تبیان، دستیار زندگی

شکل تربیت انسان

مرادم از تربیت؛ یعنی همین، همین از آهن ماشین ساختن و از بشر آدم افریدن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تربیت


بخش پنجم

امکان تربیت

مرادم از تربیت؛ یعنی همین، همین از آهن ماشین ساختن و از بشر آدم افریدن. و در امکان چنین معجزه ای از پیش بحث ها بوده که آیا امکان تربیت هست یا تربیت نا اهل را چون گردکان برگنبد است و عاقبت گرگ زاده گرگ شود؟ در جواب این سؤال باید گفت:

 ۱- هر پدیده ای که از قانون و از نظام علیتی برخوردار است ناچار امکان تربیتش هست. هنگامی که قانونها شناخته شدند، تسخیر می شوند و در دست انسان اسیر میگردند. از جبر قانون ها بر علیه همان ها بهره برداری می شود. امروز در سایه ی همین شناخت علمی و علیتی، حتی درختها و دام ها و حیوانها تربیت شدهاند و به شکل دلخواه درآمده اند. در چنین موقعیتی آیا انسان را نمی توان ساخت و نمیتوان تربیت کرد؟ در حالی که انسان از جبرهای گوناگونی برخوردار است و با تضاد علیت ها و رقابت جبرها همراه است و در نتیجه امکان حرکت بیشتر و آزادی زیادتری برایش هست. انسان چه مجبور باشد و چه آزاد، امکان تربیتش هست. اگر مجبور است، با شناخت قانونهای حاکم بر او تربیت می شود، همان طور که درخت ها و دام ها تربیت شده اند. و اگر آزاد است، خودش می تواند خودش را بسازد و خودش می تواند از رقابت استعدادها و تضاد نیروهایش بهره بردارد.

 ۲ - از این گذشته، بالاتر از تجربه چه دلیلی؟ چرا در امکان تر به بحث کنیم هنگامی که نمونه هایش را می بینیم و شاهد وقوع آن هستیم مگر نبوده اند کسانی که با یک عشق، از سطح عادی زندگی به اوج ها رسیده اند و به وسعتها رسیده اند و به عظمت ها و لطافت های روحی رسیده اند و به اوج شعر و شعور راه یافته اند؟

این عشق، چه عشق به ثروت و قدرت باشد یا عشق به زیبایی و لطافت باشد و یا عشق به عشق و محبت، این عشق تا کنون کارها کرده. هم اناسیس ساخته و هم فرهاد و مجنون و هم ابراهیم و اسماعیل.

این از عشق. اگر از ترس و امید هم سراغ بگیریم همین معجزه ها را همراهشان می بینیم و می بینیم که چگونه ترس، به ایجاد قدرتها منتهی شد و چگونه امید، شب های تاریک را نور باران کرد.

در درون انسان دریایی است از این رودخانه های عشق و ترس و امید و تقلید و تلقین و تحمیل و... و هر کدام از این عامل ها میتوانند انسان را بسازند و تربیت کنند و میتوانند او را پیش برانند و یا عقب ببرند و یا راکد نگاه دارند.

در تاریخ شاهد این همه است.

شکل تربیت انسان

از آنجا که انسان با آزادی همراه است و از رقابت و تضاد استعدادها برخوردار، نوع تربیت او با تربیت دام ها و درخت ها تفاوت خواهد داشت. تربیت انسان نمی تواند مسخ او وپوک کردن او و غلتاندن او باشد. هر گونه تربیتی که با دست خودم تحقق نگیرد و با انتخاب من همراه نباشد، در واقع مسخ کردن من و نفی کردن من حساب می شود.

و  این است که تربیت های تلقینی و تقلیدی و تحمیلی و سنتی ارزش نخواهند داشت، حتی ضد ارزش هستند و عامل نفی انسان و آخر سر هم باعث عصیان و طغیان او.

 این درست نیست که دیده های خود را نقالی کنیم و از عشق خود حرف بزنیم و یا دیگران را بغل کنیم و یا بر یقین خود پافشارت کنیم و سوگند بخوریم؛ چون یقین هرکس در درون اوست، به دیگران نمیرسد. مگر هنگامی که نشان بدهیم که چگونه و از کجا به این یقین رسیده ایم و به این روش دست یافته ایم و با چه کلیدها و ملاک هایی حرکت کرده ایم.

هنگامی که می خواهیم فردی را بسازیم و یا جامعه ای را باز سازی کنیم، ناچاریم که در اعماق بکاویم و ریشه ها را بیدار نماییم.


منبع : سلسله مباحث تربیتی استاد علی صفایی حائری (عین-صاد) بر گرفته از کتاب مسئولیت و سازندگی

بیشتر بخوانید:
مسئولیت یا شناخت وظیفه

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.