بلوغ از منظر فقه
بلوغ، در فقه اسلامی به معنای رسیدن انسان به سنی است که مشمول تکلیف دینی میشود و باید به دستورهای دینی عمل کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/10/06 ساعت 13:01
بلوغ، در فقه اسلامی به معنای رسیدن انسان به سنی است که مشمول تکلیف دینی میشود و باید به دستورهای دینی عمل کند. نشانههای بلوغ عبارتند از احتلام، روییدن موی خشن اطراف شرمگاه و سن؛ هر یک از این علائم ظاهر شود، شخص بالغ و مکلّف محسوب میگردد.
در روایات توصیه شده فرزندان را قبل از رسیدن به سن بلوغ بر انجام واجبات تشویق کنید. در برخی موارد مانند امور مالی حقوقی بر گردن نابالغان وجود دارد که یا ولی آنها قبل از بلوغ باید انجام دهد یا وجوب آن پس از بلوغ بر عهده خود فرد خواهد آمد.
در دوران بلوغ تحولات عمیقی در ظاهر و روح نوجوان اتفاق میافتد که غریزه جنسی و ناسازگاری با خانواده و بازآفرینی باورها بخشی از این بحرانها هستند.
معنای بلوغ در لغت، اصطلاح و فقه
بلوغ در لغت به معانی وصول به چیزی، رسیدن به مراد، رسیدن یا نزدیک شدن به پایان مقصد (مکان، زمان یا امری دیگر)، کامل شدن و پختن میوه و رسیدن کودک به سنّ رشد به کار رفته است و در اصطلاح رایج، آغاز مرحلهای طبیعی در زندگی کودک است که در آن، با پیدایی و شکوفایی غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرگونیهای جسمی و روانی و رشد عقلی و ادراکی، به مرتبۀ مردان و زنان نایل میشود. بلوغ در فقه یعنی رسیدن به سن یا مرحلهای که احکام دینی، واجبات و حرامها شامل حال انسان میشود.
اهمیت بلوغ در فقه و حقوق اسلامی به آن است که نقطۀ آغاز شمول تکالیف و بسیاری از حقوق و احکام شرعی نسبت به هر فرد مسلمان شمرده میشود، و ازینرو سن بلوغ را سن تکلیف نیز مینامند.
اقسام بلوغ در قرآن
در قرآن دربارۀ بلوغ سه تعبیر به کار رفته است : بلوغ نکاح، بلوغ حُلُم و بلوغ اَشُدّ.
بیشتر مفسران مراد از بلوغ نکاح را رسیدن کودک به سنی میدانند که در آن توانایی ازدواج پیدا میکنند، اما برخی مراد از آن را احتلام دانستهاند. همچنین مفهوم «بلوغ حُلُم»، به اتفاق مفسران، رسیدن به اوان بلوغ جنسی است. بیشتر مفسران مراد از بلوغ اَشُدّ را رسیدن به سنی دانستهاند که در آن قوای جسمی و عقلی به رشد و شکوفایی میرسد.؛ در برخی احادیث، هرسه تعبیر به احتلام معنا شده است.
نشانههای بلوغ
در فقه پنج علامت اصلی برای بلوغ ذکر شده که از این میان فقها سه علامت را میان دختر و پسر مشترک دانستهاند: احتلام، اِنبات و سن؛ هرکدام از این علائم زودتر اتفاق بیفتد کافی بوده و شخص بالغ حساب میشود است.
احتلام (خروج مَنی): با توجه به تعابیر آیات و احادیث، تمامی فقها احتلام (یا اِنزال) را، چه در خواب چه در بیداری، نشانۀ (اَماره) بلوغ شمردهاند. پس از احتلام، غُسل جِنابَت واجب میشود.
روییدن موی خشن اطراف شرمگاه: نشانه دیگر بلوغ، اِنبات یعنی بر آمدن موی خشن اطراف شرمگاه (موی زهار) است که فقهای شیعه و اهل سنت، جز حنفیان، به استناد احادیث متعدد بدان قایلاند.
رسیدن به سن بلوغ: نشانه دیگر بلوغ در فقه، رسیدن کودک به سن معینی است که به استناد احادیث معلوم شده است. به موجب این احادیث، هر گاه تا رسیدن کودک به سن مزبور هیچیک از دیگر امارات شرعی بلوغ تحقّق نیافته باشد، سن یاد شده زمان بلوغ کودک محسوب خواهد شد و واجب است همه تکالیف را انجام دهد هرچند هنوز به بلوغ طبیعی و خروج مَنی نرسیده باشد.
نشانههای اختصاصی بلوغ دختران
از نشانههای اختصاصی بلوغ دختران، که در فقه اسلامی پذیرفته شده، نخستین عادت ماهانه (حیض) و بارداری (حمل) است. به نظر مشهور فقهای شیعه و نیز برخی مذاهب اهل سنت از جمله حنبلی، قاعدگی و بارداری در واقع نشان میدهند که بلوغ پیشتر تحقّق یافته است. ظاهراً به همین سبب، برخی فقها حمل را در شمار امارات بلوغ نیاوردهاند.
سن تکلیف یا بلوغ
سن تکلیف پسران
براساس نظر مشهور فقهای شیعه، سن بلوغ پسر پانزده سال تمام قمری است (تقریباً پایان ۱۴ سال و شش ماه و دوازده روز شمسی)، اما برخی سن بلوغ را آغاز پانزده سالگی و برخی دیگر آغاز چهارده سالگی دانستهاند . ریشۀ این اختلاف نظر، وجود احادیث مختلف است، و فقها به روشهایی بین مضامین این روایات جمع کردهاند . به علاوه، در معدودی از روایات و آرای فقهی، ده سالگی و هشت سالگی ذکر شده است که فقها آن را بر صلاحیت کودک نسبت به برخی اعمال حقوقی، مانند وصیت، حمل کردهاند، نه بر بلوغ .
سن تکلیف دختران
بنابر فتوای مشهور فقهای شیعه، سن بلوغ دختر پایان نه سالگی است (تقریباً پایان هشت سال و هشت ماه و بیست روز شمسی).
فتوای به ده سالگی و سیزده سالگی نیز در میان معدودی از فقها مطرح بوده است . با توجه به احتمال پایین تحقّق بلوغ طبیعی و عقلی دختر در نه سالگی و ضعف او بر انجام عبادات و معاملات ، برخی فقها و معدودی از نویسندگان معاصر نسبت به بلوغ دختر در نه سالگی مناقشه کردهاند. فیض کاشانی و برخی دیگر ، به منظور رفع تعارض روایات، گفتهاند که سن بلوغ دختر در ابواب مختلف فقهی متفاوت است، مثلاً سن وجوب روزه برای او سیزده سال است.
با وجود اختلاف نظر نسبت به سن بلوغ، همه فقها در اینکه سن بلوغ در ابواب مختلفِ عبادات و معاملات یگانه است اتفاق نظر دارند. از آن گذشته، ناتوانی احتمالی دختر در نه سالگی نسبت به انجام دادن برخی عبادات یا معاملات، با وجود قواعد فقهی مانند لاحرج و لاضرر و همچنین نیاز به احراز رشد برای انجام معاملات، قابل حل است .
با توجه به احادیث متواتر و شهرت فتوایی و ضعیف بودن روایات معارض، نمیتوان فتوای بلوغ دختر در نه سالگی را نادیده گرفت.
نظر اهل سنت
در مذهب شافعی و حنبلی سن بلوغ در دختر و پسر اتمام پانزده سال و در مذهب مالکی اتمام هفده یا هجده سالگی است، هر چند از مالک و فقهایی دیگر نقل شده که اصولاً سن را نشانۀ بلوغ نمیدانستهاند. ابو حنیفه سن بلوغ را در دختران هفده و در پسران هفده یا هجده میداند، ولی سایر حنفیان سن بلوغ را در دختر و پسر اتمام پانزده سال میدانند. برخی منابع اهل سنت برای دوره بلوغ فاصلۀ سنی خاصّی مطرح کردهاند، بدین ترتیب که سنین یاد شده را انتهای دوره بلوغ، و دوازده سالگی را در پسران و نه سالگی را در دختران ابتدای آن دانسته و کودک را در این فاصله سنّی «مُراهِق” نامیدهاند. مالکیان علاوه بر امارات یاد شده، نشانههای دیگری چون بم شدن صدا را نیز برای بلوغ ذکر کردهاند.
بلوغ زودرس و دیررس
بلوغ زودرس، پدیدهای فیزیولوژیک است که در هر جنس پسر و دختر دیده میشود. در این حالت فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر میسازد. بلوغ دیررس نیز در هر دو جنس پسر و دختر دیده میشود و شیوع آن در پسرها بیش از دختران است. به طور کلی میتوان اظهار داشت هرگاه تا سن ۱۷سالگی آثار و نشانههای بلوغ در فرد ظاهر نشود، وی دچار بلوغ دیررس شده است.
علل مختلفی در تسریع یا تأخیر بلوغ مطرح شده است. نژاد، تغذیه و عوامل فیزیکی و روانی موجود در محیط زندگی، در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمونهای مربوطه اثر میگذارد; مثلاً ویتامین E را از جمله عوامل تغذیهای مؤثر به شمار میروند. وجود فیلمها و عکسهای نامناسب و حضور تحریک کننده افراد در جامعه نیز باعث بلوغ زودرس میشود.
درباره اثر آب و هوا در بلوغ، برخی نظر مخالف دارند و معتقدند بلوغ بیش از آن که به آب و هوا بستگی داشته باشد، به طرز تغذیه و بهداشت و شرایط اجتماعی وابسته است. معمولاً آب و هوای معتدل بیش از هوای گرمسیر و سردسیر بلوغ را تسریع میکند.
در بلوغ زودرس، بالغ باید به وظیفه شرعی خود عمل کند; مثلاً پسری که قبل از پانزده سالگی بالغ شده است، باید نماز و روزه و تکالیف دینی را انجام دهد و منتظر فرارسیدن سن مقرّر نباشد.
تکالیف نابالغان
بر اساس نظر مشهور فقهای امامی و نیز برخی مذاهب عامه، در بیشتر عبادات، بلوغ شرط صحّت نیست. بنابراین، به استناد احادیث متعدّد دربارۀ ترغیب کودکان به عباداتی مانند نماز، روزه و حج، عبادات کودکِ ممیز، شرعی و موجب استحقاق ثواب برای او یا ولی او خواهد بود و برخی دیگر عبادات کودک را تمرینی میدانند نه شرعی.
برای اجازه یافتن فرد تازه بالغ به انجام معاملات، به استناد آیۀ ۶ سوره نساء و احادیث، باید علاوه بر بلوغ، توانایی کامل وی نسبت به انجام معاملات (رُشد) معلوم شود.
آثار فقهی- حقوقی بلوغ
علاوه بر عبادات و معاملات، شمول بسیاری از حقوق و احکام حقوقی، اجتماعی، سیاسی و جزایی نیز مشروط به بلوغ است، از جمله برای قاضی، مدّعی، شهود دعوا (جز در برخی موارد)، اقرار کننده دربارۀ جرایم مشمول حد، امام جماعت و در منصب حکومت بودن بلوغ ضروری شمرده شده است. برای حضانت و سرپرستی کودکان و محجورین نیز شرط بلوغ لازم است. به علاوه، بلوغ شرط اجرای انواع حدود و قصاص است، ولی عدم بلوغ مانع اجرای تعزیر نیست.
بنابر نظر مشهور فقهای شیعه و اهل سنت، بسیاری از احکام وضعی به اشخاص بالغ اختصاص ندارد و بنابراین برای شمول احکامی مانند مقرّرات باب ارث، دیات، ضَمان اتلاف یا غصب، خیانت، شُفعه و ولایت بر قصاص، حصول بلوغ ضروری نیست. این بدان معناست که کودک از ابتدای تولد اهلیت بهرهگیری از حقوق یا اشتغال ذمّه به این تعهدات را دارد، هر چند که انجام این امور تا زمان بلوغ بر عهده ولی اوست. بر این اساس، هرگاه به علتی حقوق کودک به او نرسد، یا مسئولیتهای وی انجام نیابد، وی میتواند پس از بلوغ حق خود را کسب یا دین خویش را ادا کند.
منبع: پایگاه اینترنتی ویکی شیعه
در روایات توصیه شده فرزندان را قبل از رسیدن به سن بلوغ بر انجام واجبات تشویق کنید. در برخی موارد مانند امور مالی حقوقی بر گردن نابالغان وجود دارد که یا ولی آنها قبل از بلوغ باید انجام دهد یا وجوب آن پس از بلوغ بر عهده خود فرد خواهد آمد.
در دوران بلوغ تحولات عمیقی در ظاهر و روح نوجوان اتفاق میافتد که غریزه جنسی و ناسازگاری با خانواده و بازآفرینی باورها بخشی از این بحرانها هستند.
معنای بلوغ در لغت، اصطلاح و فقه
بلوغ در لغت به معانی وصول به چیزی، رسیدن به مراد، رسیدن یا نزدیک شدن به پایان مقصد (مکان، زمان یا امری دیگر)، کامل شدن و پختن میوه و رسیدن کودک به سنّ رشد به کار رفته است و در اصطلاح رایج، آغاز مرحلهای طبیعی در زندگی کودک است که در آن، با پیدایی و شکوفایی غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرگونیهای جسمی و روانی و رشد عقلی و ادراکی، به مرتبۀ مردان و زنان نایل میشود. بلوغ در فقه یعنی رسیدن به سن یا مرحلهای که احکام دینی، واجبات و حرامها شامل حال انسان میشود.
اهمیت بلوغ در فقه و حقوق اسلامی به آن است که نقطۀ آغاز شمول تکالیف و بسیاری از حقوق و احکام شرعی نسبت به هر فرد مسلمان شمرده میشود، و ازینرو سن بلوغ را سن تکلیف نیز مینامند.
اقسام بلوغ در قرآن
در قرآن دربارۀ بلوغ سه تعبیر به کار رفته است : بلوغ نکاح، بلوغ حُلُم و بلوغ اَشُدّ.
بیشتر مفسران مراد از بلوغ نکاح را رسیدن کودک به سنی میدانند که در آن توانایی ازدواج پیدا میکنند، اما برخی مراد از آن را احتلام دانستهاند. همچنین مفهوم «بلوغ حُلُم»، به اتفاق مفسران، رسیدن به اوان بلوغ جنسی است. بیشتر مفسران مراد از بلوغ اَشُدّ را رسیدن به سنی دانستهاند که در آن قوای جسمی و عقلی به رشد و شکوفایی میرسد.؛ در برخی احادیث، هرسه تعبیر به احتلام معنا شده است.
نشانههای بلوغ
در فقه پنج علامت اصلی برای بلوغ ذکر شده که از این میان فقها سه علامت را میان دختر و پسر مشترک دانستهاند: احتلام، اِنبات و سن؛ هرکدام از این علائم زودتر اتفاق بیفتد کافی بوده و شخص بالغ حساب میشود است.
احتلام (خروج مَنی): با توجه به تعابیر آیات و احادیث، تمامی فقها احتلام (یا اِنزال) را، چه در خواب چه در بیداری، نشانۀ (اَماره) بلوغ شمردهاند. پس از احتلام، غُسل جِنابَت واجب میشود.
روییدن موی خشن اطراف شرمگاه: نشانه دیگر بلوغ، اِنبات یعنی بر آمدن موی خشن اطراف شرمگاه (موی زهار) است که فقهای شیعه و اهل سنت، جز حنفیان، به استناد احادیث متعدد بدان قایلاند.
رسیدن به سن بلوغ: نشانه دیگر بلوغ در فقه، رسیدن کودک به سن معینی است که به استناد احادیث معلوم شده است. به موجب این احادیث، هر گاه تا رسیدن کودک به سن مزبور هیچیک از دیگر امارات شرعی بلوغ تحقّق نیافته باشد، سن یاد شده زمان بلوغ کودک محسوب خواهد شد و واجب است همه تکالیف را انجام دهد هرچند هنوز به بلوغ طبیعی و خروج مَنی نرسیده باشد.
نشانههای اختصاصی بلوغ دختران
از نشانههای اختصاصی بلوغ دختران، که در فقه اسلامی پذیرفته شده، نخستین عادت ماهانه (حیض) و بارداری (حمل) است. به نظر مشهور فقهای شیعه و نیز برخی مذاهب اهل سنت از جمله حنبلی، قاعدگی و بارداری در واقع نشان میدهند که بلوغ پیشتر تحقّق یافته است. ظاهراً به همین سبب، برخی فقها حمل را در شمار امارات بلوغ نیاوردهاند.
سن تکلیف یا بلوغ
سن تکلیف پسران
براساس نظر مشهور فقهای شیعه، سن بلوغ پسر پانزده سال تمام قمری است (تقریباً پایان ۱۴ سال و شش ماه و دوازده روز شمسی)، اما برخی سن بلوغ را آغاز پانزده سالگی و برخی دیگر آغاز چهارده سالگی دانستهاند . ریشۀ این اختلاف نظر، وجود احادیث مختلف است، و فقها به روشهایی بین مضامین این روایات جمع کردهاند . به علاوه، در معدودی از روایات و آرای فقهی، ده سالگی و هشت سالگی ذکر شده است که فقها آن را بر صلاحیت کودک نسبت به برخی اعمال حقوقی، مانند وصیت، حمل کردهاند، نه بر بلوغ .
سن تکلیف دختران
بنابر فتوای مشهور فقهای شیعه، سن بلوغ دختر پایان نه سالگی است (تقریباً پایان هشت سال و هشت ماه و بیست روز شمسی).
فتوای به ده سالگی و سیزده سالگی نیز در میان معدودی از فقها مطرح بوده است . با توجه به احتمال پایین تحقّق بلوغ طبیعی و عقلی دختر در نه سالگی و ضعف او بر انجام عبادات و معاملات ، برخی فقها و معدودی از نویسندگان معاصر نسبت به بلوغ دختر در نه سالگی مناقشه کردهاند. فیض کاشانی و برخی دیگر ، به منظور رفع تعارض روایات، گفتهاند که سن بلوغ دختر در ابواب مختلف فقهی متفاوت است، مثلاً سن وجوب روزه برای او سیزده سال است.
با وجود اختلاف نظر نسبت به سن بلوغ، همه فقها در اینکه سن بلوغ در ابواب مختلفِ عبادات و معاملات یگانه است اتفاق نظر دارند. از آن گذشته، ناتوانی احتمالی دختر در نه سالگی نسبت به انجام دادن برخی عبادات یا معاملات، با وجود قواعد فقهی مانند لاحرج و لاضرر و همچنین نیاز به احراز رشد برای انجام معاملات، قابل حل است .
با توجه به احادیث متواتر و شهرت فتوایی و ضعیف بودن روایات معارض، نمیتوان فتوای بلوغ دختر در نه سالگی را نادیده گرفت.
نظر اهل سنت
در مذهب شافعی و حنبلی سن بلوغ در دختر و پسر اتمام پانزده سال و در مذهب مالکی اتمام هفده یا هجده سالگی است، هر چند از مالک و فقهایی دیگر نقل شده که اصولاً سن را نشانۀ بلوغ نمیدانستهاند. ابو حنیفه سن بلوغ را در دختران هفده و در پسران هفده یا هجده میداند، ولی سایر حنفیان سن بلوغ را در دختر و پسر اتمام پانزده سال میدانند. برخی منابع اهل سنت برای دوره بلوغ فاصلۀ سنی خاصّی مطرح کردهاند، بدین ترتیب که سنین یاد شده را انتهای دوره بلوغ، و دوازده سالگی را در پسران و نه سالگی را در دختران ابتدای آن دانسته و کودک را در این فاصله سنّی «مُراهِق” نامیدهاند. مالکیان علاوه بر امارات یاد شده، نشانههای دیگری چون بم شدن صدا را نیز برای بلوغ ذکر کردهاند.
بلوغ زودرس و دیررس
بلوغ زودرس، پدیدهای فیزیولوژیک است که در هر جنس پسر و دختر دیده میشود. در این حالت فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر میسازد. بلوغ دیررس نیز در هر دو جنس پسر و دختر دیده میشود و شیوع آن در پسرها بیش از دختران است. به طور کلی میتوان اظهار داشت هرگاه تا سن ۱۷سالگی آثار و نشانههای بلوغ در فرد ظاهر نشود، وی دچار بلوغ دیررس شده است.
علل مختلفی در تسریع یا تأخیر بلوغ مطرح شده است. نژاد، تغذیه و عوامل فیزیکی و روانی موجود در محیط زندگی، در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمونهای مربوطه اثر میگذارد; مثلاً ویتامین E را از جمله عوامل تغذیهای مؤثر به شمار میروند. وجود فیلمها و عکسهای نامناسب و حضور تحریک کننده افراد در جامعه نیز باعث بلوغ زودرس میشود.
درباره اثر آب و هوا در بلوغ، برخی نظر مخالف دارند و معتقدند بلوغ بیش از آن که به آب و هوا بستگی داشته باشد، به طرز تغذیه و بهداشت و شرایط اجتماعی وابسته است. معمولاً آب و هوای معتدل بیش از هوای گرمسیر و سردسیر بلوغ را تسریع میکند.
در بلوغ زودرس، بالغ باید به وظیفه شرعی خود عمل کند; مثلاً پسری که قبل از پانزده سالگی بالغ شده است، باید نماز و روزه و تکالیف دینی را انجام دهد و منتظر فرارسیدن سن مقرّر نباشد.
تکالیف نابالغان
بر اساس نظر مشهور فقهای امامی و نیز برخی مذاهب عامه، در بیشتر عبادات، بلوغ شرط صحّت نیست. بنابراین، به استناد احادیث متعدّد دربارۀ ترغیب کودکان به عباداتی مانند نماز، روزه و حج، عبادات کودکِ ممیز، شرعی و موجب استحقاق ثواب برای او یا ولی او خواهد بود و برخی دیگر عبادات کودک را تمرینی میدانند نه شرعی.
برای اجازه یافتن فرد تازه بالغ به انجام معاملات، به استناد آیۀ ۶ سوره نساء و احادیث، باید علاوه بر بلوغ، توانایی کامل وی نسبت به انجام معاملات (رُشد) معلوم شود.
آثار فقهی- حقوقی بلوغ
علاوه بر عبادات و معاملات، شمول بسیاری از حقوق و احکام حقوقی، اجتماعی، سیاسی و جزایی نیز مشروط به بلوغ است، از جمله برای قاضی، مدّعی، شهود دعوا (جز در برخی موارد)، اقرار کننده دربارۀ جرایم مشمول حد، امام جماعت و در منصب حکومت بودن بلوغ ضروری شمرده شده است. برای حضانت و سرپرستی کودکان و محجورین نیز شرط بلوغ لازم است. به علاوه، بلوغ شرط اجرای انواع حدود و قصاص است، ولی عدم بلوغ مانع اجرای تعزیر نیست.
بنابر نظر مشهور فقهای شیعه و اهل سنت، بسیاری از احکام وضعی به اشخاص بالغ اختصاص ندارد و بنابراین برای شمول احکامی مانند مقرّرات باب ارث، دیات، ضَمان اتلاف یا غصب، خیانت، شُفعه و ولایت بر قصاص، حصول بلوغ ضروری نیست. این بدان معناست که کودک از ابتدای تولد اهلیت بهرهگیری از حقوق یا اشتغال ذمّه به این تعهدات را دارد، هر چند که انجام این امور تا زمان بلوغ بر عهده ولی اوست. بر این اساس، هرگاه به علتی حقوق کودک به او نرسد، یا مسئولیتهای وی انجام نیابد، وی میتواند پس از بلوغ حق خود را کسب یا دین خویش را ادا کند.
منبع: پایگاه اینترنتی ویکی شیعه