تبیان، دستیار زندگی

مصاحبه اختصاصی تبیان به بهانه سالروز رحلت آیت الله مجتهدی تهرانی

اخلاق مدار انسان ساز

یکی از صفات بسیار خوب آیت الله مجتهدی این بود که اگر یک کاری را به اشتباه انجام می داد به محض اینکه متوجه اشتباهش می شد عذر خواهی می کرد. خیلی مراقب این مسئله بودند که کسی را بی جا نرنجانند و یا توبیخ نکنند، اگر هم اتفاق می افتاد زود در صدد جبران و عذر خواهی بر می آمد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
آیت الله حبیبی

هنوز وقتی در کوچه پس کوچه های بازار نایب السلطنه ی تهران قدم می زنیم یا گه گاهی از رادیو و تلویزیون صدای دلنشین حاج آقا مجتهدی با همان ته لهجه ی تهرانی معروف اش را می شنویم دلمان پر می زند برای سالیان نه چندان دوری که به هوای طلبه ها به یک شهر درس اخلاق و مروت و زندگی می داد. به همین بهانه در سالروز وفات استاد اخلاق تهران، آیت الله شیخ احمد مجتهدی طهرانی با آیت الله شیخ محسن حبیبی درباره استاد به گفت و گو نشستیم.
آیت الله شیخ محسن حبیبی از شاگردان قدیمی مرحوم مجتهدی هستند و سال ها در کنار ایشان به تعلیم و تربیت طلاب مشغول بوده اند. آیت الله حبیبی علاوه بر حوزه  علمیه سال ها در دانشگاه ها از جمله دانشگاه علم و صنعت به گسترش علوم و معارف اسلامی مبادرت ورزیدند. ایشان بعد از مرحوم مجتهدی تا به امروز تولیت حوزه علمیه آیت الله مجتهدی را بر عهده دارند.

تبیان: نحوه آشنایی شما با آقای مجتهدی چگونه بود؟
بنده با ایشان در ابتدا ارتباطی نداشتم، لکن یک سفری به قم مشرف شده بودم و رفتم جمکران برای زیارت که دیدم یک روحانی با چند جوان بیرون می آیند،  پرسیدم نام این آقا چیست؟ گفتند آقای مجتهدی. این ابتدای شناخت اسمی ایشان برای من بود، اما بعد که تمایل به طلبگی پیدا کردم بعضی از آقایانی که با ایشان در ارتباط بودند مشوق بودند که من خدمت ایشان برسم برای طلبگی. البته آن وقت در مسجد سید عزیز الله تدریس میکردند و بعدا به اینجا انتقال پیدا کرد.

تبیان: چه امتیازی در ایشان مشاهده کردید که سال ها کنار ایشان بودید و بعد از ایشان تولیت این حوزه را به عهده گرفتید؟
خلوصی که در ایشان می دیدم و بی توقع بودنش از خدماتی که در این حوزه داشت خیلی من را به خودش جذب کرد.
بسیار بسیار بی تعیّن زندگی می کرد، بدون خواسته هائی از مردم، عزت نفس بالا این ها عوملی بود که گرایش من به ایشان را زیاد کرد.

تبیان: اسم مرحوم مجتهدی که می آید مسائل تربیتی هم متبادر به ذهن می شود مخصوصا درباره تربیت طلاب؛ آیا ایشان روش خاصی را در تربیت دنبال می کردند؟
روش تربیت و مدیریتش خاص خودشان بود. و یکی از محسنات ایشان این بود که به تمام جزئیات کسانی که در زیر مجموعه اش بودند، عنایت داشت و تذکر می داد، معترض می شد، مشوق می شد، این بود که شخص هم به سمت او جذب می شد و هم اضطراب داشت که مورد اعتراض حاج آقا قرار نگیرد. به همین دلیل در مسیر مستقیم تری قرار می گرفت.
آقای مجتهدی حتی غالبا بستگان طلاب را هم می شناخت، مخصوصا اوائل که تعداد طلبه ها کمتر بود.
تنها همتش برای ساختن مردم و طلبه ها بود، لذا هیچ کاری به جز این جهت برای خودش انتخاب نکرد. اگر امام جماعت هم بود برای این بود که بعد ازنماز بتواند درس بدهد.

تبیان: فرمودید حتی برای امام جماعت بودن هم اصالتی قائل نبود حاج آقای مجتهدی همیشه در مذمت آخوند گری صحبت می کردند؛ آخوند گری را لطفا معنا کنید.
از مسائلی که آخوند ها را مبتذل می کند ایشان بدش می آمد و به آن آخوند گری می گفتند. مثلا کرنش بی جا مقابل متمولین و پول دار ها، چاپلوسی در مقابل کسی که جایگاهی دارد.

تبیان: مشهور است که حاج آقا سخت گیری خاصی در تربیت طلاب داشتند حتی درباره لباس پوشیدن یا ساعت مچی دست کردن هم نظر می دادند دلیل این سخت گیری چه بود؟  و اینکه چرا این سختگیری ها امروز دیگر مشاهده نمی شود ؟
این ها مناسبات زمانی است.آن زمان این حرکات برای یک روحانی ناپسند بود مردم با دید حقارت به آن نگاه می کردند به همین دلیل ایشان ممانعت می کردند چون نمی خواست که روحانیت حقیر جلوه کند بلکه می خواست طلاب و روحانیون همیشه عزیز باشند به این ترتیب همه تلاشش حفظ شئون روحانیت بود.

جامعه روحانیت مقداری دنیا گرا شده و این برای روحانیت ضرر دارد. وقتی روحانیت احترام و نفوذ دارد که گرایش به خدا در آن ها غلبه داشته باشد. الان دنیا گرا شده اند و بالتبع آن احترامی  که علمای پیشین داشتند را ندارند.


تبیان: خاطره ای از حاج آقا در خاطرتان هست؟
یکی از صفات بسیار خوب ایشان این بود که اگر یک کاری را به اشتباه انجام می داد به محض اینکه متوجه اشتباهش می شد عذر خواهی می کرد.
یکبار به اشتباه پیش حاج آقا سعایت یکی از طلبه ها را کردند ایشان هم عصبانی شدند و با آن طلبه برخورد کردند آن طلبه هم خیلی ناراحت شد. من با حاج آقا صحبت کردم و عرض کردم که اینطور نبود که به شما گزارش کردند. ایشان هم متوجه شد که برخورد درستی نکرده و به من فرمودند فردا صبح زود تر بیا. صبح رفتم و حاج آقا با یک جعبه گز و یک کتاب و مبلغی هم پول گفتند بریم حجره آن طلبه من از دلش در بیاورم.
خیلی مراقب این مسئله بودند که کسی را بی جا نرنجانند و یا توبیخ نکنند، اگر هم اتفاق می افتاد زود در صدد جبران و عذر خواهی بر می آمد.

تبیان: روش حاج آقا در ثبت نام طلاب داشتند چگونه بود؟
بله ایشان روش خاصی داشتند و اتفاقا موثر هم بود و درست هم بود. مثلا شخص می آمد برای طلبه شدن حاج آقا یک نگاهی می کرد، مثلا می گفت شما بدرد طلبگی نمی خورید؛ برو دنبال درس دیگری و یا برو دنبال کسب و کار . به بعضی دیگر هم می گفت شما بدرد طلبگی می خورید حتی با خانواده آن ها صحبت می کرد و آن ها را راضی می کرد.
خلاصه یک بصیرتی پیدا کرده بودند در این موضوع.
برخی از همین کسانی که حاج آقا می گفت بدرد طلبگی نمی خورید ولی گوش نکردند و جای دیگری طلبه شدند عاقبت بدی پیدا کردند.
مثلا گودرزی مسئول گروهک فرقان آمد اینجا برای طلبگی حاج آقا او را بیرون کرد و گفت به درد طلبگی نمی خوری، بعد او رفت مسجد جامع یک مدتی آنجا بود بعد رفت مسجد خمسه شمیران و آن تشکیلات را به راه انداخت و آن فجایع را به بار آورد یکی از آن فجایع به شهادت رساندن آیت الله مطهری بود.

تبیان: شما به عنوان تولیت حوزه علمیه، جامعه روحانیت را چگونه ارزیابی می کنید؟
جامعه روحانیت مقداری دنیا گرا شده و این برای روحانیت ضرر دارد. وقتی روحانیت احترام و نفوذ دارد که گرایش به خدا در آن ها غلبه داشته باشد. الان دنیا گرا شده اند و بالتبع آن احترامی که علمای پیشین داشتند را ندارند.
برخی از روحانی ها هم تخلفاتی به بار می آورند که کار را خراب می کند، مثلا یک روحانی وارد پست دولتی می شود در حالی که روز اولِ ورود امکانات مالی اش صفر بود و روز آخر با یک رقم بالایی از دارایی خارج می شود خب این ها ضرر آفرین است.
وقتی وضع اینطور شد قهرا ارادت هم کاهش پیدا می کند. یک کاسبی ممکن است بگوید من چهل سال است کاسبم ولی پولدار نشدم ولی فلان آخوند چهار سال قاضی بوده یا وزیر بوده یا مدیر بوده چطور این قدر مال کسب کرده؟
از لحاظ علمیت هم روحانیت قدیم معلوماتشان بیشتر از حالا بود. شخصیت های تکامل یافته  در اختیار مردم زیاد بودند شاید به طور عموم اکثر مساجد امام جماعتشان در حد مرجعیت بوده است. در همین تهران سید احمد خوانساری مرحوم شاه آبادی و مرحوم آشتیانی یا علامه شعرانی ها بودند که همه اینها یا در حد مرجعیت بودند یا رساله داشتند.

 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.