تبیان، دستیار زندگی

الزام آور نبودن حقوق زنان در قرآن و روایات

اگر آیات قرآن و روایات را كنار هم قرار بدهیم، مى‏بینیم خداوند حقوقى را براى زنان قرار داده، اما وقتى این آیات به دست فقها برسد، آنها مى‏گویند: این حقوق اخلاقى است و الزامى نیست، یعنى چه؟!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
زن در قرآن
در ابتدا لازم است بدانیم؛ مرز تفكیك «اخلاق» از «حقوق» كجاست؟!
در این باره باید گفت:
قرآن و روایات اسلامى از گزاره‏هاى مختلف فقهى - حقوقى و اخلاقى تشكیل شده است كه بازشناسى آن و استنباط حكم مربوطه امرى دقیق و مستلزم تسلّط كافى در علوم مقدّماتى مختلف از قبیل ادبیات عرب، معانى بیان، منطق، رجال، فقه و تفسیر است.
از این لحاظ فقها و مراجع تقلید با صرف وقت و تأمّل فراوان و با استفاده از علوم مذكور و با شناخت دقیق ماهیت گزاره‏هاى فقهى و اخلاقى موجود
در منابع دینى اعم از آیات قرآن كریم یا احادیث معصومین علیهم‏السلام احكام و دستورات مربوط به هر علم را بازشناسى كرده و آنها را در قالب احكام فقهى و یا دستورات اخلاقى در اختیار عموم مردم قرار مى‏دهند.
اینك ضمن تعریف فقه و اخلاق به ذكر اجمالى وجوه تشابه و تفاوت این دو مقوله مى‏پردازیم تا ضمن شناخت مختصر از این دو علم و مرز تفكیك آن؛ با یكى از مراحل كار فقها در بازشناسى احكام فقهى مختلف و دستورات اخلاقى آشنا شویم.
1. تعریف فقه: فقه در لغت به معناى فهم است و در اصطلاح به معناى فهم احكام شرعى از راه ادلّه تفصیلى آن است. به عبارت دیگر منظور از فقه همان احكام مربوط به مكلّفین است كه با مراجعه به منابع معتبر از قبیل كتاب خدا و سنّت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمّه علیهم‏السلام برداشت مى‏شود.
2. اخلاق: مرحوم نراقى در تعریف علم اخلاق مى‏گوید: «علم اخلاق دانش صفات مهلكه و منجیه و چگونگى موصوف شدن و متخلّق گردیدن به صفات نجات‏بخش و رهاشدن از صفات هلاك كننده است». منابع اخلاق نیز عبارت از قرآن، سنت معصومین علیهم‏السلام، عقل و فطرت بشرى است.ر.ك: عنایت‏اللّه‏ شریفى، مجله عتبات، الفقه و اخلاق، شماره 16 و 15.
3. تبیین مرز بین استنباط فقهى و اخلاقى؛ فقیه به مسائل مختلف فرد و اجتماعى از این زاویه مى‏نگرد كه در شریعت اسلامى از نظر روابودن و ناروائى، از نظر درستى و نادرستى كدام یك از مقررات وضع شده است، به طورى كه انجام وظایف بندگى و تكالیف، اصل موضوعى براى تمام فقه است و لذا فقیه به دنبال راه خروج از عهده تكالیف (الزامى) برمى‏آید.

امّا در علم اخلاق، رفتار بایسته انسانى محور بحث است و جنبه تكریم، احترام و احسان دارد. به طورى كه دایره آن از حق قانونى و الزام شرعى وسیع‏تر است.
به عبارت دیگر؛ در فقه رفتار اختیارى انسان از این جهت كه بنده خداست و در قبال مولاى خویش تكالیفى دارد مورد بحث است و صبغه حقوقى و قانونى دارد.
حیثیت مورد بحث در موضوع فقه به گونه‏اى است كه اهتمام اصلى در این است كه چگونه باید رفتار كنیم و كارهاى ما چگونه انجام پذیرد تا از عهده تكلیف برآمده باشیم از این رو تا هنگامى كه حجّت براى فقیه به عنوان یك تكلیف و قانون الهى تمام نشود ولو آنكه یك كارى بسیار خوب باشد، اقدام به صدور فتوا نمى‏كند.
به عنوان مثال اگر روایت زیر را به یك فقیه بدهند كه در آن امیرالمؤمنین على علیه‏السلام به فرزندش امام مجتبى علیه‏السلام اشاره مى‏كند و مى‏فرماید: «...كارى كن كه زن تو با مردان بیگانه معاشرت نداشته باشد...».
فقیه از این روایت هرگز الزام به حبس زن در خانه را استنباط نمى‏كند بلكه با توجه به دلایل دیگر تنها پوشش غیر از صورت و دو كف دست را الزامى مى‏داند و روایت مطرح شده را حمل بر توصیه اخلاقى و تأكید بر حفظ عفّت زن در رابطه با نامحرم خواهد كرد.ر.ك: فقه و اخلاق، مجله قبسات، سید ابراهیم حسینى، ش13، ص90.
4. در نظام اسلامى میان حقوق و اخلاق ارتباط متعادل وجود دارد، مسایل و موضوعاتى ممكن است از یك لحاظ حقوقى و از جهت دیگر اخلاقى باشد،
مانند وجوب اداى امانت، حرمت غصب، دادن نفقه و حق «قسم» كه هم جنبه حقوقى دارد و هم جنبه اخلاقى دارد».
از سوى دیگر اهداف حقوقى باید بر مبانى و هدف‏هاى اخلاقى شكل بگیرد و نباید در تزاحم و تعارض با ارزش‏هاى اخلاقى باشد، از همین‏رو، برخوردارى حقوق اسلامى از پشتوانه اخلاقى یكى از امتیازات و برترى نظام حقوقى اسلام، بر سایر نظام‏هاى حقوقى دنیا است.درسنامه فلسفه حقوق، جمعى از نویسندگان، قم: مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام‏خمینى، ص 36-34. با این همه مى‏بینیم كه فقهاى ما با استنباط از كتاب و سنّت در تمامى عرصه‏هاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و... حقوق مستقل و جایگاه قابل توجه‏اى براى زنان قایل‏اند، به گونه‏اى كه بسیارى از مباحث فقها را، حقوق اختصاصى زن، مانند حقّ مهریه، حقّ نفقه، حقّ قسم و حقوق مشترك میان زن و مرد مانند حقوق اقتصاد، سیاسى و اجتماعى، تشكیل مى‏دهد .ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى. لذا این گونه نیست كه فقها تمام آیاتى را كه بیانگر حقوق و امتیازات زن است، حكم اخلاقى دانسته و در نتیجه بگویند كه این احكام از ضمانت اجرا برخوردار نیست و تنها ایمان، وجدان و دیگر انگیزه‏هاى درونى مردان است كه آنان را به رعایت مقررات اخلاقى زنان ملزم مى‏سازد.
5. از آن جایى كه پویایى و نشاط خانواده و رسیدن به كمال در پرتو اخلاق شكوفا مى‏گردد، اسلام قوانین و حقوق زن را با گزاره‏هاى اخلاقى تلطیف مى‏كند. به طور نمونه در خصوص نفقه، در عین آن كه مرد را به اندازه شأن و توانایى مالى خود موظّف مى‏سازد، وى را با این آموزه اخلاقى نیز آشنا مى‏كند
كه بهتر است مسكن، خوراك و پوشاك زن، بهتر از آنچه باشد كه در منزل پدرش بوده است. در مقابل، افق نگاه زن را نیز توسعه مى‏بخشد، به گونه‏اى كه كوچك‏ترین كار در منزل را براى او حسنه و عبادت محسوب مى‏نماید و براى زحماتى كه بابت فرزندان متحمّل مى‏شود، اجرى مطابق با مزد شهید قرار مى‏دهد.
6. احكام اخلاقى ماهیّت غیرالزامى دارند. به طورى كه افراد، براساس انگیزه درونى و با میل و رغبت شخصى به رعایت مسائل اخلاقى اقدام مى‏كند و اگر جنبه قانونى و حقوقى به خود بگیرد از لطافت آن كاسته مى‏گردد، مگر اینكه عدم رعایت برخى مسائل اخلاقى موجب اختلال در نظم عمومى شود. كه در این صورت قانون‏گذار رعایت برخى امور اخلاقى را الزام‏آور مى‏كند. در هر صورت روابط خانوادگى مبتنى بر عشق، صفا، محبّت و صمیمیت است و اگر جنبه خشك قانونى و الزامى به خود بگیرد لطافت زندگى از بین مى‏رود.
با وجود این، گرچه بناى اصلى كانون خانواده بر صورت محبّت و رعایت اخلاق است اما حقوق نقش مكمّل را ایفاء مى‏كند و چنانچه زن یا شوهرى به دلیل عدم پایبندى به اصول و ارزش‏هاى اخلاقى، كانون خانواده را در معرض تزلزل قرار دهد، براى طرف دیگر حقوقى مقرّر شده است كه بتواند جلوى سوء استفاده یا سهل‏انگارى طرف مقابل را بگیرد.

منبع: پرسمان/ حقوق زن
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .