13 دی ماه سالروز ارسال نامه امامخمینی به گورباچف
صدای شكسته شدن استخوانهای ماركسیسم
در روزهای اول سال نو میلادی 1989 نامهای انتشار یافت، متن این نامه بسیار عجیب بود و همگان را به فکر فرو برد. نامهای از یک رهبر دینی به رئیس جمهور بلوک شرق یعنی شوروی!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1396/10/17 ساعت 11:56
در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی ـ ۱۱ دی ۱۳۶۷ ـ نامه معروف و تاریخی امامخمینی خطاب به میخائیل گورباچف آخرین رییس جمهور اتحاد جماهیر شوروی در زمینه مرگ كمونیسم و ضرورت پرهیز روسیه از اتكاء به غرب انتشار یافت.
این نامه در شرائطی منتشر شد كه اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاكمیت كمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوریهای این كشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه عبرتآموز خویش به گورباچف از صدای شكسته شدن استخوانهای ماركسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشكلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت.
جناب آقای گورباچف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا كه پس از روی كار آمدن شما چنین احساس میشود كه جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاكم بر جهان گردد، لازم دیدم نكاتی را یادآور شوم. هر چند ممكن است حیطه تفكر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات 0حزبی و در كنار آن حل پارهای از مشكلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مكتبی كه سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است.(1)
و اگر به فراتر از این مقدار فكر میكنید، اولین مسئلهای كه مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است كه در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدازدایی» و «دینزدایی» از جامعه، كه تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیكر مردم كشور شوروی وارد كرده است، تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید كه برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممكن است از شیوههای ناصحیح و عملكرد غلط قدرتمندان پیشین كمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای كور اقتصادی سوسیالیسم و كمونیسم را با پناه بردن به كانون سرمایهداری غرب حل كنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نكردهاید، كه دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران كنند؛ چرا كه امروز اگر ماركسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بنبست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شكل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشكل اصلی كشور شما مسئله مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بنبست كشیده و یا خواهند كشید. مشكل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است كه از این پس كمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا كه مكتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، كه اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد....
وی با اشاره به فضای جلسه با گورباچف گفت: امام فرموده بودند که نامه ابلاغ شود نه اینکه داده شود و ما برگردیم، بنابراین آیتالله جوادی آملی شروع به خواندن نامه کردند. ایشان میخواندند و آقای لاریجانی به انگلیسی ترجمه میکرد و انگلیسی ایشان را هم مترجم آقای گورباچف به روسی ترجمه میکرد. آقای گورباچف به صندلی تکیه کرده بود و بعضی جاهای نامه با تعجب گوش میکرد.
وی با اشاره به حالات گورباچف در جریان ابلاغ تصریح کرد: برخی جاها او به شدت برافروخته میشد. یکی دو تا سوال نوشته بود که پس از اتمام نامه از آقای جوادی آملی سوال کرد امام ما را دعوت به اسلام کرده آیا ما هم میتوانیم امام را به کمونیسم دعوت کنیم؟ که آیتالله جوادی آملی خیلی سنگین و بدون مکث جوابشان را دادند و ایشان قدری در فکر فرورفتند. آیتالله جوادی آملی فرمودند شما فرض را این جور نگذارید که امام شخص شما را مورد خطاب قرار داده، حضرت امام مسئلهاش مسئله امتها و ملتهاست که سالهاست تحت سیطره کمونیسم هستند و جرأت ندارند صدایشان را بلند کنند و حالا که شما گامی را برداشتهاید دارند نصیحت میکنند که شما گامتان را انتها برسانید. آقای گورباچف گفتند که امام در جایی در مورد افرادی که تحت ظلم هستند صحبت کردهاند آیا این دخالت در مسایل حکومتها نیست؟ که آقای جوادی آملی هم پاسخ دادند از اینجا که نشستهایم تا هفت طبقه زیرزمین متعلق به شوروی است، هفت طبقه آسمان هم متعلق به شوروی است. مسئله دخالت در آب و خاک نیست. انسانها مال کسی نیستند که کسی دخالت کند، انسانها ورای این حرفها هستند و امام در رابطه با انسان و انسانیت سخن میگویند. حضرت امام دانشمندان و فلاسفه شما را دعوت فرمودند که به قم بیایند و بنشینند و مباحثه کنند و انسان و قدر و مقدار انسانها را بشناسند و هم اینکه حق و حقوقشان را از آنها گرفتهاند به آنها باز پس بدهند. گورباچف به این موضوع علاوه بر آنکه نتوانست جواب بدهد، چهرهاش هم سرخ شد و دیگر سوال بعدیاش را نپرسید.(2)
«ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امامخمینی رساند. در این دیدار كه آقایان علیاكبر ولایتی وزیر امورخارجه، محمدجواد لاریجانی، و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسكو حضور داشتند، وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام كتبی میخائیل گورباچف را به امامخمینی تسلیم كرد و سپس اظهار داشت:
از حضرت امام بسیار متشكرم از این فرصتی كه برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیة میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام كنم. سعی خواهم كرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا میخواستم عرض كنم كه خود واقعیات تبادل پیامها بین رهبران كشور ما یك پدیده منحصر به فرد در روابط فیمابین است. اعتقاد ما بر این است كه شرایطی پیش آمده است تا روابط فیمابین دو كشور ما وارد یك مرحله كیفی جدیدی شود برای همكاریها در تمامی زمینهها.
تمامی اعضای هیأت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه كردند. شكی نیست كه ما در موارد عمدهای اتفاق نظرداریم اما مواردی هست كه ما اختلاف نظر داریم، اما این مهم نیست. پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند كه ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسانها باید یاور یكدیگر باشند تا بشریت فناپذیری به خود بگیرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امكانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است.
آقای گورباچف به شما مینویسد كه حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واكنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یك مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینة مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر.... ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی میرسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند.
در خاتمه امام خمینی فرمودند:
«انشاءالله سلامت باشند، ولی به ایشان بگویید كه من میخواستم جلوی شما یك فضای بزرگتر باز كنم. من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ كه دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»
پی نوشت:
1- نامه تاریخی امامخمینی به گورباچف، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- مرضیه دباغ:در مسکو زیر چادر وضو میگرفتم، سایت تاریخ ایرانی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، دوشنبه 12 دى 1390
این نامه در شرائطی منتشر شد كه اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یك مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاكمیت كمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوریهای این كشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه عبرتآموز خویش به گورباچف از صدای شكسته شدن استخوانهای ماركسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشكلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت.
قسمتی از متن پیام امامخمینی
بسماللهالرحمنالرحیمجناب آقای گورباچف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا كه پس از روی كار آمدن شما چنین احساس میشود كه جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاكم بر جهان گردد، لازم دیدم نكاتی را یادآور شوم. هر چند ممكن است حیطه تفكر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات 0حزبی و در كنار آن حل پارهای از مشكلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مكتبی كه سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است.(1)
پیام امامخمینی در 13 دی 1367 توسط هیأت منتخب ایشان مركب از آیتالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدهچی دباغ، در مسكو به گورباچف تحویل گردید.
جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشكل اصلی كشور شما مسئله مالكیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشكلی كه غرب را هم به ابتذال و بنبست كشیده و یا خواهند كشید. مشكل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است. جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است كه از این پس كمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا كه مكتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، كه اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد....
مرضیه دباغ: گورباچف از نامه امام برافروخته شد
صبح که عازم جلسه با گورباچف شدیم پس از ورود به کاخ آقای گورباچف هیچ بازدید بدنی از ما صورت نگرفت و خیلی محترمانه برخورد کردند تا به اتاق گورباچف رفتیم. اتاق ایشان بسیار اتاق سادهای بود. در ابتدا سفیر ما را به جلسه راه ندادند که آقایان اصرار کردند که باید آقای سفیر هم حضور داشته باشند، ایشان هم وارد جلسه شدند.وی با اشاره به فضای جلسه با گورباچف گفت: امام فرموده بودند که نامه ابلاغ شود نه اینکه داده شود و ما برگردیم، بنابراین آیتالله جوادی آملی شروع به خواندن نامه کردند. ایشان میخواندند و آقای لاریجانی به انگلیسی ترجمه میکرد و انگلیسی ایشان را هم مترجم آقای گورباچف به روسی ترجمه میکرد. آقای گورباچف به صندلی تکیه کرده بود و بعضی جاهای نامه با تعجب گوش میکرد.
وی با اشاره به حالات گورباچف در جریان ابلاغ تصریح کرد: برخی جاها او به شدت برافروخته میشد. یکی دو تا سوال نوشته بود که پس از اتمام نامه از آقای جوادی آملی سوال کرد امام ما را دعوت به اسلام کرده آیا ما هم میتوانیم امام را به کمونیسم دعوت کنیم؟ که آیتالله جوادی آملی خیلی سنگین و بدون مکث جوابشان را دادند و ایشان قدری در فکر فرورفتند. آیتالله جوادی آملی فرمودند شما فرض را این جور نگذارید که امام شخص شما را مورد خطاب قرار داده، حضرت امام مسئلهاش مسئله امتها و ملتهاست که سالهاست تحت سیطره کمونیسم هستند و جرأت ندارند صدایشان را بلند کنند و حالا که شما گامی را برداشتهاید دارند نصیحت میکنند که شما گامتان را انتها برسانید. آقای گورباچف گفتند که امام در جایی در مورد افرادی که تحت ظلم هستند صحبت کردهاند آیا این دخالت در مسایل حکومتها نیست؟ که آقای جوادی آملی هم پاسخ دادند از اینجا که نشستهایم تا هفت طبقه زیرزمین متعلق به شوروی است، هفت طبقه آسمان هم متعلق به شوروی است. مسئله دخالت در آب و خاک نیست. انسانها مال کسی نیستند که کسی دخالت کند، انسانها ورای این حرفها هستند و امام در رابطه با انسان و انسانیت سخن میگویند. حضرت امام دانشمندان و فلاسفه شما را دعوت فرمودند که به قم بیایند و بنشینند و مباحثه کنند و انسان و قدر و مقدار انسانها را بشناسند و هم اینکه حق و حقوقشان را از آنها گرفتهاند به آنها باز پس بدهند. گورباچف به این موضوع علاوه بر آنکه نتوانست جواب بدهد، چهرهاش هم سرخ شد و دیگر سوال بعدیاش را نپرسید.(2)
پاسخ گورباچف به پیام امامخمینی
گورباچف نیز هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی، در تهران تسلیم امامخمینی كرد. گورباچف در این پاسخ، برای نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولی از متن جوابیه وی پیدا بود كه ابعاد معنوی پیام امام را درك نكرده است. زیرا صرفاً تلاش كرده بود تا از یكسو اقدامات خود در جهت ترویج آزادیهای سیاسی در شوروی را تشریح كند و از سوی دیگر دستاوردهای اقتصادی كمونیسم را از 1917 به بعد توصیف نماید.«ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امامخمینی رساند. در این دیدار كه آقایان علیاكبر ولایتی وزیر امورخارجه، محمدجواد لاریجانی، و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسكو حضور داشتند، وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام كتبی میخائیل گورباچف را به امامخمینی تسلیم كرد و سپس اظهار داشت:
از حضرت امام بسیار متشكرم از این فرصتی كه برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیة میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام كنم. سعی خواهم كرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا میخواستم عرض كنم كه خود واقعیات تبادل پیامها بین رهبران كشور ما یك پدیده منحصر به فرد در روابط فیمابین است. اعتقاد ما بر این است كه شرایطی پیش آمده است تا روابط فیمابین دو كشور ما وارد یك مرحله كیفی جدیدی شود برای همكاریها در تمامی زمینهها.
آقای گورباچف در پیام خود اشاره میكنند كه پیام جنابعالی خطاب به دبیركل كمیته مركزی حزب كمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است.
آقای گورباچف به شما مینویسد كه حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واكنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یك مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینة مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یكدیگر.... ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی میرسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند.
در خاتمه امام خمینی فرمودند:
«انشاءالله سلامت باشند، ولی به ایشان بگویید كه من میخواستم جلوی شما یك فضای بزرگتر باز كنم. من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ كه دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»
پی نوشت:
1- نامه تاریخی امامخمینی به گورباچف، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
2- مرضیه دباغ:در مسکو زیر چادر وضو میگرفتم، سایت تاریخ ایرانی به نقل از پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، دوشنبه 12 دى 1390