تبیان، دستیار زندگی

مربی انسان کیست؟

هر کسی افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت میکند. من فرزندم را برای خانه ام، استاد شاگردش را برای جامعه ی محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتاد سال زندگی، تربیت میکند و بر طبق شرایط موجود، بارور و شکوفایش میسازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تربیت
بخش هفتم

مربی کیست؟

 هر کسی افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت میکند. من فرزندم را برای خانه ام، استاد شاگردش را برای جامعه ی محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتاد سال زندگی، تربیت میکند و بر طبق شرایط موجود، بارور و شکوفایش میسازد. ولی انسان فرزند خانه و جامعه و حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست.

 انسان سرمایه های زیادتری دارد. انسان فرزند تمام هستی است و تا بی نهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود.. وقتی که ما مرزها را برداشتیم و دیوارها را شکستیم و با این دید وسیع به هستی و به انسان نگاه کردیم و با این جهان بینی به فکر تربیت افتادیم ناچار مسائل به صورت دیگری طرح

می شوند و راه حل پیدا می کنند.

مربی انسان جز آفریدگار انسان نیست. رب اوست و مربی اوست. و دیگران باید درس تربیت را از او بگیرند و راه تربیت را بیاموزند. اوست که به تمام هستی و به تمام قانونها آشنا است. اما ما قانونهایی را می شناسیم که انها را تجربه کرده ایم و شناخته ایم. و هنوز عوالمی هست که ما نه شناخته ایم و نه تجربه کرده ایم. ما میدانیم در این عالم چه عواملی بر چشم اثر میگذارند وچه قانون هایی باید برای چشم مراعات شود. اما از عوامل دیگر و قانون های دیگر بی اطلاعیم و لذا باید او که بر ما و بر عوامل و قانونهای دیگر احاطه دارد ما را هدایت کند و احکام و قانونهایی بگذارد که با آن نیروها مطابقت داشته باشند. همان طور که من هنگامی که از یک قانون در طبیعت اطلاع پیدا می کنم که میکرب کزاز در خاک هست و از زخمها به بدن وارد می شود و بدن را ضایع میکند، براساس این قانون به فرزندم می گویم که با خاک بازی نکن و یا چگونه بازی کن و پس از چه مراعات ها و واکسینه شدن ها بازی کن.

این بکن و نکنهای من قانون هایی هستند که من بر اساس قانونهای موجود در طبیعت و شناخته شده برای خودم، آنها را وضع کرده ام و دنبال کرده ام.

این قانون ها، قانونهای قیم و پایدار است و این گونه دین، دین قیم و پایدار. واز آنجا که قانون های شناخته شده ی ما چیزی نیست و آخر سر محدود به همین عالم ملموس است، مسأله ی قانونگذاری و راهنمایی به عهده ی خداوندگاری می افتد که قانون ها را می شناسد و ارتباط آنها را میداند.

حکم و دستور، تنها برای اوست؛ «انِ الحکم الا لله» (یوسف،40) و دیگران باید از او بگویند و از او بگیرند.

مربی اوست و دیگران باید از او درسی تربیت بیاموزند؛ چون مربی باید از استعداد ها و از کسری ها و از درد ها و درمان ها و عوامل تربیتی آگاه باشد و قانون های موثر را بشناسد و داروها را بشناسد و روحیه ها را بشناسد؛ چون هر دارویی در هر روحیه ای مؤثر نیست.

خداوند هستی و مربی انسان، انسانهایی را تربیت میکند و یذهب عنهم الرجس و یطهرهم تطهیرا، و پلیدی ها را از آنها می زداید و به وسیله ی وحی، آنها را بر روحیه ها و طبیعت ها مسلط می نماید آنها را پیشوا و مربی و آموزگار و مزکی و مطهر خلق می سازد.


منبع:  سلسله مباحث تربیتی استاد علی صفایی حائری (عین-صاد) بر گرفته از کتاب مسئولیت و سازندگی

بیشتر بخوانید:
شکل تربیت انسان
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.