مظفرالدین میرزا شاهزاده ی قجری
بیش از چهل سال ولیعهدی برای شاه قاجار
دی ماه 111 سال گذشته ، مظفرالدینشاه قاجار بر اثر بیماری و ضعفی که از کودکی همراهش بود در 54 سالگی درگذشت، جنازه اش را در تكیه دولت به امانت گذاشتند تا طبق وصیتش به كربلا برده شود و دفن شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/10/23 ساعت 12:36
مظفرالدین شاه، پنجمین پادشاه سلسلهقاجار محسوب میشود. وی در کودکی به هنگامی که ضعیف المزاجتر از برادران خود بود و در نهایت بیمیلی و در کمال ناچاری شاه به عنوان ولیعهد نایل شد.
مظفرالدینشاه از میان دو برادر دیگر، مسعود میرزا و کامرانمیرزا، پس از فوت دو پسر فروغالسلطنه (جیران تجریشی) به ولایتعهدی برگزیده شد.
به موجب قانون سلطنت قاجار، ولیعهد باید از تیره «دولو» قاجار و از همسری عقدی انتخاب میشد. اما ناصرالدینشاه برخلاف این قانون، نخست، قاسم میرزا پسر فروغالسلطنه را برای مقام سلطنت پس از خود برگزید اما او درگذشت و دوباره از روی علاقه به جیران تجریشی فرزند دیگر او را به ولایتعهدی برگزید که او هم درگذشت. با فوت این دو پسر، قانون سلطنت فقط با شرایط مظفرالدینشاه جور درمیآمد.
مسعود میرزا با آنکه بزرگتر بود، از مادری غیرقاجاری و صیغهای متولد شده بود. کامران میرزا نیز با آنکه از همسری عقدی و قاجاری (منیرالسلطنه) به دنیا آمده بود، چند ماهی از مظفرالدینمیرزا کوچکتر بود.
بنابراین ناصرالدینشاه، مظفرالدین میرزا را که کودکی 9 ساله، زردرو و بیمار بود، در سال 1277 به نیابت برگزید.(1)
مظفرالدینمیرزا یک دوره بسیار طولانی یعنی حدود چهل سال را به عنوان ولایتعهد سپری کرد و در بیشتر این مدت طولانی در آذربایجان اقامت داشت و بیشتر اوقات و ایام را به عیش و عشرت و خوشگذرانی در اطراف و اکناف آذربایجان میگذراند و علاقه و توجه چندانی به اوضاع و احوال سیاسی، رسیدگی به دعاوی مردم، رعیتنوازی و نشان دادن اسباب جربزه و کاردانی خود نمیورزید . مردم از او شکایت فراوان داشتند و اصولا به عنوان فردی بیحال و نالایق و سست رای شناخته شده بود. معاشرت با افراد پست و نالایق و اراذل و اوباش تاثیرات منفی بسیار خود را در خلقیات این شاهزاده که ظاهری زیبا و اندامی موزون و چشمانی مهربان و گفتاری نرم داشت باقی گذاشت.
مظفرالدینمیرزا به دلیل عدم تمایل به تحصیل و اکتساب علوم در دنیایی آکنده از جهل و خرافات و علاقه به علوم غریبه و طالعبینی و تفریحات پست و زننده و سرگرمیهای دور از اخلاق رشد و نمو کرد. او مردی کم معلومات، دمدمی، بلغمی مزاج، همیشه بیمار، کاملا معتقد به خرافات و اوهام، با علایق ساده و کودکانه به اشیا و حتی اسباببازیهای مختلف بود و اطلاعات عمومی لازمه یک شخص متوسط اجتماعی را نداشته تا چه رسد به اطلاعات سیاسی عمیق و تسلط بر رموز مملکتداری.
مخبرالسلطنه هدایت می گوید : معلومات مظفرالدینشاه در ریاضیات ساده از جمع و منها تجاوز نکرده و حتی به ضرب و جدول ضرب نرسیده بود. قادر به شمردن اعداد از صد بیشتر نبود. اعلمالسلطان دانشور مینویسد: روزی دستور داد هزار سکه طلا به خواجهیی ببخشند به اتابک امینالسلطان دستور داد صد سکه اشرفی طلا را در بشقابی بگذارند و به منظر شاه برسانند و اگر اجازه داد آن مبلغ اشرفی را به آن خواجه تحویل دهند. شاه از دیدن صد سکه طلا در بشقاب چینی عصبانی و متحیر شد و گفت: من دستور داده بودم هزار سکه اشرفی به این خواجه بدهید چرا رفته این همه اشرفی طلا آوردهاید. این تعداد بسیار زیاد است و لازم نیست به یک خواجه بیارزش حرمخانه داده شود.
تاجالسلطنه خواهر ناتنی مظفرالدینمیرزا در یادداشتهای خود مینویسد: امیرنظام برای آنکه تدنی و رذالت اخلاقی ولیعهد را به پدرش ثابت کند دستور داد عکسی را که از مظفرالدینمیرزا در حالتی بسیار زشت و نامناسب و دور از شوون ولایتعهدی در کنار مادیانی گرفته شده بود به تهران بفرستند و از نظر شاه بگذرانند.
ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا ولیعهد را به دلیل بیلیاقتی و ضعف نشان دادن به تهران احضار کرد و او مدتی در تهران به حال مغضوب و مطرود میزیست و شایعات حکایت از آن داشت که او از مقام ولیعهدی برکنار خواهد شد. اغلب معاصران ناصرالدین شاه با دیدن مظفرالدین میرزا و حالت سطحی و قشری او دچار نگرانی میشدند که در آینده با چنان سلطانی اوضاع کشور به کجا خواهد انجامید.(2)
بعضی نیز بدین اندیشه بودند که شاه عمدا گهگاه فرزند خود را به تهران احضار میکند تا در نشست و برخاستها، رجال و دولتمردان قدر پادشاه زنده را بدانند و برای تندرستی و طول عمر ناصرالدینشاه دعا کنند. مظفرالدین میرزا دو برادر بزرگسال و خردسالتر از خود داشته که رقیبان شدید او بودهاند. برادر بزرگتر که از بطن عفت السلطنه دختر رضاقلی خان پیشخدمت بود سلطان مسعود میرزاظل السلطان و برادر کوچکتر که کامران میرزا بود از بطن منیرالسلطنه هیچ کدام به دلیل اینکه مادرشان شاهزاده خانم نبود شانس سلطنت نداشتند اما گاهی شاه تصمیم میگرفت یکی از آن دو تن را به ولیعهدی برگزیند و از شر مظفرالدینمیرزا آسوده گردد اما رجال و دولتمردان و در ده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه، علیاصغرخان امینالسلطان وزیر اعظم که از سه سال مانده به آخر عمر و سلطنت ناصرالدینشاه، صدراعظم شد رای او را میزدند و سلطنت هر یک از دو شاهزاده را برای ایران مضر میانگاشتند و نظر خود را بیپرده به شاه میگفتند.
مظفرالدین شاه قاجار پس از کشته شدن پدرش ناصرالدین شاه ، و پس از نزدیک به پنجاه سال ولیعهد بودن، شاه شد و از تبریز به تهران آمد. او نیز مانند ناصرالدین شاه چند بار با وام گرفتن از کشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت. در جریان جنبش مشروطه برخلاف کوششهای صدراعظمهایش میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد. او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت . وی فردی بیمار بود و به این دلیل اداره امور کشور را به عین الدوله صدراعظم خود داد.
اولین همسر مظفرالدین شاه قاجار امالخاقان دختر میرزا تقیخان امیرکبیر بود که محمدعلی شاه قاجار حاصل این ازدواج بود. به هنگام فوت مظفرالدین شاه (18 دی 1285) ۱۸ دختر و ۶ پسر به نام های محمدعلی میرزا، ملکمنصور میرزا شعاعالسطنه، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، ابوالفضل میرزا عضدالسلطان، حسن علی میرزا نصرتالسلطنه و ناصرالدین میرزا ناصری باقی ماندند
پی نوشت:
1-کارنامه مظفرالدین شاه از سلطنت تا مرگ، تاریخ ایرانی
2- مظفرالدین شاه شاهی علیل، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
مظفرالدینشاه از میان دو برادر دیگر، مسعود میرزا و کامرانمیرزا، پس از فوت دو پسر فروغالسلطنه (جیران تجریشی) به ولایتعهدی برگزیده شد.
به موجب قانون سلطنت قاجار، ولیعهد باید از تیره «دولو» قاجار و از همسری عقدی انتخاب میشد. اما ناصرالدینشاه برخلاف این قانون، نخست، قاسم میرزا پسر فروغالسلطنه را برای مقام سلطنت پس از خود برگزید اما او درگذشت و دوباره از روی علاقه به جیران تجریشی فرزند دیگر او را به ولایتعهدی برگزید که او هم درگذشت. با فوت این دو پسر، قانون سلطنت فقط با شرایط مظفرالدینشاه جور درمیآمد.
مسعود میرزا با آنکه بزرگتر بود، از مادری غیرقاجاری و صیغهای متولد شده بود. کامران میرزا نیز با آنکه از همسری عقدی و قاجاری (منیرالسلطنه) به دنیا آمده بود، چند ماهی از مظفرالدینمیرزا کوچکتر بود.
بنابراین ناصرالدینشاه، مظفرالدین میرزا را که کودکی 9 ساله، زردرو و بیمار بود، در سال 1277 به نیابت برگزید.(1)
مظفرالدینمیرزا یک دوره بسیار طولانی یعنی حدود چهل سال را به عنوان ولایتعهد سپری کرد و در بیشتر این مدت طولانی در آذربایجان اقامت داشت و بیشتر اوقات و ایام را به عیش و عشرت و خوشگذرانی در اطراف و اکناف آذربایجان میگذراند و علاقه و توجه چندانی به اوضاع و احوال سیاسی، رسیدگی به دعاوی مردم، رعیتنوازی و نشان دادن اسباب جربزه و کاردانی خود نمیورزید . مردم از او شکایت فراوان داشتند و اصولا به عنوان فردی بیحال و نالایق و سست رای شناخته شده بود. معاشرت با افراد پست و نالایق و اراذل و اوباش تاثیرات منفی بسیار خود را در خلقیات این شاهزاده که ظاهری زیبا و اندامی موزون و چشمانی مهربان و گفتاری نرم داشت باقی گذاشت.
مظفرالدینمیرزا علاقه به علوم غریبه و طالعبینی
مظفرالدینمیرزا به دلیل عدم تمایل به تحصیل و اکتساب علوم در دنیایی آکنده از جهل و خرافات و علاقه به علوم غریبه و طالعبینی و تفریحات پست و زننده و سرگرمیهای دور از اخلاق رشد و نمو کرد. او مردی کم معلومات، دمدمی، بلغمی مزاج، همیشه بیمار، کاملا معتقد به خرافات و اوهام، با علایق ساده و کودکانه به اشیا و حتی اسباببازیهای مختلف بود و اطلاعات عمومی لازمه یک شخص متوسط اجتماعی را نداشته تا چه رسد به اطلاعات سیاسی عمیق و تسلط بر رموز مملکتداری. مخبرالسلطنه هدایت می گوید : معلومات مظفرالدینشاه در ریاضیات ساده از جمع و منها تجاوز نکرده و حتی به ضرب و جدول ضرب نرسیده بود. قادر به شمردن اعداد از صد بیشتر نبود. اعلمالسلطان دانشور مینویسد: روزی دستور داد هزار سکه طلا به خواجهیی ببخشند به اتابک امینالسلطان دستور داد صد سکه اشرفی طلا را در بشقابی بگذارند و به منظر شاه برسانند و اگر اجازه داد آن مبلغ اشرفی را به آن خواجه تحویل دهند. شاه از دیدن صد سکه طلا در بشقاب چینی عصبانی و متحیر شد و گفت: من دستور داده بودم هزار سکه اشرفی به این خواجه بدهید چرا رفته این همه اشرفی طلا آوردهاید. این تعداد بسیار زیاد است و لازم نیست به یک خواجه بیارزش حرمخانه داده شود.
دوری از تهران و حدود چهل سال زندگی در تبریز، مظفرالدینمیرزا را در حالت خاصی نگه داشت. مدتی به درویشبازی و عوالم صوفیگری و عرفان روی آورد که موجب انتقاد متشرعان شد.
تاجالسلطنه خواهر ناتنی مظفرالدینمیرزا در یادداشتهای خود مینویسد: امیرنظام برای آنکه تدنی و رذالت اخلاقی ولیعهد را به پدرش ثابت کند دستور داد عکسی را که از مظفرالدینمیرزا در حالتی بسیار زشت و نامناسب و دور از شوون ولایتعهدی در کنار مادیانی گرفته شده بود به تهران بفرستند و از نظر شاه بگذرانند.
ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا ولیعهد را به دلیل بیلیاقتی و ضعف نشان دادن به تهران احضار کرد و او مدتی در تهران به حال مغضوب و مطرود میزیست و شایعات حکایت از آن داشت که او از مقام ولیعهدی برکنار خواهد شد. اغلب معاصران ناصرالدین شاه با دیدن مظفرالدین میرزا و حالت سطحی و قشری او دچار نگرانی میشدند که در آینده با چنان سلطانی اوضاع کشور به کجا خواهد انجامید.(2)
احضار ولیعهد به تهران
بعضی نیز بدین اندیشه بودند که شاه عمدا گهگاه فرزند خود را به تهران احضار میکند تا در نشست و برخاستها، رجال و دولتمردان قدر پادشاه زنده را بدانند و برای تندرستی و طول عمر ناصرالدینشاه دعا کنند. مظفرالدین میرزا دو برادر بزرگسال و خردسالتر از خود داشته که رقیبان شدید او بودهاند. برادر بزرگتر که از بطن عفت السلطنه دختر رضاقلی خان پیشخدمت بود سلطان مسعود میرزاظل السلطان و برادر کوچکتر که کامران میرزا بود از بطن منیرالسلطنه هیچ کدام به دلیل اینکه مادرشان شاهزاده خانم نبود شانس سلطنت نداشتند اما گاهی شاه تصمیم میگرفت یکی از آن دو تن را به ولیعهدی برگزیند و از شر مظفرالدینمیرزا آسوده گردد اما رجال و دولتمردان و در ده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه، علیاصغرخان امینالسلطان وزیر اعظم که از سه سال مانده به آخر عمر و سلطنت ناصرالدینشاه، صدراعظم شد رای او را میزدند و سلطنت هر یک از دو شاهزاده را برای ایران مضر میانگاشتند و نظر خود را بیپرده به شاه میگفتند.مظفرالدین شاه قاجار پس از کشته شدن پدرش ناصرالدین شاه ، و پس از نزدیک به پنجاه سال ولیعهد بودن، شاه شد و از تبریز به تهران آمد. او نیز مانند ناصرالدین شاه چند بار با وام گرفتن از کشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت. در جریان جنبش مشروطه برخلاف کوششهای صدراعظمهایش میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد. او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت . وی فردی بیمار بود و به این دلیل اداره امور کشور را به عین الدوله صدراعظم خود داد.
اولین همسر مظفرالدین شاه قاجار امالخاقان دختر میرزا تقیخان امیرکبیر بود که محمدعلی شاه قاجار حاصل این ازدواج بود. به هنگام فوت مظفرالدین شاه (18 دی 1285) ۱۸ دختر و ۶ پسر به نام های محمدعلی میرزا، ملکمنصور میرزا شعاعالسطنه، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، ابوالفضل میرزا عضدالسلطان، حسن علی میرزا نصرتالسلطنه و ناصرالدین میرزا ناصری باقی ماندند
پی نوشت:
1-کارنامه مظفرالدین شاه از سلطنت تا مرگ، تاریخ ایرانی
2- مظفرالدین شاه شاهی علیل، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی