دانشگاه بچه درویش!
عبدالله مقدمی
درویش را پسرکی بود . پس به قدر رشد رسیده و سبلتین بر پس پشت لب سبز کرده و شیر و پییل افکن شده پس آن پسر را پیش دانشگاهی تمام آمد و نوبت دانشگاهش رسید . سالی از صبح تا شام به کتابخانه لمگر انداختی و درس خواندی و حساب کردی و کتاب ، باری . پس در این یک سال هیچ روی آفتاب ندید و هزار مشقت به خویش داد و هزار رنج بکشید و هزار ریاضت نیز .
آن بچه درویش هزار هزار ورق درس بخواند و هزار هزار هزار نکته یادداشت بکرد تا بشود آنچه باید . و بچه درویش حرف هیچ آموزشگاه گوش نکرد که می گفتند : برنامه ریزی تحصیلیتان بدهیم و برایتان کنکور چو ن آب خوردن کنیم و قبولیتان تضمین کنیم به هزار چک و سفته و دو هفته رایگان به کلاس ما بیایید و برنامه ریزی بقچه ای نکنید و میکروسوییچ های آموزشی و نانو سوالات پرورشی و روانشناسی سوال و مباحث متافیزیک امتحان و کتابهای طلایی و نقره ای و برنزی و چه و چه به نافتان ببندیم ، بلکه افاقه کند و شما جماعت پشت کنکوری از علافی در آوریم و به دانشگاه علافتان کنیم !
چون نوبت کنکور آمد ، بچه درویش پا در رکاب اتوبوس بیست تومانی بکرد و به جایگاه امتحانات شتافت . آنگاه جماعت داوطلب بدید که جماعتی به مشایعت شان آمده اند هزار ترفند آموزشی در آخرین لحظه می خوانند و باری مارک آموزشگاههاشان بر جزوه ها معلوم باشد .
پس به جایگاه آن جماعت دور بچه درویش را گرفتند و پرسشش بکردند که : ای بچه درویش ! تو را در هیچ آموزشگاه ندیدیم . حکمت چه باشد ؟ پس آن باید باشد که تو در آموزشگاه خصوصی بوده ای و ما را بدان جایگاه راه نباشد .
بچه درویش خنده ای بکرد و بگفت : غلط کرده اید ! که مرا در هیچ آموزشگاهی جایگاه نبودی و هیچ درسی جز به کتابخانه ی سر کوچه نخوانده ام و هیچ کتاب نانو تکنولوژی سوال ومیکرو سوییچ امتحان و چه و چه نخریده ام .
جماعت تمام بخندیدند و گفتند : ای بیچاره ! و ای آواره ! تو را در دارقوز آباد سفلی نیز جای نباشد ! که ما جماعت کلاس کنکور روندگان هزار نکته عجیب و غریب و هزار برنامه ریزی پیچیده و شدید هزار ترفند و فوت و فن و راه و چاه بشناسیم و تو هیچ ندانی از تقسیم زمان سوالات و روش انتخاب جواب و روش میکرو جواب .
( ر.ش سرعت عمل در تست و چه و چه .)
*
باری ، چون امتحان شروع بشد ، جماعت به تست مشغول شدند .
*
چون نتایج اعلام بشد ، بچه درویش نام خویش به دانشگاه دید و جماعت آموزشگاه رو را در این که :
ان شاء ا... سال دیگر !!!