تبیان، دستیار زندگی

آثار دعا بر تکوین عالم

در برخی از کتاب ها خوانده ام که ذهن انسان هر چه را که بخواهد می تواند به خود جذب کند در واقع هر چیز خوب یا بد را ذهن انسان به خود جذب می کند. اگر اینگونه است دعا چه نقشی در برآورده شدن آرزوهایمان دارد؟ آیا در دین هم در مورد این مسائل مطلبی وجود دارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
دعا
1. قانون جذب که در کتاب و فیلم راز مطرح شده و از آنجا به کتب دیگر راه یافته ، به نحو مطلق نه مورد تأیید حکما و متکلّمین اسلامی است و نه مورد تأیید دانشمندان علوم تجربی و نه مورد تأیید روانشناسی علمی. این نظریّه صرفاً یک ادّعای بدون دلیل است که نه با براهین فلسفی اثبات می شود و نه با روش علوم تجربی.
البته برخی از گزاره های مطرح در این نظریّه ، در متون دینی نیز وجود دارد امّا این به معنی تطابق این نظریّه با عقائد اسلامی نیست. اسلام با هر مکتب فکری دیگری مثل مارکسیسم یا لیبرالیسم هم در برخی گزاره ها ممکن است اشتراک ظاهری داشته باشد ؛ امّا باید توجّه داشت که یک مکتب یا نظریّه تنها مشتی گزاره نیست بلکه یک چهارچوب به هم پیوسته است که گزاره ها بخشی از مصالح آن هستند.
از اینرو تشابه اسلام با برخی مکاتب یا نظریّه ها که با آنها اشتراک گزاره دارد مثل تشابه هواپیما با قابلمه است که در هر دو ، از آلیاژ آلومینیوم استفاده شده اند.
2. اشــکالات قـــانون جـــذب:
عمده مطلب این فیلم و کتاب درباره ی قانون جذب است. این فیلم و کتاب گرچه مطالب ارزشمند و مفید زیادی دارند لکن از جهاتی مورد نقدند که به برخی از آنها اشاره می شود.
1) بزرگترین عیب این نظریّه غلوّآمیز بودن آن است. که تا حدّ زیادی شکل شعار و تبلیغات به خود گرفته است. ترفندهایی در این فیلم و کتاب آن ، به کار رفته که شایسته ی یک فیلم یا کتاب علمی نیست. در فیلم یا کتاب علمی باید مستند و منطقی سخن گفت نه احساسی و شعاری. اگر توجّه نموده باشید این فیلم شباهت زیادی به آگهی های تبلیغاتی دارد. و حتماً مستحضرید که این فیلم و کتاب از پرفروشترین فیلمها و کتابها نیز بوده اند.
2) با این که نویسنده ی کتاب و سازنده ی فیلم ، مدّعی تجربی بودن مطالب خود است ولی حقیقت این است که مطالب آن از راه و روش تحقیق تجربی به اثبات نرسیده است.
اینکه ما بگردیم و صدها و یا حتّی هزاران مورد موافق با این نظریّه پیدا کنیم موجب اثبات شدن آن نمی شود. در علوم تجربی ، باید کلّیّت یک قانون فرضی به اثبات برسد. برای مثال اگر ما آب تمام چشمه ها و دریاها و ... را آزمایش کنیم خواهیم دید که همه ی این آبها هادی جریان الکتریسیته هستند امّا حقیقت علمی این است که آب خالص هادی جریان الکتریسته نیست. پس به صرف استقراء و مشاهده ی صدها و هزاران مورد نمی توان به قانون علمی دست یافت.
حتّی برخی منتقدین این نظریّه در مغرب زمین ، نه تنها اثبات شدن آن را نپذیرفته اند بلکه ادّعا نموده اند که این نظریّه ، از راه تجربی غیر قابل اثبات است. چون این نظریّه نه قابل آزمایش است و نه موارد نقض خود را مشخّص می کند ؛ در حالی که هر نظریّه ی تجربی باید واجد این خصوصیّات باشد. برای مثال نظریّه ی نسبیّت اینشتین یک نظریّه علمی است چون هم می شود آن را آزمایش نمود ؛ هم اینکه این نظریّه مورد نقض خود را مشخّص نموده است . نظریّه نسبیّت می گوید اگر اثبات شود که چیزی سریعتر از سرعت نور وجود دارد نظریّه نسبیّت باطل می شود. امّا نظریّه ی جذب نه قابل آزمایش علمی است نه مورد نقض خود را مشخّص می کند. در مقابل این نقد ، طرفداران نظریّه ی جذب گفته اند: کارکرد مثبت این نظریّه که موجب امیدواری انسانها می شود نشانگر درستی آن است. امّا این جواب درست نیست چون بسیاری نظرات علمی با اینکه کارکرد مثبت داشته اند ولی بطلانشان بعد از مدّتی روشن شده است . برای مثال هیأت زمین مرکزی بطلمیوسی قادر بود کسوف و خسوف را با دقّت زیادی محاسبه کند در حالی که خود نظریه نادرست بود. همچنین نظریّه ی ترکیب سرعتها و نظریّه گرانش نیوتن با اینکه هم اکنون نیز به خاطر آسانی و تقریب بالا ، کاربرد دارند ولی توسّط نظریّه نسبیّت خاصّ و عامّ اینشتین باطل شده اند.
3) مطالب این فیلم و کتاب نه تنها با علوم تجربی اثبات نشده است ، نویسنده ی آن ، توجیه فلسفی درستی هم از نظریّه ی خود ارائه نداده است تا اقلاً بتوان آن را یک نظریّه ی فلسفی قلمداد نمود.
4) این نظریّه ، پارادوکسیکال (خود متناقض) است ؛ این نظریّه مدّعی است که شما به هرچه فکر کنید وجود شما آن را به خود جذب می کند ؛ یا عالم آن را به شما اعطا می کند. سالهاست که طرفداران این نظریّه در پی اثبات علمی این نظریّه هستند پس چرا وجود آنها راه حلّ را جذب نکرده است یا چرا عالم خلقت ، راه اثبات این نظریّه را در اختیار آنها قرار نداده است.
5) از درستی این نظریّه تناقض لازم می آید. اگر کسی خواسته ای داشته باشد ، و دیگری نقیض آن خواسته را داشته باشد و هر دو نیز به قانون جذب عمل کنند ، خواسته ی کدامیک تحقق خواهد یافت؟؟!! برای مثال کشاورزی با تمام وجود می خواهد باران ببارد و همسایه ی کوزه گر او با تمام وجود می خواهد که باران نبارد ، حال جهان به کام کدامیک خواهد بود؟! اگر باران ببارد قانون جذب در مورد کوزه گر نقض شده است و اگر باران نبارد قانون جذب در مورد کشاورز نقض شده است. پس در هر حال این قانون عمومیّت ندارد. حال اگر به جای دو نفر با دو خواسته ی متناقض میلیونها نفر با میلیونها خواسته ی متناقض بخواهند به قانون جذب عمل کنند چه اتّفاقی رخ خواهد داد؟ اگر این قانون درست باشد در آن صورت جهان از هم خواهد پاشید.
6) برای برخی مطالب این فیلم و کتاب می توان شواهدی از قرآن و روایات ارائه نمود امّا این بدان معنا نیست که این نظریّه موافق با نظر اسلام است ؛ بلکه نظریّه ی اسلام در برخی گزاره ها با این نظریّه اشتراک دارد. و این امری طبیعی است. اسلام با بسیاری از مکاتب دنیا اشتراک گزاره دارد ولی کلّیّت آنها را مردود می داند.
7) برخی از گزاره های این نظریّه ، و نتیجه ی حاصله از برخی گزاره های آن با برخی از مسلّمات وحی و علوم عقلی و برهانی ناسازگار است. برای مثال این نظریّه به صورت ضمنی منکر قضا و قدر است. همچنین در این نظریّه ، حاکمیّت مطلق اراده ی خدا بر عالم هستی ، به نوعی مخدوش می شود. در حالی که این مسائل هم از راه وحی معصوم از خطا به اثبات رسیده اند هم از راه برهان عقلی.
8) در این نظریّه ، عالم خلاصه شده است در عالم مادّه ، درحالی که از نظر علوم عقلی و برهانی و وحی معصوم و مکاشفات عرفا ، حکومت عالم مادّه در دست عالم ملکوت و جبروت است. و عالم ملکوت و جبروت بر خلاف عالم مادّه ثابت بوده منزّه از تغییرند. پس فکر و خواست ما بر آنها تأثیری ندارد. تغییرات عالم مادّه نیز بنابه برهان عقلی تحت تدبیر عالم ملکوت است.
نظریّه ی اسلام:
ــ عالم توسّط یک وجود علیم و خبیر و خیر محض (خدا) تدبیر می شود.
ــ تدبیر عالم مادّه از طریق عوالم فوق مادّی صورت می گیرد.« یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْض. ــــــــ ‏ امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى‏كند.»(السجدة:5)
ــ غایت همه ی عالم رسیدن به قرب خداوند متعال است« أَلا إِلَى اللَّهِ تَصیرُ الْأُمُورُ. ــــــــ آگاه باشید که بازگشت همه ی امور به سوی خداست. » (الشورى:53) لذا همه ی موجودات مادّی به سوی خدا در حرکتند نه به هر سویی که ما بخواهیم.
ــ خدا انسان را موجودی مختار آفریده است ؛ لذا می تواند با این حرکت عمومی عالم ، هماهنگ شود یا در مسیر عکس آن قرار گیرد.« إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً . ـــــــــــ ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد(و پذیرا گردد) یا ناسپاسی کند.»(الإنسان:3)
ــ اگر کسی در مسیر حرکت عمومی عالم قرار گرفت ، یقیناً قوانین حاکم بر عالم (سنن الهی) ، در خدمت او خواهند بود و به او کمک خواهند نمود تا به سعادت حقیقی خود برسد ؛ امّا اگر در مسیر عکس حرکت عمومی عالم قرار گیرد ، اگرچه به خواسته های موقّت خود برسد ، به سعادت حقیقی و ابدی خود نخواهد رسید ؛ و زیر چرخ هستی نابود خواهد شد. مانند کسی که برخلاف جهت رودخانه شنا می کند. خداوند متعال کلّ عالم را در خدمت انسان قرار داده است ؛ امّا نه به این معنی که انسان بتواند عالم را به میل خود در آورد بلکه به این معنی که همه ی عالم چنان ساخته شده است که اگر کسی به دستورات خدا عمل نمود با او هماهنگ شوند و مزاحمتی برای او ایجاد نکنند و بلکه به سرعتِ تکامل او بیفزایند.« وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُون‏. ــــــــ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش در خدمت شما قرار داده است ؛ در این امر نشانه‏هاى(مهمّى) است براى كسانى كه اندیشه مى‏كنند.»(الجاثیة: 13)
ــ مدبّر حکیم عالم ، راه هماهنگ شدن با عالم هستی را از طریق ارسال برنامه ای به نام دین و کتاب آسمانی بیان کرده است. لذا اگر کسی مطابق دین عمل کند یقیناً عالم هستی به نفع او وارد عمل خواهد شد و او به یاری جمیع موجودات و از جمله ملائک که مدبّر عالم مادّه اند ، به سعادت حقیقی و ابدی خواهد رسید. اگر کسی تابع دین باشد حتّی شیطان نیز در رسیدن او به سعادت ابدی کمک کننده خواهد بود. چون شیطان برای یک مؤمن حقیقی مانند حریف قَدَری است که با او تمرین خودسازی می کند. همان گونه که یک حریف مناسب باعث رشد یک ورزشکار طالب مقام قهرمانی است ، شیطان نیز در رشد انسانهای طالب کمال چنین نقشی دارد. حتّی مشکلات و مصائب ناشی از عملکرد عالم خلقت ، نیز در حقیقت کمکهایی برای رشد حقیقی انسان هستند.
در این نظریّه انسان به تمام سعادت و خواسته های حقیقی خود می رسد که ممکن است موافق میل طبیعی او نباشند. امّا نظریّه ی جذب کاری به سعادت حقیقی انسان ندارد. بلکه مدّعی است که انسان با قوانین جذب به هر خواسته ای که دارد می تواند برسد چه این خواسته ها سعادت حقیقی او را در پی داشته باشند و چه نداشته باشند. 

منبع : پرسمان/معارف
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .