیشگامان تصوف اسلامى، مىگوید:
«همه راهها به بن بست مىرسند، مگر راهى كه به دنبال رسول خدا صلى الله علیه و آله باشد.
پس هركه حافظ قرآن و كاتب حدیث نباشد، پیروى از وى در این كار روا نیست، چون عمل و مذهب ما در قید كتاب و سنت است». «1» بیشتر عارفان اسلامى معتقدند: عارف حتى در حالت «فنا» و رسیدن به حقیقت نیز باید به تكالیف خویش عمل كند و خداوند، عارف و سالك را در این مسأله كمك و یارى مىكند. «2» علامه طباطبایى- از سر آمدان عرفان نظرى و عملى در قرن معاصر- در كتاب وزین رسالة الولایة مىفرماید:
«واجب و محرمات شریعت احكام عمومى براى همه طبقات است». «3» وى معتقد است: «افراد هر چه به خداوند تقرب بیشترى داشته باشند، تكلیفشان سنگینتر است». «4»
شریعت پوست، مغز آمد حقیقت میان این و آن باشد طریقت
خلل در راه سالك نقض مغز است چو مغزش پخته شد، بىپوست نغز است «5»
گفتنى است به چند دلیل عرفان راستین و عارفان حقیقى «شریعت» را امرى ضرورى و لازم مىدانند:
یكم. ریاضت
اساس عرفان، بر سلوك استوار است و سلوك، چیزى جز ریاضت نمىباشد و ریاضت هم جز با اعمال و رفتار تحقق نمىیابد و اعمال چیزى جز «شریعت» نیست. «1» دوم. شوق بندگى
مشاهده نتیجه اعمال و عبادات، ذوق و شوق بندگى و عمل به شریعت را در سالك شدت مىبخشد و او را روز به روز، به عبادت و بندگى راغبتر مىكند؛ چنان كه پیامبر صلى الله علیه و آله آرامش و دلخوشى خویش را در نماز مىدید و این شوق او را تا جایى برد كه قدمهایش در اثر قیام شبانه ورم مىكرد. «2» سوم. رهایى
شریعت عامل رهایى است، چنانكه عارف بزرگ نجم الدین رازى مىگوید:
«در دبیرستان شرایع انبیا، اول الف و باء شریعت بباید آموخت كه هر امرى از اوامر شرع، كلید بندى از بندهاى آن طلسم اعظم است. چون به حق هر یك در مقام خویش قیام نمودى، بندى از طلسم گشاده شود، نسیمى از نفحات الطاف الهى، از آن راه به مشام جانت رسد». «3»
چهارم. جلوه معرفت
شریعت تجلى باطن معرفت در ابعاد جسمانى انسان است.
حضرت امام رحمه الله به نقل از آیة اللَّه شاه آبادى رحمه الله مىگوید:
«عبادات، سرایت دادن ثناى حق، به جنبه و مقام جسمانى و مادى انسان است. همان گونه كه بطنها و مراتب دیگر وجود انسان، همانند عقل، قلب و صدر حظ بهره خود را از معرفت و ثناى ربّ خود دارند، مرتبه جسمانى انسان و مُلك بدن او نیز باید حظ و بهره خویش را از معرفت و ثناى حق داشته باشد و همین مناسك و اعمال حظ بدن است. روزه ثناى حق به صمدیت و قدوسیت است و نماز ثناى ذات مقدس حق است به جمیع اسما و صفات» «1».
از این رو براى هماهنگى میان باطن و ظاهر، شریعت امرى بایسته است.
ابن عربى عارف بزرگ، معتقد است: با عمل به شریعت از مكر الهى در امان هستیم و تنها با شریعت است كه مىتوان دنیا را در جهت آخرت تنظیم كرد. به نظر وى: شریعت زمینه ساز ادب بوده و با رعایت آن، مىتوان به مقام خلیل اللهى دست یازید. «2» او مىگوید: «شریعت جادهاى روشن و رهگذر نیك بختان است و طریق خوشبختى؛ هر كه از این راه برود، به رهایى مىرسد و هر كه از آن روى گرداند، سرنوشتى جز هلاكت نخواهد داشت.» «3» بنابراین، گفتهها و اعمال عدهاى نااهل را در خصوص شریعت، نباید به حساب عارفان حقیقى و راستین گذاشت.
منبع :پرسمان/معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .