ناله ستون
استن حنانه از هجر رسول ناله میزد همچو ارباب عقول
گفت پیغمبر چه خواهی ای ستون گفت جانم از فراغت گشت خون
مسندت من بودم از من تاختی بر سر منبر تو مسند ساختی
گفت خواهی كه تو را نخلی كنند شرقی و غربی ز تو میوه چنند
یا در آن عالم حقت سروی كند تا تر و تازه بمانی تا ابد
گفت آن خواهم كه دایم شد بقاش بشنو ای غافل كم از چوبی مباش
آن ستون را دفن كرد اندر زمین تا چو مردم حشر گردد یوم دین
استن: ستون
حنین: ناله و زاری، شیون
حنانه: ناله كننده
استن حنانه: ستون ناله كننده، ستون شیون كننده
هجر: هجران و دوری
ارباب عقول: صاحبان عقل، صاحبان خرد، خردمندان، عاقلان
مسند :تكیهگاه، جایگاه
چنند: چینند، بچینند
پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه به هنگام وعظ و خطابه در مسجد به ستونی تكیه میدادند كه از درخت خرما ساخته شده بود. بعدها كه جمعیت انبوهتر شد، مستمعان و مخاطبان گفتند كه چهره و سیمای نورانی و اثر گذار پیامبر را نمیبینیم، به همین دلیل برای پیامبر صلی الله علیه و آله منبری ساختند كه آن بزرگوار بر فراز آن به وعظ و خطابه بپردازند تا جمعیت فراوان همگی، آن عزیز را ببینند،با ساختن آن منبر، پیامبر دیگر بدان ستون تكیه نمیكردند و این ابیات مولانا در بیان ناله و شیون ستون و گفت و گو با پیامبر اکرم است .
منبع: HTTP://WWW.MONADI.COM
گردآوری و توضیح: سعید اعتماد مقدم