تبیان، دستیار زندگی

خورشید فقاهت

برگی از زندگانی عالم جلیل القدر محمدبن مکی ملقب به شهیداول

محمد بن مكی ملقب به شهید اول در سال (734 ق) چشم به جهان هستی گشود. خانواده ای كه وی در آن متولد شد همگی از عالمان ناموری بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شهید اول
چكیده
محمد بن مكی ملقب به شهید اول در سال (734 ق) چشم به جهان هستی گشود. خانواده ای كه وی در آن متولد شد همگی از عالمان ناموری بودند. از جمله پدر و اجدادش كه همگی اهل دین و دانش بودند، وی تا شانزده سالگی در وطن خود جبل عامل زندگی می كرد و نزد پدر مقدمات علوم فقهی را فرا گرفت و پس از آن به شهر شیعه نشین و فقیه پرور حلّه هجرت نمود و از كرسی فخرالمحققین فرزند علامه حلی بهره جست، وی پنج سال در حله ماند و از محضر فقهای شیعی بنام و مشهور آن دیار علوم اسلامی را آموخت. شهید اول با دختر استاد و عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ ازدواج نموده و ثمره این پیوند سه پسر و یك دختر گردید كه همگی از ابرار و فرزانگان بنام شیعی بودند. وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی موفق به دریافت گواهی اجتهاد از سوی فخرالمحققین می شود. شهید اول در سال 755 ق در سن بیست و یك سالگی به زادگاهش باز می گردد و مدرسه ی علمیه وسیع و گسترده ای تأسیس می نماید و از این طریق شاگردان و داوطلبان علوم دینی فراوانی را تربیت می نماید. از شهیداول آثار زیادی به جای مانده كه می توان از جمله كتاب های «ذكری الشیعه فی احكام الشریعه» و «اللمعة الدمشقیه» را نام برد كه یك دوره ی فقه در احكام اسلام می باشند، سرانجام شهید اول توسط معاندین كینه توز به طور مظلومانه در روز دهم جمادی الاول سال 786 ق داخل قلعه ی دمشق اعدام و سپس بدن مطهر وی را به آتش كشیدند و بدین گونه به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. خداوند ایشان را غریق رحمت بی كران خود بنماید و با پیامبر اعظم (ص) محشور بفرماید.
 
مقدمه
محمدبن مكی ملقب به شهید اول یكی از نام آوران فقهات و كلام و حدیث و علوم اسلامی در تشیع و نه تنها در مذهب شیعه بلكه در جهان اسلام یكی از نادر شخصیت هایی است كه اسلام و مذهب تشیع به داشتن چنین انسان های گرانبها به خود می بالد از آن جا كه این شخصیت بزرگ اسلامی در قرن هشتم هجری می زیسته است. در همان زمان تأثیر فراوانی در منطقه زندگی خود یعنی لبنان كنونی و در تمام جهان اسلام و ترویج مذهب به حق تشیع داشته است. وی با تألیفات گوهربار و تربیت شاگردان عالم و فقیه و عامل، تأثیر وجود خود را پس از شهادت همچنان بر جهان اسلام داشته و دارد. چنان كه حتی پس از قرن ها تألیفات وی همچنان در حال تدریس و شرح توسط علمای پس از خود است، از این رو بنده بر آن شدم كه موضوع مقاله را در مورد زندگی نامه و تأثیر شهید اول در جهان اسلام قرار بدهم.

تولد
محمدبن مكی،‌ ملقب به شمس الدین و شهید اول (734-786 ق) با كنیه ابوعبدالله، پدرش ابومحمد مكی ملقب به جمال الدین و شرف الدین و مادرش بانویی است از آل معیه، زنی از خاندان علوی در عراق و جدش شیخ محمد، ملقب به شمس الدین شهید اول از فقهای ناموری است كه پدر و اجدادش همه از دانشمندان بنام بودند، وی در خاندانی زندگی كرد و تربیت شد كه همه اهل دین و دانش و فضیلت و تقوا بودند و همت در نشر معارف اسلامی داشتند و از مدافعان واقعی اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) به شمار می آمدند. تبارنامه شهید به چهار قبیله ی همدان، اوس، خزرج و مطلب متصل است كه از بزرگترین و مقدس ترین قبایل عرب در صدر اسلام بودند و به هر كدام از جهتی منتسب است. وی در جبل عامل كه منطقه ای است كوهستانی در جنوب لبنان كه شهر كهای جباع، نبطیه، جزین در آن واقع شده است به دنیا آمد، این منطقه نامی است آشنا كه در تاریخ شیعه سوابق درخشانی دارد.

زادگاه شهید اول (ره)
از قرن ها پیش تا كنون دانشمندان و فرزانگان زیادی از این منطقه بر خاسته اند كه هر یك افتخاری بزرگ برای اسلام و مسلمین اند. شیخ حر عاملی كه خود از مفاخر جبل عامل است، می نویسد كه از بعضی استادان بزرگ شنیدم كه در یكی از روستاهای جبل عامل در زمان شهید اول هفتاد مجتهد در تشییع جنازه ای شركت داشتند، شمار دانشمندان و نویسندگان این منطقه نسبت به دیگر دانشمندان و نویسندگان حدود یك پنجم است، در صورتی كه از نظر وسعت یك صدم دیگر كشورها را تشكیل می دهد شهید اول دوران كودكی را در زادگاهش جزین جبل عامل سپری نمود و در محیطی آكنده از معنویت و روحانیت در موقعیتی استثنایی رشد كرد، وی در آغاز كودكی، از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و بیش از اندازه به فراگیری دانش و رسیدن به فضائل اخلاقی و معنوی علاقه داشت. وی تا شانزده سالگی در وطنش بزیست و از محضر پدرش كه استادی فاضل و از بزرگان اساتید اجازه به شمار می رفت مقدمات علوم دینی و فقه را آموخت.

فضائل خانوادگی
در این مدت نیز از محضر عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ جزینی بهره كافی برد و مقدمات ریاضی را فرا گرفت شیخ اسدالدین صائغ، دانشمندی بزرگ بود و در سیزده رشته از علوم ریاضی تخصص و مهارت داشت. شهید اول با دختر استاد و عموی پدرش شیخ اسدالدین صائغ ازدواج كرد. همسر وی علاوه بر این كه دختر دانشمندی چون صائغ جزینی است، بانوئی فقیه و دانشمند بوده است كه به« ام علی» مشهور و پیوسته مورد تعریف و تمجید شهید اول بوده و شهید به دیگر زن ها دستور می داد كه در مسائل شرعی و مشكلات مذهبی به او مراجعه نمایند ثمره این پیوند سه پسر و یك دختر گردید كه همه آنان از ابرار و فرزانگان به نام شیعی بودند و از نسل آن ها دانشوران و چهره های علمی برازنده ای برخاستند كه در علم و تقوا و فضیلت شهرت فراوانی داشتند. رضی الدین ابوطالب محمد، بزرگترین فرزند شهید، دانشمندی فاضل و والا مقام بود كه از پدرش و ابن معیه و دیگر محدثان حدیث نقل می كند ضیاءالدین ابوالقاسم علی، فرزند دیگر شهید، شخصیتی بزرگوار و مورد اعتماد بود و در شمار پرهیزكاران و صالحان جای داشت، كه از پدر و دیگر استادان حدیث، روایت نقل می كند و محمدبن داوود مؤذن عاملی از او حدیث نقل می كند فرزند دیگر شهید اول، جمال الدین ابومنصور حسن است كه از محققان و فقهای برجسته بود و از دست پدر به دریافت اجازه ی نقل حدیث مفتخر گردید دختر شهید، ام الحسن فاطمه است كه به «استاد حدیث» معروف است. علما و اساتید بزرگ از او به نیكی یاد كرده اند و نیز شهید اول پیوسته از دختر دانشمندش ستایش می كرد و به زنان دستور می داد كه او را الگو و اسوه ی خویش قرار دهند و در مسائل شرعی و عبادی به وی مراجعه كنند شهید ثانی (911- 965 یا 966 ق) می گوید : من نوشته ی سید بزرگوار تاج الدین ابن معیه را دیدم كه به استاد ما شمس الدین محمدبن مكی و دو فرزندش محمد و علی و نیز خواهرشان ام الحسن فاطمه، اجازه نقل روایت داده بود

هجرت به حله ی عراق
مدرسه و حوزه ی علمیه حلّه در قرن هشتم هجری از رونق به سزایی برخوردار بود، اندیشمندان بزرگ شیعه در آن جا حضور داشتند. به طوری كه تشنگان دانش و فقاهت از هر سو به آن سر چشمه ی دانش و فضیلت روی می آوردند. در این زمان حوزه ی درس فخرالمحققین، فرزند نابغه علامه حلی، اهمیت فوق العاده ای داشت. از این رو شهید اول آهنگ این شهر شیعه نشین و فقیه پرور را كرد و در سال 75 ق در حالی كه شانزده سال داشت، برای تكمیل معلومات خویش و رشد فكری و علمی بیشتر و استفاده از دانش و علم دانشمندان بزرگ و فقهای نامی، به عراق هجرت كرد و وارد شهر تاریخی حلّه شد، نقل شده است كه شهید اول ، اولین شخصی است كه از جبل عامل برای تحصیل علم به عراق مهاجرت كرد شهید اول پنج سال در حلّه ماند و در آن جا از محضر فقهای شیعی نظیر فخرالمحققین، سید فخار موسوی، سید عمیدالدین حسینی و برادرش سید ضیاءالدین حسینی {خواهرزادگان علامه حلی} تاج الدین ابن معیه حسینی، نجم الدین جعفر بن نما استفاده كرد وی در سال 751 ق در سن هفده سالگی وتنها یك سال پس از ورودش به حلّه، موفق به دریافت گواهی اجتهاد و نقل حدیث از سوی فخرالمحققین می شود سخن فخرالمحققین درباره ی شهید اول چنین است: مولای ما امام، علامه ی بزرگوار، افضل دانشمندان جهان، خورشید حق و دین، محمدبن مكی، خداوند عمرش را طولانی گرداند این سخن را فخرالمحققین كه خود از فقهای نامدار شعیه است، درباره ی كسی می گوید كه فقط یك سال از ورودش به مجلس درس او می گذشت. او همچنین می گوید: من از شاگردان محمدبن مكی، بیش از آن چه او از من استفاده نموده است، بهره برده ام شهید اول، دومین و سومین اجازه نقل حدیث را در سال 756 ق از فخرالمحققین دریافت نمود. همچنین وی در سال 752 ق از جعفربن نما اجازه نقل حدیث می گیرد و دو سال پس از آن، از تاج الدین معیه حسنی گواهی اجتهاد و نقل حدیث دریافت می كند و سه سال پس از آن از مطار آبادی به دریافت اجازه مفتخر می شود

بازگشت به وطن و اقدامات وی
شهید اول در سال 755 ق در سن 21 سالگی به زادگاهش، جزین باز می گردد و در اولین فرصت مدرسه علمیه ی وسیع و گسترده ای را بنیاد می گذارد و از این طریق موفق به تعلیم و تربیت تعداد زیادی از داوطلبان علوم دینی می شود كه از آن جمله می توان سید بدرالدین حسن بن ایوب مشهور به ابن نجم الدین اعرجی حسینی، شیخ شمس الدین محمدبن عبدالعالی كركی عاملی، زین الدین ابوالحسن علی بن حسن مشهور به «ابن خازن»، شمس الدین محمدبن نجده معروف به «ابن نجده» و شرف الدین مقداد بن عبدالله مشهور به «فاضل مقداد» نویسنده ی كتاب «كنزالعرفان فی فقه القرآن» را نام برد وی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان، پاسخگوی مشكلات مذهبی، اعتقادی و اجتماعی مردم بوده است. وی ملجا شیعه و پرچمدار شریعت بود و هنوز نظریات علمی و فقهی وی سرچشمه ی آرای فقهی دانشمندان ماست و كتاب هایش مرجع فقیهان و آرای علمی او نقطه ی استناد آرائشان می باشد. آوازه اش در زمینه فقه و اصول و سهم بزرگش در پیشرفت علوم، روشن تر از آن است كه نیازی به شرح و بیان داشته باشد وستودن وی. به ستودن خورشید می ماند كه خود مایه ی ستایش مدح كننده ی آن است همچنین شیخ حر عاملی درباره ی شهید اول می نویسد كه دانشمندی معتبر، فقیه و محدثی دقیق و مورد اعتماد، دریا دل كامل، جامع فنون عملی و نقلی، زاهد و عابدی پارسا، شاعر و ادیبی اهل قلم، یگانه ی روزگار و درعصر خود بی نظیر بود وی با اطلاع و آگاهی كامل از فقه غنی شیعه با دانشمندان بزرگ اهل سنت نیز در ارتباط بود و در حوزه های درس آن ها شركت می كرد. چنان بر نظرات فقهی آنان آگاهی و تسلط داشت كه اهل سنت در اعمال عبادی و مسائل مذهبی به وی مراجعه می كردند و بر مذهب آنان فتوا می داد. خودش می نویسد مصنفات و مروّیات حدود چهل تن از علمای مكه، مدینه، بغداد، دمشق، بیت المقدس و مقام خلیل در فلسطین را از آنان روایت می كنم. من صحیح بخاری را از گروه زیادی به سند خود آن ها از بخاری و نیز صحیح مسلم، مسند ابی داوود، جامع ترمذی، مسند احمد و دیگر كتاب های آنان را روایت می كنم شهید اول به منظور دیدار و ملاقات علمای بزرگ اسلام و كسب تجارب و بهره مندی از اندوخته های آنان به سیر آفاق پرداخت و به مراكز علمی دمشق، مصر، فلسطین، مكه و مدینه و دیگر شهرها مسافرت كرد. در سال 768 ق در دمشق به محضر فیلسوف بزرگ شیعی و حكیم فرزانه، قطب الدین رازی، مشرف شد و از خرمن دانش او خوشه ها چید و به گواهی نقل روایت از دست مباركش مفتخر گشت

آثار و تألیفات
عمر وی گرچه كوتاه بود ولی آثار زیادی از او به جای مانده است. كتاب «ذكری الشیعه فی احكام الشریعه» كه مشتمل بر بحث طهارت و صلات می باشد، از آثار وی است. این كتاب بزرگی است كه تألیف جزء نخستین آن در 21 صفر 784 ق پایان یافته و در سال 1271 ق در ایران چاپ شده است همچنین از آثار دیگر وی «الدروس الشرعیه فی فقیه الامامیه» كتاب ارزشمندی در فقه می باشد كه بسیاری از ابواب فقه را در بردارد. جزء اول این كتاب در 18 ربیع الاول 784 ق به پایان رسیده و مباحث فقهی در این كتاب تا آغاز باب رهن آمده است. شهید اول پیش از اتمام این كتاب به شهادت رسیده است. به این كتاب حواشی و شروح متعددی نوشته شده است كتاب «غایب المرام فی شرح نكت الارشاد» شرحی است بر «نكت الارشاد» تألیف علامه حلّی، تألیف این كتاب در 15 ذی العقده سال 757 ق توسط شهید اول به اتمام رسیده است و به عقیده برخی، نخستین كتابی است كه وی آن را نوشته است «الباقیات الصالحات» شرح مختصری است در رابطه با ذكر تسبیحات اربعه نماز «خلاصه الاعتبار فی الحج والاعتمار» رساله كوچكی است در مناسك حج است «جواز ابداع المحضر فی شهر رمضان» رساله مبسوطی است در تحقیق فقهی مسئله مسافرت در ماه رمضان و نقل قول فقها در این زمینه از آثار دیگر شهید اول می باشد و از آثار كلامی وی «مقاله التكلیفیه» است كه رساله ی مبسوطی در كلام و عقاید می باشد و تألیف آن در 11 جمادی الاول سال 769 ق به پایان رسیده است. شیخ زین الدین یونس شرحی بر این كتاب نوشته است به نام «الرساله الیونسیه» و هر دو كتاب موجود است «اربعون حدیثا » كه در آن تنها یك حدیث ذكر شده و چهل حكم تحقیقی از آن استخراج شده است. كتاب های «اختصار الجعفریات» كه در آن هزار حدیث گرد آوری شده است و شهید اول این كتاب را تلخیص كرده و سیصد حدیث آن را برگزیده است «مزار الشهید» كه منتخب الزاریات نام گرفته است و نسخه خطی آن در نجف نزد آقای تستری موجود است «مجموعه الشهید» این مجموعه سه جلد بزرگ است كه وی جلد اول آن را در حلّه در سال 766 تألیف كرده است «الدرر الباهره منا لا صداف الطاهره» حاوی كلمات قصاری است از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) كه نسخه ای از این كتاب در كتابخانه محیط طباطبایی در تهران موجود است(38) از آثار حدیثی شهید اول به شمار می آیند، وی آثار شعری نیز داشته است كه عبارتند از : «شرح قصیده شفهینی» كه شرحی است از قصیده هایی كه ابوالحسن شفهینی در مدح امیرالمؤمنین (ع) سروده است «شعرالشهید الاول» این كتاب دیوان كوچكی است كه مشتمل بر 20 قطعه شعر و قصیده است. شهید اول رساله هایی نیز، در پاسخ به سؤالاتی كه از وی شده است، دارد كه از آن جمله «جوابات الفاضل المقداد» كه نسخه ی خطی آن در كتابخانه ی آستان قدس رضوی در ضمن مجموعه ی رسائل شیخ احمدبن فهد حلی موجود است و كتاب «جوابات مسائل الاطراوی» می باشد. مشهور ترین اثری كه از شهید اول مانده است كتاب «اللمعه الدمشقیه» می باشد،‌ كه یك دوره فقه در احكام عملی اسلام است.

چگونگی تألیف اللمعه الدمشقیه
شهید اول درباره ی انگیزه تألیف این كتاب در مقدمه ی آن می گوید:« من این كتاب را به درخواست بعضی از دینداران نوشتم» و شهید ثانی در توضیح آن می گوید: این شخص شمس الدین محمد آوی است، كه از نزدیكان و یاران سلطان علی بن مؤید پادشاه خراسان و اطراف آن بود. تا این كه تیمور لنگ بر قلمرو سلطان علی بن مؤید مسلط شد و او را جبراً با خود برد و حدود سال 795 ق وفات یافت سلطان علی بن مؤید در سال 766 ق حكومت سربداران را در خراسان به عهده گرفت و از جمله زمامداران شیعه است كه با فرستان نامه و هدایایی دوستی و اخلاص خویش را نسبت به این مرجع و عالم دین اظهار می كرد تا این كه به طور رسمی از شهید اول درخواست كرد كه با تشریف فرمایی خویش به خراسان منصب مرجعیت و زعامت را عهده دار شود. قسمتی از نامه ی حاكم سربداران به شهید اول چنین است: ما در میان خویش كسی را كه به فتوایش از لحاظ علمی بتوان اعتماد كرد یا مردم بتوانند عقاید درست را از وی فراگیرند نمی یابیم. از خدای متعال مسئلت داریم كه حضرتت به ما افتخار حضور و افشاندن نور بخشد، تا از علمش پیروی كنیم و از راه و رسمش رفتار آموزیم. هرگاه لطف فرمایید و با توكل به خدا و پرهیز از عذر آوردن به این جا تشریف بیاورید، مزید احسان خواهد بود شهید این دعوت را بدون پاسخ نگذاشته و نامه ای به حاكم سربداران نوشته است، اما به موجب حوادث و اتفاقات تاریخی این نامه از بین رفته است. ولی این دعوت باعث شد كه شهید اول كتاب اللمعه الدمشقیه را برای هدایت و راهنمایی شیعیان خراسان در قلمرو حكومت سربداران بنویسد، شهید ثانی در این باره می نویسد: سلطان علی بن مؤید در آخرین نامه شریفش كه در آن شهید را با محبت و تعظیم و ترغیب بسیار مخاطب قرار داده بود و از وی درخواست نمود كه به خراسان رود ولی شهید اول از رفتن امتناع نمود و عذر خواست و كتاب لمعه دمشقیه را در دمشق در مدت هفت روز، بنا بر نقل فرزند بزرگوارش ابوطالب محمد برای او نوشت و تنها منبعی كه در مدت تألیف آن در اختیار داشته «مختصرالنافع» تألیف محقق اول بوده است شمس الدین آوی نسخه ای اصل «لمعه دمشقیه» را نزد خود نگه داشت و به همین جهت كسی نتوانست از روی آن نسخه بر دارد. فقط یكی از طلاب در بین راه از اهمیت آن آگاه شده بود. كتاب را از آورنده گرفت و از روی آن نسخه ای برداشت و پیش از آن كه بتواند نسخه ی خود را با نسخه اصلی مقابله كند، مسافرت نمود. به همین علت بعضی اشكالات در آن پدید آمد. پس از آن شهید اول نسخه دوم را دید و به مناسبت موضوعات، موارد اشكال را اصلاح نمود. به همین جهت لمعه ی تصحیح شده به دست شهید اول با نسخه ی اصلی كتاب در لفظ تفاوت هایی دارد، این واقعه در سال 782 ق اتفاق افتاد

وصف شهید اول از دیدگاه دیگر علما ء
مهمترین اشتغال فكری و عملی شهید اول در زمینه ی فقه بوده، وی ادیب، مفسر، متكلم، رجالی، محدث و اصولی نیز بوده است. چنان كه محمدباقر خوانساری در وصف وی گفته است : «شهید اول بعد از محقق حلی بزرگترین فقهای آفاق است. فقه و قواعد احكام همچون مقام شیخ صدوق در نقل احادیث اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است. همانند شیخ مفید و سید مرتضی است در اصول عقاید و كلام و در بحث و مناظره و پوچ نمودن اندیشه های انحرافی، همچون نجم الائمه رضی، در تلقیح و روشن كردن علم نحو و صرف است.

برخورد با فتنه گران در زمان خویش
در عصر شهید اول، شخصی به نام محمد یالوشی عاملی، پرچم مخالفت برداشت و به دنبال فتنه و آشوب در بین امت اسلامی برآمد. وی اگرچه در آغاز از شاگردان شهید اول بود ولی كم كم به جایی رسید كه ادعای نبوت كرد و از راه نیرنگ مردم را به مذهب جدیدی دعوت كرد و شهید اول حكم اعدام او را صادر كردوبرای جلوگیری از نشر این بدعت جدید ، حکومت دمشق را وادار کرد که لشكری را آماده كند. آن گاه كه لشكر آماده شد به فرمان شهید به مقرّ محمد یا لوشی و پیروانش به نبطیه در جبل عامل حركت كرد، بین آن ها در آن نقطه جنگ و درگیری شروع شد و سرانجام محمد یالوشی كشته شد و بسیاری از پیروانش از بین رفتند

مظلومیت و شهادت وی
تقی الدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه كردند كه در آن تهمت های ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی كوهستان از طوایفی كه نسبت به وی كینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای برهان الـدین مالـكی و عبادبـن جماعـه ی شافعی، شهید اول یك سال در قلعه دمشق زندانی شد. در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی بیروت و قاضی صیدا بردند و همچنین آن صورت جلسه را نزد قاضی دمشق، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالكی فرستاد و به وی گفت : در این قضیه به موجب مذهب خودت حكم صادر كن وگرنه تو را بركنار خواهم نمود. شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسه ای تشكیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت جلسه و شهادت نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تكذیب نمود اما تكذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حكم را به قاضی مالكی ارجاع دادند. قاضی مالكی برخاسته وضو ساخت و دو ركعت نماز خواند و گفت حكم من این است كه خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آن گاه او را كشتند و به دار آویختند و جسدش را سنگسار كردند و آتش زدند پسر شهید در اجازه نامه ای كه شهید اول برای ابن خازن نوشته، به خط خود چنین نوشته است. پدرم ، امام،‌ علامه كه این خط مبارك وی است، شمس الدین ابوعبدالله محمدبن مكی روز پنج شنبه دهم جمادی الاول سال 786 ق در داخل قلعه ی دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد

نتیجه گیری
در پایان شایان ذكر است كه جهان تشیع افراد بنامی چون شهید اول را به خود دیده است كه تأثیراتی بس شگرف و ماندنی به میراث گذارده اند كه نسل جوان باید از راه و رسم و سیره ی چنین عالمان ربّانی سرمشق گرفته و در زندگی خویش چنین افرادی را الگو قرار داده و بدین نكته توجه داشته باشند كه مذهب به حقِّ تشیع الگوهائی همچون ائمه اطهار علیهم السلام داشته كه همه ی عالمان متقی و پرهیزگار خود مقلّد و الگوپذیر ائمه طاهرین (ع) بوده اند و با این كه در طول تاریخ از زمان حضور حضرات معصومین علهیم السلام تا به حال جهان تشیع در مظلومیت به سر می برده است و لیكن دانشمندان و فقیهان مؤثر در سعادت انسان به عالم بشریت تقدیم داشته است و بی آن كه كوچكترین پاداشی از ابناء بشر خواستار باشند خدمات ارزنده ای به جای گذارده اند.

منبع: پایگاه اینترنتی راسخون