اقتصاد مقاومتی به زبان ساده(قسمت دوم)
ما باید مردانه "پای تولید ملی مان بایستیم"، اگر تولید ملی در کشور تقویت شود و تولیدکننده سودآوری داشته باشد آنگاه میتواند مالیات دهنده خوبی نیز باشد و منابع بودجه عمومی را هم تأمین کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : جمعه 1396/10/15 ساعت 10:09
اقتصاد ما برای اینکه بتواند در مقابل شوکهای احتمالی مقاومت کند باید تغییراتی داشته باشد. اینجاست که نقش اقتصاد مقاومتی بخوبی برجسته میشود، اینجاست که تاکیدهای مکرر رهبری جامعه مبنی بر "تکیه بر ظرفیتهای درونزا " پدیدار میشود.
- در بیان چرایی تاثیرپذیری اقتصاد ما از آن عامل خارجی یعنی تحریم، همان «داستان کشاورز بیکار» کافی است، اما اینکه چه باید کرد که اقتصاد ما در مقابل این فشارها «تاب آوری» بیشتری داشته باشد، باید گفت که ما باید نقاط ضعف اقتصادمان را برطرف کنیم، اصلی ترین نقطه ضعف ما هم «بیماری اعتیاد» است(!)، بله تعجب نکنید ما یک «اقتصاد معتاد» داریم معتادی که البته متمول هم هست، تنومند هم هست نه اینکه نحیف باشد(!)
- تجریه سی و اندی ساله در نظام اسلامی و دولت های گذشته بخوبی نشان می دهد که «مدل ها و مکاتب اقتصادی» موجود در غرب (ائم از نئوکینزی و فریدمنی که هر دو ذیل «اقتصاد آدام اسمیتی» تعریف می شوند و هرکدام به نوعی در دولت های کارگزاران سازندگی، اصلاحات و دولت های نهم و دهم و به احتمال فراوان دولت یازدهم مورد آزمایش قرار گرفته و می گیرند) به تنهائی قابلیت حل مشکلات اقتصادی ایران را ندارند و ما باید یک الگو و مدل اقتصادی مبتنی بر مبانی فکری و اعتقادی نظام اسلامی خودمان طراحی کنیم.
- حالا اینها که گفتم چه ربطی داشت به مقوله ی مردمی کردن اقتصاد و کاهش وابستگی اقتصاد به نفت؟، می گویم؛ اگر قصد داشته باشیم از امروز سهم نفت را در بودجه کشور (مخصوصاَ بخش جاری بودجه) کاهش بدهیم، اگر از امروز تصمیم بگیریم که به اراده خودمان نفت کمتری بفروشیم، اگر از امروز بخواهیم «چشم را ندوزیم به دست دیگران»، باید چکار کنیم؟ اگر نفت نفروشیم چه کنیم؟ چگونه واردات کنیم؟ نیازهای کشور را چگونه تامین کنیم؟،دولت هزینه های خودش را از کجا تامین کند؟ پاسخ را در ادامه بخوانید.
اقتصاد مقاومتی پلی است که عبور از آن ما را به «اقتصاد بدون نفت»، به «اقتصاد دانش بنیان»، به «استقلال اقتصادی»،به «رشد تولید ملی»، به «اقتصاد مردمی»، به «جهاد اقتصادی»، به «اقتدار اقتصادی»، به «اقتصاد اسلامی»، «اقتصادی که در آن فساد در حداقل است» خواهد رساند.
- بیائید با هم برگردیم به اوضاع و شرایط قبل از تحریم ها، در کشور ما در بهترین حالت روزی چهار و نیم میلیون بشکه نفت تولید می شد و از این مقدار تقریباَ دو و نیم میلیون آن صادر و حدود دو میلیون بشکه از آن نیز در داخل مصرف می شد.
- تازه چند سالی است که با مصوبه مجلس، بخشی از پول نفت صادراتی مان را به صندوق توسعه ملی(حدود۳۱%) می فرستیم و با بخش اعظمی از آن «هزینه های دولت» را تامین می کنیم و همچنین «واردات» انجام می دهیم، تا بحال پرسیده ایم که کالاهای عمده و اولویت اول که با پول نفت وارد می کنیم،چه کالاهائی هستند؟ کالاهای اساسی نظیر گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوسفند زنده، جو، ذرت، دانه سویا، کنجاله، روغن خام، شکر خام، شیرخشک صنعتی و …
- می گویند امروز در دانشگاه پرینستون آمریکا، یک دانشجوی دکترا دارد روی «جهاد سازندگی ایران» پایان نامه می نویسد که ببینید سی سال پیش در ایران چه اتفاقی افتاده است، آیا ما تا زمانی که تجریه های ارزشمندی همچون جهاد سازندگی را داریم باز هم باید «چشم را بدوزیم به دست دیگران؟»،باز هم باید بگوئیم؛ «مردمی کردن اقتصاد چگونه؟»، اینجاست که معنای تولید ملی را می فهمیم، اینجاست که معنای اقتصاد بدون نفت را می فهمیم، اینجاست که معنای جهاد اقتصادی را می فهمیم و اینجاست که معنای «مردمی کردن اقتصاد» را می فهمیم، رهبری حکیم می فرمایند؛ «سیستم بانکى کشور، دستگاههاى دولتى کشور و دستگاههائى که میتوانند کمک کنند – مثل قوهى مقننه و قوهى قضائیه – کمک کنند که مردم وارد میدان اقتصاد شوند.»
- حالا برگردیم به آن دو میلیون بشکه نفتی که در داخل کشور مصرف می کنیم، این را اضافه کنید به میزان گاز و برقی که ما در خانه های مسکونی، در صنایع و کارخانه ها و در ادارات دولتی مان داریم مصرف می کنیم، اگر چه ایران یک کشور غنی از لحاظ منابع انرژی است، اما شدت مصرف انرژی یا به تعبیری شدت انرژی (Energy Intensity) در ایران نیز بالاست و در این زمینه فاصله زیادی با استاندارد های جهانی دارد. از طرفی بهره وری انرژی در ایران نیز در مقایسه با استاندارد های جهانی بسیار پائین است. به زبان بی سوادی یعنی اینکه؛ ما یک کشور هفتاد و پنج میلیون نفری هستیم اما به اندازه یک میلیارد و ششصد میلیون نفر انرژی مصرف می کنیم!
- متاسفانه فرهنگ مصرف در کشور ما، یک فرهنگ اسراف گونه و نامتعادل است، یکی از عوامل اصلی خراب شدن فرهنگ مصرف در کشور ما همین «استفاده ناصحیح از منبع عظیم نفت و گاز» در سالیان گذشته بوده است، راه اصلاح این کار هم قبل از هرچیزی نیاز به «پیوست فرهنگی» دارد و اینجاست که به خوبی به سومین رکن اقتصاد مقاومتی یعنی « مدیریت و تعادل در مصرف» پی می بریم، البته امرائی که مبتنی بر آموزه های علم اقتصاد غربی، یک روز در این مملکت تمام همت شان بر این بود که «خوی کاخ نشینی و مصرف بی رویه» را در لایه های جامعه رسوخ دهند باید در پیشگاه تاریخ و ملت ایران پاسخگو باشند، چرا که فرمود؛ « الناس علی دین ملوکهم».
- سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی پس از سه سال، از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، نگارنده معتقد است این کار سرآغاز صدور فرمان «انقلاب اقتصادی» در کشور است، آن هم بعد از سی و پنج سال از انقلاب اسلامی و این بهترین موقع است برای این فرمان، اقتصاد مقاومتی پلی است که عبور از آن ما را به «اقتصاد بدون نفت»، به «اقتصاد دانش بنیان»، به «استقلال اقتصادی»،به «رشد تولید ملی»، به «اقتصاد مردمی»، به «جهاد اقتصادی»، به «اقتدار اقتصادی»، به «اقتصاد اسلامی»، «اقتصادی که در آن فساد در حداقل است» خواهد رساند. اصلاَ اقتصاد مقاومتی مبنایش همین «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است.
منبع: امور اقتصادی به زبان ساده