تبیان، دستیار زندگی

"الیور توئیست" تئاتر لوکس و ضد ستمدیدگان نیست

حسین پارسایی معتقد است، نمایش "الیور توئیست" متعلق به یک نفر نیست و آدم‌های زیادی پشت این نمایش ایستادند تا قد بکشد و بزرگ شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حسین پارسایی

 "الیور توئیست" به کارگردانی حسین پارسایی این روزها تجربه‌ای متفاوت از نمایش موزیکال را در تئاتر کشور رقم زده است، اگرچه این نمایش با نقدهایی روبرو شده و واکنش‌های مختلفی را برانگیخته، اما آنچه که مسلم است، مخاطبان این تجربه را پسندیده‌اند و این اثر نمایشی از سوی تماشاگران با استقبال روبرو شده و توانسته نظر آنها را نیز جلب کند. حسین پارسایی به عنوان کارگردان این اثر سابقه خوبی در تجربیات مختلف تئاتری دارد، او در برهه‌های زمانی مختلف دست به تجربیاتی زده که توانسته مخاطبانش را راضی کند؛ از نمایش‌های مذهبی تا آثاری با موضوع دفاع مقدس و حتی کودک. حال پارسایی خود را در چالش جدیدی قرار داده که به همین بهانه با او درباره این تجربه به گفت‌وگو نشستیم.

آقای پارسایی، تا جایی که من اطلاع دارم، شما از چند سال قبل وسوسه تولید نمایش "الیور توئیست" را داشتید که بالاخره این اتفاق در سال جاری رخ داد. چطور شد که وسوسه تولید این نمایش در ذهن شما شکل گرفت؟

بخشی از علاقه من برای روی صحنه بردن نمایش "الیور توئیست" به سلیقه و تعلق خاطرم به آثار موسیقایی بر می‌گردد و ربطی به موضوع و ژانر اثر یا متن ایرانی و خارجی ندارد. ترجیح‌ام این است که اگر قرار است نمایشی را کار کنم، آن نمایش سرشار از ترانه و موسیقی باشد. برخی از نمایش‌های قبلی‌ام از جمله "این فصل را با من بخوان باقی فسانه است" یا تریلوژی عاشورایی که اجرا کردم تحت تأثیر موسیقی بودند ولی قصه "الیور توئیست" متفاوت است. این بار به صورت کاملاً اتفاقی به نسخه موزیکال فیلم "الیور توئیست" ساخته کارول رید برخورد کردم و به شدت تحت تأثیر آن قرار گرفتم. از همان زمان دغدغه‌ای در من به وجود آمد که به تئاتر موزیکال آن، روی صحنه تئاتر فکر کنم. چند بار رمان "الیور توئیست" و فیلم‌های متعدد برگرفته از این رمان را خواندم و دیدم و نسخه‌های موزیکال این اثر را بررسی کردم تا این‌که بالأخره به صورت جدی تصمیم گرفتم دست به کار شوم.

بعد از این‌که تصمیم به تولید یک نمایش اقتباسی از رمان "الیور توئیست" گرفتید، کارتان را چطور آغاز کردید؟

کار زمانی آغاز شد که از شهرام احمدزاده خواستم برایم یک نسخه صحنه‌ای از "الیور توئیست" تنظیم کند. ایشان دو بار نمایشنامه را نوشت ولی من قانع نشدم چون احساس کردم مدیوم اجرا برای تالار وحدت نیست و صحنه و ابعاد اجرا با هم نمی‌خواند. همان موقع متوجه شدم که یکی دو گروه دیگر، نمایش "الیور توئیست" را با رویکردهای امروزی مثل کودکان کار آماده اجرا می‌کنند تا این‌که سال گذشته به صورت جدی تصمیم گرفتم موضوع اجرای نمایش "الیور توئیست" را با تالار وحدت طرح موضوع کنم.

گویا خودتان را برای یک اجرای زودهنگام‌تر آماده کرده بودید ولی تالار وحدت کمی دیرتر به شما نوبت داد؟

بله. تصور من این بود که در تیرماه سال95 می‌توانیم روی صحنه برویم اما ترافیک اجراها مانع شد. هر مسئولی هم برای خودش اولویت‌هایی دارد. به هر حال من کار را رها نکردم و از مهر سال 95 روی بخش ترجمه و بازسُرایی ترانه‌ها متمرکز شدم و در  ادامه تمرینات و آماده‌سازی  آغاز شد.

"الیور توئیست" پروژه بزرگ و پر پرسوناژی است که عوامل زیادی هم پشت صحنه آن تلاش می‌کنند تا این نمایش هر شب روی صحنه برود. با ریسک به روی صحنه بردن همچین پروژه بزرگی چطور کنار آمدید؟

ما با جمع کثیری از هنرمندان کوچک و بزرگ در سنین مختلف مواجه شدیم که بعضاً نابازیگر بودند. از سویی دیگر هم گروهی نوازنده عالی و بازیگر، کاملاً حرفه‌ای که ضرورت داشت. در کنار این سختی‌ها، مشکل جای تمرین هم وجود داشت چون به جز طبقه هفتم تالار وحدت، جای دیگری مناسب تمرین برای یک گروه 200 نفره نبود. در نتیجه ما از اردیبهشت‌ماه امسال بدون وقفه روزانه 10- 12 ساعت درگیر بودیم و به مرور به نقطه‌ای رسیدم که از گستردگی پروژه دچار اضطراب و نگرانی شدم، به ویژه‌ ‌تمرینات موسیقی، آواز و حرکت، طراحی‌ها و... رعب آور بود و بیش از همه هزینه‌های تولید. هیچ سرمایه‌گذاری را هم برای نمایش‌ نداشتیم. کار زمان‌بر و طاقت‌فرسایی بود. عوامل گروه لطف کردند و پذیرفتند که دستمزدهای‌شان را بعد از فروش بلیت نمایش دریافت کنند. نرم‌افزار "آپ" هم اسپانسر تبلیغاتی شد و تبلیغاتی گسترده و زود هنگام برای نمایش فراهم شد که خالی از حاشیه هم نبود. مجبور بودیم پیش فروش نمایش‌ را زودتر شروع کنیم تا بتوانیم بخشی از هزینه‌های تولید‌ را بپردازیم. به هر طریقی نمایش روی صحنه رفت و با اجرای آن، هم من از دست "الیور توئیست" خلاص شدم و هم "الیور توئیست" از دست من.
تئاتر  الیور توئیست

فکر می‌کردید که بتوانید از پس اجرای چنین پروژه بزرگی بر بیایید و با استقبال خوب تماشاگران روبرو شوید؟

ما در اجرای "الیور توئیست" به یک هماهنگی محض رسیدیم که برای خود من هم قابل توجه بود. فکر نمی‌کردم بتوانم از عهده این نمایش بر بیایم، چون احساس می‌کردم خیلی تنها هستم ولی وقتی دیدم مردم چنین استقبال خوبی از این نمایش کرده، احساس کردم دیگر تنها نیستم. زمانی که سایت فروش بلیت نمایش باز شد در کمتر از 2 ساعت بلیت‌ها تمام شد، تازه متوجه شدم که چه مسئولیت سختی متوجه ما است و چقدر مخاطبان از ما انتظار دارند. استقبال خوبی که از نمایش شد ما را در معرض ریسک و مسئولیت بزرگی قرار ‌داد ولی خوشبختانه اجرای اثر پاسخ مناسبی برای احساسات پاک مردم، هنرمندان و منتقدان عزیز بود.

شما برای 60 اجرا در 40- 50 روز برنامه‌ریزی کرده بودید که با توجه به سختی پروژه و تعداد عوامل بالایی که این نمایش دارد، به نظر می‌رسد کار سختی را در پیش داشته‌اید. پروسه تمرینات این نمایش را چطور سپردی کردید؟

فکر می‌کردم که بچه‌ها به ویژه گروه موسیقی فرسوده شوند ولی آنقدر از سوی تماشاگران به ما انرژی مثبت رسید که ما هیچ‌وقت احساس فرسودگی نکردیم و همیشه انرژی بالایی وجود دارد. برای گروه سازهای بادی خیلی سخت است که در یک شب در دو سانس نوازندگی کنند ولی خوشبختانه شعف و نشاطی که از سوی تماشاگران به آن‌ها می‌رسید باعث شد که خستگی از یادشان برود. به نظرم نمایش "الیور توئیست" فارغ از این‌که چه کیفیتی دارد، باید مورد بررسی قرار بگیرد.

از زمانی که تبلیغات پروژه "الیور توئیست" شروع شد و مردم متوجه شدند که قرار است چنین نمایشی را با یک گروه حرفه‌ای در تالار وحدت روی صحنه ببرید، عده‌ای به هر دلیلی به کار شما معترض شدند و قیمت بلیت، حجم تبلیغات و سایر بخش‌های پروژه شما را نقد کردند. فکر می‌کنید چه چیزی باعث به وجود آمدن این انتقادات شد؟

در مورد "الیور توئیست" یک سری پیش داوری‌ها وجود داشت که توضیحات من، وجدان‌های بیدار و ذهن‌های آگاه را قانع کرد. البته انتظار داشتم به جای این‌که بابت استفاده از چهره‌های سینمایی، تعداد بیلبورد و قیمت بلیت "الیور توئیست" نقد شوم، با پرسش‌های علمی و چالش‌های بزرگتری که مربوط به خود تئاتر است مواجه شوم. احساس کردم پرسش‌های زیادی بعد از این اجرا می‌تواند مطرح شود که راه‌گشای تئاتر کشور باشد ولی کسی چنین پرسش‌هایی را طرح نمی‌کند و همه در سایه‌اند. دوست دارم با آدم‌ها در روشنایی گفت‌وگو کنم نه در تاریکی. این سنت غلطی است که برخی در گوشه‌ای تاریک می‌نشینند و ذهن‌ها را تشویش می‌کنند. معتقدم که همه ما با یکدیگر پیکره این تئاتر را تشکیل می‌دهیم. نمی‌دانم این همه بغض و نامهربانی از کجا می‌آید؟ مگر ما از بخش دولتی پول گرفته‌ایم و یا جای کسی را تنگ کرده‌ایم؟ مگر ما بر کسی تاخته‌ایم که این‌گونه بر ما می‌تازند؟ این همه سیاه‌نمایی و دروغ به خاطر چیست؟

پروژه "الیور توئیست" یک پروژه بلندپروازانه است و اصولاً شما به سمت پروژه‌های بلند پروازانه می‌روید و حتی در زمینه نمایش‌های مذهبی هم سوژه‌هایی را انتخاب می‌کنید که کسی سراغ آن‌ها نمی‌رود. در مورد اجرای نمایش‌های مذهبی هم خیلی‌ها به شما می‌تازند که اتفاقاً بخش مهمی از این اعتراض‌ها‌ از سمت خود جناح مذهبی است. شاید این بلند پروازی شما باعث شده که خیلی‌ها بگویند حسین پارسایی از رانتی استفاده کرده که بقیه از آن محروم هستند. خودتان در این مورد چطور فکر می‌کنید؟

واقعاً نمی‌دانم چه باید بگویم من نمایش "آرسینک و تور کهنه" را هم که روی صحنه بردم، تا دو سه ماه از سمت آدم‌های مختلف مورد هجوم قرار می‌گرفتم. نمایش مذهبی کار می‌کنم، نقد می‌شوم و نمایش کمدی کار می‌کنم نقد می‌شوم. کاش دوستانی که قصد نقد کردن مرا دارند، کاری که روی صحنه می‌برم را نقد کنند. یک دوست عزیز و ناآگاهی در فضای مجازی گفته بود مگر حسین پارسایی در عمرش کار کودک انجام داده است؟ به نظرتان بعد از این همه سال فعالیت باید خودم را برای آدم‌های نا آگاه معرفی کنم. فکر می‌کنم بعضی وقت‌ها با من شوخی می‌کنن!

 "الیور توئیست" تقریباً پنجاهمین نمایشی است که روی صحنه می‌برم. نقدی خواندم که یک خانمی گفته بود آقای پارسایی سه نمایشنامه از من کار کرده و هر سه آن‌ها ناموفق بوده است. ایشان این موضوع را در حالی مطرح کرده که من فقط یک نمایشنامه از ایشان را کار کرده‌ام و آن هم فقط در جشنواره تئاتر فجر روی صحنه رفت و چون متعاقباً رییس مجموعه تئاترشهر شدم، آن اثر به اجرای عموم نرسید. این همه تلاش برای ترور شخصیت و متوقف کردن یک آدم و یک تئاتر بی‌سابقه است.

کارهای تبلیغاتی نمایش‌تان و همکاری با اپلیکیشن آپ تا چه اندازه در شکل‌گیری این هجمه‌ها مؤثر می‌دانید؟

فکر می‌کنم اپلیکیشن آپ اگر می‌خواست با چهره‌های این نمایش قرارداد تبلیغاتی ببندد و الیور توئیست  را در بیلبوردهای شهری تبلیغ کند، باید چند برابر هزینه‌ای که برای هر  تبلیغ می‌پردازد  به آن‌ها می‌پرداخت. ما در این نمایش سعی کردیم یک همکاری متقابل شکل بگیرد تا هر دو به منافع مشترک‌ برسیم. این اپلیکیشن، محصول خودش را با استفاده از چهره‌های نمایش تبلیغ کرد و ما هم "الیور توئیست" را با استفاده از ظرفیت این اپلیکیشن تبلیغ کردیم که به نظرم این اتفاق می‌تواند راه‌گشا باشد تا سایرین برای بخش اسپانسرینگ نمایش خود انجام دهند. برای این نمایش 20 روز اول تبلیغات کفایت می‌کرد ولی شرکت آپ بود که ترجیح داد در طول اجرا "الیور توئیست" را حمایت کند چون بخش اعظمی از صفحه تبلیغاتی شهر را شرکتی می‌گیرد که هزینه تبلیغاتی کرده است. نرم‌افزار آپ اکنون فیلم "آذر" را تبلیغ می‌کند و بعد همین کار را با یک محصول فرهنگی دیگر انجام می‌دهد. الان منتقدان فیلم "آذر" باید بگویند که این فیلم بیلبوردهای تئاتر "الیور توئیست" را در سطح شهر زده است؟ این عقلانی نیست. آن شرکت هم پولش را از سر راه نیاورده که برای من تبلیغ کند. من دلیل این هجمه‌ها را متوجه نمی‌شوم.

یک سری حواشی هم سر قیمت بلیت‌های نمایش شما به وجود آمد که عده‌ای گفتند شما بلیت‌ها را به قیمت 150 هزار تومان می‌فروشید. این حواشی از کجا شکل گرفت؟

قیمت بلیت 4 ردیف اول نمایش 140 هزار تومان بود و کف قیمت آن هم به 40 هزار تومان می‌رسید که بنیاد رودکی گفت من به شما در این دوره اجرا، تسهیلات می‌دهم و شما قیمت بلیت‌های‌تان را پایین بیاورید. ما هم این کار را انجام دادیم و سقف قیمت بلیت‌ نمایش به 95 هزار تومان رسید ولی عجیب است که عده‌ای حرف از بلیت‌های 150 هزار تومانی می‌زنند. این اطلاعات را از کجا به دست می‌آورند وقتی همه چیز روی سامانه بلیت‌فروشی شفاف است؟ نمایش "الیور توئیست" توسط بخش خصوصی حمایت شده و در چنین نمایش‌هایی، هزینه تولید نمایش قیمت بلیت را تعیین می‌کند. تعداد روزهای اجرا و تعداد صندلی‌ها برابر است با هزینه تولید نمایش. حالا اگر کسی بخواهد از کاری که انجام داده سود ببرد، ده درصد به قیمت بلیت هم می‌افزاید. تمام این معادلات با یک حساب سرانگشتی حل می‌شود. "الیورتوئیست" تئاتر لوکس و ضد ستم‌دیدگان نیست. در "الیور توئیست" خیلی درس‌ها گرفتم و به نظرم این سال‌ها، سال‌های سکوت من است. خدا را شکر که این سکوت‌ها باعث شده صبر من زیاد شود وگرنه این همه قضاوت‌، تنگ‌نظری‌ و شایعه‌پراکنی‌ را تحمل نمی‌کردم. معتقدم که گاهی اوقات با سکوت می‌شود حرف‌هایی زد که مشمول زمان و مکان نمی‌شوم. از این رو در مورد حواشی  "الیور توئیست" هم سکوت کردم.

موفقیت نمایش‌تان و استقبال خوبی که تماشاگر از این نمایش به عمل آورد را چقدر در شکل‌گیری حواشی به وجود آمده مؤثر می‌دانید؟

قطعاً استقبال خوب نمایش در شکل‌گیری حواشی تأثیر دارد ولی من می‌گویم اگر "الیور توئیست" یا نمایش "می‌ سی سی پی نشسته می‌میرد" اثر همایون غنی‌زاده و نمایش‌هایی از این دست موفق می‌شوند، باید رمز موفقیت آن‌ها را کشف کنیم و بررسی کنیم که چه عواملی در موفقیت آن‌ها تأثیرگذار بوده است. باید ببینیم تئاترهای خوب از کجا شکل می‌گیرند؟ تئاتر ما نیاز به تجربه‌ای نوین دارد. نسل نو تئاتر، نسل جسوری هستند که با مطالعه و دانش به روز آثاری در سطح بین‌المللی تولید می‌کنند.

آن‌ها باید به تجربه دیگران تکیه کنند و جلو بروند همانطور که امثال من به تجربه اساتید بنامی چون دکتر علی رفیعی و بهروز غریب‌پور تکیه کردند. این به دور از عدالت و انصاف است که اگر کسی پیش رو بود و حرکت کرد صرفا نقد شود. بسیاری از هنرمندان ما در انزوا هستند و اصلاً حاضر نیستند در کار گروهی شرکت کنند. چراکه ما یکدیگر را نمی‌تابیم و به همدیگر رحم نمی‌کنیم. یکی از اساتید به من می‌گفت که تئاتر ما زمانی بهبود پیدا می‌کند که این‌طور تنگ نظر و بی‌رحمانه به هم نتازیم.
تئاتر  الیور توئیست

در حالی‌که در کشور ما قانون کپی رایت رعایت نمی‌شود و خیلی از گروه‌های هنری بدون حتی اجازه از پارتیتور و موسیقی‌های جهانی استفاده می‌کنند و کسی هم متوجه نمی‌شود، چه اتفاقی افتاد که شما برای برای اولین‌ بار تصمیم گرفتید پارتیتور رپرتوار موسیقی نمایش را به طور رسمی خریداری کنید و بابت آن بهایی بپردازید؟

به نظرم این‌طور نیست که صاحبان آثار موسیقی در کشورهای خارجی متوجه استفاده از اثرشان در ایران نشوند چون باب صحبت نمایش "الیور توئیست" از شب‌های دوم و سوم اجرا در خارج از کشور باز شد و خیلی‌ها متوجه شدند که یک گروهی در ایران نمایش "الیور توئیست" را موزیکال اجرا می‌کند و کارشان برگردان از کدام نسخه است و از کدام پارتیتور بهره می‌گیرند؟ اطمینان داشتم که بازتاب کار بین‌المللی خواهد بود و نمی‌خواستم چهره ایران و گروه‌ را با بی‌توجهی به حقوق مادی و معنوی صاحب اثر خدشه‌دار کنم. از همان ابتدا همه چیز بر مبنای یک کار حرفه‌ای پیش رفت و چون محتمل بود که این نمایش خارج از کشور هم اجرا شود حاضر نبودیم به هر قیمتی نسخه‌ای از پارتیتور را استفاده کنیم که نتوانیم به لحاظ اخلاقی پاسخ‌گوی آن باشیم. این میزان از شفافیت در همه بخش‌های نمایش وجود دارد چون می‌خواهیم بارها و بارها در امنیت کامل حرفه‌ای اجرا شود. فکر می‌کنم با شرایطی که دنیای اینترنت و فضای مجازی به وجود آورده است، هیچ راه گریز و پنهان‌کاری در خصوص رایت آثار وجود ندارد. در نتیجه ما مجبور بودیم نسخه فعلی (سازهای بادی بالای صد سال) را از یکی از کمپانی‌های معتبر کرایه کنیم. استفاده از رایت این پارتیتور تا یک زمان خاصی امکان‌پذیر است و بعد از آن ما باید دوباره بابت استفاده از این پارتیتور حق رایت بپردازیم. رعایت حقوق معنوی هنرمند یک امر بدیهی است و ما نمی‌توانستیم بی‌توجه باشیم.

نمایش "الیور توئیست" یک نمایش شخصیت‌ محور نیست. شما آن را بر اساس موزیکالیته اجرا کرده‌اید و به جزئیاتی مثل طراحی لباس، صحنه، حرکات و موسیقی پرداخته‌اید. از ابتدا هم تصور چنین اجرایی از "الیور توئیست" را داشتید؟

بله دقیقاً. به دلیل آشنایی با قصه نمایش از ابتدا تنها چیزی که خیلی برایم اهمیتی نداشت، متن نمایشنامه بود چون می‌دانستم که اکثر مخاطبان نمایش از اتفاقات متن اثر با خبر هستند. به همین خاطر هر جا که احساس می‌کردم ممکن است تماشاگر بداند چه اتفاقی می‌افتد، از آن عبور می‌کردم. من به دنبال نشان دادن قربانیان جامعه هستم و می‌خواستم از دل آن روزنه‌ای از امید و پاکی را به تصویر بکشم که همان الیور توئیست است. این نمایش، روایت ما در سال 2017  از رمان "الیور توئیست" اثر چارلز دیکنز است. در دراماتورژی این اثر، به ضرورت به زندگی الیور پرداخته می‌شود. به همین خاطر انتهای نمایش را تغییر دادم و شما می‌بینید که نمایش با مرگ نانسی و بیل سایکس تمام شده و الیور رستگار می‌شود. نمایش "الیور توئیست"، آثار به جا مانده از خشونت، زشتی‌، ناهنجاری، گسست‌های فرهنگی و اختلاف طبقاتی در جامعه را نشان می‌دهد که قربانیان آن انسان‌های بی‌گناه جامعه هستند که رویاهای‌شان را با خود به گور می‌برند. شخصیت‌های فاگین و داجر هم ادامه این زشتی‌ها هستند که نشان می‌دهند این زشتی‌ها رویش می‌کنند و تکثیر می‌شوند و همیشه ادامه ‌دارند. من دنبال مسائل سیاسی و پیچیده نبودم. به همین خاطر در بطن همه این اتفاقات، به تماشاگر می‌گویم که زیبایی‌ها را ببیند و از بغض و تنگ‌نظری پرهیز کند.

شما در برخی صحنه‌ها به قصه رمان "الیور توئیست" نوشته چارلز دیکنز دست برده‌اید که شاید همین موضوع به دلیل تعصباتی که عده‌ای به نوشته‌های دیکنز دارند، یکی از دلایلی بود که هجمه‌هایی علیه نمایش‌تان شکل گرفت. چه ضرورتی در دراماتورژی نمایش‌تان احساس کردید که بخش‌هایی از قصه "الیور توئیست" را تغییر دهید و برای بخش‌هایی از آن مونولوگ مختص به خودتان را بنویسید؟

همان ابتدا در مصاحبه‌ای گفتم و در بروشور نمایش نیز قید شد؛ اقتباسی از رمان چارلز دیکنز و فیلم موزیکال کارول رید. چون احساس کردم اگر کسی قرار باشد درباره "الیور توئیست" صحبت کند، با رعایت اصل قصه و شکل کلاسیک اجرا می‌تواند برای کشور و فرهنگ خودش چیزهایی را ترسیم کند که در عصر حاضر هم ضرورت دارد. عده‌ای معتقد بودند که بهتر بود نمایش به آسیب‌های اجتماعی از جنس کودکان کار بپردازد که این شکل از اجرا چنین اجازه‌ای را به من نمی‌داد. برای من به روز کردن مفاهیم نمایش، مسئله اصلی نبود.  یعنی می‌خواستم شکل کلاسیک اجرا کاملاً حفظ شود ولی در عین حال تا جایی که نمایش اجازه می‌داد، مابه‌ازاهای امروزی در نظر گرفته شد و شما در صحنه‌های مختلفی از جمله صحنه پایانی نمایش می‌توانید مشاهده کنید. مونولوگی که در پایان نمایش اجرا می‌شود، محمدرضا کوهستانی به عنوان دراماتورژ نمایش نوشته است. روایت موزیکالی که قرار است جذاب، طناز و پر از نشاط باشد و در تقابل با شخصیت‌های منفی نمایش که نماد زشتی‌های جامعه هستند، حرکت کند.

به دلیل اخلاق‌گرایی شما است که صحنه قتل را در آوانسن صحنه شکل نمی‌دهید؟

فانتزی کار چنین اجازه‌ای را نمی‌داد، سنین مختلفی در سالن حضور دارند و به همین خاطر مجاز نبودم بیش از این بر خشونت اصرار داشته باشم. بنابراین احساس کردم که باید تصویر و سایه‌ای از خشونت را نشان بدهم. به همین خاطر از آقای هادی قضات خواستم قطعه‌ای را به زبان اصلی بخواند که توصیف‌گر سرکشی‌ها و قلدری‌های شخصیت بیل سایکس باشد. چرا که فرجام اثر برایم مهم بود.

ولی خشونت مطلق در جامعه وجود دارد و هیچ گریزی از آن نیست.

سلیقه من اجازه نمی‌داد که خشونت را به طور عینی به نمایش بگذارم. احساس کردم تماشاگر تا حدی می‌تواند تلخی صحنه را بپذیرد و من مجاز نیستم بیش از آن کام تماشاگر را تلخ کنم. برای همین اصرار داشتم که مرگ نانسی به بیل سایکس گره بخورد، یعنی نانسی رستگار شود و بیل سایکس در باتلاق اشتباهاتش فرو برود. مجموع همه این صحنه‌ها در 4 دقیقه اتفاق می‌افتد. نمایش "الیور توئیست" با الیور شروع می‌شود و با داجر به اتمام می‌رسد. در جامعه امثال داجر وجود دارند که قربانی می‌شوند و البته یک تهدید برای جامعه محسوب می‌شوند. همان‌طور که بیل سایکس در رمان چارلز دیکنز، یک تهدید بسیار بزرگ و نماد پلیدی و ناهنجاری است و تکثیر می‌شود.

چرا شخصیت الیور توئیست را در نمایش‌تان شخصیت کنش‌گری در نظر نگرفته‌اید؟

کاراکتر الیور توئیست در خود رمان هم همین‌طور است، حتی در فیلم کارول رید هم کنش خیلی جدی و خاصی ندارد. البته شخصیت منفعلی نیست. الیور توئیست در لابه‌لای اثر خودنمایی می‌کند. این شخصیت حکم نخ تسبیح قصه را دارد. الیور در رمان و نسخه‌های سینمایی اثر هم چنین شخصیتی دارد و من اگر می‌خواستم آن را بیش از این فعال و کنش‌گر کنم باید دراماتورژی دیگری روی متن صورت می‌گرفت. به همین خاطر ترجیح دادم آن را در همان اندازه‌ای که چارلز دیکنز در نظر گرفته و طراحی کرده است داشته باشم. قصدم این بود که بیل سایکس و داجر را برجسته کنم و الیور را در پایان نمایش به عنوان قهرمان باقی بماند.

اشاره کردید که نسخه‌ای از تئاتر "الیور توئیست" را هم شهرام احمدزاده نوشت که به نتیجه نرسیدید و آن را کار نکردید. تفاوت آن متن با متنی که محمدرضا کوهستانی دراماتورژی کرد و اکنون روی صحنه است چه بود؟

نمایشنامه مینی‌مال و امروزی نوشته شده بود. اصراری نداشتم "الیور توئیست" را امروزی ببینم چون هر بیننده‌ای می‌تواند تصور کند هر فرزندی در سرزمین ما ممکن است به سرنوشت الیور دچار شود. اکنون سر چهار‌راه‌های ما پر از امثال الیور توئیست و داجر است. شما چهره‌های معصومی را می‌بینید که در پس آن‌ها، گرگ‌هایی در لباس میش وجود دارد که به اسم مراقبت، آن‌ها را در دام معضلات اجتماعی قرار می‌دهند.

نگاه جامعه به آدم‌هایی نظیر الیور توئیست و داجر که دوران کودکی خوبی نداشته‌اند چطور نگاهی است؟

جامعه ما کم مسئولیت شده و بیشتر به یک مکث کوتاه تبدیل شده است. ما متوجه درد و محنت دیگران نیستیم و به همین دلیل احساس می‌کنم باید عزم ملی شکل بگیرد تا پاسخگوی این معضلات باشد. درست مثل حمایت مردمی در مورد زلزله کرمانشاه. وقتی ما با پدیده‌های تکرار شونده مواجه می‌شویم، دیگر به بخشی از عادت تبدیل می‌شوند و ما از کنار آن‌ گذر می‌کنیم. یک نفر از من پرسید که چرا کودکان نمایش "الیور توئیست" در خانه فاگین اینقدر سر حال هستند و هیچ رنج و محنتی متوجه آن‌ها نیست؟ گفتم مگر شما از جهان کودکی آن‌ها اطلاعی دارید؟ خیلی‌ها را می‌بینم که کودکی خودشان را سر چهار‌راه‌ها می‌گذرانند و از فردای خودشان بی اطلاع هستند. این‌ها همین که در خانه فاگین، سوسیس کپک‌زده می‌خورند و در خیابان‌های سرد لندن نمی‌خوابند، احساس خوشحالی می‌کنند. جهان این آدم‌ها سرشار از زشتی و پلیدی است و آن‌ها به چنین فضاهایی عادت کرده‌اند. رنج و محنت‌شان را نشان ندادم چون خودشان هم متوجه‌اش نیستند. مثل کودکی می‌ماند که روشنی و شعله‌های آتش برایش جذاب است و نمی‌داند اگر دستش به شعله برسد خواهد سوخت. الیور توئیست هم همینطور است که البته خوش‌شانسی می‌آورد و رستگار می‌شود.

در نمایش شما شخصیت فاگین در چه جایگاهی قرار می‌گیرد؟

شخصیت فاگین، نقطه اوج همه این شخصیت‌ها است. او همه این آدم‌ها را بزرگ کرده و پیر سرقت لندن است. بیل سایکس و نانسی هم زیر نظر او بزرگ شده‌اند. فاگین، آدم‌ کهنه‌کاری است که تکثیر می‌شود در آدم‌های مختلف. رمان "الیور توئیست" بر حسن تصادف یک سری اتفاقات را در کنار هم چیده که می‌تواند نتیجه‌بخش باشد و شخصیت‌ها را کارآمد کند. به نظرم شخصیت فاگین موتور محرک شکل‌گیری شخصیت‌های منفی نمایش است و در نقطه مقابل آدم‌های خاکستری قرار می‌گیرد که سعی در نشان دادن خودشان دارند. مثلاً شخصیت پارکر، نمونه‌ای از شخصیت‌های اشرافی بد گمان است که قائل به برگشت هیچ انسانی به فطرت خودش نیست. شاید خوب باشد که در همین‌جا از منتقدین قیمت بلیت‌های نمایشم این سؤال را بپرسم که جامعه هدف مخاطبین "الیور توئیست" چه کسانی هستند؟ به نظرتان جامعه هدف آن، آدم‌های پول‌داری نیستند که می‌توانند بلیت بخرند و این نمایش را ببینند و تحت تأثیر قرار بگیرند که به هر تهی‌دستی که از کنارشان رد می‌شود، بی‌اعتنایی نکنند چون می‌دانند که نتیجه بی‌اعتنایی به آن‌ها، ظهور آدم‌هایی همچون فاگین، بیل سایکس و داجر است. شاید این‌جا نقطه‌ای باشد که نمایش "الیور توئیست" با تماشاگرانش به یک حرف و باور مشترک می‌رسد.

عوامل پشت صحنه نمایش‌تان را چطور انتخاب کردید؟ افرادی نظیر بردیا کیارس یا طراحان نمایش جزو انتخاب‌های اول‌تان بودند یا آن‌ها را پس از بررسی گزینه‌های دیگر انتخاب کردید؟

برای همه بخش‌ها با آدم‌های مختلفی گفت‌وگو کردم و بالأخره با یکی از آن‌ها به نتیجه می‌رسیدم. با آقای بردیا کیارس گفت‌وگوهای متعددی داشتم که در نهایت درباره سازهای بادی به نتیجه مشترکی رسیدیم. در مورد طراحان هم چنین شرایطی برقرار بود. بنابراین به جز آقای محمدرضا کوهستانی (دراماتورژ) و آقای علی براتی (طراح حرکت) که از اولین گفت‌وگوها به گروه اضافه شدند، بقیه به تدریج در کنار ما قرار گرفتند و هر کسی مسئولیت کار خودش را پذیرفت و به نحو احسن انجام داد. معتقدم نتیجه کار متعلق به همه همکاران است.

اکنون از انتخاب‌هایی که انجام داده‌اید راضی هستید؟

صد درصد. الان اگر به قبل از "الیور توئیست" برگردم، انتخاب دیگری نخواهم داشت چون با این عوامل به هم‌آوایی خوبی رسیدم و آن‌ها دغدغه‌هایم را برطرف کردند. در روزهای پنج‌شنبه هر هفته با گروه طراحان نمایش جلساتی را داشتم و درباره طراحی‌های مختلف صحبت می‌کردم. نمایش ما از ابتدای آذر شروع شد و ما از نیمه‌های ماه مهر، گریم و لباس بازیگرهای نقش اصلی نمایش را آماده داشتیم و حتی عکاسی تبلیغات هم انجام شده بود. شرایط تمرینات‌ طوری پیش می‌رفت که حس می‌کردم یک سریال 15 قسمتی کار می‌کنم و یادم رفته بود که قرار است همه ما با هم روی صحنه باشیم. درباره همه چیز صحبت می‌کردیم و بر اساس گفت‌وگوهای انجام ‌شده، اتفاقات مختلف اتود می‌شد و تغییر پیدا می‌کرد.

یکی دو نفر از بازیگرهای‌تان هم تغییر دادید. این اتفاق مشکلی را در روند تمرینات‌تان به وجود نیاورد؟

خیر. همچنان گروه نظم خود را حفظ کرد و تمرینات‌ به شکلی که انتظارش را داشتیم پیش رفت. حامد بهداد شرایط حضور در نمایش را نداشت و ما از هوتن شکیبا دعوت کردیم نقش فاگین را اجرا کند که این کار را به شکلی درخشان انجام داد و از بابت دعوت هوتن شکیبا خیلی خوشحالم. در مدتی که نوید محمدزاده در سفر بود هم سعید چنگیزیان روی صحنه نقش بیل سایکس را فوق‌العاده بازی کرد. تمرینات نمایش خیلی طولانی بود و این موضوع طبیعتاً برای چهره‌هایی پرکار نظیر نوید محمدزاده، مهناز افشار و آتیلا پسیانی نگران‌کننده بود. ضمن این‌که از ابتدای مهرماه، مدارس بازیگرهای خردسال هم شروع شد و سختی کار ما را دو چندان کرد. خوشبختانه خانواده‌ها در این زمینه با ما همکاری می‌کردند. به همین خاطر است که می‌گویم نمایش "الیور توئیست" متعلق به یک نفر نیست و من به شخصه نمی‌توانم بگویم این نمایش را به تنهایی ساخته‌ام. آدم‌های زیادی پشت این نمایش ایستادند تا قد بکشد و بزرگ شود. مسلماً وقتی برای کاری زحمت کشیده شود و کم‌فروشی در کار نباشد، تماشاگران هم قدر کار را می‌دانند و به آن احترام می‌گذارد. بنابراین معتقدم که اگر اتفاق خوبی برای نمایش ما افتاده و تماشاگران نسبت به آن لطف دارند به خاطر زحمتی است که گروه کشیده و سعی کرده یک نمایش کامل را به تماشاگران ارائه کند.

چطور به این کشف رسیدید که هوتن شکیبا می‌تواند بخواند؟

این کشف از روزهای اول در من، محمدرضا کوهستانی، احمد سلیمانی و نوید محمدزاده وجود داشت و ما همواره می‌گفتیم که هوتن بازیگر بسیار توانا و طنازی است و می‌تواند نقش فاگین را در بیاورد منتها آن موقع هوتن سر سریال "لیسانسه‌ها" بود و بعد از آن هم قرار بود سر یک کار دیگر برود، بنابراین از پیشنهاد بازی در این نمایش به او پرهیز می‌کردم. در توانایی هوتن شکیبا هیچ شکی نداشتم همانطور در توانایی سایرین و به ویژه بچه‌ها. اصلاً انتظار نداشتم خانم افشار بتواند با ارکستر بخواند ولی ایشان با آقای قضات تمرین‌های آواز را انجام داد و ساعت‌ها تمرینات گروه‌های موسیقی را دید تا این‌که توانست به خوبی از پس آواز بر بیاید. همچنین آقای پسیانی در دو سه صحنه کوتاه این نمایش بازی می‌کند که این حاکی از اوج تعامل و حرفه‌ای‌گری ایشان است و نشان می‌دهد که پروژه "الیور توئیست" برای او اهمیت دارد. آقای پسیانی، 50 سال تجربه کار بازیگری خود را در کمتر از 15 دقیقه جلوی چشم تماشاگر می‌گذارد. داریوش موفق برای چند نقش کوتاه، متنوع و خلاق به گروه اضافه شد و امیرکاوه آهنین‌جان هم تنها کسی بود که هم فیزیک‌اش به شخصیت بامبل می‌خورد و هم می‌توانست آواز بخواند. نفر دوم، هادی قضات بود که در جاهای کلیدی دیگری به ویژه در بخش سرپرستی گروه آواز به او احتیاج داشتم. در کارهای حرفه‌ای، طول، رنگ و اسم نقش اهمیتی ندارد بلکه کیفیت نقش و خروجی پروژه مهم است. خروجی نمایش "الیور توئیست" به صورتی است که مخاطب همانطور که بازی عالی نوید محمدزاده و مهناز افشار را می‌بینید، بازی پسر بچه‌های کوچک خانه فاگین را هم می‌بیند و تحسین می‌کند.

در روزهایی که خیلی از گروه‌های تئاتری برای تمرینات یک نمایش وقت کمتری می‌گذارند و بعضاً حتی یک هفته مفید هم تمرین نمی‌کنند، شما چطور توانستید طیف عظیمی از بازیگران حرفه‌ای، نیمه‌ حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای را دور هم جمع کنید و برای مدتی طولانی در تمرینات نگه دارید؟

طبیعت این پروژه می‌طلبید که تمرینات طولانی باشد. هر چقدر که جلوتر می‌رفتیم، زمان تمرینات‌مان بیشتر می‌شد و این اواخر به 12 ساعت تمرین در طول روز رسیده بود. پروژه خودش مشخص می‌کرد که چقدر باید تمرین کنیم. خیلی وقت‌ها تا صحنه‌ای در نمی‌آمد، خود بازیگرها تمرینات را تعطیل نمی‌کردند. حتی یک‌بار خانم افشار می‌خواست سر فیلمبرداری برود و نوید محمدزاده هم چیزی به شروع اجرایش در نمایش "پچ پچه‌های پشت خط نبرد" باقی نمانده بود که هر دو در تمرینات ماندند تا صحنه مورد نظر کامل شود. بزرگی پروژه "الیور توئیست"، بازیگرها را در برابر خودشان مسئول کرده بود. نوید محمدزاده روزی که جایزه‌اش را در جشنواره ونیز دریافت کرد، در تلگرام به من پیام داد که من فردا شب می‌رسم و شما از ساعت 2 بعدازظهر به بعد برای من تمرین بگذارید. هر روز از ساعت 2 تا 6 بعدازظهر تمرین می‌کرد و علیرغم این‌که قبلاً تمریناتش را انجام داده بود، ولی خودش را مسئول می‌دانست و سعی می‌کرد از فضای نمایش دور نباشد. بنابراین در تمرینات ما چیزی مشمول زمان نمی‌شد و عوامل گروه، کار امروز را به فردا نمی‌سپردند. همه ما "الیور توئیست" را دوست داشتیم و به سرنوشت آن فکر می‌کردیم. می‌دانستیم که قرار است برای اولین بار یک نمایش بزرگ را در ایران به صحنه ببریم، پس باید کارمان را به شکل مطلوب انجام بدهیم و کم‌فروشی نکنیم. ما یک گروه بزرگ کارگردانی داشتیم که گاهی ممکن بود هر کدام از ما به طور همزمان با یک گروه از عوامل نمایش کار کنیم. در نهایت خروجی تمرین‌های مختلفی که انجام می‌دادیم را با هم چک می‌کردیم. سعی کردیم بین اعضای گروه ارتباط خوبی برقرار باشد، به طوری‌که الان هیچ فاصله‌ای بین بازیگران حرفه‌ای با بچه‌های کوچک نیست و شما حس می‌کنید همه آن‌ها اعضای یک خانواده هستند. من از فضای پشت صحنه نمایش لذت می‌بردم و وقتی نمایش روی صحنه می‌رود هم از شور و نشاطی که به تماشاگر دست می‌دهد دچار شادی مضاعف می‌شوم.

به عنوان سؤال پایانی؛ فکر نمی‌کنید که حسین پارسایی با به روی صحنه بردن نمایش "الیور توئیست" کار را برای خودش سخت کرد؟

دقیقاً همینطور است. به قول حسین پاکدل عزیز با این نمایش بدجوری کار دست خودم دادم. پروژه بزرگی را شروع کردم و سعی کردم آن را به درستی انجام دهم. حالا هم به بزرگی و شهرت‌اش فکر نمی‌کنم و فقط می‌خواهم این کار را به مقصدی که شایسته آن است برسانم. دست به هر کاری که می‌زنم، یک رسالت و ضرورتی پشت آن است. روزهایی احساس کردم که باید تئاتر کودک و تئاتر کمدی بسازم یا لازم است ترجمه جدیدی از مفاهیم دینی انجام دهم که این کارها را هم انجام دادم. امروز نیز احساس کردم که یک کار موزیکال می‌تواند حال تماشاگر تئاتر را خوب کند، پس تصمیم گرفتم یک نمایش موزیکال خوب را روی صحنه ببرم. باید ببینم در آینده چه مأموریتی در من به وجود می‌آید و نسبت به چه چیزی مسئول می‌شوم. الان که با شما صحبت می‌کنم، خیلی خوشحالم که مردم استقبال خوبی از نمایش "الیور توئیست" به عمل آورده‌اند و منتقدین هنر هم با هر درجه کیفی آن را پذیرفته‌اند. هنرمندان و کارگردان‌های مختلف هم آمدند و این نمایش را تماشا کردند. این‌ اتفاقات مسئولیت مرا سخت‌تر می‌کند و باعث می‌شود که برای کار بعدی‌ام فکر اساسی کنم.

منبع: هنر آنلاین