تبیان، دستیار زندگی

بخش اول: تاثیر لیبرالیسم بر مساله پوشش بانوان

زمینه های اعتقادی برهنگی در دنیای معاصر

برخی از نظریه‌پردازان غربی، با مشاهده‌ی چنین دستاوردهایی، شعار «آزادی زن» را به چالش کشیدند و جنبش زنان را بدترین دشمن زنان نامیدند. سوزان فالودی در این باره می‌گوید: «زنان توسط آزادی خویش به بردگی گرفته شده‌اند. آن‌ها حلقه طلایی استقلال را به چنگ آورده‌اند، اما به قیمت از دست دادن حلقه‌هایی که با اهمیت هستند. همان گونه که بارها گفته و ثابت شده است، جنبش زنان بدترین دشمن خود زنان است.»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حجاب، پوشش، چادر

در قسمت پیشین گفته شد که اگرچه تحولات نوپدید پیرامون مساله حجاب در نگاه اول یک مساله اجتماعی و فرهنگی است اما دقت نظر در این مساله نشان می دهد که تغییر یافتن دیدگاه ها، تمایلات و اعتقادات مردم در جوامع گوناگون بشری نقشی چشم گیر در نحوه پوشش آنها داشته است. بنابراین این تحولات را از یک منظر می توان تحولاتی فرهنگی و اجتماعی و از منظری عمیق تر و دقیق تر تحولاتی فکری و اعتقادی دانست.
از این رو باید گفت که میان لباس و ظاهر هر انسانی با اعتقادات و تمایلات او ارتباطی عمیق و ناگسستنی وجود دارد و باور، اعتقاد و ایمان هر انسانی، او را به اعمال و رفتار خاصی وا میدارد که چگونگی و میزان پوشش نیز یکی از آنها است.

«تحولات اعتقادی» دنیای غرب ریشه اصلی برهنگی دنیای معاصر

جستار در حقیقت دنیای معاصر تداعی کننده این سوال است که چرا جامعه بشری با پیشینه قابل قبولی که در مورد پوشش بانوان داشته است، به یک باره به سوی فرهنگ برهنگی تنزل یافته و از فرهنگ پوشش مناسب که در گستره شرق و غرب عالم و در میان اقوام و مذاهب مختلف امری پسندیده به حساب می آمده، دست برداشته است؟
نگاهی گذرا به تحولات قرون اخیر گویای آن است که هیچ تغییر و تحولی در ظاهر مردم بدون پیش زمینه های فکری و اعتقادی نبوده و قبل از هر دگرگونی ظاهری در فرهنگ لباس و پوشش مردم، جنبش ها و یا تحولات فکری و اعتقادی رخ داده است.
به همین جهت باید گفت که اساسا تحولات اجتماعی در مساله حجاب در دنیای معاصر، ریشه در تحولات فکری و اعتقادی دنیای غرب داشته است. تفکراتی که پس از رنسانس نحوه نگرش عموم مردم به «خداوند» و «انسان» و دیگر مخلوقات را تغییر داده و باز تعریفی تازه از یکایک این موضوعات داشته است. بنابراین ریشه یابی این تفکرات اساسی در روشن شدن موضوع بحث موثر خواهد بود.

شعار «آزادی زن» عمدتاً از اواخر سال 1700 میلادی توسط سردمداران جنبش احقاق حقوق زن در غرب مطرح شد و به طور گسترده، اما نه با سرعتی چشمگیر، به تمامی جهان تسری یافت. برهنگی و به مسلخ بردن پوشش آبرومندانه و شرافت مندانه زنان تنها یکی از هزاران پیامد منفی و نامیمونی بود که به بهانه رهائی زنان از ظلم و استبداد و با شعار آزادی بانوان به بار نشست.

باید دانست که در این میان ریشه دواندن سه اعتقاد اساسی یعنی «لیبرالیسم» (آزادی بی قید و بند)، «اومانیسم» (انسان محوری) و «سکولاریزم» (دین زدائی) تاثیر شگرفی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی گذاشته است که مساله پوشش بانوان و نوع تعاملات اجتماعی آنان یکی از مهمترین آنها به حساب می آید. 
 

1ـ تاثیر لیبرالیسم بر موضوع حجاب بانوان در دنیای معاصر

مساله حجاب و پوشش بانوان از زمانی به یک بحث چالشی در دنیای کنونی تبدیل شد که دنیای غرب به سوی آزادی همه جانبه انسان، گرایش پیدا کرد و در همین راستا آزادی زن را در برهنگی و رها شدن از تمامی قید و بندهای فردی و اجتماعی بانوان معرفی نمود. باید توجه داشت که آزادی انسان همانند دیگر موهبت ها و نعمت های الهی یک شمشیر دو لبه است که از یک سو می تواند سعادت و خوشبختی بشر را به ارمغان آورد و از سوی دیگر می تواند انسان را به ورطه نابودی مادی و معنوی بکشاند و خوشبختی فرد و جامعه را به صورت توأمان به مخاطره بیاندازد.


به تعبیر قرآن، خداوند انسان را آزاد آفریده است: «إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا.» «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!» (سوره انسان، آیه 3). بنابراین اگر آزادی انسان، در مسیر رشد و تکامل او قرار گیرد، او را به قله های خوشبختی منتهی خواهد کرد و اگر در مسیر تباهی و پستی قرار گیرد، او را به دره های حیوانیت و رذالت خواهد کشاند.
به بیان دیگر آزادی یکی از نعمت های فراوانی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است. اما در کنار آن، انسان دارائی های دیگری نظیر عقل، همزیستی اجتماعی و کمالات معنوی دارد که باید همه این مسائل را در کنار یکدیگر ببیند و مفهوم آزادی را در سایه آنها معنا بخشد. بنابراین آزادی مطلق و نامعقولی که عقل انسانی و روابط اجتماعی و همچنین کمالات معنوی او را در نظر نگرفته باشد، در حقیقت بند و زندانی برای پیشرفت او خواهد بود.
آزادی در مساله پوشش بانوان نیز نمونه بارزی از این مساله است که پس از رنسانس با چالشی جدی مواجه شده است. گویا دنیای غرب واژه آزادی را با هرزگی، افسار گسیختگی و هرج و مرج برابر دانسته و هنگام بحث از آزادی، خود را پیش از هر چیز، متوجه آزادی جنسی و بی‏بندوباری دانسته است.
ریشه این نگاه پرخطا به آزادی را باید در گذشته اروپا بررسی کرد. چراکه پس از خفقان قرون وسطی در دنیای غرب و حاکمیت مطلق و اقتدارگرایانه کلیسا و اشراف، یک نهضت اجتماعی وسیع به وجود آمد که طرفدار آزادی‌های فردی و رهایی از بند هر گونه تشکیلات اجتماعی و سیاسی بود. در حقیقت مکتب لیبرالیسم که قرائت خاصی از آزادی است به دلیل آنکه در اثر خفقان کلیسا و سیاست های اقتدارگرایانه اشراف به وجود آمده بود، آزادی خود را در سکولاریسم (جدائی دین از سیاست) و اومانیسم (انسان گرائی محض) جستجو کرد و با شتابی فزاینده به سوی دستیابی به آنها حرکت کرد.

ریشه دواندن سه اعتقاد اساسی یعنی «لیبرالیسم» (آزادی بی قید و بند)، «اومانیسم» (انسان محوری) و «سکولاریزم» (دین زدائی) تاثیر شگرفی در عرصه های مختلف فرهنگی و اجتماعی گذاشته است که مساله پوشش بانوان و نوع تعاملات اجتماعی آنان یکی از مهمترین آنها به حساب می آید.

در این میان شعار «آزادی زن» عمدتاً از اواخر سال 1700 میلادی توسط سردمداران جنبش احقاق حقوق زن در غرب مطرح شد و به طور گسترده، اما نه با سرعتی چشمگیر، به تمامی جهان تسری یافت. برهنگی و به مسلخ بردن پوشش آبرومندانه و شرافت مندانه زنان تنها یکی از هزاران پیامد منفی و نامیمونی بود که به بهانه رهائی زنان از ظلم و استبداد و با شعار آزادی بانوان به بار نشست.
رها سازی بانوان از حلقه پرافتخار خانواده، عدم تقید زنان به نظام خانواده، آسان سازی طلاق و جدائی برای بانوان، حق سقط جنین یا قتل کودکان بی گناه متولد نشده در دنیای مدرن، همجنس گرائی، شرکای جنسی متعدد و به طور کلی روابط جنسی آزاد و بدون قید و بند، تنها بخشی از این اقدامات است که به صورت کاملاً قانونی و نظام‌مند در دنیای غرب به وجود آمد که از جمله دستاوردهای مطالبه بدون حد و مرز آزادی زنان در غرب به شمار می‌رود؛ دستاوردهایی که افزایش انواع بیماری‌های روحی و روانی و به ویژه تنهایی و افسردگی را برای بسیاری از جوامعِ به اصطلاح توسعه‌یافته همراه با پیشرفت‌های روزافزون تکنولوژی و رفاه مادی به ارمغان آورد.
برخی از نظریه‌پردازان غربی، با مشاهده‌ی چنین دستاوردهایی، شعار «آزادی زن» را به چالش کشیدند و جنبش زنان را بدترین دشمن زنان نامیدند. سوزان فالودی در این باره می‌گوید: «زنان توسط آزادی خویش به بردگی گرفته شده‌اند. آن‌ها حلقه طلایی استقلال را به چنگ آورده‌اند، اما به قیمت از دست دادن حلقه‌هایی که با اهمیت هستند. همان گونه که بارها گفته و ثابت شده است، جنبش زنان بدترین دشمن خود زنان است.» ‏(راحله کاردوانی، «ره‌آورد آزادی زنان در غرب چیست؟، پایگاه تحلیلی تبیینی برهان، ۸ آذر ۱۳۹۱).

حقیقت حجاب، آزادی زنان برای حضور در جامعه

مساله حجاب از منظر غرب گرایان، محدودیت و بندی برای آزادی زنان به حساب می آید. اما نگاه عمیق به این قانون الهی نشان می دهد که آراستگی در نوع پوشش بانوان، نه تنها محدودیتی برای آنها نیست بلکه دقیقا فراهم آوردن آزادی معقول و بایسته برای حضور این قشر ارزشمند انسانی در جامعه است. به بیان دیگر پوشش مناسب بانوان، آزادی بیشتری برای حضور بی دغدغه و کم دردسر آنان را در اجتماع فراهم خواهد آورد و از نگاه جنسی و شهوت آلود به آنها خواهد کاست.
دقت بیشتر در مساله پوشش و برهنگی نشان می دهد که دقیقا به عکس آنچه تصور می شود، این فرهنگ برهنگی است که آزادی زن را تحت الشعاع قرار داده و ارزش او را از یک انسان والا مقام به یک حیوان و برده جنسی تنزل می دهد. برده ای که دیگر آزاد نیست و هیچ اختیاری از خود ندارد و تنها برای مطامع حیوانی دیگران ساخته شده است. روشن است که زن در چنین دیدگاهی حتی اگر به ظاهر حضور پررنگ و لعابی در جامعه داشته باشد هم یک برده به حساب می آید و حضور اجتماعی او نیز بیشتر با اهدافی شهوت پرستانه، آلوده و حتی مادی و تجارت مآبانه همسو خواهد بود. بنابراین حقیقت آن است که برهنگی و رعایت نکردن پوشش مناسب برای بانوان نه تنها آزادی نیست بلکه رویکردی جنسیتی و جنسی و تنزل یافته از هویت زن در نگاه بشر امروز می باشد.
آمارهای رسمی نشان می دهد که حضور بانوان در عرصه های اجتماعی کشورهای غربی بدون در نظر داشتن فرهنگ مناسبی برای پوشش خود، همیشه با چالش های فراوانی رو به رو بوده و قتل و تجاوز و تعدی را به همراه داشته است. چراکه این آزادی نامعقول در عرصه پوشش بانوان بر شهوت و تجاوز گری بی بند و باران افزوده و مسیر تعدی را برای آنان هموارتر کرده است. اما در نقطه مقابل این دیدگاه، آیین ما برای حضور بالنده بانوان در عرصه اجتماع، مشارکت فعال آنان را در سایه پوششی مناسب، پیشنهاد کرده تا شهوت پرستان را از نگاه متجاوزانه دور کند و حریمی امن برای بانوان فراهم آورد.
به بیان دیگر اگرچه تفکر غرب گرا، حجاب را محدودیت زنان انگاشته است اما دقت نظر در پوشش متکاملی که ادیان ابراهیمی خصوصا اسلام عزیز به بانوان پیشنهاد کرده گویای این نکته است که این نوع پوشش تضمین کننده آزادی بیشتر بانوان در عرصه مسائل اجتماعی است.
با اینکه بسیاری از تجاوزات جنسی در غرب از دید پلیس مخفی مانده و یا در اثر شرم و حیا در هیچ کجا ثبت نمی گردد، اما بر اساس گزارش آمار سازمان بین المللی در سالهای گذشته، ‌مشخص شد از میان هر 100 زن جوان حدود 60 درصد تجریه حداقل یکبار تجاوز را دارند که این آمار زنگ خطری برای جوامع غربی و به اصطلاح آزادیخواه است. (مقاله «چند درصد از زنان غربی تجربه تجاوز جنسی را دارند؟»، باشگاه خبرنگاران جوان، 10/2/1393)
این قبیل آمارها به روشنی نشان می دهد که آزادی بانوان به هیچ وجه در سایه پوشش نامناسب و روابط ناهنجار و هرزگی در رفتار آنها، به دست نخواهد آمد بلکه برهنگی بانوان نتیجه ای جز اسارت در بند شهوت و تجاوز دنیاپرستان نخواهد داشت.
ادامه دارد ...


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.