تبیان، دستیار زندگی

آیه ۱۵ سوره نمل و چند پیام مدیریتی

سیاست باید در دست صالح ترین افراد زمان خود باشد و احراز آن لازم است (دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ) و نه هر کسی که خود را سیاستمدار بداند بخواهد امور را در دست بگیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
 چند پیام مدیریتی

حجت الاسلام محمد ادریسی در یادداشتی به نکات آیه 15 سوره نمل پرداخت که متن آن در زیر تقدیم خواننگان محترم می شود.

خداوند در آیه پانزدهم سوره نمل می فرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَ قَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى كَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ما به داود و سلیمان دانش دادیم. و آن دو (باهم یا اول داود بعد سلیمان به صورت جداگانه)گفتند که سپاس از آنِ خدایى است كه ما را بر بسیارى از بندگان مؤمن خود برترى داد».

آنچه در این آیه آمده است چند مطلب است که خودش را نشان می دهد؛ نخست آنکه: وظیفه یک سیاستمدار این است که فهمیده در حکم خدا باشد، زیرا که «علماً» در این آیه به معنای «فهماً» است، تا بتواند آن را اجرایی کند و دوم آنکه توانایی این را داشته باشد که دیگران را به اجرا کردن آن دستورات دعوت کند، هم به صورت علمی و هم عملی و سوم شایستگی و بایستگی برای اداره امور اگر در نزدیکان او دیده شد به آن ها سپرده شود و چهارم تا زمانی که عالمان صالح در میان هستند اداره امور اصلی به دیگران داده نشود.

اصل نیاز به رهبری براى اداره جامعه، قابل انكار نبوده، حتی اگر هم در شیوه تعیین او اختلاف وجود داشته باشد که مستقیماً از طرف خداوند انتخاب شود یا به صورت غیر مستقیم این رهبر دانا انتخاب شود، نیاز به رهبر سیاسى که عالم و دانشمند باشد در همه اقوام گذشته و امروز در طول تاریخ بوده است.

آیه شریفه دلالت بر این دارد که برخلاف تصور رایج، زیبایی چهره و ثروت و حسب و نسب و مسائلی از این قبیل نیست که اشخاص را بالا می برد بلکه علم است که باعث صعود و جهل است باعث سقوط سیاست مداران می شود و خداست که به هر آنکه صلاح بداند علم و نورانیت آن را عنایت می کند تا حق را از باطل و حرام را از حلال و خیر را از شر و مصالح را از مفاسد و ناچیز را از با ارزش ها تشخیص دهد.

سیاستمداران باید از اهل علم باشند(وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا). بدون دانایی الهی، تداوم نظام دینی و الهی امكان پذیر نیست زیرا که عدم آگاهی باعث می شود که آسیب های غیر قابل جبرانی به دیگران وارد شود و پرواضح است که معنای «علم» در اینجا معنای گسترده ای دارد که شامل همه قوانین دینی و اخلاق اکتسابی و تمام علوم مرتبط برای سیاست ورزی است که برای اداره امور لازم بوده است.

پیام دیگر این آیه و مسأله مهم دیگر این است که در سیاست لازم است که احترام پیشکوت و آنها که سن بیشتری دارند همواره محفوظ بماند گرچه پدر و پسر باشند چون اول نام حضرت داود(ع) بعد نام حضرت سلیمان(ع) بیان شده است. (دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ).

4 نکته آیه 15 سوره نمل

نکته اول: سیاست باید در دست صالح ترین افراد زمان خود باشد و احراز آن لازم است (دَاوُودَ وَ سُلَیْمَانَ) و نه هر کسی که خود را سیاستمدار بداند بخواهد امور را در دست بگیرد.

نکته دوم: خودخواهی در سیاست بی معنا است چون ممکن است دیگرمؤمنانی هم باشند که از آن سیاستمداران فضیلتی بیشتری از هر لحاظ داشته باشند یا اینکه هم رتبه و مساوی باشند (فَضَّلَنَا عَلَى كَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ).

اساس فضیلت علم است. (فَضَّلَنَا عَلَى كَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ) سه معنا می تواند داشته باشد: اول اینکه در صورت اعطای حکم مسئولیت تواضع لازم است. دوم آنکه همه مومنین در حکومت حقی دارند. سوم آنکه در هیچ زمانی این علو مرتبه برای صاحب آن حکم نباید مشتبه شود که بر دیگران برتری دارد.

درباره این نکته باید گفته شود که علمیت برای سیاستمدار بودن در زمانه خود به تنهای کافی نیست زیر (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا)کنایه از برتری های دیگری غیر از علمیت است که خداوند به حضرت داود وسلیمان داد است که به دیگر اهل علم نداده است یا بالعکس(عَلَى كَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ)، پس بنابراین روشن می شود که سیاستمداران باید ویژگی های دیگری نیز غیر از علمیت هم داشته باشند.

نکته سوم: گفتار رهبران گذشته و رهبران آینده باید برای ذات اقدس الوهیت باشد که (قَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ) و امام خمینی(ره) در تفسیر سوره حمد اینگونه بیان فرموده  است «الحمد لله‏» یعنی، جمیع انواع ستایش ها مختص به ذات مقدس الوهیت است... چون حمد در مقابل نعمت و انعام و احسان است و منعمی جز حق در دار تحقق نیست، پس جمیع محامد مختص او است.

نکته چهارم: نعمت های ویژه برای افراد مسؤولیت های ویژه به ارمغان می آورد از جمله شکر آن نعمت نه عصیان و ظلم به آن نعمت و دلیل آنکه  پس  از بیان «علم»، سخن از «شکر» آمده است نه فخر فروشی و عُجب پس این روشن می شود که هر نعمتی را شکری مخصوص به خودش را لازم دارد، و حقیقت شکر در اینجا اولاً تنها به زبان نیست بلکه به عمل با اعضا و جوارح است وآن مشغول شدن و دعوت به طاعت ها و عبادت ها وترک معصیت ها است و ثانیاً آن که از نعمت در همان راهی که برای آن نعمت ها داده شده است استفاده شود.

منبع: رسانیوز