آرزوی روس ها در ایران
تبارشناسی حزب توده
در حقیقت مدتها قبل از آنکه بهدنبال پیروزی انقلاب اکتبر طرح نظامیافتهتر و هدایتگرایانهترِ «صدور انقلاب» شوروی بهایران آغاز شد، شاهد نفوذ افکار و اندیشههای چپ و سوسیالیستی در ایران بودیم و روس ها از هیچ اقدامی بر علیه ایران و ایرانی فروگذار نکردند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/10/19 ساعت 16:21
مروری بر گذرگاههای تعیینکنندهتر روابط دو کشور ایران و روسیه طی چند سده گذشته چشمانداز روشنتری از بحث پیش رو ارائه خواهد داد. در اغلب منابع تاریخی مقدمه جنگهای تجاوزکارانه روسیه تزاری علیه ایران در دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار (سلطنت: 1211- 1250ق) بهرؤیاهای پطر کبیر امپراتور پرآوازه روسیه (امپراتوری: 1682- 1725م) برای سلطه بر ایران و دسترسی به آبهای گرم خلیج فارس اِسناد داده میشود. امپراتوری پطر کبیر مقارن با سه چهار دهه پایانی حیات سلسله صفویه در ایران بود، که میدانیم در این اواخر سخت رنجور و ناتوان شده بود و نهایتاً هم دستههایی از اتباع ایران در مناطق شرق و شمال شرقی (قندهار کنونی) که رقم آنها از 25000 نفر تجاوز نمیکرد بر عمر آن سلسله 225 ساله پایان دادند. در برهه هفتسالهای که تحت عنوان فتنه افغان میشناسیم بخش زیادی از مناطق شمالی ایران توسط نیروهای روسی تصرف شد و فقط بعد از آن که نادرشاه (سلطنت: 1148- 1160ق) با پایان دادن غائله افاغنه اخراج نیروهای خارجی را دستور کار خود قرار داد، روسها بیتحمل خاک ایران را ترک کردند.
با این توضیح که از سال 1907م/ 1325ق که مقارن با اوایل دوران مشروطه ایران بود دو کشور انگلستان و روسیه طی قراردادی محرمانه ایران را بهدو منطقه نفوذ و یک منطقه بیطرف تقسیم کردند و هنگامی که بهدنبال آغاز و گسترش جنگ جهانی اول ارتشهای دو کشور بخشهای وسیعی از خاک ایران را اشغال کردند، منطقه بیطرف هم فیمابین دو کشور برادرانه! تقسیم شد.
بههمین دلیل بود که وقتی بهدنبال پیروزی انقلاب اکتبر 1917 انقلابیون بهحضور روسیه در جنگ جهانی اول پایان دادند و نیروهای نظامی خود را ایران فراخواندند، بارقهای از امید در میان ایرانیان شکل گرفت که دوران تجاوزکاری و سلطهطلبی دو رقیب دیرپا (روسیهتزاری و انگلستان) در ایران دچار گسست شده است. بالاخص اینکه پس از شکست ضدانقلاب و سلطه بلشویکها بر امور که مقدمه جدیتر شکلگیری نظامی کمونیستی در روسیه شوروی بود، اعلام شد انقلابیون تمام قراردادهای استعماری نظام تزاری را در ایران لغو و بهتبع آن رابطهای توأم با احترام متقابل میان دو کشور شکل خواهد گرفت. اما قراین موجود نمایانگر آن بود که ایران و جامعه ایرانی در آیندهای نزدیک با آثار و تبعات سیاسی- ایدئولوژیکی انقلاب کمونیستی همسایه شمالی خود مواجه خواهد شد.
ایرانیانی که از سالها قبل در باکو و دیگر مناطق آذربایجان شوروی و قفقاز حضور داشتند با اندیشهها و افکار چپ آشنا شده بودند. بهطور مشخص حزب سوسیال دموکرات قفقاز که افرادی مانند ژوزف استالین (رهبر آتی شوروی) آن را هدایت میکردند در اواسط دهه 1900م در میان ایرانیانی که بعضاَ در انقلاب مشروطه ایران نقشهای تأثیرگذاری ایفا کردند نفوذ فکری و سیاسی پیدا کرده بود. با چنین پیشینهای هم بود که جناحهای تأثیرگذاری از مشروطهخواهان ایران گرایشهای سوسیال دموکراتیک پیدا کردند و در تحولات و رخدادهای دوران انقلاب مشروطه سخت مؤثر ظاهر شدند. حزب دموکرات که در مجلس دوم مشروطه شکل گرفت گرایشهای آشکار سوسیالیستی داشت و این مهم در مرامنامه آن هم ذکر شده بود. همچنین بود برخی دیگر از احزاب کوچکتر، که در همان حوالی در فضای سیاسی و اجتماعی کشور اعلام موجودیت کردند. در واپسین برهه حیات مشروطه در دوران قاجار هم حزب سوسیالیست که سلیمانمیرزا اسکندری آن را هدایت میکرد مرام سوسیالیستی و چپ داشت.
هنگامی که بهدنبال گسترش جنگ جهانی دوم دو کشور انگلستان و شوروی بهدستاویز حضور آلمانیها در ایران و در واقع ایجاد گذرگاهی مطمئن برای ارسال کمکهای نظامی- لجستیکی بهشوروی در سوم شهریور 1320 بهایران حمله کردند و طی چند ماه آتی بخش اعظمی از خاک ایران تا نواحی مرکزی بهتصرف ارتش سرخ در آمد و برای اولینبار کنسولگریهای شوروی در مناطق جنوبی ایران و تا بندرعباس و خرمشهر تأسیس شدند برهه جدید و علیالظاهر تهدیدآمیزتری از عملی شدن آرزوی دیرپای روسها برای توسعه نفوذ و حضورشان تا منتهیالیه مرزهای جنوبی ایران در خلیج فارس آغاز شد.
نگرانیها از سلطه روسها بهویژه با تأسیس زودهنگام حزب توده ایران طی ماههای مهر و آبان 1320 که از همان ابتدا سرسپردگی رهبران و اعضای برجستهاش بهحزب کمونیست شوروی و دستگاه اطلاعاتی و سیاسی شوروی محرز بود، بیش از پیش افزایش یافت. حزب توده عنوانی بود که فقط برای اجتناب از گسترش مخالفتهای عمومی مسامحتا جایگزین عنوان واقعیتر «حزب کمونیست ایران» شده بود. این حزب با هدایتها و حمایتهای پیدا و پنهان دستگاه اطلاعاتی و مأموران سیاسی و نظامی شوروی در ایران شکل گرفته و فعالیت آن در بخشهای مختلف کشور و بهویژه در استانهای شمالی و مرکزی گسترش یافت و از همان آغاز هم قراین و شواهد بسیاری وجود داشت که نشان میداد دولت شوروی با کمک حزب توده طرحهای توطئهآمیزی برای سلطه دیرپاتر بر استانهای شمالی ایران دنبال میکند. گزارشهای فراوانی وجود دارد که از حضور سنگین و تعیینکننده عوامل اطلاعاتی- نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شوروی در استانهای شمالی ایران در طول دوران جنگ جهانی دوم حکایت میکند. در همان حال شوروی فشارهای سیاسی روزافزونی برای کسب امتیازات نفتی و اقتصادی بر دولت ایران وارد میکرد. آنچه بود طی دوران جنگ حضور و سلطه روسها در مناطق تحت اشغال تمام و کمال بود. در همه این رفتارهای سلطهجویانه که بهویژه در استانهای گیلان، مازندران، آذربایجان و کردستان نمود بارزتر، شدیدتر و تهدیدآمیزتری داشت شوروی از همکاری بسیار نزدیک حزب توده برخوردار بود.
هنوز دو سال از جنگ جهانی دوّم نگذشته بود که ارتش متفقین به رغم اعلان بیطرفی ایران، در سوم شهریور 1320 از چند محور به کشور حمله و آن را به اشغال خود درآوردند. به دنبال این حادثه، رضاشاه پس از 16 سال حکومت استبدادی ناچار به ترک ایران و واگذاری سلطنت به فرزندش، محمدرضا شد.
سقوط رضاشاه، نقطه پایانی بود بر سرکوب و اختناق؛ در نتیجه آزادی نسبی برای فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی پدید آمد. گروهها و سازمانهای بسیاری تأسیس شدند از جمله حزب توده که در مهر ماه سال 1320 و با حمایت انترناسیونال کمونیستی (کمینترن) توسط عدهای از فعالین سیاسی که برخی از آنان پیشینه کمونیستی داشتند تشکیل گردید.
این حزب بر پایه تجارب «حزب کمونیست ایران» بنا نهاده شد. حزب کمونیست ایران در تابستان سال 1299 و چند ماهی پیش از کودتای سوم اسفند تشکیل گردید. یکی از سخنگویان حزب حیدرخان عمواوغلی بود. آخرین فعالیتهای این حزب که تحت رهبری تقی ارانی، عبدالصمد کامبخش و کامران قزوینی (نصرالله اصلانی) قرار داشت انتشار مجله دنیا در دوران دیکتاتوری رضاشاه بود.
فعالیتهای حزب کمونیست ایران و انتشار مجله دنیا به علت مغایرت با قانون مصوب سال 1310 که هرگونه فعالیت کمونیستی را ممنوع اعلام کرده بود، مخفیانه صورت میگرفت. در نتیجه هنگامی که یکی از افراد مرتبط با تقی ارانی به نام محمد شورشیان در سال 1315 دستگیر شد، حزب کمونیست در زیر ضرب قرار گرفت و تمامی اعضای آن به اضافه افراد غیرحزبی ولی مرتبط با سران حزب در اردیبهشت سال 1316 دستگیر و عموماً به ده سال حبس محکوم شدند. دستگیرشدگان بهرغم آنکه برخی هیچگونه پیوندی با حزب کمونیست نداشتند به گروه «53 نفر» مشهور شدند.
به هرحال پس از ورود قوای متفقین به ایران و سقوط رضاشاه، اعضاء گروه «53 نفر » تدریجاً بخشوده و از زندان آزاد شدند و امکان یافتند تا تشکیل حزب را ِپی گیرند.
برای تأسیس حزبی كمونیستی، نظر و حمایت اتحاد جماهیر شوروی، نمیتوانست نادیده گرفته شود.
براساس اسناد موجود برای اینمنظور، یعنی جلب حمایت شوروی، اسكندری و نوشین راهیبخش بازرگانی سفارت شوروی در پامنار شدند و خواست خود را با آنان در میان گذاشتند
«پس از چند روز روسها موافقت كردند كه حزب توده ایران را پایهگذاری و فعالیت تبلیغاتی ما در درجه اول علیه هیتلر و مسئله فاشیسم گردد.(2)
پی نوشت:
تبارشناسی فرقه دموکرات، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تاریخچه پیدایش و انحلال حزب توده، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
جنگ تجاوزکارانه ی روس ها و عهدنامه گلستان
با این حال روسها موضوع توسعه قلمروهای ایران در مرزهای شمالی ایران را از دستور کار خود خارج نکردند. چه اینکه فقط کمتر از 5 دهه از قتل نادرشاه و در سال 1804م/ 1218ق که مقارن با دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار بود، روسها جنگ تجاوزکارانهای را به ایران تحمیل کردند که حدود 10 سال و تا 1813م/ 1228ق ادامه یافت و طبق عهدنامه گلستان بخشهایی از خاک ایران بهروسیه واگذار شد. همچنانکه میدانیم در دوره دوم جنگهای ایران و روس که در سالهای 1826- 1828م/ 1241- 1243ق بهوقوع پیوست، نتایج بس مصیبتبارتری برای ایران بهدنبال آورد و طی عهدنامه ترکمنچای بخشهای وسیعتری از خاک ایران بهروسیه واگذار شد.روسیهتزاری در رقابت با انگلستان در طول قرن 19م نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی بیسابقهای در ایران پیدا کرد و این روند نامیمون تا آستانه انقلاب اکتبر 1917 در روسیه ادامه یافت.
اقدامات تجاوزکارانه بیوفقه روسیه تزاری در ایران
بنابراین در آستانه انقلاب شوروی در سال 1917م/ 1335ق روسیهتزاری قریب نیمی از خاک کشور ما در مناطق شمالی را عملاً تحت نفوذ یا تصرف مستقیم داشت. حاصل اینکه تا آنهنگام سیاستها و اقدامات تجاوزکارانه بیوفقه روسیه تزاری در ایران (در شئون گوناگون نظامی ــ امنیتی، سیاسی، اقتصادی ــ تجاری) چهرهای بسمنفور و متجاوز از آن کشور در نزد جامعه ایرانی بهنمایش گذاشته بود؛ بهویژه اینکه روسیهتزاری طی 10- 12 ساله گذشته از هیچ تلاشی هم جهت عقیم گذاشتن دستاوردهای انقلاب مشروطه ایران فروگذار نکرده بود.بههمین دلیل بود که وقتی بهدنبال پیروزی انقلاب اکتبر 1917 انقلابیون بهحضور روسیه در جنگ جهانی اول پایان دادند و نیروهای نظامی خود را ایران فراخواندند، بارقهای از امید در میان ایرانیان شکل گرفت که دوران تجاوزکاری و سلطهطلبی دو رقیب دیرپا (روسیهتزاری و انگلستان) در ایران دچار گسست شده است. بالاخص اینکه پس از شکست ضدانقلاب و سلطه بلشویکها بر امور که مقدمه جدیتر شکلگیری نظامی کمونیستی در روسیه شوروی بود، اعلام شد انقلابیون تمام قراردادهای استعماری نظام تزاری را در ایران لغو و بهتبع آن رابطهای توأم با احترام متقابل میان دو کشور شکل خواهد گرفت. اما قراین موجود نمایانگر آن بود که ایران و جامعه ایرانی در آیندهای نزدیک با آثار و تبعات سیاسی- ایدئولوژیکی انقلاب کمونیستی همسایه شمالی خود مواجه خواهد شد.
در حقیقت مدتها قبل از آنکه بهدنبال پیروزی انقلاب اکتبر طرح نظامیافتهتر و هدایتگرایانهترِ «صدور انقلاب» شوروی بهایران آغاز شود، شاهد نفوذ افکار و اندیشههای چپ و سوسیالیستی در ایران هستیم.
پیروزی انقلاب شوروی و گرایشهای کمونیست در ایران
هنگامی که انقلاب شوروی پیروز شد طرح نفوذ و حضور تعیینکنندهتر سیاسی- ایدئولوژیکی احزاب و افراد دارای گرایشهای آشکارتر کمونیستی در ایران صورت جدیتری بهخود گرفت که اینبار از حمایتها و هدایتهای پیدا و پنهان سطوحی از کارگزاران سیاسی و امنیتی دولت جدید شوروی هم برخوردار بودند و چهبسا همین عطش زودهنگام شوروی برای نفوذ و حضور سیاسی- ایدئولوژیکی و امنیتی در ایران از عمدهترین دلایلی بود که انگلیسیها را متقاعد کرد بیاعتنا بهپیام و دستاوردهای انقلاب مشروطه سلطهای بلارقیب بر ایران پیدا کرده و بهتبع آن مانع از نفوذ اندیشههای چپ و کمونیستی بهایران شوند. در واقع طرح قرارداد 1919 و سپس اجرای کودتای 3 اسفند 1299 (و تشکیل حکومتی متمرکز در ایران) در راستای همین هدف صورت عملی بهخود گرفت. بهعبارت دقیقتر بخشی از مهمترین دلایل استبدادگرایی و دیکتاتوری زودهنگامی که انقلاب مشروطه ایران و دستاوردهای آن را تقریباً بهطور کامل بههیچ گرفت، از خطر گسترش نفوذ و حضور کمونیسمِ تحت حمایت و هدایت مستقیم و غیرمستقیم روسیه شوروی ناشی میشد.هنگامی که بهدنبال گسترش جنگ جهانی دوم دو کشور انگلستان و شوروی بهدستاویز حضور آلمانیها در ایران و در واقع ایجاد گذرگاهی مطمئن برای ارسال کمکهای نظامی- لجستیکی بهشوروی در سوم شهریور 1320 بهایران حمله کردند و طی چند ماه آتی بخش اعظمی از خاک ایران تا نواحی مرکزی بهتصرف ارتش سرخ در آمد و برای اولینبار کنسولگریهای شوروی در مناطق جنوبی ایران و تا بندرعباس و خرمشهر تأسیس شدند برهه جدید و علیالظاهر تهدیدآمیزتری از عملی شدن آرزوی دیرپای روسها برای توسعه نفوذ و حضورشان تا منتهیالیه مرزهای جنوبی ایران در خلیج فارس آغاز شد.
تأسیس زودهنگام حزب توده ایران
نگرانیها از سلطه روسها بهویژه با تأسیس زودهنگام حزب توده ایران طی ماههای مهر و آبان 1320 که از همان ابتدا سرسپردگی رهبران و اعضای برجستهاش بهحزب کمونیست شوروی و دستگاه اطلاعاتی و سیاسی شوروی محرز بود، بیش از پیش افزایش یافت. حزب توده عنوانی بود که فقط برای اجتناب از گسترش مخالفتهای عمومی مسامحتا جایگزین عنوان واقعیتر «حزب کمونیست ایران» شده بود. این حزب با هدایتها و حمایتهای پیدا و پنهان دستگاه اطلاعاتی و مأموران سیاسی و نظامی شوروی در ایران شکل گرفته و فعالیت آن در بخشهای مختلف کشور و بهویژه در استانهای شمالی و مرکزی گسترش یافت و از همان آغاز هم قراین و شواهد بسیاری وجود داشت که نشان میداد دولت شوروی با کمک حزب توده طرحهای توطئهآمیزی برای سلطه دیرپاتر بر استانهای شمالی ایران دنبال میکند. گزارشهای فراوانی وجود دارد که از حضور سنگین و تعیینکننده عوامل اطلاعاتی- نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شوروی در استانهای شمالی ایران در طول دوران جنگ جهانی دوم حکایت میکند. در همان حال شوروی فشارهای سیاسی روزافزونی برای کسب امتیازات نفتی و اقتصادی بر دولت ایران وارد میکرد. آنچه بود طی دوران جنگ حضور و سلطه روسها در مناطق تحت اشغال تمام و کمال بود. در همه این رفتارهای سلطهجویانه که بهویژه در استانهای گیلان، مازندران، آذربایجان و کردستان نمود بارزتر، شدیدتر و تهدیدآمیزتری داشت شوروی از همکاری بسیار نزدیک حزب توده برخوردار بود.
«حزب کمونیست ایران»
هنوز دو سال از جنگ جهانی دوّم نگذشته بود که ارتش متفقین به رغم اعلان بیطرفی ایران، در سوم شهریور 1320 از چند محور به کشور حمله و آن را به اشغال خود درآوردند. به دنبال این حادثه، رضاشاه پس از 16 سال حکومت استبدادی ناچار به ترک ایران و واگذاری سلطنت به فرزندش، محمدرضا شد.سقوط رضاشاه، نقطه پایانی بود بر سرکوب و اختناق؛ در نتیجه آزادی نسبی برای فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی پدید آمد. گروهها و سازمانهای بسیاری تأسیس شدند از جمله حزب توده که در مهر ماه سال 1320 و با حمایت انترناسیونال کمونیستی (کمینترن) توسط عدهای از فعالین سیاسی که برخی از آنان پیشینه کمونیستی داشتند تشکیل گردید.
این حزب بر پایه تجارب «حزب کمونیست ایران» بنا نهاده شد. حزب کمونیست ایران در تابستان سال 1299 و چند ماهی پیش از کودتای سوم اسفند تشکیل گردید. یکی از سخنگویان حزب حیدرخان عمواوغلی بود. آخرین فعالیتهای این حزب که تحت رهبری تقی ارانی، عبدالصمد کامبخش و کامران قزوینی (نصرالله اصلانی) قرار داشت انتشار مجله دنیا در دوران دیکتاتوری رضاشاه بود.
فعالیتهای حزب کمونیست ایران و انتشار مجله دنیا به علت مغایرت با قانون مصوب سال 1310 که هرگونه فعالیت کمونیستی را ممنوع اعلام کرده بود، مخفیانه صورت میگرفت. در نتیجه هنگامی که یکی از افراد مرتبط با تقی ارانی به نام محمد شورشیان در سال 1315 دستگیر شد، حزب کمونیست در زیر ضرب قرار گرفت و تمامی اعضای آن به اضافه افراد غیرحزبی ولی مرتبط با سران حزب در اردیبهشت سال 1316 دستگیر و عموماً به ده سال حبس محکوم شدند. دستگیرشدگان بهرغم آنکه برخی هیچگونه پیوندی با حزب کمونیست نداشتند به گروه «53 نفر» مشهور شدند.
تعدادی از این گروه 53 نفر در مباحثی که در زندان با یکدیگر داشتند تصمیم گرفتند پس از آزادی از زندان، بار دیگر حزب کمونیست را احیاء کنند.
به هرحال پس از ورود قوای متفقین به ایران و سقوط رضاشاه، اعضاء گروه «53 نفر » تدریجاً بخشوده و از زندان آزاد شدند و امکان یافتند تا تشکیل حزب را ِپی گیرند.
برای تأسیس حزبی كمونیستی، نظر و حمایت اتحاد جماهیر شوروی، نمیتوانست نادیده گرفته شود.
براساس اسناد موجود برای اینمنظور، یعنی جلب حمایت شوروی، اسكندری و نوشین راهیبخش بازرگانی سفارت شوروی در پامنار شدند و خواست خود را با آنان در میان گذاشتند
«پس از چند روز روسها موافقت كردند كه حزب توده ایران را پایهگذاری و فعالیت تبلیغاتی ما در درجه اول علیه هیتلر و مسئله فاشیسم گردد.(2)
پی نوشت:
تبارشناسی فرقه دموکرات، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تاریخچه پیدایش و انحلال حزب توده، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی