دیدگاه دیگر ادیان درباره دین اسلام و پیامبر
موعودى نیز كه در هر یك از ادیان یادشده مطرح است، براى تأیید همان دین مى آید، نه این كه آن دین را نسخ كند و دین تازه اى بیاورد.اعتقاد به خاتمیت راه را بر شرایع تازه مى بندد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/10/27 ساعت 09:06

ادیان دیگر درباره ی دین ما و پیامبر و امامان ما چه دیدی دارند؟
یهودیت، مسیحیت و اسلام كه ادیان ابراهیمى (Abrahamic Religions) و ادیان وحیانى (Revealed Religions)نامیده مى شوند، یادگار انبیاى الهى(ع) هستند. این ادیان (اولا) حقانیت خود را به ادیان قبلى مستند مى كنند و بشارت ظهور خود را در آنها مى جویند و (ثانیاً) به خاتمیت خود معتقدند و ادیان بعدى را رد مى كنند، به این شرح:اولا یهودیت خود را تحقق وعده خداى متعال به حضرت ابراهیم(ع) مى داند و مسیحیت با طرح نظریه جانشینى(supersession) خودرا وارث آن وعده مى داند ومى كوشد بشارت به ظهور حضرت عیسى(ع) و عهد جدید را در عهد عتیق پیدا كند. اسلام نیز به انبیاى بنى اسرائیل و كتاب هاى آسمانى پیشین توجه دارد و صریحاً اعلام مى كند كه بشارت ظهور پیامبر عالى قدر اسلام در تورات و انجیل یافت مى شود(اعراف ۱۵۷).
ثانیاً یهودیت منكر نسخ است و مسیحیت پس از عهد جدید، منتظر پیمان جدیدترى نیست. خاتمیت اسلام نیز در قرآن مجید(احزاب ۴۰) و احادیث فراوان آمده است و همه مسلمانان آن را از ضروریات اسلام مى دانند.
موعودى نیز كه در هر یك از ادیان یادشده مطرح است، براى تأیید همان دین مى آید، نه این كه آن دین را نسخ كند و دین تازه اى بیاورد.
اعتقاد به خاتمیت راه را بر شرایع تازه مى بندد. ادیان بعدى براى گشودن این راه، با تأویل عباراتى از كتاب هاى قبلى، مژده ظهور دین خود را در آنها مى جویند. بر این اساس، مسیحیان براى یافتن مژده به حضرت عیسى مسیح(ع)، با تأویل عباراتى از عهد عتیق و مسلمانان براى یافتن مژده به حضرت رسول اكرم(ص)، با تأویل عباراتى از عهد عتیق و عهد جدید، مژده هاى مطلوب خود را در آن كتاب ها مى یابند.
البته یافتن اسم و خصوصیات دقیق فرد مطلوب به شكل یك آرزو باقى مى ماند و مژده ها به اسم هاى نامأنوسى تعلق مى گیرد: مثلا مسیحیان (رك: متى ۱:۲۳) با مراجعه به عهد عتیق، مژده به تولد عِمّانوئیل (اشعیا ۷:۱۴) را مى یابند و مسلمانان با مراجعه به عهد عتیق، مژده به آمدن شیلو(پیدایش ۴۹:۱۰) و با مراجعه به عهد جدید، مژده به فرستاده شدن فارَقلیط (یوحنّا ۱۴:۱۶ و...) را به دست مى آورند. مدعیان بعدى نیز چنین رفتارى را با عهد عتیق، عهد جدید و قرآن مجید دارند. در این فرایند، كتب مقدس امت هاى دیگر بدون توجه به تفسیر و تأویل خودشان، تفسیر و تأویل مى شود.
پیروان این ادیان به پایان یافتن مدت ادیان قبلى و مجعول بودن ادیان بعدى معتقدند و بر این اساس، نجات را به خود اختصاص مى دهند. در این میان، یهودیت یك دین قومى است و تبلیغ ندارد. بیشتر یهودیان مردم جهان را به صهیونیسم دعوت مى كنند. از سوى دیگر، در مسیحیت و اسلام تبلیغ وجود دارد. تبلیغ مسیحى را تبشیر و تبلیغ اسلامى را دعوت مى نامند.
همچنین باید توجه داشت كه اطلاق نبى و رسول در یهودیت و مسیحیت به مروجان قدیم آن ادیان(مانند «دانیال نبى» و «پولس رسول») به آوردن دین تازه دلالت نمى كند.
۴. حقانیت
با در نظر گرفتن تنوع ادیان، در مورد حقانیت ادیان ۳ دیدگاه معروف وجود دارد:
۱. دیدگاه انبیاى الهى(ع) و كتاب هاى آسمانى مبنى بر حقانیت دین خود و بطلان سایر ادیان. این دیدگاه حقانیت سلسله اى از ادیان پیشین را براى عصر خودشان مى پذیرد؛ همچنین ممكن است براى كسانى كه به پیروى از آن ادیان ادامه مى دهند، امتیازاتى قائل شود، ولى حقانیت را در زمان حاضر منحصر به دین خود مى داند.
۲. دیدگاه جمع كثیرى از عرفا و صوفیه مبنى بر حقانیت همه ادیان و اینكه همه آنها راه نجات هستند. جمعى از متفكران عصر ما به این دیدگاه لباسى نو پوشانده و آن را ترویج كرده اند. برخى هم با اعتقاد جازم به حقانیت دین خود، حقانیت ادیان دیگر را در محدوده مشتركات آنها با دین خودى پذیرفته اند كه بهتر است این گرایش را از شاخه هاى دیدگاه نخست بدانیم.
۳. دیدگاه ملحدان، شكاكان و دِئیست ها مبنى بر بطلان همه ادیان به موجب انكار اصل ماوراى طبیعت، یا اعتقاد به عدم امكان برقرارى ارتباط با آن.
۶. سقوط انسان و آموزه نجات
دغدغه اصلى ادیان به سقوط انسان و نجات وى مربوط مى شود. شناخت حق و باطل راه نجات را مى گشاید و به همین علت، ادیان فهرست هایى از اعتقادات حق (و باطل) را در اختیار پیروان قرار مى دهند تا ایشان باورهاى خود را بر اساس آنها تنظیم كنند. علم كلامِ ادیان از اینجا پدید مى آید.
آنچه گفته شد، در خود ادیان بود، اما «علم ادیان» به حقانیت یا بطلان هیچ یك از اعتقادات دینى كارى ندارد و مى كوشد به گزارش دادن از آن اعتقادات بسنده كند. ادیان مختلف ازسقوط انسان(the fall of man) و نیاز وى به نجات سخن گفته اند. خداى متعال نیز در سوره عصر انسان را در زیانكارى دانسته و در سوره تین از تحول وى به پست ترین پست ها به روشنى سخن گفته و نجات او را با ایمان و عمل صالح ممكن شمرده است.
با مطرح شدن اومانیسم در عصر جدید، سقوط انسان اهمیت پیشین خود را از دست داده و توجه ادیان گوناگون به جوانب دیگر وضع انسانى جلب شده است. یهودیت و مسیحیت بر آفرینش انسان به صورت خدا (پیدایش ۱:۲۷) و مسلمانان بر مقام خلیفة اللهى و كرامت انسان تأكید مى كنند.
هر دینى با دلیل هاى عقلى و نقلى نجات را مخصوص خود مى داند و در موارد ضرورت، براى به دست آوردن دل مردم، از این انحصارگرایى فاصله مى گیرد. مسیحیان پیوسته مى گفته اند: «بیرون كلیسا هیچ نجاتى نیست» و از زبان پطرس نقل شده است كه در باره حضرت مسیح(ع) گفت: «در هیچ كس غیر از او نجات نیست; زیرا كه اسمى دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده كه بدان باید ما نجات یابیم» (اعمال ۴:۱۲).
پس ما مسلمانان نیز باید یقین داشته باشیم كه رستگارى اخروى مخصوص دین مبین اسلام است: «وَ مَن یَبْتَغِ غَیْرَ الاِْسْلاَمِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ.» (آل عمران ۸۵).
كلمات بزرگان درباره پیامبر اسلام حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم:
رنه دكارت:
پیامبر اسلام از صفات حمیدهای برخوردار بوده استرنه دكارت فیلسوف فرانسوی(1957-1650) به لحاظ زمانی، اولین دانشمندی است كه آرای وی در مورد محمد صلیالله علیه و آله مورد بررسی قرار میگیرد. او در كتاب تاثیرگذار خود به نام «روش گفتار» چنین میگوید: ما و مسلمانان باهم زندگی میكنیم، آنها به هر دو رسالت عیسوی و محمدی عمل میكنند، ولی ما به رسالت دوم عمل نمیكنیم. اگر دادگستر بودیم با آنها در كنار هم قرار میگرفتیم زیرا در رسالت آنها چیزی وجود دارد كه برای هر زمانی ملایمت دارد و پیامبرشان كسی است كه عربها از تبریجستن از قرآن و فصاحت آن ناتوان ماندهاند. بلكه تاریخ مردی فصیحتر در زبان، بلیغتر در منطق، و بزرگتر در آفرینش مانند او نیاورده بوده، و این نشانه آن است كه پیامبر اسلام از صفات حمیدهای كه به او اهلیت یك پیامبر خاتم حلقههای انبیا را داده است برخوردار بوده و اكنون صدها میلیون انسان دیانت او را به گردن گرفتهاند.1
فرانسوا فولتر:
در روح محمد[ص] چیزی نیكو است كه انسان را به شگفتی وا میداردهموطن وی فرانسوا فولتر(1694-1778) رهبر جنبش مادیگرایی، مرد انقلاب علیه سلطهگران دینی و تمدنی است. وی نابعه عصر خویش بود و تألیفات متعددی دارد كه یكی از آنها حضرت محمد [صلیالله علیه و آله] نام دارد كه از شهرت خاصی برخوردار است. در این كتاب آمده است: به درستی كه در روح محمد [صلیالله علیه و آله] چیز عجیب، نیكو و دستاولی كه انسان را به شگفتی وامیدارد وجود دارد و قسم به جان خودم كه این مرد یكه و تنها به سوی خدا دعوت كرد و به خاطر این دعوت سالهای متعددی اذیت و آزار را تحمل نمود و در مقابل امواج مشركان قرار داشت كه در راه كشتن او و اندیشهاش میكوشیدند... مزیتهایی كه حضرت محمد [صلیالله علیه و آله] را به آنها لقب میدهند، هر انتقادی را از میان برمیدارد و در عوض چیزی جز اعجاب و تقدیر از شخصیت او باقی نمیگذارد.2
توماس كار لایل:
آیا دروغگویی را دیدهاید كه توان آوردن دینی داشته باشد؟نظر توماس كار لایل مستشرق انگلیسی درباره این پیغمبر عظیمالشأن به حدی اصیل و صحیح و به اندازهای بهموقع و بهجاست كه از ذكر آن نمیتوان خودداری كرد. وی میگوید: این فرزند صحرا با قلبی عمیق و چشمانی سیاه و نافذ و با روح اجتماعی وسیع و پرداختهای، همه نوع افكاری را با خود همراه داشت، غیر از جاهطلبی. رمز بزرگ هستی با همه دهشت و جبروت و با همه جلال و شكوه در نظر او روشن و آشكار میدرخشید. هیچگونه بدعت و ضلالتی آن حقیقت غیرقابل وصف را نمیتوانست از او مكتوم و مستور بدارد.3
وی همچنین در كتاب محمد [صلیالله علیه و آله] پیامبر هدایت و رحمت میگوید: متعصبان و كافران گمان میكنند كه محمد [صلیالله علیه و آله] از دعوت خود، چیزی جز شهرت شخصی، افتخارات جاهطلبانه و تسلط نمیخواست...؛ برای هر انسان متمدنی ننگ و عار است كه به گمان اینكه اسلام دینی دروغین است و یا [نعوذبالله] با این گمان كه محمد [صلیالله علیه و آله] دروغگو میباشد گوش فرا میدهد... آیا دروغگویی را دیدهاید كه توان آوردن دینی داشته باشد؟
توماس كارلایل در كتاب قهرمانان خود نیز حضرت محمد صلیالله علیه و آله را با كاملترین شكل توصیف كرده و او را مورد ستایش و مدح قرار داده است.4
برتلمی سانت هلیار:
محمد[ص] باهوشترین فرد عرب در عصر خود بودبرتلمی سانت هلیار، استاد فلسفه كالج دیفرانس از كشور سوئیس در كتاب خود، «همراه شرق»، چنین میگوید: محمد [صلیالله علیه و آله] باهوشترین فرد عرب در عصر خود بود. بیشتر از آنها تقوا و دیانت داشت. سینه او گشادهتر و نسبت به دشمنان خود و دینش نرمخوتر بود. امپراتوری او جز به برتری او نسبت به رجال معاصرش پابرجا نشد. دینی كه برای آن دعوت كرده خیر زیادی برای ملتهایی كه از آن پیروی نمودهاند به همراه آورد.5
كارل ماركس:
بر ماست كه آن مرد عرب را رسول آسمان بر زمین بدانیمجملات كارل ماركس دانشمند آلمانی در مورد پیامبر اسلام قابل تأمل است. وی از مردان سیاست، فلسفه اجتماعی و نویسنده بیانیه كمونیستی است. در كتاب خود به نام «زندگی» میگوید: به درستی كه آن مرد عرب اشتباهات مسیحیت و یهودیت را درك كرد و با همتی كه عاری از خطر نبود در میان اقوام بتپرست قیام نمود و آنان را به توحید دعوت فرمود و جاودانی روح را در نهاد آنها كاشت. سزاوار نیست كه تنها در شمار مردان بزرگ تاریخ به شمار آید، بلكه بر ماست تا به پیامبری او اعتراف نموده و او را رسول آسمان بر زمین بدانیم.6
لئون تولستوی:
محمد[ص] دست به كار عظیم و انقلاب بزرگی در جهان زدفیلسوف روسی لئون تولستوی داستاننویسی است كه به اصلاح اجتماعی اشتغال داشت و علیه پیشوایانی از قبیل فرمانروایان و اكلیروس قیام نمود و راه را برای انقلاب و نشر اندیشه كمونیستی هموار كرد. وی در كتاب خود «انسان و زندگی» چنین مینویسد:
بهدرستی كه محمد[ص] كه اكنون دویست میلیون نفر به رسالت او ایمان دارند به كار بسیار بزرگی قیام كرد. او دیده بتپرستان را به نور ایمان روشن ساخت و اعلام فرمود كه همه افراد بشر در بارگاه خدای پاك برابر هستند، و حقیقتی كه شكی در آن نیست آن است كه محمد[ص] دست به كار عظیم و انقلاب بزرگی در جهان زد. وی در كتاب دیگر خود، «حكمتهای محمد[ص]» میگوید: هركس بخواهد درباره تساهلی كه اسلام دارد تحقیق كند بر او لازم است تا در قرآن كریم كتابی كه محمد[ص] آورد امعان نظر كند و آیات شریف آن را كه بر روح پیامبر اسلام نازل شده و آیه ذیل نیز آن جمله است مطالعه كند: همگان به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید و از نعمتی كه خدا برای شما ارزانی داشته است، یاد كنید.7 (آل عمران/103.)
گلدزیهر مجارستانی:
پیامبر عربی، مبادی و مبناهای دینی برگزیدهای داردگلدزیهر مجارستانی خاورشناسی است كه در برلن، بوداپست و دانشگاه مصر در رشته فرقههای اسلامی تحصیل كرد و تعدادی كتاب درباره اسلام نگاشت كه از جمله آنها كتاب عقیده اسلام و شریعت آن میباشد. وی مینویسد: حضرت محمد[ص] پیامبر عربی، مبادی و مبناهای دینی برگزیدهای دارد كه با ادیان یهودیان، مسیحیان و غیره اختلاط داشت و آنها را شایسته بیدار كردن شعور دینی قوم خویش مناسب میدانست. این مبانی كه اقتباسی از ادیان دیگر است به عقیده او برای تثبیت انسان بر طبق اراده الهی ضرورت دارند. لذا آنها را به صداقت، امانت و بر اساس الهامی تلقی كرد كه تاثیرات خارجی آن را تایید میكردند. وحی الهی بر او نازل شد و او به وحی بودن آنچه به زبان او وحی شده بود باور داشت.8
جواهر لعل نهرو:
محمد[ص] عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساختجواهر لعل نهرو نخستوزیر هند در كتاب خود «نگرشی بر تاریخ جهان» چنین میگوید: محمد[ص] برای نشر رسالت خود شتاب نداشت بلكه مدتی در سكوت زندگی كرد. مایه شگفتی و اعتماد هموطنان خود واقع شد تا آنجا كه او را امین لقب دادند او به خود و پیامبری خود باور داشت و با این اعتماد و ایمان، وسایل اقتدار، عزت و مناعت را برای امت خویش مهیا ساخت و آنها را از مردمانی ساكن صحرا به سرورانی مبدل كرد كه نصف جهان شناختهشده زمان خود را فتح كردند.9
پروفسور آلن دوسیله:
هیچیك از پیامبران نتوانستهاند مقامی مانند محمد[ص] داشته باشندپروفسور آلن دوسیله فرانسوی در كتاب آیینه اسلام شخصیت محمد[ص] را مورد بررسی قرار داده است: به طوری كه همه درباره وی میگویند علاوه بر اینكه عرفان آسمانی را بر مردم عرضه میكرد اعمال زندگی و جهادهای بزرگ و رسیدگی به امور مذهبی و سیاسی او كاملاً حساب شده بود و آشكار بود كه قدرتی مافوق انسانی، قدرتی كه غیر از نیروی خدایی چیز دیگری نبود از خواستههای او پشتیبانی میكرد. قرآن هم كه برترین كتابهای آسمانی است، این مسائل را بخوبی تایید میكند. هریك از حركات و سكنات این پیامآور بزرگ حاكی از یك دنیا شگفتیهای بیمانند است او در معاشرت خود با دیگران، در معاملات بازرگانی، در نصایح و اندرزهایی كه به دوستان خود میداد و000 بالاخره در كوچكترین دقایق زندگی چنان والا و بزرگوار بود كه تاكنون هیچیك از پیامبران نتوانستهاند مانند او مقامی چنین بالا و ارزنده داشته باشند. آیا برای شناختن این شخصیت بزرگوار لازم است مسلمان باشیم تا بدانیم او چه انقلاب اخلاقی بوجود آورده است؟ نه هرگز! زیرا شكوفایی قانون او چنان روشنی در جهان بوجود آورد كه همه مردم دانستند فرمان او شامل حقایق تازهای است كه تا آن روز كسی درك نكرده بود.10
دوسیله سپس جوانب مختلف رسالت پیامبر را مورد بررسی قرار میدهد و چنین مینویسد: رسالت محمد[ص] تنها یك رسالت دینی نبود بلكه یك رسالت اجتماعی و اقتصادی هم به شمار میآمد. ایجاد یك نهضت اجتماعی و اقتصادی در سرزمینی مثل عربستان در 14 قرن قبل از این با آن رسوم و شعائر كه مختصری از آن ذكر شد، واقعهای فوقالعاده بوده است و محمد[ص] این رسالت بزرگ را برعهده گرفت. برای نشان دادن این حقیقت در شش هزار و دویست و نوزده آیه قرآن دلایل متعددی وجود دارد.11
كونستان ویرژیل گیورگیو:
محمد بن عبدالله[ص] یك رنجبر به معنای واقعی بودكونستان ویرژیل گیورگیو در كتاب «محمد[ص] پیغمبری كه از نو باید شناخت» مینویسد: محمد بن عبدالله [صلیالله علیه و آله] یك رنجبر به معنای واقعی بود. در بین مشاهیری كه در دوره طفولیت و آغاز جوانی رنج بردهاند هیچكس را نمیتوان یافت كه به اندازه پیغمبر اسلام در كودكی و جوانی رنج برده باشد.12
نویسنده بعد از آوردن جریان تشكیل سپاه داوطلب (حلفالفضول) توسط پیامبری كه هدف از آن حمایت از مظلومان بود مینویسد: محمد[ص] با تشكیل سپاه داوطلب نشان داد كه باید حق یك مظلوم را از ستمگر گرفت و به او داد و لو قبیلهای نیرومند نداشته باشد، یا قبیلهاش حاضر نباشند برای احقاق حق مظلوم فداكاری كنند. یك قسمت از اقدامات محمد[ص] در سنوات قبل از بعثت نشان میدهد كه وی بدون تردید نبوغ و استعدادی برتر از دیگران داشته است.13
گیورگیو میافزاید: از نظر اعراب جاهلی شجره خانوادگی و قبیله یكی بود و كسی كه رابطه خود را با قبیلهاش قطع مینمود بزرگترین مایملك مادی و معنوی خود را در این جهان از دست میداد. من از این جهت به این موضوع پرداختهام كه میبینم تذكرهنویسان مسلمان متوجه اهمیت فداكاری محمد[ص] هنگام مهاجرت از مكه به مدینه نشدهاند. محمد[ص] ارهای به دست گرفت و برای پیشرفت اسلام، شجره خانوادگی خود را قطع كرد. شجره خانوادگی عرب بادیه را به اجداد و خویشاوندانش مربوط میكند. او از اجداد برای زندگی سرمشق و از خویشاوندان كمك میگیرد و وقتی آن درخت قطع شد نه اجداد راه زندگی میآموزند و نه خویشاوندان یاری میكنند و مثل این میماند كه انسان در وسط دو پهنه نامحدود كه یكی پهنه صحرای بیپایان و سوزان عربستان و دیگری پهنه آسمان آتشین آنجاست، مطلق میماند.14 هجرت بین دنیای قدیم و جهان جدید حد فاصل شد و عهد جاهلیت را از دوره اسلام جدا كرد و مزایای طبقاتی و قبیلهای را از بین برد.15
سر توماس آرنولد:
محمد[ص] نمونه كامل یك داعی و مبلغ اسلامی استسر توماس آرنولد شرقشناس انگلیسی، پیامبر و زندگی ایشان را بعنوان یك مبلغ مورد بررسی قرار داده است. وی میگوید: زندگی بنیانگذار اسلام و موسس تبلیغات اسلامی طبقاتی میتواند ما را به مشخصات واقعی فعالیتهای تبلیغاتی در دین وی، اسلام راهنمایی نماید. از نظر من محمد[ص] نمونه كامل یك داعی و مبلغ اسلامی است.
وی سپس در فصلهای سیزدهگانه كتاب خود، تاریخ گسترش اسلام به توسعه و انتشار اسلام در بین ملل و اقوام مختلف دنیا پرداخته است.16
جان دیونپورت:
پیامبر اسلام عارف و عامی را یكسان تحت نفوذ قرار میدادجان دیونپورت انگلیسی بعد از توماس كارلایل، بصیرترین و دقیقترین و منصفترین محققی است كه با فكری روشن و با جوانمردی از اسلام و شارع مقدس آن فاضلانه دفاع كرده است.
وی در كتاب خود «عذر تقصیر به پیشگاه محمد[ص] و قرآن» چنین میگوید: چنان قدرت نبوغی در نهاد او به ودیعت گذاشته شده بود كه عارف و عامی را یكسان تحت نفوذ قرار میداد. مانند هر دوست و هر همكاری لطیفترین احساسات طبیعی بشری را از خود بروز میداد. ولی با اینكه تحت تاثیر عواطف رقیق و احساسات لطیف قرار میگرفت و اغلب وظایف اجتماعی داخلی را شخصاً انجام میداد، حیثیت و عنوان پیغمبری را به خوبی حفظ میكرد. معذلك این مرد حقیرترین و ناچیزترین كارهایی را برعهده میگرفت كه قلم توانای هیچ نویسندهای نمیتواند كراهت هر ناچیز بودن آن را مكتوم و مستور سازد. اخلاص و واقعیت دعوت او در راه خیرخواهی و بشردوستی، پس از وفاتش به دلیل خالی بودن صندوقهایش ثابت و محقق گردید.17
مونتگمری وات:
پیامبر اسلام داری حكمت و بینش بودمونتگمری وات، رئیس بخش عربی دانشگاه ادینبورو اسكاتلند بود. وی دارای وسعت نظر و اطلاعات و دقت در تحقیق و عاری از اغراض و تعصبات بود. وات منابع بسیار معتبر و اصیل اسلامی و همچنین مأخذهای اروپایی را بدقت تمام از زیر نظر گذرانیده و با سعه خاطر وظیفهای را كه هر حقیقتجویی در دفاع از حقوق یك انسان بزرگ در برابر مخالفان بیخبر و ناآگاه وی دارد ادا كرده است. وی در كتاب «محمد[ص]، پیامبر و سیاستمدار» كه نه فصل دارد علل توفیق پیغمبر اسلام را در راه هدف مقدسی كه در پیش داشته تجزیه و تحلیل كرده و كوشیده است كه كلیه تدابیر او را برای تأسیس جامعه اسلامی توجیه كند و صحیح و معتبر بودن آنها را نشان دهد. او كوشیده است با بیانی كه برای محققان و مردم مغرب زمین قابل فهم باشد، شخصیت پیامبر را معرفی كند و و به كسانی كه در طی قرون متمادی ناجوانمردانه به وی تافتهاند جواب بگوید. به نظر او بیتركیب قابل ملاحظه صفات محمد صلیالله علیه و آله، احتمال توسعه، نشر و گسترش اسلام نمیرفت و قدرت نظامی عرب ممكن بود صرف حمله به سوریه و عراق گردد و بینتیجه بماند. این صفات به سه دسته تقسیم میشود:
1- موهبت پیامبری محمد[ص]: بوسیله او دنیای عرب دارای قالبی از افكار شد كه به وسیله آن از بین بردن ناخرسندیهای اجتماعی امكانپذیر گردید. اساس این قالب توجه به علل ناخرسندیهای اجتماعی زمان و به كار بردن آن بود.
چنان كه مستمع را تا عمق احساسات و وجودش به حركت در آورد.
2- حكمت و تدبیر سیاستمدارانه محمد[ص]: ساختمانی كه در قرآن بوجود آمد قالبی بیش نبود. این قالب برای آن بود كه بتوانید سیاستهای واقعی و سازمانهای واقعی را نگهداری كند. حكمت و دانش پیامبر اسلام درباره پیشبینی، ترسیم راهبرد و اصلاحات اجتماعی با توسعه سریع دولت او نشان داده شده است كه چگونه پس از رحلت وی به صورت امپراتوری جهانی درآمد و سازمانهای اجتماعی در بیشتر نقاط دنیا از آن كسب و تقلید كردند و سیزده قرن است كه این كار ادامه دارد.
3- هنر و مهارت محمد[ص]. هنر او در اداره كردن و حكمت و بینش او در انتخاب افرادی است كه كارهای اداری را به آنان واگذار كرد. سازمانهای سالم و سیاست سالم اگر با اجرای امور به طور صحیح توأم نباشد ادامه نخواهد یافت. وقتی محمد[ص] درگذشت دولتی كه او تاسیس كرده بود پایه گرفته بود. چنانكه میتوانست فقدان او را تحمل كند و همین كه از این تشویش و سوگواری رهایی یافت با سرعت ره به توسعه گذاشت. اگر موهبت پیامبری و تدبیر قدرت اداری و بالاتر از همه اعتماد او به خدایی كه او را فرستاده است نبود فصل مهمی از تاریخ بشریت رقم نمیخورد.18
رامیز ماریا ریكله:
نزدیكی پیامبر اسلام به خداوند محصول ذات پاك او بوددر قرن بیستم زمانی كه آیت الله خمینی حكم قتل سلمانرشدی مولف كتاب آیات شیطانی و ناشران انگلیسیاش را صادر كرد غربیها این اقدام را بعنوان تهدیدی جدی علیه آزادی بیان تلقی كردند. اقدام سلمان رشدی بویژه از آن جهت توهینآمیز بود كه به طور فوقالعاده جدی از سوی غربیان مورد حمایت قرار گرفته بود. چنین به نظر میرسید كه رشدی به جنگهای صلیبی مسكوت، اما كهن و ریشهدار اهل قلم، جانی تازه بخشیده بود. با این همه قرن بیستم هرگز چنین آغاز نشده بود. یك صد سال پیش از اعلان فتوای امام خمینی(ره)، نیچه آلمانی اعلام كرده بود كه «خدا مرده است» و در سالهای میانی دو جنگ جهانی پیشرفتهای بیسابقه در عرصههای تكنولوژی و علوم به طور جدی از كشش و گیرایی مذهب برای اكثر مردم اروپا كاسته بود. و این وضعیت زمینهای را فراهم آورده بود تا عده كثیری از اندیشمندان، واقعبینانهتر و با تعصب كمتری به دیگر ادیان نظر افكنند. در واقع در بخش عمدهای از قرن بیستم علیرغم فضای سیاسی آشفته شرق اسلامی، بازنگریها و ارزیابیهای نوینی از محمد[ص] و دین اسلام در آثار مكتوب اروپاییان به عمل آمد. از میان این اندیشمندان یكی از بزرگترین شعرای متولد پراگ، ادبیات آلمانی «رامیز ماریا ریكله» نیز همچون گوته شیفته مشرق زمین و آرزومند آن شده بود تا در واقعیات كهن آن دیار برای بیهودگی زندگی تودهوار شهری در اروپای مدرن صنعتی جایگزینی بیابد. اشتیاق وی برای رها شدن از بندهای فرهنگ اروپای و غرق شدن در سادگی زندگی شرقی هنگامی به اوج رسید كه همسرش به سال 1907 از سفر به مصر بازگشت. وی نه تنها در قالب كلمات، بلكه در طرحهای نقاشیاش صحنههایی از زندگی در شرق و معنویت ذاتی ایمان و اعتقاد مسلمانان را برای «ریكله» ملموس ساخته بود. این طرحها حاوی تصاویری از كوزهگران كنارههای نیل، حصیربافان و اعراب بادیهنشین بود كه علیرغم تهیدستی و فقر مادی، نوعی آرامش و رضایت درونی در آن جلوهگر بود. اینان هنوز با سرچشمه حیات در ارتباط بودند؛ آنچه اروپاییان از مدتها پیش با آن بیگانه شده بودند. وجود ریكله آكنده از احساسی عمیق و آمیخته با حسرت شده بود. وی بیش از پیش توجه خود را به دین اسلام معطوف كرد و حیرت و شگفتی خود را از شخصیت محمد صلیالله علیه و آله ابراز داشت. در همان سال ریكله شعری تحت عنوان ندای محمد[ص] سرود. در این شعر شاعر، محمد صلیالله علیه و آله را به عنوان انسانی سوادنیاموخته (امی) به تصویر میكشد. طبق نظر او نزدیكی محمد صلیالله علیه و آله به خدا و پیوند او با واقعیات محصول ذات پاك و بكر او در مقام مردی صحرانورد بود. شعر تاثیر شگرفی را كه شهود ذات احدیت از طریق فرشته وحی یعنی جبرئیل در وجود محمد صلیالله علیه و آله پدید میآورد به تصویر میكشد.19
تجربه ریكله از اسلام و شیوه نگرش مسلمانان در اثر فوقالعاده تحسینبرانگیز وی duino elegies به اوج پختگی و شكوفایی خود رسید.
پروفسور آنه ماری شمیل:
مرتبه عشق كامل ورای هر پیغمبر دیگری برازنده قامت محمد[ص] استبه سال 1922 در همان سالی كه ریكله اثر یادشده را كه از آن بعنوان تكلیفنمایی زندگیاش یاد میكند به پایان رساند، یكی از پرآوازهترین كارشناسان در زمینه اسلام و عرفان اسلامی، آنه ماری شیمل، در شهر ارفورت آلمان چشم به جهان گشود. اگرچه ریكله همانطور كه خود اذعان داشته بود در تلاش برای دست یافتن به معنای باطنی فلسفه دینی محمد صلیالله علیه و آله تنها به پوسته آن دست یازیده بود، شیمل به دركی ژرف و منحصر به فرد از عضویت اسلامی رسید. وی كه به عنوان استاد مطالعات و پژوهشهای اسلامی در چندین دانشگاه از جمله، بن، آنكارا، هاروارد به تدریس مشغول بود، در مصاحبهای تلویزیونی، سلمان رشدی را به خاطر جریحهدار كردن احساسات مسلمانان به گونهای اهریمنی بهشدت مورد انتقاد قرار داد.20
وی در یكی از آثار اصلیاش تحت عنوان ابعاد عرفانی دین اسلام، اینچنین مینویسد: حتی تازهترین پژوهشها در مورد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله كه صداقت و نگرش عمیقاً مذهبی وی را نشان میدهند هیچچیزی از عشق عرفانی را كه پیروانش نسبت به او احساس میكنند فاش نمیكند.21
پروفسور شمیل در كتاب دیگر خود «محمد[ص]، رسول خدا» چنین میگوید: پارسایان مسلمان كلمه خلیلالله را منحصراً برای ابراهیم به كار بردند، چونان كه كلیمالله (آنكه خدا با او سخن گفت) در حق موسی به كار میرود و بهراستی از این جهت كه محمد [صلیالله علیه و آله] را حبیبالله خواندند میتوان نتیجه گرفت كه اسلام دین عشق و محبت است زیرا مرتبه عشق كامل ورای هر پیغمبر دیگری برازنده قامت محمد [صلیالله علیه و آله] است.22
شمیل در مورد عصمت پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله حدیثی را به نقل از صوفیان میآورد: زمانی كه درباره شیطان، قوای پست و شهوات نفسانی انسان از پیغمبر سوال كردند، پاسخ داد: اسلم شیطانی علی یدی فلا یأمرنی الا بخیر. مراد آن است كه انسان كامل، غرایز و شهوات خود را چنان رام كرده است كه در نهایت امر از آنها منحصراً برای اعمال نیكو و كارهای خدایی استفاده میكند. نزد صوفیان راز جهاد اكبر، یعنی جدال دائمی با تمایلات پلید كه نمیشود آنها را زدود، اما میتوان بر آنها غلبه كرد و آنها را به ارزشهای مفید مبدل ساخت، همین است. حدیث پیامبر صلیالله علیه و آله درباره «شیطان مغلوب او» اشارت به حقیقت روانشناختی بسیار مهمی دارد. از این رو نه تنها برای عارفان بل نزد تجددطلبان نیز مثل شده است. در این صورت پیغمبر [صلیالله علیه و آله] بر حسب خلق، كاملاً بری از گناه به نظر نمیآید، بل به سبب تعالی به وقفه روحانی و از فیض حق مبدل به معصوم، بری از گناه شده است.23
شیمل در فصل نور محمد[ص]و مكتب عرفان همان كتاب چنین میگوید: اگرچه محمد [صلیالله علیه و آله] به مراتب رفیع نورانی تعالی یافت و به مقامی رسید از برخی جهات مانند شدنی به لوگوس در الهیات مسیحی، اما در مقام انسان كامل، «عبده» بنده حق و مخلوق او باقی ماند؛ محبوبترین آفریده او به یقین.24
داگهرت فن میكوش:
پیامبر اسلام هستی خود را وقف اهداف والای زندگی نموده استیكی از ارزیابیهای مطلوب از زندگی محمد صلیالله علیه و آله و دستاوردهای او، كتاب محمد[ص]، تراژدی كامیابی (1932) نوشته داگهرت فن میكوش بود. او در این كتاب شخصیت محمد صلیالله علیه و آله را به لحاظ ذاتی، انسانی میداند كه سرشار از شور و اشتیاق پارسایی و برخوردار از اصول ناب و متعالی اخلاقی است كه هستی خود را وقف اهداف والای زندگی نموده است.25
آر.وی.سی. بادلی:
پیامبر اسلام هنوز در میان مردم خود زندگی میكنداز شرح حال نویسان اروپایی كسانی بودند كه سالها در بیابان و در میان اعراب بادیهنشین زیستند تا بتوانند احساسات و افكاری را كه میتوانست شخصیت محمد[ص] را تحت تاثیر قرار دهد، در خاطر متصور و مجسم سازند. نمونهای از این گونه كوشش و تلاش عبارت بود از شرح حالی كه آر.وی.سی. بادلی تحت عنوان پیامآور به رشته تحریر درآورد كه خود یكی از توصیفات نادری است كه از چشماندازی همگون با دیدگاه خود مسلمانان به شرح زندگی محمد صلیالله علیه و آله پرداخته است.
تصویرگریهای بادلی با آنچه ریكله طی سفرهایش به مشرق زمین دریافته بود شباهت فراوان دارد. چه به تصویر او نیز گویی پیامبر اسلام هنوز در میان مردم خود زندگی میكند. بادلی با روشنفكری در باب صفا و صمیمیت تواضع و فروتنی و طبیعت مهربان و سرشار از عاطفه محمد صلیالله علیه و آله در برابر دیدگاههای مخالف رایج در اروپا به دفاع و حمایت از او ادامه میدهد. وی دیدگاههای مخالف را ناشی از این میداند كه اروپاییان از دامن رفاه و تجمل خانههایشان به تصویرگری و تجسم احساسات و شیوه عمل محمد(ص) پرداختهاند. وی در شرح حال خود از پیامبر به خواننده خاطر نشان میكند كه تمامی سوءتفاهمات و كینهتوزیها بین اسلام و مسیحیت به واسطه جنگهای صلیبی به وجود آمد، و چنین نتیجه میگیرد كه آنچه تقبیحگران «پیغمبران دروغین» نادیده گرفتهاند این است كه به هنگام ظهور اسلام اختلاف نظر ناچیزی بین مسلمانان و مسیحیان وجود داشت.26
رودی پارت:
تاریخنویسان نباید پیامبر عرب را با معیار مسیحی بسنجندقرن بیستم همچنین شاهد احیا و از سرگیری تحقیقات آكادمیك درباره اسلام در غرب بود. دورهای كه در آن شخصیت محمد(ص) با دیدگاههای انتقادی و علمی مورد بررسی قرار گرفت كه همگی سعی در اثبات و تایید صحت و اصالت منابع نخستین اسلامی داشتند. نمونهای از این شرح حالهای انتقادی، محمد[ص] و قرآن نام داشت كه به قلم رودی پارت به رشته تحریر درآمد. وی استدلال میكرد كه تاریخنویسان نباید به اشتباه، پیامبر عرب را با معیار مسیحی بسنجند و سرمشقی را كه مسیح به عنوان حاكم دنیای ملكوتی بنیان نهاده بود ملاك ارزیابی محمد(ص) قرار دهند. از نظر او اتهام بیصداقتی كه غالباً طی سدههای متمادی تا دوره اخیر علیه پیامبر مطرح شده است بهراحتی قابل رد و ابطال است.27
ماكسیم رود منسون:
محمد[ص] نابغهای مذهبی بود، یك اندیشمند بزرگ سیاسی و در عین حال مردی چون شما و من در فرانسه ماكسیم رود منسون در سال 1969 همچنان كه در پاریس مشغول آفرینش شرح حال نابغه خویش از زندگی محمد(ص) بود، مانند مونتگری وات28 به اتخاذ رویكردی جهانشمول و فراگیر در خصوص دین روی آورد. وی كه دانش و آگاهی خود در مورد محمد(ص) و اسلام را در نتیجه سالها مطالعه و پژوهش پیگیر عمدتاً در خود ممالك بدست آورده بود یكی از كارشناسان پیشرو در این عرصه محسوب میشود. وی در مقدمه اثر خود «محومت» چنین بیان میدارد: محمد[ص] نابغهای مذهبی بود، یك اندیشمند بزرگ سیاسی و [در عین حال] مردی چون شما و من. اینها سه جنبه از شخصیت كلی او بودند... . كسانی كه محمد[ص] را به عنوان انسان مذهبی و پیامآور كلام خدا را مد نظر دارند از طریق فهم ودرك فعالیتهای دنیوی او میتوانند بسیار از او درس بگیرند. 29
اسلام ارزشهای عزیز در نظر ادیان دیگر را با آغوش باز پذیرفت
اندیشمندانی كه در این رساله كوتاه از ایشان سخن رفت از روی روشنگری و آزاداندیشی به دنبال فهم و دریافت آرمان حضرت محمد(ص)، پیام او، اصلاحات اجتماعی و سیاسی و درك شخصیت و ماهیت و منش محمد(ص) بودند. اینان در تلاش بودند تا اساطیر، افسانهپردازیها و كلیشهها و پندارهای قالبی را بر هم ریزند و نشان دهند كه چگونه اسلام ارزشهای عزیز در نظر ادیان دیگر را با آغوش باز میپذیرد، ادیانی كه اسلام را به عنوان دشمن قسمخورده خویش پنداشتهاند، در حالی كه محمد(ص) دین خود را تداوم و تقویت همان ادیان میدانست.گوته:
محمد[ص]، چشمهای جوشاندر پایان جهت حسن ختام شعری از گوته شاعر بزرگ آلمانی را تقدیم خوانندگان بزرگوار میكنیم:
گوته بزرگترین شاعر آلمان است. او در مقدمه خود بر كتاب «محمدیات» نوشته دیسون آلمانی كه نویسنده شهیر عمر ابوالنصر آن را از زبان فرانسه به عربی برگرداند، تحت عنوان سرود محمد[ص] یا فیض اسلام میگوید:
«به چشمه كوه كه پریشان، مملو و صاف است نگاه بینداز، مانند شعاع درخشندهای (گوهری) در بالای ابرها، ملائكه خیر آن را در گهوارهاش در روزی كه میان شكافهای سنگها لانه گرفتهاند، رضاع كردهاند. به درستی كه آن سخاوتمندانه و پاك از ابر جریان مییابد، آنگاه شاد و خوشحال شدیدتر میشود.
در گردنههای صعبالعبور حركت میكند، انواع بیشماری از سنگهای سر راه خود را از جا میكند. در سر راه خود خواهران چشمههای پر آب را كه خود مانند یك مرشد امینی آنها را همراه میبرد و اما در گشادگی، ریاحین در پای آن فیضان میكنند و چمنزارها از نفسهای آن زنده میشوند و وادی سایهدار آن را بر نمیگردانند و نه ریاحین كه طوقی بر ساقهای آنند و سعی در جدا كردن و سرگردان ساختن آن را به لحاظ فتنهانگیزی میكنند...؛ تا آنجا كه میگوید: و این آستینهای طبیعت بخشنده است كه بدان یاری میبخشند آنگاه در مسیر حركت خود از كنار شهرها اسامی آنها را جایزه میدهد و در مقدم آن شهرهایی به وجود میآیند متوقف نمیشوند و همواره بانگ برمیآورد و به پیش میرود، هیچ توقفدهندهای آن را متوقف نمیسازد و در پشت خود پراكندگیها و كاخها را نتیجه فراوانی گیاه و سبزه و تولید باقی میگذارد و آن خود محمدبن عبدالله[ص] است.»
پینوشتها:
1- یاسین، خلیل، حضرت محمد(ص) در دیدگاه علمای غرب، ترجمه كاظم پوركاظم، انتشارات سرزمین خوز، سوسنگرد، 1379، ص165
2- همان، ص 100
3- رك به دیون پورت، جان، عذر تقصیر به پیشگاه محمد[ص] و قرآن، دارالتبلیغ اسلامی، 1374، صص 75-76
4- یاسین، همان، صص119-120
5- همان، ص104
6- همان، صص107-108
7- همان، صص141-142
8- همان، ص137
9- همان، ص167
10- دوسلیه، آلن، آیینه اسلام، ترجمه عبدالحسین حسینی، انتشارات سعیدی، صص63،64،66،67
11- همان، صص67-68
12- ویرژیل- گیورگیو، كونستان، محمد[ص] پیغمبری كه از نو باید شناخت، ترجمه ذبیح الله منصوری، امیركبیر، تهران، 1343، ص9
13- همان، صص36-37
14- همان، ص175
15- همان، ص184
16- آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران، 1358
17- دیون پورت، همان، صص74-75
18- وات، مونتگری، محمد[ص] پیامبر و سیاستمدار، ترجمه اسماعیل والیزاده، كتابفروشی اسلامیه، 1344، صص295-297
19- صمیمی، مینو، محمد در اروپا، ترجمه عباس مهرپویا، انتشارات اطلاعات، تهران، 1384، صص469 تا 471
20- همان، صص274-275
21- همان، ص477
22- شمیل، آنه ماری، محمد[ص] رسول خدا، ترجمه حسن لاهوتی، علمی فرهنگی، تهران، 1385، ص102
23- همان، ص112
24- همان، ص251
25- همان، ص479
26- همان، صص480 تا 483
27- همان، ص 483-484
28- وات معتقد بود كه بیطرفی و واقعنگری در شرایط فعلی جهان كاملاً حیاتی و ضروری است و برای هر دینی لازم است كه خود را به عنوان بخشی از تجربه دینی بشریت بداند.
29- همان، صص487-488
فهرست منابع
1- آرنولد، توماس، تاریخ گسترش اسلام، ترجمه ابوالفضل عزتی، دانشگاه تهران، 1385
2- صمیمی، مینو، محمد(ص) در اروپا، ترجمه عباس مهرپویا، اطلاعات، تهران، 1384
3- شیمل، آنه ماری، محمد[ص] رسول خدا، ترجمه حسن لاهوتی، علمی- فرهنگی، تهران، 1385
4- دوسلیه، آلن، آیین اسلام، ترجمه عبدالحسین حسینی، انتشارات سعیدی، بیتا
5- دیون پورت، جان، غدر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، دارالتبلیغ اسلامی، 1374
6- وات، مونتگمر، محمد[ص] پیامبر و سیاستمدار، ترجمه اسماعیل والیزاده، كتابفروشی اسلامیه، 1344
7- ویرژیل، گیورگیو، كونستان، محمد[ص] پیغمبری كه از نو باید شناخت، ذبیحالله منصوری، امیركبیر، تهران، 1343
8- یاسین، خلیل، حضرت محمد(ص) در دیدگاه علمای غرب، ترجمه كاظم پوركاظم، انتشارات سرزمین خوز، سوسنگرد، 1379
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .