تبیان، دستیار زندگی
من سگ غمگینی هستم. ده سال همراه اربابم بیرون دیوارهایآتن نشستم و پیر شدم. خیلی خسته کننده بود. با اینکهاسپارکوس عضو پلیس مخفی اسپارت بود، اما باز از کسالت ماکم نمی شد. دو سال پیش دوست تازه ای پیدا کردم. با این توله سگ وقتی جاسوسی یک برده را ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سگ

سگ

من سگ غمگینی هستم. ده سال همراه اربابم بیرون دیوارهای آتن نشستم و پیر شدم. خیلی خسته کننده بود. با اینکه اسپارکوس عضو پلیس مخفی اسپارت بود، اما باز از کسالت ما کم نمی شد.

دو سال پیش دوست تازه ای پیدا کردم. با این توله سگ وقتی جاسوسی یک برده را می‌کردیم آشنا شدم... او به یک آتنی به نام آلکیبیادس تعلق داشت. اسمش هرمس بود و دائماً ورجه ورجه می‌کرد.

حالا به اسپارت برگشته ایم و من دلم برای هرمس که با صاحبش در آتن است، تنگ شده است.

سگ

بازگشت