صوفیه و دراویش ایران
تصوف از تشیع كاملا بیگانه است ; (لازم بذكر است كه عرفای شیعی و علمای ربانی در ظاهر امر, شباهتی به تصوف دارند ولی در واقع امر چنین نیست ) زیرا اصول و قواعد تصوف با تشیع منافات دارد و هیچ گونه میان آن دو همبستگی وجود ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/10/27 ساعت 09:06
انحرافات فرقه درویشان دزفول را ذكر كنید و روایات و سخنان امامان و بزرگان دین را با سند متذكر شوید.
در دزفول فرقه های متعددی دراویش وجود دارد كه همه در جاده ظلالت بسر می برند حال یكی از این سمت جاده به انحراف رفته دیگری در آن سمت جاده اسلام به انحراف رفته یكی انحرافش كمتر است یكی بیشتر یكی انحرافش نسبت به اسلام و تشیع بیشتر است یكی انحرافش نسبت به اسلام وتشیع كمتر. فرقه ذهبیه احمدیه از جمله فرقه های دزفول می باشد.برای روشن شدن موضوع لازم است مقدمه ای بعنوان تاریخچه تصوف ذكر شود و آن اینكه: در زمان پیامبر اكرم (ص ) پیروان آن حضرت را به اسلام و ایمان نسبت می دادند و مسلم و مؤمن می نامیدند و آنانكه محضر پیامبر را درك كرده بودند صحابه نامیده می شدند و نسل بعد را كه با صحابه پیامبر محشور بودند تابعین خوانده اند. بعد اسم زاهد و عابد بمیان آمد و سپس اسم عباد و زهاد به عده ای اطلاق گشت كه از دنیا كناره جسته و خود را وقف عبادت و ریاضت نموده بودند, و با این عمل طریقه و روش خاصی در عالم اسلام بوجود آوردند. تا اینكه در حدود اوائل قرن دوم هجری كم كم اسم صوفی و طریقه تصوف پیدا شد. از معروفترین چهره های تصوف در این دوره می توان به ابوهاشم كوفی , و ابراهیم ادهم , ذوالنون مصری ... اشاره كرد. و این طریقه(تصوف ) در ابتدای امر میان مسلمین ساده و از حدود ریاضت و عزلت و مجاهده نفسانی و اخلاقی خارج نبود. ولی از قرن سوم به بعد دامنه تصوف وسعت یافت و مایه های ذوقی در آن پیدا شد; و اساس آن را محمد بن عبدالله بن مستره ابن نجیح معروف به ابن مستره متوفای سال 319 هجری نهاده است . وی در سال 300 هجری تعلیمات خود آغاز كرد و مردی تارك دنیا و ناسك بوده و در صومعه ای واقع در شهر قرطبه در اسپانیا می زیسته است . تعلیمات وی بعدها به توسط محی الدین معروف به ابن عربی متوفای سال 560 هجری تكمیل و تدوین گردید, (تاریخ تصوف , عمید زنجانی , عباسعلی ). و بر اثر انشعاباتی كه در قرون بعد در تصوف پیدا شد و رشته ها و فرقه های متعددی بوجود آمد. هر دسته و فرقه در صدد حفظ موقعیت خود در برابر فرقه های دیگر و گروه متشرعین برآمده و هر كدام سلسله مشایخ خود را به نحوی به اصحاب پیامبر(ص ) و یا به یكی از ائمه اهلبیت (ع ) رسانیدند چنان كه سلسله رفاعیه و كمیلیه خرقه و سلسله خود را به كمیل بن زیاد نخعی , و فرقه نقشبندیه به توسط ابراهیم ادهم به امام زین العابدین (ع ) و سلسله شطاریه به توسط بایزید بسطامی به امام جعفر صادق (ع ) و سلسله ذهبیه و بعضی از فرقه های دیگر به توسط معروف كرخی به امام علی بن موسی الرضا نسبت داده اند. و همچنین فرقه هائی كه در مذهب مشایخ اولیه خود باقی مانده و پایبند به تسنن بوده اند سلسله ی مشایخ خود را به توسط, حسن بصری به امام علی (ع ) یا به ابوبكر خلیفه اول رسانیده اند, (همان ).
اما واقع امر عدم همبستگی میان تشیع و تصوف است . چونكه تصوف از تشیع كاملا بیگانه است ; (لازم بذكر است كه عرفای شیعی و علمای ربانی در ظاهر امر, شباهتی به تصوف دارند ولی در واقع امر چنین نیست ) زیرا اصول و قواعد تصوف با تشیع منافات دارد و هیچ گونه میان آن دو همبستگی وجود ندارد. مطالعات و تحقیقات در احوال و تراجم و مشایخ صوفیه می نمایاند كه اقطاب و مشایخ اولیه و سرسلسله آنها از میان اهل سنت برخاسته اند. و تا قبل از روی كار آمدن دولت صفویه یك مرشدی نمی توان پیدا كرد كه شیعه و پیرو اهل بیت باشد, (عرفان و تصوف , ص 316, الهامی , داود). وانگهی صوفیه قائل به شریعت و طریقت و حقیقت در طول هم است به گونه ای كه اگر فردی به حقیقت رسید دیگر نیاز به شریعت را در خود احساس نمی كند. در صورتی كه بنای اهلبیت (ع ) بر این بوده است كه تأكید می كردند بر ظاهر شریعت محمدی (ص ). و خود ظاهر اگر درست باشد به دوستی باطن كمك خواهد كرد - الظاهر عنوان الباطن - و اضافه بر اینها ائمه (ع ) از این تیپ افراد ناراضی بودند و عدم رضایت خودشان را در قالب حدیثی بیان فرموده اند. مثلا امام صادق (ع ) جوابی را كه به سفیان ثوری داده است.
نارضایتی امام (ع ) مشهود است . یا حدیثی كه از امام حسن عسكری (ع ) نقل شده كه از امام صادق (ع ) پرسیدند ابو هاشم كوفی چگونه آدمی است فرمود: وی شخص فاسدالعقیده ای بوده و او همان كسی است كه مذهبی را بدعت گذارد كه آن را تصوف می نامند و وی این مذهب را پناهگاهی برای عقیده زشت و ناپسند خود قرار داد, (سفینه البحار, ج 2, ص 57, نقل از كتاب تاریخ تصوف , عمید زنجانی , ص 185).
آشنایی از احوال صوفیه و تاریخچه آنها و پیدایش و علل آن در این مقال مختصر نمی گنجد, جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ك :
1. تاریخ تصوف , عباسعلی عمید زنجانی
2. عارف و صوفی چه می گوید, جواد تهرانی
3. تصوف و تشیع , هاشم معروف الحسنی , ترجمه : محمد صادق عارف
4. عرفان و تصوف , داود الهامی
5. فلسفه عرفان , دكتر سید یحیی یثربی
6. آشنائی با علوم اسلامی قسمت فلسفه و عرفان , شهید مطهری
7. دین عرفانی و عرفان دینی , علی شیروانی
دو - اما خود درویش و صوفی به چه معنا است و ویژگی های بارز آنها چیست باید گفت : درویش در لغت به معنای , خواهنده از درها, گدا و سائل است . آن هم گدائی كه با آوازی خوش گاه پرسه زدن شعر خواند و تبر زین بر دوش و پوست حیوانی چون گوسفند و شیر و امثال آن بر پشت دارند و موی سر دراز و آویخته و موی ریش و سبلت ناپیراسته و ژولیده دارند. و در اصطلاح : به اخوان طریقت و سالكان طریق و تمام اعضای سلاسل صوفیه نیز عموما بنام درویش خوانده می شوند. و درویش در اول بنام مشاهیر صوفیه نیز استعمال شده است ; و استعمال ((درویش )) در حق صوفیه مخصوصا از جهت اهمیتی است كه این فرقه برای فقر قائل بوده اند, (لغت نامه دهخدا, علی اكبر, ج 7, ص 10696, انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ).
درویش و صوفیگری هم یك تعریف دارد و هم هزاران تعریف . یك تعریف دارد اگر بپذیریم خلاصه تصوف و درویش این است كه : ((آدمی زاده تا آنجا كه می تواند از همه خصلتهای نیك را دارا شود و همه خوبی های بد و نكوهیده را از خود دور سازد, همه تصوف و درویشی به معنای حقیقی آن است . اما صوفیگری و درویش هزاران تعریف دارد. زیرا به عدد هر یك از صوفیان تعریف صوفیان تعریف صوفیانه برای تصوف می توان یافت . چونكه تصوف شیوه یا طریقه واحد معین و مشخص نیست .
خلاصه اینكه درویش و تصوف پیش اهلش روش عملی است كه با اكسیر عشق وجود انسان را از پستی و رذالت به قله بلندی و فضیلت می كشاند و ماهیت او را دگرگون می سازد.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا كیمیای عشق بیابی و زر شوی
خواب و خورت ز مرتبه خویش دور كن حافظ
آنكه رسی به خویش كه بی خواب و خور شوی
لذا ارائه یك تعریف جامع فراگیر برای صوفی امری دشوار است . چرا تصوف همواره در تطور و تحول بوده و در هر عصر و زمانی جلوه ی ویژه داشته است . عبدالرزاق كاشانی در تعریف تصوف می گوید: ((التصوف هو التخلق بالاخلاق الاهلیه ; تصوف عبارت است از اكتساب اخلاق الهی )), (اصطلاحات الصوفیه , ص 156, نقل از كتاب : دین عرفانی و عرفان دینی , علی شیروانی ). ابن عربی معتقد است , تصوف وقوف به آداب شریعت است ظاهرا و باطنا و آن عبارت از اخلاق الهیه است , (همان ).
ویژگی های بارز مسلك تصوف 1. اعتقاد داشتن به شریعت و طریقت و حقیقت است . 2. عشق مجازی در میان دراویش مهم است 3. شطحیات , تمام فرقه های صوفیان شطح دارند 4. سماع و ترنم اشعار با همراهی موسیقی و...)).
سخن آخر اینكه مسلك تصوف در اسلام , با دیانت مسیحی و اعمال رهبانان و افكار هندی و ایرانی و بودائی , مخلوط شده است . و آنچه به تصوف شكل فلسفی داده , آمیزه های فلسفه یونان مخصوصا فلسفه نوافلاطونیان بوده است . بنابراین بهترین بستر برای رشد و تهذیب و سلوك و مجاهده نفسانی تعالیم اسلام است كه در متون دینی - قرآن , سنت نبوی , و احادیث اهل بیت (ع ) - آمده است و قرآن و عترت برای هر سالك الی الله دستگیره محكم و چراغ پرفروغ است . و از انوار عرفان التقاطی متصوفه بی نیاز می سازد. و نكته ای كه نباید از آن غفلت نمود این است كه دراویشی كه فعلا مطرح می باشند و جلسات و حلقات ذكر و ورد دارند غیر از به دام انداختن انسان های خام و بی مایه چیزی بلد نیستند در حقیقت شیاطینی هستند كه با انواع حیل راهزنی می كنند, و در حقیقت چیزی جدا از تصوف بوده و بنوعی كلاه بردار و كاسب می باشند.
مشكلى كه در عموم فرقههاى صوفیه به خصوص در دوران حاضر پیش آمده دورى رؤساى آنها از شیوهى علما و اتكا بر تأویلات و اصرار بر جدایى از شیوه عالمان فقه مىباشد وگرنه بسیارى از عارفان و صوفیان برجسته در گذشته از عالمان نامدار در علوم مختلف اسلامى بودهاند و خود آنان از شیوههاى علمى در فقه و سایر رشتههاى معارف اسلامى بهره مىبردند ولى صوفیه در زمان ما بیشتر بر تأویل دین و متون دینى و دورى از شریعت استوار گذشته است.
البته این منحصر به دوران ما نیست و شخصیتهاى برجستهاى همچون صدرالمتألهین شیرازى كه نسبت به عرفان و عرفا نظر مثبت داشته در رد بعضى از صوفیه و عقاید باطل آنان كتاب نوشته است.
بررسى فرقه ذهبیه نیاز به مجال واسعى دارد. ما بخشى از كتاب «مبانى عرفان و احوال عارفان، دكتر على اصغر حلبى از انتشارات اساطیر، صص 887 تا 888 را به عینه نقل مىكنیم:
«ذهبیه» نام فارسى كبراویه است از پیروان نجمالدین كبرى (نجم الدین كبرى از همین كتاب حاضر) و این نام، تقریبا عنوان عمومى همهى فرقهها و سلسلههایى است كه نزد صوفیه به معروفیه منسوب شدهاند و مخصوصا عنوان سلسلهیى از صوفیان ایران كه در اصل از كبرویه بودهاند و آنها را «ذهبیه اغتشاشیه» نیز مىخوانند. استعمال ذهبیه به صورت مطلق در باب این سلسلهى خاص ظاهرا جدید است و سابقهى زیاد ندارد.
ذهبیه اغتشاشیه منسوب به میرشهاب الدین عبدالله بُرزِش آبادى مشهدى است كه مرید خواجه اسحاق خُتلانى بود و از بیعت با خلیفهى او سید محمد نوربخش (سید محمد نوربخش از همین كتاب حاضر) امتناع كرد و لذا سلسلهى جداگانهاى را تشكیل داد.
گویند چون وى از بیعت با سید نوربخش خوددارى كرد خواجه اسحاق گفت «ذهب عبدالله» [عبدالله از بر ما رفت و دست بیعت نداد] و بدین جهت یاران او را بدین نام مىخواندند. اما این وجه تسمیه با موازین اشتقاق درست نمىآید و ظاهرا از همان اول بروز اختلاف، پیروان شهابالدین عبدالله خود را «ذهبیه خالص» خواندهاند و خود را از سایر شعبههاى ذهبیه جدا و ممتاز شمردهاند وشاید علت بدنامى این فرقه، تبلیغات نوربخشیه بوده باشد كه از لحاظ تشكیلات و تبلیغات - به ویژه در اوایل كار - نیرومندتر بودهاند.
ذهبیه مذهب شیعه دارند و در فارس، خراسان و آذربایجان و بلاد دیگر، فقراى این سلسله وجود دارند. از اقطاب و بزرگان این سلسله، به موجب روایات خود آنها یكى شیخ محمد مؤمن است كه در گنبد سبز مشهد مدفون است، دیگرى شیخ محمد كارندهى كه هم در مشهد مدفون است و مقبره او به نام «پیر پالاندوز» مرسوم گردیده است. در فارس، كه این سلسله شهرت و اهمیت بیشترى یافتهاند، مروج طریقهى آنها شیخ نجیبالدین رضا تبریزى شد و از مشاهیر جانشینان وى سید قطبالدین شیرازى و آقا میرزا باب بودهاند.
در سالهاى اخیر میان رؤساى این سلسله بر سر قطبیت اختلاف پدید آمده است، و پرویزخان سلماسى میرزا احمد نایبالایاله، حاجى حب حیدر و دیگران در این باب داعیه داشتهاند. از ادبیات این سلسله، مىتوان نورالهدایهى نجیبالدین رضاى تبریزى، سبعالمثانى، كوثرنامه، آیات الولایه، شرح مصباح الشریعه و مجموعهى موسوم به تذكرةالاولیاء را نام برد (نایبالصدر، طرائق الحقایق، ج 2، ص 381، دكتر محجوب).
در ذكر یاهو به چند نكته اشاره می شود:
1. كلمه «هو» در لغت به معنای «او» است كه به سوم شخص فرد اطلاق می شود.
2. كلمه «هو» در اصطلاح عرفانی عبارت است از: « مقام ذات خداوند كه شامل همه كمالات وجودی است، عرفا ذات را غیب الغیوب می نامند.
علامه طباطبایی در ذیل آیه 255 سوره بقره می فرمایند:
« در معنای جمله « الله لا اله الا هو»، ضمیر هو به الله برمی گردد كه گفتیم ذات شامل همه كمالات است لكن چون در اثر كثرت استعمال، نام خدای تعالی شده، تنها بر ذات دلالت می كند.»(تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، ج2، ص501، دفتر انتشارات اسلامی؛ قم)
3. نكته شایان ذكر این است كه معارف بلند عرفانی را باید از باورها و عملكرد صوفیه و فرقه های دراویش تفكیك كرد. بسیاری از كسانی كه لفظ « هو» را به كار می برند صرفا لقلقه زبان است و بویی از معنای ژرف آن نبرده اند و معرفت كافی نسبت به آن ندارند.
4. انجام كارهای عجیب و غریب توسط گروههای اشاره شده چون خوردن شیشه و ... محصول پرورش توانایی ها و مهارتهایی در خودشان است. آنها با تمرین و انجام برخی از ریاضت ها به چنین مهارت هایی دست می یابند و هیچ ارتباط خاصی با گفتن ذكر كلمه هو ندارد و با اموری چون كرامات اولیای خدا و معجزه امامان و پیامبران تفاوت ماهوی دارد.
شاهد بر این مطلب این است كه بسیاری از دیگر فرقه های صوفیه هستند كه این اذكار را مرتب بر زبان تكرار می كنند ولی فاقد چنین مهارت ها و توانایی هایی هستند.
در ضمن بسیاری از این كارها برخلاف عقل، شریعت و دین است و خداوند از انجام آنها نهی فرموده است چرا كه مسیر زندگی را به جای حركت به سوی تعالی در جهت انحطاط سوق می دهد و به نوعی سرگرمی باطلی گرفتار می سازد.
نامهی شخصی در مورد صوفیان و پاسخ آیتا... العظمی لنكرانی
با عرض سلام، من یك ایرانی صوفی و شیعه هستم می خواهم بگویم فتوای شما مرا بسیار ناامید كرد امیدوارم شما راجع به فتوای خود تجدید نظر كنید. شما به علل و اسباب واقعی انحراف، بیگانگی و دوری مردم از اسلام نگاه كنید چرا آنها بیش از پیش به معنویت و تصوف علاقه مند می شوند. اینگونه فتاوا فقط می تواند مردم را از اسلام دور كند. چرا كه از اینها برای اهداف و مقاصد سیاسی استفاده می شود. تصوف، روح و قلب اسلام است تصوف به ما كمك می كند كه انسان های بهتری باشیم.
خانم ا . ن- 51 ساله از امریكا
جواب:
بسمه تعالی
با سلام و تحیت، هیچ مقصود سیاسی قطعا در این فتوا نبوده است و چنین تصوری بیجاست. آیا می توان گفت ائمه معصومین(ع) كه شدیدا از فرقه صوفیه گلایه و ابراز انزجار نموده اند مقصود سیاسی داشته اند؟ آیا فقهای بزرگ اسلام كه از ابتدا تاكنون نسبت به این فرقه، اظهارات و فتاوای بسیار تندی داشته اند مقصود سیاسی داشته اند؟ شما در طول تاریخ اسلام كدام مرجع تقلید و مجتهد را سراغ دارید كه نسبت به این فرقه تاییدی داشته باشد؟ شما خانم محترم هیچ از خود سوال نموده اید كه اگر این فرقه صحیح است چرا منجر به جایی می شود كه ضروریات اسلام را نادیده گرفته و حتی نماز و روزه را به بهانه وصل شدن به خدا ترك كنند؟ مگر امیرالمومنین(ع) كه به ادعای این فرقه مورد توجه شدید آنان است در هنگام شهادت، فرزندان خود را به نماز و عمل به قرآن توصیه نفرمود؟ مدعیان تفكیك طریقت از شریعت در كدام یك از متون دینی از قرآن و كلمات پیامبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) شاهدی بر آن دارند؟ آیا شریعت و دین جز عمل نمودن به قرآن و سنت پیامبر و عترت اوست؟
اگر مقداری مطالعه دقیق و بدون تعصب در اسلام نمایید به این نقطه خواهید رسید كه تصوف نه تنها روح اسلام نیست بلكه با روح اسلام كاملا مباینت دارد و قادر بر سیراب كردن انسانهای تشنه ی معنویت نیست و سرابی است كه گروهی را فریفته و به سوی خود جذب كرده است.
در خاتمه توجه شما را به برخی از روایات صادره از ائمه معصومین(ع) جلب می نمایم. این روایات را مرحوم شیخ حُر عاملی در كتاب اثنی عشریه و مقدس اردبیلی در حدیقه الشیعه و میرزا حبیب ا... خویی در جلد سیزدهم شرح نهج البلاغه گردآوری نموده اند:
1- از امام هشتم (ع) به سند معتبر رسیده است كسی كه در نزد او از صوفیه سخن به میان آید و با زبان و یا قلب به انكار و اعتراض برنخیزد از پیروان ما نیست و فردی كه آنان را مورد نكوهش و اعتراض قرار دهد مانند كسی است كه در ركاب رسول خدا با كفار می جنگد.
2- مردی به امام صادق (ع) عرض كرد: در زمان ما گروهی به نام صوفی هستند شما چه نظری دارید؟ فرمود: آنان دشمنان ما هستند و افرادی كه به آنان تمایل نشان می دهند از آنان به شمار می آیند و با آنان محشور می شوند. من از چنین افرادی بیزار هستم.
3- امام هادی (ع) با عده ای در مسجد نشسته بودند جماعتی از صوفیه وارد مسجد شدند و حلقه وار نشستند و شروع به لا اله الا ا... نمودند. حضرت فرمود: به این فریبكاران توجه ننمایید كه جانشینان شیطان و ویرانگران پایه و اركان دین می باشند. و در دنباله ی همین روایت حضرت فرمودند: و الصوفیهُ كُلّهم مخالفونا و طریقتهم مغایره لِطریقتنا. تمام فرقه های صوفی مخالف با ما هستند و راه و روش آنان با راه و روش ما مغایرت دارد. برای آگاهی بیشتر به كتبی كه اشاره شد مراجعه نمایید.
من برای شما و همه فرزندان دینی خود دعا می كنم كه در سایه رعایت تقوا بتوانیم از سرچشمه زلال شریعت محمدی (ص) سیراب گردیم.
منبع:پرسمان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .