تبیان، دستیار زندگی

حذف به‌جای جذب

بدون شک فیلمسازان جوان در سینمای ایران صاحب نگاهی نو به موضوعات روز جامعه هستند و موفقیت آثارشان در جشنواره‌های معتبر داخلی و خارجی موکد این مطلب است که اگر به آنها فرصت داده شود فیلم‌هایی با مضمون و ساختاری در حد مطلوب می‌سازند و در جشنواره‌های مختلف می‌درخشند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کارگردانی

سعید روستایی، محمدحسین مهدویان، سهیل بیرقی، کاوه صباغ‌زاده، احسان بیگلری، نیما جاویدی، آیدا پناهنده، نگار آذربایجانی و... از جمله کارگردانان جوانی بودند که در سال‌های اخیر با فیلم‌های اول خود غوغا کردند، اما سوال اینجاست که چرا اکثر فیلمسازان جوان بعد از ساخت فیلم اول یا نهایتا دوم‌شان فراموش می‌شوند؟ آیا توقع نابجایی است که مخاطب سینمای ایران فیلم‌های متفاوت‌تر و باانگیزه‌تری را بر پرده سینما ببیند؟ چرا کسی پیگیر استعدادهای جوان نیست که به هدر نروند؟ بنیاد سینمایی فارابی، انجمن سینمای جوان، نهادهای حمایتی سازمان سینمایی وزارت ارشاد و بالاخره کدام نهاد وظیفه کشف و حمایت از فیلمسازان مستعد را دارد؟ و چرا سینمای ایران آنقدر بی‌وفاست؟

مشکل بی‌عدالتی است

بهتاش صناعی‌ها کارگردان جوانی است که با نخستین فیلمش «احتمال باران اسیدی» توانست در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نظر بسیاری از منتقدان و مردم را به خود جلب کند. اوتصریح می‌کند: فیلمسازان جوانی که فیلم اول یا دوم‌شان در جشنواره‌های معتبر داخلی یا خارجی درخشیدند باید حمایت شوند. متولی این حمایت‌ها هم وزارت ارشاد و نهادهای ذی‌ربط‌اش مثل سازمان سینمایی، بنیاد سینمایی فارابی و مرکز سینمای مستند و تجربی است، اما متاسفانه اکنون ما شاهد این هستیم که خیلی از نهادهای دولتی وابسته به وزارت ارشاد ناعادلانه هزینه‌های میلیاردی برای بعضی از فیلم‌ها می‌کنند و این در حالی است که خیلی از فیلمسازان جوان ما معطل یک وام اندک هستند! در واقع مشکل ما همین بی‌عدالتی‌ها در سینماست.

او ادامه می‌دهد: من تعداد زیادی از همکارانم را می‌بینم که به دلیل نداشتن یک وام 300 یا 400 میلیون تومانی نتوانستند فیلم دوم یا سوم‌شان را بسازند و این در حالی است که بعضی‌ها با وام‌ها یا مشارکت‌های کلان هر سال یا دو سال یکبار فیلم می‌سازند! اگر مدیریت عادلانه باشد همین وام یا مشارکت کلان را می‌گیرد و بین چند فیلمساز جوان تقسیم می‌کند. در این‌صورت نه‌تنها کار کارگردانان جوان مستعدی که پر از انگیزه هستند راه می‌افتد بلکه امید هم بین‌شان افزایش می‌یابد.

این کارگردان جوان تصریح می‌کند: سوال من از مسئولان سینمایی این است که این وام‌ها بر چه اساس و مبنایی بین فیلمسازان تقسیم می‌شود؟ آیا قرار است در سینمای ما همیشه فیلم‌های جنگی و ایدئولوژیک ساخته شود؟ این وسط تکلیف کسانی که می‌خواهند فیلم‌های اجتماعی، پلیسی، کودک و... بسازند، چیست؟ تکلیف این همه ژانر و فیلمسازی که از بین می‌روند، چیست؟ فیلمسازانی که با آنها چنین برخوردی می‌شود هر کدام تبدیل به مهره‌هایی منفی‌باف در جامعه می‌شوند که در هر جایی می‌نشینند تمام اطرافیان‌شان را مسموم می‌کنند. در صورتی که هر کدام از این آدم‌ها با مبالغی اندک می‌توانند فیلم‌شان را بسازند و نه‌تنها روحیه خودشان که روحیه اجتماعی را هم بالا ببرند. واقعا نمی‌دانم مدیریت سینمایی ما در چه راستایی تصمیم‌گیری می‌کند؟ اولین چیزی که در مدیریت باید وجود داشته باشد جذب حداکثری و دفع حداقلی است، اما مجموعه مدیریت سینمایی ما دقیقا برعکس این عمل می‌کند. الان تمام فیلمسازان نسل من دنبال مبلغ ناچیزی وام هستند که بتوانند فیلم‌شان را بسازند. چرا نباید همه سهمی مساوی از این وام‌ها ببرند؟

سینمای بدون حمایت

ابراهیم ابراهیمیان کارگردان فیلم سینمایی «آدت نمی‌کنیم» با بیان این نکته که سازمان سینمایی رویکردی نظارتی به خود گرفته در گفت‌وگو  می‌گوید: در حالت کلی که اساسا در سینمای ایران کسی به کسی کمک نمی‌کند. به عبارت دیگر شما هر کاری کردی و هر چه شدی با تلاش خودت شدی. من خودم فیلمنامه را می‌نویسم، دنبال سرمایه‌گذار می‌دوم و،،، .

او خاطرنشان می‌سازد: در حال حاضر سازمان سینمایی رویکرد نظارتی به خود گرفته، نه رویکرد حمایتی. آنها بر ما نظارت می‌کنند که مسیر را از نگاه آنها به بیراهه نرویم. من در چند سال اخیر هیچ فیلمساز اولی (به جز چند استثنا) ندیدم که با حمایت مالی نهادی به جایی رسیده باشد. نهادهای سینمایی نه‌تنها حامی مالی فیلم اولی‌ها نیستند بلکه اگر فیلمساز جوانی که با موفقیت‌های داخلی و خارجی هم روبه‌رو شود در ادامه راه پشتیبانش نیستند. از نظر حمایت معنوی البته شرایط به این صورت نیست. در سازمان سینمایی، شورای نظارت و ارزشیابی و... فیلمساز را به لحاظ فکری حمایت می‌کنند، اما دست‌شان در تخصیص بودجه به فیلمساز بسته است. البته این را یادآور شوم که در شرایط کنونی این فیلم‌های بخش خصوصی هستند که در گیشه گلیم خودشان را از آب بیرون می‌کشند.

چرخه سینمای ایران معیوب است

مرجان اشرفی‌زاده، نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی «آبجی» هم اقتصاد سینمای ایران را بیمار می‌داند و می‌گوید: چرخه سینمای ما یک چرخه معیوب است. از این جهت می‌گویم که بالفرض از تمام فیلمسازان جوان مستعد هم حمایت شد و آنها به مطلوب‌ترین شکل ممکن توانستند فیلم‌شان را بسازند، وقتی شرایط اکران مناسب نیست سرنوشت این فیلم‌ها چه می‌شود؟ وقتی سالن کافی نداریم و فیلم‌ها در سانس‌های محدود به نمایش گذاشته می‌شوند چه فایده اگر بیشمار فیلم عالی داشته باشیم؟ فیلمسازی که فیلم‌هایش بایگانی می‌شود با فیلمسازی که کاری انجام نمی‌دهد چه تفاوتی دارد؟

این کارگردان جوان می‌افزاید: به نظرم باید در زیر ساخت‌های سینما تجدید نظر شود. چون ما یک اقتصاد بیمار در سینما داریم. سینمایی که بخواهد فقط به شکل حمایتی و با تزریق پول‌هایی از گوشه و کنار به مسیرش ادامه دهد سینمای مقاومی نیست. 

منبع: جام جم