فاطمه شناسی، وظیفه مردم و عالمان حوزه و دانشگاه
آیت الله جوادی آملی
--------------------------------
نیل به معارف والای فاطمی در بسیاری از مقاطع كه با عصمت كبری و جظلالت عظمای آن حضرت مواجه بوده، غیرممكن و رسیدن به آن برای انسان های خارج از محدوده حجیت و عصمت محال به نظر می رسد، اما بهره برداری از دامنه های قله كمال و معرفت صدیقه طاهره(س) برای رهجویان كمال و پویندگان سبیل نجات امری لازم و به میزان سعه هستی هر فرد ممكن می باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/10/13 ساعت 10:57
حكیم فرزانه و عارف دلباخته معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، «حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله العالی)،» در مطلب ذیل به بررسی مناطق ممنوعه و ممكنه معرفت حضرت ام ابیها(ع) و راه های فاطمه شناسی پرداخته است كه تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
حضرت صدیقه كبری(س) كه الگوی ماست، توده مردم اعم از زن و مرد از سنت و سیره آن حضرت بهره برداری می كنند، اما بهره برداری ما حوزویان و دانشگاهیان از علم آن حضرت، كمال علمی آن حضرت، فهم آن حضرت، حشر قرآنی آن حضرت، حشر روائی آن حضرت است؛ وگرنه ما با توده مردم فرقی نخواهیم داشت! هر كسی موظف است به اندازه سعه هستی خود از آن صدیقه كبری بهره ببرد؛ این وظیفه اصلی همه ماست.
حضرت صدیقه كبری(س) كه الگوی ماست، توده مردم اعم از زن و مرد از سنت و سیره آن حضرت بهره برداری می كنند، اما بهره برداری ما حوزویان و دانشگاهیان از علم آن حضرت، كمال علمی آن حضرت، فهم آن حضرت، حشر قرآنی آن حضرت، حشر روائی آن حضرت است؛ وگرنه ما با توده مردم فرقی نخواهیم داشت! هر كسی موظف است به اندازه سعه هستی خود از آن صدیقه كبری بهره ببرد؛ این وظیفه اصلی همه ماست.
حضور حضرت فاطمه(س) در اساسی ترین آیات قرآن كریم
-------------------------------------------
ذات اقدس اله وقتی از فاطمه(س) نام می برد؛ می بینیم در آن جاهای برجسته قرآن، فاطمه حضور دارد. این را عرض می كنم برای اینكه ما با عوام می خواهیم فرق داشته باشیم؛ همه مان می خواهیم برویم بهشت، اما ما می خواهیم جلوتر برویم. آنها هم سینه می زنند، گریه می كنند؛ ما هم اگر فقط گریه بكنیم، همان ثواب را می بریم. فهم یعنی فهم! اینكه بفهمیم آن بانو چه كار كرده، از آن كسی كه در كوی و برزن است ساخته نیست، اما ما، هم باید بفهمیم، هم باید عمل بكنیم، هم باید منتشر بكنیم. وجود مبارك فاطمه در آن نقاط برجسته قرآن حضور دارد.
قرآن كریم یك سلسله دستورات اخلاقی دارد كه چه خوب است، چه بد است. یك سلسله دستورات فقهی دارد كه چه حلال است، چه حرام است. در آن بحثهای اخلاقی، متخلفان حضور دارند، در آن بحثهای فقهی، فقهاء حضور دارند. یك سلسله بحث های كلیدی و قله ای دارد كه آنجا فاطمه حضور دارد. در جریان مباهله كه با یك دعا، كن فیكون می شود، فاطمه حضور دارد(1)؛ در جریان حدیث كساء و آیه سوره مباركه احزاب و آیه تطهیر فاطمه حضور دارد(2)؛ جریان سوره هل اتی فاطمه حضور دارد(3)؛ اینها را می گویند «فهم». ما باید این راه ها را برویم؛ وگرنه به سر و سینه زدن، همه دارند می زنند! ما هم می نالیم و گریه هم می كنیم.
درك مقامات فاطمی؛ وظیفه عالمان
-----------------------------------
ما اگر بفهمیم كه چه كار بكنیم كه مصداق سوره هل اتی بشویم، دیگر فاطمی نخواهیم بود! و این هم مخصوص آن حضرت نیست، منتها حضرت در قله است؛ به دلیل اینكه در جریان انما نطعمكم لوجه الله لانرید منكم جزاء و لاشكوراً(4)، فضه هم شركت داشت. فضه نه امام بود، نه امامزاده! اگر شیخ مشایخ ما، مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی(رض) می فرماید:
مفتقرا متاب روی از در او به هیچ سو
زآنكه مس وجود را فضه او طلا كند(5)
همین است! این كیمیاگری را او بلد است. اگر فضه در این آیه سهیم است كه بخشی از سوره مباركه هل أتی در فضائل این گونه افراد است، ما چرا نباشیم؟! فاطمیه برای ما، اینهاست، برای دیگران جور دیگر است.
پس در صحنه مباهله كه قله معارف قرآنی است كه می خواهند با یك دعا وضع را یكسره كنند، فاطمه حضور دارد؛ در جریان هل أتی فاطمه حضور دارد؛ در جریان انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت(6)، فاطمه حضور دارد؛ در جریان حدیث كساء كه مربوط به همین بخش است، فاطمه حضور دارد. آنگاه چگونه درباره صدیقه كبری(س) وارد نشود كه او لیله قدر است؟! این نكته هم مخصوص صدیقه كبری است. هر انسان كاملی وقتی به دنیا می آید، میلادش لیله قدر است؛ منتها درباره صدیقه كبری(س) بیستم جمادی الثانیه، لیله قدر است و درباره وجود مبارك ولی عصر (أرواحنا فداه)، نیمه شعبان لیله قدر است.
فرقی بین این 14 معصوم مقدس نیست؛ زیرا همه اینها عدل قرآنند، یك. هر وقت قرآن نازل شد، شده شب قدر، دو. اینها هم هر وقت از آن عالم نازل شدند، به عالم طبیعت آمدند، متولد شدند؛ می شود لیله قدر، سه. چرا شب قدر محترم است؟ برای اینكه قرآن از یك عالمی به این عالم آمد. نیمه شعبان چرا مقدس است؟ برای اینكه وجود مبارك ولی عصر از آن عالم به این عالم آمد. 13رجب هم برای ما می شود لیله قدر، بیستم جمادی الثانیه كه میلاد وجود مبارك زهرا است برای ما می شود لیله قدر. هر وقت یك انسان كاملی از یك عالمی به عالم ما تنزل و تجلی كرده، می شود «لیله قدر». منتهای این لیالی و این آزمنه تفاوت خاص خودشان را دارند.
شما می بینید در دعای شب بیست و هفت رجب، در آن دعای شب مبعث می خوانیم: خدایا! من تو را قسم می دهم به این لیله ای كه در آن تجلی أعظم رخ داده است(7). قریب به این مضمون دعای 27 رجب در روزش هم هست، اما دعای شب 27 رجب این است؛ پس این می شود (تجلی اعظم). اگر اینها نور واحدند، میلاد و امامت همه اینها می شود تجلی اعظم. پس این چنین نیست آن حدیثی كه آمده فاطمه(س) لیله قدر است، مخصوص این بانو باشد! این 14 نور همین طورند، چون اینها نور واحدند و همتای قرآن كریمند برابر حدیث ثقلین، و اگر قرآن ظرف نزولش می شود لیله قدر، اینها هم ظرف تنزلشان می شود لیله قدر! این را می گویند (فاطمه شناسی).
امكان درك برخی از معارف فاطمی
-----------------------------------
آن بخشهای قله ای كه مربوط به آنهاست؛ نه ما می فهمیم، نه ماموریم! اما آن دامنه اش هم برای ما فهمیدنی است، هم عمل كردنی است؛ به دلیل اینكه فضه آنجا حضور داشت. در آیه تطهیر جا برای ماها نیست، چون مقام عصمت است. پس چه جور ما معصوم بشویم؟ ما به زحمت عدالتمان را می خواهیم نگه بداریم، برای ما دشوار است! عصمت از خطا، یك؛ عصمت از خطیئه، دو؛ نه بد بفهمیم، نه فراموش بكنیم؛ این مقدورمان نیست! این ذلك فضل الله یوتیه من یشاء(8).ما نه درست می فهمیم، نه مأموریم، نه از اینها نمونه داریم!
اما آن بخشهای عدالتش را، هم می فهمیم، هم مأموریم و هم نمونه های فراوان داریم. این جریان انما نطعمكم لوجه الله كه فضه در آن حضور داشت، برای ما مقدور است؛ این گذشت برای ما مقدور است. اگر یك وقتی یك چیزی كه شد، فورا احتكار بكنیم تا فشار روی دولت بیاید، اجناس گران تر بشود؛ این كار برای ما مقدور است نكنیم! اینها دیگر مقدور ماست! حالا اگر به آن حد نرسیدیم، ولی این را كه می توانیم انجام دهیم! اینها چیزهایی است كه باید ایام فاطمیه برای ما روشن كند. پس جریان لیله قدر بودن حضرت به عنوان تمثیل است و نه تعیین.
دفاع حضرت فاطمه(س) از حریم ولایت
-----------------------------------
این بانو در بخشهای مربوط به ولایت نیز حضور دارد. وجود مبارك فاطمه زهرا(س) در متن حجه الوداع بود، در جریان غدیر بود، این خطبه را كاملا حفظ كرد، استدلال كرد، در جریان مسجد هم استدلال كرد، فرمود: مردم! مگر یادتان نبود این حرفها را پدرم در حضور عده زیادی زد. من كنت مولاه فهذا علی مولاه(9)؛ پس در حجه الوداع كه مهمترین سفر تاریخی حضرت است، حضور داشت؛ در جریان غدیر حضور داشت.
تدوین «مصحف فاطمه(س)» در ایام فاطمیه
ایام بعداز رحلت آن حضرت شده فاطمیه. یعنی ایامی كه وجود مبارك پیغمبر رحلت كرد و وجود مبارك فاطمه(س) معصبه الراس است (یعنی از شدت درد دستمال به سرش بسته)(01)؛ حالا در تمام این 57 روز یا 59 روز ما، هم به سر و سینه می زنیم، گریه هم می كنیم، كار خوبی هم هست؛ اما حضرت چه كار كرد در این 57 روز؟ گریه اش را كرده، اما همه اش گریه؟! آن مصحف فاطمه در این 57 روز نوشته شده. مرحوم كلینی(رض) به نقل از معصوم این روایت را آورده كه جبرئیل مرتب نازل می شد، مطلبی را برای فاطمه زهرا(س) ابلاغ می كرد و او آن مطالب را حفظ می كرد و برای علی بن ابی طالب نقل می كرد و علی بن ابی طالب می نوشت و آن شده «مصحف فاطمه». آن سینه زدن و گریه كردن كه آسان است، مال عامه مردم است! ما هم یك ساعت سینه می زنیم و گریه می كنیم مثل عامه، چهار ساعت دیگر هم باید بفهمیم مصحف فاطمه یعنی چه! آیا حوزه و دانشگاه هیچ فرقی نباید داشته باشد با عوام؟ چرا می گویند خواب عالم بهتر از عبادت جاهل است؟ برای اینكه او را فورا می شود برگرداند.
حضرت گریه می كرد، اما داغ هم خیلی بود؛ یعنی آن مصیبتی كه بر صدیقه كبری وارد شد، تحمل پذیر نبود! خدا غریق رحمت كند مرحوم صدرالمتألهین را؛ ایشان در یك رساله ای به نام رساله سه اصل می گوید: قتل الحسین بن علی بن ابیطالب یوم السقیفه. فرمود: حضرت را در كربلا نكشتند، در سقیفه شهید كردند!! برای اینكه همین سقیفه باعث شد! همه این مفاسد از همان سقیفه بود و این، كار كمی نبود!
جگر سوزترین داغ های تحمیل شده بر اهل بیت(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)
-----------------------------------
یك بیان نورانی ای در نامه های نهج البلاغه است كه آن سؤال در نهج البلاغه نیست، ولی جواب در نهج البلاغه هست. بخشهای خطب حضرت كه تمام شد، به نامه های حضرت می رسد. نامه های حضرت چند قسم است؛ یك بخش نامه هائی بود به دربار اموی؛ یا جواب نامه های آنها بود، یا نامه های ابتدائی. بخشی هم نامه هائی بود كه به كارگزاران و كارمندان حوزه حكومتی خودشان مرقوم می فرمودند، بخشی هم نامه های سفارشی بود. وصیت؛ سفارش، یعنی توصیه اخلاقی. آن نامه هائی كه مربوط به كارمندانشان بود، نظیر عهدنامه ای كه برای مالك نوشت و امثال ذلك. آن نامه های توصیه اخلاقی هم جداست، اما آن نامه های سیاسی ای كه به عنوان جواب نامه های دربار اموی نوشت، یكی اش این است كه آن نامه سؤال در نهج البلاغه نیست، ولی جواب در نهج البلاغه است. نامه جسورانه ای از دربار اموی آمد كه علی! یادت هست كه تو را با طناب بردند مسجد، بستند؟ اینها را می گویند (داغ)!! اینها را می گویند جگرسوز و حضرت فاطمه اینها را تحمل كرد!
حضرت امیر در جواب مرقوم فرمود: بله، من یادم هست؛ ما كه اینها را انكار نكردیم! بله، مرا با طناب بردند؛ برای اینكه من اگر بخواهم سقیفه را امضاء كنم، با دست باز كه امضاء نمی كنم!! ما را می بندند و از ما امضاء می گیرند وگرنه ما اهل این نیستیم كه سقیفه را امضاء بكنیم! معاویه! تو رفتی ما را خجل كنی، خودت رسوا شدی: اردت ان تفضح فافتضحت(11). اینها را حضرت امیر و حضرت زهرا تحمل كرد؛ می گویند: داغ جگرسوز. اینها بدتر از در به پهلو زدن است! همه اینها را وجود مبارك فاطمه(س) تحمل كرد. در تمام این مدت، این 57 روز یا 59 روز داغدار بود. جبرئیل(ع) برای تسلیت می آمد و معارف الهی را، اخبار گذشته و حال و آینده را ابلاغ می كرد، وجود مبارك زهرا اینها را ضبط می كرد، در خاطره حفظ می كرد، بعد املاء می فرمود و وجود مبارك حضرت امیر می نوشت و آن شده (مصحف فاطمه).
ضرورت بهره مندی از معارف علمی صدیقه كبری(س)
-----------------------------------
ما از مصحف فاطمه خبر نداریم، آن رشته علمی را نه ما می فهمیم، نه مقدور ماست، نه مأمور به ماست! اما می فهمیم باید با سواد شد. اگر همین كه درس تعطیل شد، آدم به سراغ بطالت برود؛ این راه فاطمه نیست! آدم تا نفس می كشد باید بفهمد، این وظیفه ماست. تعبیر بزرگان این است همین كه گفتیم الان درس تعطیل شد یا ما فارغ التحصیل شدیم؛ این اولین روز جهل ماست. كشور ما سواد و فهم و مدیریت و علم می خواهد؛ دنیای ما این است، آخرت ما هم این است. گریه هم به جای خود؛ غالبا ماها كه این چیزها را بررسی می كنیم به صورت عادی آدم به اینها نگاه نمی كند! آنجا هم اشك ما می آید. ممكن نیست كسی این صحنه را بخواهد بخواند، بنویسد، شرح كند؛ مگر اینكه با اشك! آخر این مثل آیه قرآن یا فقه و اصول نیست! هر وقت ما اینها را می خواهیم بنویسیم و یا شرح بكنیم بالاخره اشك می آید. این ممكن نیست كسی اینها را بخواهد تحلیل بكند و اشكش نیاید!
غرض آن است كه این بی بی(س) در طی این 57روز یا 59روز محصولش مصحف فاطمه بود. وقتی وجود مبارك ولی عصر یا امام صادق افتخاراتشان را ذكر می كنند یا گاهی احتجاج می كنند؛ می فرمایند: در مصحف مادرمان اینچنین آمده است، اینها را در ایام فاطمیه نوشتند.
تبیین جایگاه عالمان در قیامت
-----------------------------------
بنابراین رسالت ما حوزویان و دانشگاهیان گذشته از آن عرض ادب و اظهار ارادت و سینه زدن و ناله كردن و اشك ریختن، این است كه معارف اینها را بفهمیم، عمل كنیم، منتشر كنیم، تألیف كنیم، تصنیف كنیم تا جامعه ما بشود فاطمی و علوی، آن وقت نه بیراهه می رویم، نه راه كسی را می بندیم! با دست پر هم می میریم. چون آدم بفهم را با آدم عادی یك جا نمی برند! آدمهای عالم را با احترام نگه می دارند. یك عده را نگه می دارند، می گویند باید بازپرسی بشوید: و قفوهم انهم مسئولون(21). اینها را بازداشت كنید، برای اینكه اینها زیر سؤالند! اینها یك دسته اند، اما به علماء و مردان الهی می گویند: تشریف داشته باشید، تنها نروید. از یك عده شفاعت بكنید كه به همراه شما وارد بهشت بشوند: قف تشفع تشفع(31). تشریف داشته باشید و یك عده را شفاعت بكنید. اینها كه پای منبر شما، یا حرفهای شما، یا كتابهای شما؛ به بركت شما راه افتادند، در دنیا شفیع اینها بودید كه بیراهه نروند؛ در آخرت هم شفیع اینها باشید، اینها را همراه خود به بهشت ببرید. آی! این كم مقام است؟! قف تشفع تشفع. بایستی دو شفاعت بكنید كه شفاعتتان مقبول است. حالا آن مقامات الهی را واقعا نه ما می فهمیم، نه از ما می خواهند! اما اینها را به خوبی می فهمیم. از ما می خواهند، مقدورمان هم هست.
تفاوت «كوثر» با «تكاثر»
ما به این فكر نباشیم كه فقط خودمان برویم بهشت، به این فكر باشیم عده زیادی را هم به همراه ببریم. ما چرا در دعاهای ماه مبارك رمضان عرض می كنیم: خدایا! تو كه دینت را حفظ می كنی، ولی توفیقی بده كه دین تو به دست ما حفظ بشود: اللهم اجعلنی ممن تنتصیر به لدینك ولا تستبدل بی غیری(41). این كوثر است نه تكاثر! هیچ وقت در دعاها نیست كه خدایا! به ما بده، به دیگری نده؛ اینها هم به این معنا نیست كه به ما بده، به دیگری نده! می گوئیم: خدایا! تو كه دینت را حفظ می كنی، ولی بگذار دینت به دست ما حفظ بشود! این طور نیست كه دینت به دست دیگری حفظ بشود، ما بشویم تماشاچی! خدایا! اینجور نباشد یك عده ای مسجد بسازند، مدرسه بسازند، كتاب بنویسند؛ ما برویم آنجا نماز بخوانیم! توفیقی بده ما هم یك كاری بكنیم. اینها محصول فاطمیه است. اینها را وجود مبارك بی بی به شاگردانش آموخت، عده زیادی هم عمل كردند. حالا آن مقام كه جبرئیل بیاید و انسان مصحف بیابد و امثال ذلك، این را نه ما می فهمیم، نه مقدور ماست، نه به ما امر كردند! اما بقیه را كه می فهمیم و مقدور ماست و ان شاءالله عمل بكنیم.
منبع : پرسمان/ حقوق زن
حضرت صدیقه كبری(س) كه الگوی ماست، توده مردم اعم از زن و مرد از سنت و سیره آن حضرت بهره برداری می كنند، اما بهره برداری ما حوزویان و دانشگاهیان از علم آن حضرت، كمال علمی آن حضرت، فهم آن حضرت، حشر قرآنی آن حضرت، حشر روائی آن حضرت است؛ وگرنه ما با توده مردم فرقی نخواهیم داشت! هر كسی موظف است به اندازه سعه هستی خود از آن صدیقه كبری بهره ببرد؛ این وظیفه اصلی همه ماست.
حضرت صدیقه كبری(س) كه الگوی ماست، توده مردم اعم از زن و مرد از سنت و سیره آن حضرت بهره برداری می كنند، اما بهره برداری ما حوزویان و دانشگاهیان از علم آن حضرت، كمال علمی آن حضرت، فهم آن حضرت، حشر قرآنی آن حضرت، حشر روائی آن حضرت است؛ وگرنه ما با توده مردم فرقی نخواهیم داشت! هر كسی موظف است به اندازه سعه هستی خود از آن صدیقه كبری بهره ببرد؛ این وظیفه اصلی همه ماست.
حضور حضرت فاطمه(س) در اساسی ترین آیات قرآن كریم
-------------------------------------------
ذات اقدس اله وقتی از فاطمه(س) نام می برد؛ می بینیم در آن جاهای برجسته قرآن، فاطمه حضور دارد. این را عرض می كنم برای اینكه ما با عوام می خواهیم فرق داشته باشیم؛ همه مان می خواهیم برویم بهشت، اما ما می خواهیم جلوتر برویم. آنها هم سینه می زنند، گریه می كنند؛ ما هم اگر فقط گریه بكنیم، همان ثواب را می بریم. فهم یعنی فهم! اینكه بفهمیم آن بانو چه كار كرده، از آن كسی كه در كوی و برزن است ساخته نیست، اما ما، هم باید بفهمیم، هم باید عمل بكنیم، هم باید منتشر بكنیم. وجود مبارك فاطمه در آن نقاط برجسته قرآن حضور دارد.
قرآن كریم یك سلسله دستورات اخلاقی دارد كه چه خوب است، چه بد است. یك سلسله دستورات فقهی دارد كه چه حلال است، چه حرام است. در آن بحثهای اخلاقی، متخلفان حضور دارند، در آن بحثهای فقهی، فقهاء حضور دارند. یك سلسله بحث های كلیدی و قله ای دارد كه آنجا فاطمه حضور دارد. در جریان مباهله كه با یك دعا، كن فیكون می شود، فاطمه حضور دارد(1)؛ در جریان حدیث كساء و آیه سوره مباركه احزاب و آیه تطهیر فاطمه حضور دارد(2)؛ جریان سوره هل اتی فاطمه حضور دارد(3)؛ اینها را می گویند «فهم». ما باید این راه ها را برویم؛ وگرنه به سر و سینه زدن، همه دارند می زنند! ما هم می نالیم و گریه هم می كنیم.
درك مقامات فاطمی؛ وظیفه عالمان
-----------------------------------
ما اگر بفهمیم كه چه كار بكنیم كه مصداق سوره هل اتی بشویم، دیگر فاطمی نخواهیم بود! و این هم مخصوص آن حضرت نیست، منتها حضرت در قله است؛ به دلیل اینكه در جریان انما نطعمكم لوجه الله لانرید منكم جزاء و لاشكوراً(4)، فضه هم شركت داشت. فضه نه امام بود، نه امامزاده! اگر شیخ مشایخ ما، مرحوم آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی(رض) می فرماید:
مفتقرا متاب روی از در او به هیچ سو
زآنكه مس وجود را فضه او طلا كند(5)
همین است! این كیمیاگری را او بلد است. اگر فضه در این آیه سهیم است كه بخشی از سوره مباركه هل أتی در فضائل این گونه افراد است، ما چرا نباشیم؟! فاطمیه برای ما، اینهاست، برای دیگران جور دیگر است.
پس در صحنه مباهله كه قله معارف قرآنی است كه می خواهند با یك دعا وضع را یكسره كنند، فاطمه حضور دارد؛ در جریان هل أتی فاطمه حضور دارد؛ در جریان انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهل البیت(6)، فاطمه حضور دارد؛ در جریان حدیث كساء كه مربوط به همین بخش است، فاطمه حضور دارد. آنگاه چگونه درباره صدیقه كبری(س) وارد نشود كه او لیله قدر است؟! این نكته هم مخصوص صدیقه كبری است. هر انسان كاملی وقتی به دنیا می آید، میلادش لیله قدر است؛ منتها درباره صدیقه كبری(س) بیستم جمادی الثانیه، لیله قدر است و درباره وجود مبارك ولی عصر (أرواحنا فداه)، نیمه شعبان لیله قدر است.
فرقی بین این 14 معصوم مقدس نیست؛ زیرا همه اینها عدل قرآنند، یك. هر وقت قرآن نازل شد، شده شب قدر، دو. اینها هم هر وقت از آن عالم نازل شدند، به عالم طبیعت آمدند، متولد شدند؛ می شود لیله قدر، سه. چرا شب قدر محترم است؟ برای اینكه قرآن از یك عالمی به این عالم آمد. نیمه شعبان چرا مقدس است؟ برای اینكه وجود مبارك ولی عصر از آن عالم به این عالم آمد. 13رجب هم برای ما می شود لیله قدر، بیستم جمادی الثانیه كه میلاد وجود مبارك زهرا است برای ما می شود لیله قدر. هر وقت یك انسان كاملی از یك عالمی به عالم ما تنزل و تجلی كرده، می شود «لیله قدر». منتهای این لیالی و این آزمنه تفاوت خاص خودشان را دارند.
شما می بینید در دعای شب بیست و هفت رجب، در آن دعای شب مبعث می خوانیم: خدایا! من تو را قسم می دهم به این لیله ای كه در آن تجلی أعظم رخ داده است(7). قریب به این مضمون دعای 27 رجب در روزش هم هست، اما دعای شب 27 رجب این است؛ پس این می شود (تجلی اعظم). اگر اینها نور واحدند، میلاد و امامت همه اینها می شود تجلی اعظم. پس این چنین نیست آن حدیثی كه آمده فاطمه(س) لیله قدر است، مخصوص این بانو باشد! این 14 نور همین طورند، چون اینها نور واحدند و همتای قرآن كریمند برابر حدیث ثقلین، و اگر قرآن ظرف نزولش می شود لیله قدر، اینها هم ظرف تنزلشان می شود لیله قدر! این را می گویند (فاطمه شناسی).
امكان درك برخی از معارف فاطمی
-----------------------------------
آن بخشهای قله ای كه مربوط به آنهاست؛ نه ما می فهمیم، نه ماموریم! اما آن دامنه اش هم برای ما فهمیدنی است، هم عمل كردنی است؛ به دلیل اینكه فضه آنجا حضور داشت. در آیه تطهیر جا برای ماها نیست، چون مقام عصمت است. پس چه جور ما معصوم بشویم؟ ما به زحمت عدالتمان را می خواهیم نگه بداریم، برای ما دشوار است! عصمت از خطا، یك؛ عصمت از خطیئه، دو؛ نه بد بفهمیم، نه فراموش بكنیم؛ این مقدورمان نیست! این ذلك فضل الله یوتیه من یشاء(8).ما نه درست می فهمیم، نه مأموریم، نه از اینها نمونه داریم!
اما آن بخشهای عدالتش را، هم می فهمیم، هم مأموریم و هم نمونه های فراوان داریم. این جریان انما نطعمكم لوجه الله كه فضه در آن حضور داشت، برای ما مقدور است؛ این گذشت برای ما مقدور است. اگر یك وقتی یك چیزی كه شد، فورا احتكار بكنیم تا فشار روی دولت بیاید، اجناس گران تر بشود؛ این كار برای ما مقدور است نكنیم! اینها دیگر مقدور ماست! حالا اگر به آن حد نرسیدیم، ولی این را كه می توانیم انجام دهیم! اینها چیزهایی است كه باید ایام فاطمیه برای ما روشن كند. پس جریان لیله قدر بودن حضرت به عنوان تمثیل است و نه تعیین.
دفاع حضرت فاطمه(س) از حریم ولایت
-----------------------------------
این بانو در بخشهای مربوط به ولایت نیز حضور دارد. وجود مبارك فاطمه زهرا(س) در متن حجه الوداع بود، در جریان غدیر بود، این خطبه را كاملا حفظ كرد، استدلال كرد، در جریان مسجد هم استدلال كرد، فرمود: مردم! مگر یادتان نبود این حرفها را پدرم در حضور عده زیادی زد. من كنت مولاه فهذا علی مولاه(9)؛ پس در حجه الوداع كه مهمترین سفر تاریخی حضرت است، حضور داشت؛ در جریان غدیر حضور داشت.
تدوین «مصحف فاطمه(س)» در ایام فاطمیه
ایام بعداز رحلت آن حضرت شده فاطمیه. یعنی ایامی كه وجود مبارك پیغمبر رحلت كرد و وجود مبارك فاطمه(س) معصبه الراس است (یعنی از شدت درد دستمال به سرش بسته)(01)؛ حالا در تمام این 57 روز یا 59 روز ما، هم به سر و سینه می زنیم، گریه هم می كنیم، كار خوبی هم هست؛ اما حضرت چه كار كرد در این 57 روز؟ گریه اش را كرده، اما همه اش گریه؟! آن مصحف فاطمه در این 57 روز نوشته شده. مرحوم كلینی(رض) به نقل از معصوم این روایت را آورده كه جبرئیل مرتب نازل می شد، مطلبی را برای فاطمه زهرا(س) ابلاغ می كرد و او آن مطالب را حفظ می كرد و برای علی بن ابی طالب نقل می كرد و علی بن ابی طالب می نوشت و آن شده «مصحف فاطمه». آن سینه زدن و گریه كردن كه آسان است، مال عامه مردم است! ما هم یك ساعت سینه می زنیم و گریه می كنیم مثل عامه، چهار ساعت دیگر هم باید بفهمیم مصحف فاطمه یعنی چه! آیا حوزه و دانشگاه هیچ فرقی نباید داشته باشد با عوام؟ چرا می گویند خواب عالم بهتر از عبادت جاهل است؟ برای اینكه او را فورا می شود برگرداند.
حضرت گریه می كرد، اما داغ هم خیلی بود؛ یعنی آن مصیبتی كه بر صدیقه كبری وارد شد، تحمل پذیر نبود! خدا غریق رحمت كند مرحوم صدرالمتألهین را؛ ایشان در یك رساله ای به نام رساله سه اصل می گوید: قتل الحسین بن علی بن ابیطالب یوم السقیفه. فرمود: حضرت را در كربلا نكشتند، در سقیفه شهید كردند!! برای اینكه همین سقیفه باعث شد! همه این مفاسد از همان سقیفه بود و این، كار كمی نبود!
جگر سوزترین داغ های تحمیل شده بر اهل بیت(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)
-----------------------------------
یك بیان نورانی ای در نامه های نهج البلاغه است كه آن سؤال در نهج البلاغه نیست، ولی جواب در نهج البلاغه هست. بخشهای خطب حضرت كه تمام شد، به نامه های حضرت می رسد. نامه های حضرت چند قسم است؛ یك بخش نامه هائی بود به دربار اموی؛ یا جواب نامه های آنها بود، یا نامه های ابتدائی. بخشی هم نامه هائی بود كه به كارگزاران و كارمندان حوزه حكومتی خودشان مرقوم می فرمودند، بخشی هم نامه های سفارشی بود. وصیت؛ سفارش، یعنی توصیه اخلاقی. آن نامه هائی كه مربوط به كارمندانشان بود، نظیر عهدنامه ای كه برای مالك نوشت و امثال ذلك. آن نامه های توصیه اخلاقی هم جداست، اما آن نامه های سیاسی ای كه به عنوان جواب نامه های دربار اموی نوشت، یكی اش این است كه آن نامه سؤال در نهج البلاغه نیست، ولی جواب در نهج البلاغه است. نامه جسورانه ای از دربار اموی آمد كه علی! یادت هست كه تو را با طناب بردند مسجد، بستند؟ اینها را می گویند (داغ)!! اینها را می گویند جگرسوز و حضرت فاطمه اینها را تحمل كرد!
حضرت امیر در جواب مرقوم فرمود: بله، من یادم هست؛ ما كه اینها را انكار نكردیم! بله، مرا با طناب بردند؛ برای اینكه من اگر بخواهم سقیفه را امضاء كنم، با دست باز كه امضاء نمی كنم!! ما را می بندند و از ما امضاء می گیرند وگرنه ما اهل این نیستیم كه سقیفه را امضاء بكنیم! معاویه! تو رفتی ما را خجل كنی، خودت رسوا شدی: اردت ان تفضح فافتضحت(11). اینها را حضرت امیر و حضرت زهرا تحمل كرد؛ می گویند: داغ جگرسوز. اینها بدتر از در به پهلو زدن است! همه اینها را وجود مبارك فاطمه(س) تحمل كرد. در تمام این مدت، این 57 روز یا 59 روز داغدار بود. جبرئیل(ع) برای تسلیت می آمد و معارف الهی را، اخبار گذشته و حال و آینده را ابلاغ می كرد، وجود مبارك زهرا اینها را ضبط می كرد، در خاطره حفظ می كرد، بعد املاء می فرمود و وجود مبارك حضرت امیر می نوشت و آن شده (مصحف فاطمه).
ضرورت بهره مندی از معارف علمی صدیقه كبری(س)
-----------------------------------
ما از مصحف فاطمه خبر نداریم، آن رشته علمی را نه ما می فهمیم، نه مقدور ماست، نه مأمور به ماست! اما می فهمیم باید با سواد شد. اگر همین كه درس تعطیل شد، آدم به سراغ بطالت برود؛ این راه فاطمه نیست! آدم تا نفس می كشد باید بفهمد، این وظیفه ماست. تعبیر بزرگان این است همین كه گفتیم الان درس تعطیل شد یا ما فارغ التحصیل شدیم؛ این اولین روز جهل ماست. كشور ما سواد و فهم و مدیریت و علم می خواهد؛ دنیای ما این است، آخرت ما هم این است. گریه هم به جای خود؛ غالبا ماها كه این چیزها را بررسی می كنیم به صورت عادی آدم به اینها نگاه نمی كند! آنجا هم اشك ما می آید. ممكن نیست كسی این صحنه را بخواهد بخواند، بنویسد، شرح كند؛ مگر اینكه با اشك! آخر این مثل آیه قرآن یا فقه و اصول نیست! هر وقت ما اینها را می خواهیم بنویسیم و یا شرح بكنیم بالاخره اشك می آید. این ممكن نیست كسی اینها را بخواهد تحلیل بكند و اشكش نیاید!
غرض آن است كه این بی بی(س) در طی این 57روز یا 59روز محصولش مصحف فاطمه بود. وقتی وجود مبارك ولی عصر یا امام صادق افتخاراتشان را ذكر می كنند یا گاهی احتجاج می كنند؛ می فرمایند: در مصحف مادرمان اینچنین آمده است، اینها را در ایام فاطمیه نوشتند.
تبیین جایگاه عالمان در قیامت
-----------------------------------
بنابراین رسالت ما حوزویان و دانشگاهیان گذشته از آن عرض ادب و اظهار ارادت و سینه زدن و ناله كردن و اشك ریختن، این است كه معارف اینها را بفهمیم، عمل كنیم، منتشر كنیم، تألیف كنیم، تصنیف كنیم تا جامعه ما بشود فاطمی و علوی، آن وقت نه بیراهه می رویم، نه راه كسی را می بندیم! با دست پر هم می میریم. چون آدم بفهم را با آدم عادی یك جا نمی برند! آدمهای عالم را با احترام نگه می دارند. یك عده را نگه می دارند، می گویند باید بازپرسی بشوید: و قفوهم انهم مسئولون(21). اینها را بازداشت كنید، برای اینكه اینها زیر سؤالند! اینها یك دسته اند، اما به علماء و مردان الهی می گویند: تشریف داشته باشید، تنها نروید. از یك عده شفاعت بكنید كه به همراه شما وارد بهشت بشوند: قف تشفع تشفع(31). تشریف داشته باشید و یك عده را شفاعت بكنید. اینها كه پای منبر شما، یا حرفهای شما، یا كتابهای شما؛ به بركت شما راه افتادند، در دنیا شفیع اینها بودید كه بیراهه نروند؛ در آخرت هم شفیع اینها باشید، اینها را همراه خود به بهشت ببرید. آی! این كم مقام است؟! قف تشفع تشفع. بایستی دو شفاعت بكنید كه شفاعتتان مقبول است. حالا آن مقامات الهی را واقعا نه ما می فهمیم، نه از ما می خواهند! اما اینها را به خوبی می فهمیم. از ما می خواهند، مقدورمان هم هست.
تفاوت «كوثر» با «تكاثر»
ما به این فكر نباشیم كه فقط خودمان برویم بهشت، به این فكر باشیم عده زیادی را هم به همراه ببریم. ما چرا در دعاهای ماه مبارك رمضان عرض می كنیم: خدایا! تو كه دینت را حفظ می كنی، ولی توفیقی بده كه دین تو به دست ما حفظ بشود: اللهم اجعلنی ممن تنتصیر به لدینك ولا تستبدل بی غیری(41). این كوثر است نه تكاثر! هیچ وقت در دعاها نیست كه خدایا! به ما بده، به دیگری نده؛ اینها هم به این معنا نیست كه به ما بده، به دیگری نده! می گوئیم: خدایا! تو كه دینت را حفظ می كنی، ولی بگذار دینت به دست ما حفظ بشود! این طور نیست كه دینت به دست دیگری حفظ بشود، ما بشویم تماشاچی! خدایا! اینجور نباشد یك عده ای مسجد بسازند، مدرسه بسازند، كتاب بنویسند؛ ما برویم آنجا نماز بخوانیم! توفیقی بده ما هم یك كاری بكنیم. اینها محصول فاطمیه است. اینها را وجود مبارك بی بی به شاگردانش آموخت، عده زیادی هم عمل كردند. حالا آن مقام كه جبرئیل بیاید و انسان مصحف بیابد و امثال ذلك، این را نه ما می فهمیم، نه مقدور ماست، نه به ما امر كردند! اما بقیه را كه می فهمیم و مقدور ماست و ان شاءالله عمل بكنیم.
منبع : پرسمان/ حقوق زن
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .