نگاهی به کتاب روزنامهنگاری در جهان معاصر
درباب «ژانر تفسیر»
کتاب روزنامهنگاری در جهان معاصر شامل 13 مقاله است که هر یک در فواصل زمانی گوناگون در فصلنامههای علمی-پژوهشی چاپ شدند. حلقه مشترکی که این مقالات را به یکدیگر متصل میکند مبحث روزنامهنگاری است.
مریم سمیعی
مزیت متمایز این کتاب رویکرد بینالمللی به روزنامهنگاری در جهان معاصر است. جهانی که با وجود ویژگیهای متفاوتش نسبت به دورانهای گذشته نگاهی متفاوت را طلب میکند. بخش اول کتاب با عنوان «روزنامهنگاری و قبض و بسط گفتمانها» مبحث اصلی مورد بحث ما در این مقاله است. دکتر عباس اسدی در این بخش نگاهی متقاوت به ژانر تفسیر در حیطه روزنامهنگاری داشته و آن را به عنوان عامل اصلی قبض و بسط گفتمانها در جهان معاصر مطرح میکند.
بخش اول کتاب با عنوان «روزنامهنگاری و قبض و بسط گفتمانها» مبحث اصلی مورد بحث ما در این مقاله است. دکتر عباس اسدی در این بخش نگاهی متقاوت به ژانر تفسیر در حیطه روزنامهنگاری داشته و این ژانر را با نگاهی موشکافانه تعریف و بررسی میکند. تفسیر در پی چرایی و چگونگی وقوع یک رویداد است. در تفسیر مخاطب با ایدهی اصلی روزنامهنگار دربارهی علل اصلی وقوع یک رویداد آشنا میشود. به عبارت دیگر تفسیر پنجرهای است که در پی آن مخاطب میتواند به استدلالها و مباحث نظری مفسر در پس وقوع یک رویداد، نظر کند.
نگارنده در ادامه مقاله سعی میکند ژانر تفسیر در عرصهروزنامهنگاری را به عنوان عامل اصلی قبض و بسط گفتمانها در دنیای کنونی مطرح کند. گفتمان یکی از مفاهیم پستمدرن است که تعریف واحدی از آن ارائه نشده است. جامعهشناسان پستمدرن هم چون فوکو تن به تعریف و چهارچوب واحد نمیدادند و دنیای سیال و بدون مرز پستمدرن را از حد و مرز تعریفهای محدود کننده فراتر میدیدند. از همین روست که گفتمان که تا اندازهی زیادی مدیون اندیشههای فوکوست تعریف واحدی ندارد چرا که خود اساساً چهارچوبستیز است. اما به صورت کلی گفتمان از نگاه فوکو راههای سازمان بخشیدن به دانش به همراه فعالیتهای اجتماعی و هنجارها و فردیت و روابط قدرتی است که در این دانش نهادینه شدند.
به گفتهی نگارنده تفسیر از آنجایی که قادر است از خبر و گزارش توصیفی نسبت به رویداد فراتر رود و لایههای زیرین آن را جستجو کند بیشتر میتواند به عنوان عامل اصلی شکلگیری یک گفتمان عمل کند. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی تنها زمانی قادر است فضای عمومی سالمی را برای اعضای یک جامعه شکل دهد که جریان و مبادلهی گفتوگوها را از طریق همین تفسیرها ممکن کند.
روزنامهنگاری تفسیری از ایدئولوژیهای پیشساخته و پیشخواسته تأثیر میپذیرد. ایدئولوژیهای پیشساخته آن دسته از قوانینی است که مفسر را در جهت حفظ شرایط موجود در اجتماع سوق میدهد. به عبارت دیگر مفسر آگاهانه و یا بدون اینکه متوجه باشد در تفسیرهایش سعی در حفظ وضع موجود دارد. ایدئولوژیهای پیشخواسته آن دسته از شرایط و قوانینی را شامل میشوند که سازمانهای رسانهای به عنوان بایدها و نبایدهایشان برای روزنامهنگاران خود چهارچوب بندی کردهاند.
هرچند مقالهی مورد بحث یک نگاه نوین به حوزهی روزنامهنگاری در دنیای کنونی انداخته است اما در اینجا اشاره به چند نکته نیز خالی از لطف نیست. در مرتبهی اول مرزی که نگارندهی این مقاله بین خبر و تفسیر لحاظ کرده در واقع به اندازهی زیادی بحث برانگیز است. خبر و گزارشی از رویداد هرچند به قول دکتر معتمدنژاد «مقدس» است و باید از گزند علایق شخصی و نظرات فردی خالی باشد اما به واقع این طور نیست.
به عبارت دیگر حتی در گزارشهای خبری هم مخاطب شاهد سلیقههای فردی گزارشگر است. عینیتگرایی که یکی از ویژگیهای اصلی گزارشگری است هیچگاه به طور کامل محقق نمیشود. گاهی گزارشگر از این رو که بتواند نظرش را بدون سوگیری در مورد رویداد مورد بحث روایت کند به خبر صفتهایی را اضافه میکند و مخاطب بدون اینکه متوجه شود آن صفات را به عنوان پیشفرض بدون پرسش میپذیرد. تاچمن برای مثال نقل قول را روش مناسبی برای بیان نظرات شخصی و در عین حال لطمه نزدن به عینیت اصلی خبر مطرح میکند.
نکتهی دومی که لازم است در نظر گرفته شود بحث پیچیدگی ذاتی گفتمان است. نقطهی شکلدهنده به گفتمانها گاهی اصلاٌ کلامی نیست. به عبارت دیگر نه پرسیده میشود و نه کسی متوجه آن است اما گفتمان شکل گرفته است. البته که یکی از ابزارهای اصلی قبض و بسط گفتمان روزنامهها و نشریات هستند. گفتمانها چه بسا تحت تأثیر عبارات و اصطلاحاتی که اول بار توسط روزنامهها به کار برده شدند، بال و پر گرفتند. اما در این میان تأثیر عوامل دیگر را نباید نادیده گرفت. عواملی از قبیل تأثیر سیاستمدارها و یا حتی تودهها نیز قابل بررسی است. عباراتی هم چون «امید» و یا «گفتوگو» که توسط سیاستمداران مطرح شدند خود زایندهی گفتمانی نوین بودند.
هم چنین برای مثال شعارهایی که توسط مردم ایران در انقلاب جمهوری اسلامی مطرح میشد خود بعدها موجب شکل گرفتن گفتمانهای نوینی شد که نه تنها در کشور حکومت شاه را برکنار کرد بلکه امواج آن به دیگر کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان نیز سرایت کرد.
لازم است باری دیگر به اهمیت این اثر در گشودن پنجرهی جدیدی در عرصهی روزنامهنگاری بینالملل اشاره کرد. نگاه نوین دکتر اسدی به تأثیر پویای روزنامهنگاری حرفهای در شکل بخشیدن به نگاهی تازه به رویدادهای جهان ستودنی است. امید است که روزنامهنگاران با آزادی هرچه بیشتر از قید و شرطهای محدود کننده و با تمسک به حرفهگرایی و کسب دانش بیشتر نسبت به وقایع و پیشنهی آنها بیش از پیش به وظیفهی مهم خود در عرصهی ارائهی تحلیلی درست نسبت به وقایع و اتفاقهای جهان پیرامون خود عمل کنند.
منابع:
Kenix, L. J. (2011). Alternative and Mainstream Media. London: Bloomsbury Academic.
اسدی, ع. (1396). روزنامهنگاری در جهان معاصر. تهران: انتشارات آثار فکر.
مزیت متمایز این کتاب رویکرد بینالمللی به روزنامهنگاری در جهان معاصر است. جهانی که با وجود ویژگیهای متفاوتش نسبت به دورانهای گذشته نگاهی متفاوت را طلب میکند. بخش اول کتاب با عنوان «روزنامهنگاری و قبض و بسط گفتمانها» مبحث اصلی مورد بحث ما در این مقاله است. دکتر عباس اسدی در این بخش نگاهی متقاوت به ژانر تفسیر در حیطه روزنامهنگاری داشته و آن را به عنوان عامل اصلی قبض و بسط گفتمانها در جهان معاصر مطرح میکند.
بخش اول کتاب با عنوان «روزنامهنگاری و قبض و بسط گفتمانها» مبحث اصلی مورد بحث ما در این مقاله است. دکتر عباس اسدی در این بخش نگاهی متقاوت به ژانر تفسیر در حیطه روزنامهنگاری داشته و این ژانر را با نگاهی موشکافانه تعریف و بررسی میکند. تفسیر در پی چرایی و چگونگی وقوع یک رویداد است. در تفسیر مخاطب با ایدهی اصلی روزنامهنگار دربارهی علل اصلی وقوع یک رویداد آشنا میشود. به عبارت دیگر تفسیر پنجرهای است که در پی آن مخاطب میتواند به استدلالها و مباحث نظری مفسر در پس وقوع یک رویداد، نظر کند.
نگارنده در ادامه مقاله سعی میکند ژانر تفسیر در عرصهروزنامهنگاری را به عنوان عامل اصلی قبض و بسط گفتمانها در دنیای کنونی مطرح کند. گفتمان یکی از مفاهیم پستمدرن است که تعریف واحدی از آن ارائه نشده است. جامعهشناسان پستمدرن هم چون فوکو تن به تعریف و چهارچوب واحد نمیدادند و دنیای سیال و بدون مرز پستمدرن را از حد و مرز تعریفهای محدود کننده فراتر میدیدند. از همین روست که گفتمان که تا اندازهی زیادی مدیون اندیشههای فوکوست تعریف واحدی ندارد چرا که خود اساساً چهارچوبستیز است. اما به صورت کلی گفتمان از نگاه فوکو راههای سازمان بخشیدن به دانش به همراه فعالیتهای اجتماعی و هنجارها و فردیت و روابط قدرتی است که در این دانش نهادینه شدند.
به گفتهی نگارنده تفسیر از آنجایی که قادر است از خبر و گزارش توصیفی نسبت به رویداد فراتر رود و لایههای زیرین آن را جستجو کند بیشتر میتواند به عنوان عامل اصلی شکلگیری یک گفتمان عمل کند. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی تنها زمانی قادر است فضای عمومی سالمی را برای اعضای یک جامعه شکل دهد که جریان و مبادلهی گفتوگوها را از طریق همین تفسیرها ممکن کند.
روزنامهنگاری تفسیری از ایدئولوژیهای پیشساخته و پیشخواسته تأثیر میپذیرد. ایدئولوژیهای پیشساخته آن دسته از قوانینی است که مفسر را در جهت حفظ شرایط موجود در اجتماع سوق میدهد. به عبارت دیگر مفسر آگاهانه و یا بدون اینکه متوجه باشد در تفسیرهایش سعی در حفظ وضع موجود دارد. ایدئولوژیهای پیشخواسته آن دسته از شرایط و قوانینی را شامل میشوند که سازمانهای رسانهای به عنوان بایدها و نبایدهایشان برای روزنامهنگاران خود چهارچوب بندی کردهاند.
هرچند مقالهی مورد بحث یک نگاه نوین به حوزهی روزنامهنگاری در دنیای کنونی انداخته است اما در اینجا اشاره به چند نکته نیز خالی از لطف نیست. در مرتبهی اول مرزی که نگارندهی این مقاله بین خبر و تفسیر لحاظ کرده در واقع به اندازهی زیادی بحث برانگیز است. خبر و گزارشی از رویداد هرچند به قول دکتر معتمدنژاد «مقدس» است و باید از گزند علایق شخصی و نظرات فردی خالی باشد اما به واقع این طور نیست.
امید است که روزنامهنگاران با آزادی هرچه بیشتر از قید و بندهای محدود کننده و با تمسک به حرفهگرایی و کسب دانش بیشتر نسبت به وقایع و پیشنهی آنها بیش از پیش به وظیفهی مهم خود در عرصهی ارائهی تحلیلی درست نسبت به وقایع و اتفاقهای جهان پیرامون خود عمل کنند.
به عبارت دیگر حتی در گزارشهای خبری هم مخاطب شاهد سلیقههای فردی گزارشگر است. عینیتگرایی که یکی از ویژگیهای اصلی گزارشگری است هیچگاه به طور کامل محقق نمیشود. گاهی گزارشگر از این رو که بتواند نظرش را بدون سوگیری در مورد رویداد مورد بحث روایت کند به خبر صفتهایی را اضافه میکند و مخاطب بدون اینکه متوجه شود آن صفات را به عنوان پیشفرض بدون پرسش میپذیرد. تاچمن برای مثال نقل قول را روش مناسبی برای بیان نظرات شخصی و در عین حال لطمه نزدن به عینیت اصلی خبر مطرح میکند.
نکتهی دومی که لازم است در نظر گرفته شود بحث پیچیدگی ذاتی گفتمان است. نقطهی شکلدهنده به گفتمانها گاهی اصلاٌ کلامی نیست. به عبارت دیگر نه پرسیده میشود و نه کسی متوجه آن است اما گفتمان شکل گرفته است. البته که یکی از ابزارهای اصلی قبض و بسط گفتمان روزنامهها و نشریات هستند. گفتمانها چه بسا تحت تأثیر عبارات و اصطلاحاتی که اول بار توسط روزنامهها به کار برده شدند، بال و پر گرفتند. اما در این میان تأثیر عوامل دیگر را نباید نادیده گرفت. عواملی از قبیل تأثیر سیاستمدارها و یا حتی تودهها نیز قابل بررسی است. عباراتی هم چون «امید» و یا «گفتوگو» که توسط سیاستمداران مطرح شدند خود زایندهی گفتمانی نوین بودند.
هم چنین برای مثال شعارهایی که توسط مردم ایران در انقلاب جمهوری اسلامی مطرح میشد خود بعدها موجب شکل گرفتن گفتمانهای نوینی شد که نه تنها در کشور حکومت شاه را برکنار کرد بلکه امواج آن به دیگر کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان نیز سرایت کرد.
لازم است باری دیگر به اهمیت این اثر در گشودن پنجرهی جدیدی در عرصهی روزنامهنگاری بینالملل اشاره کرد. نگاه نوین دکتر اسدی به تأثیر پویای روزنامهنگاری حرفهای در شکل بخشیدن به نگاهی تازه به رویدادهای جهان ستودنی است. امید است که روزنامهنگاران با آزادی هرچه بیشتر از قید و شرطهای محدود کننده و با تمسک به حرفهگرایی و کسب دانش بیشتر نسبت به وقایع و پیشنهی آنها بیش از پیش به وظیفهی مهم خود در عرصهی ارائهی تحلیلی درست نسبت به وقایع و اتفاقهای جهان پیرامون خود عمل کنند.
منابع:
Kenix, L. J. (2011). Alternative and Mainstream Media. London: Bloomsbury Academic.
اسدی, ع. (1396). روزنامهنگاری در جهان معاصر. تهران: انتشارات آثار فکر.