تبیان، دستیار زندگی

علت درگذشت ژان پل اول؛

مرگ پاپ یک ماه و دو روزه

در گرمای سوزان تابستان و روز ۲۵ آگوست ۱۹۷۸، طبق رسم دیرینه واتیکان، درهای عبادتگاه و به عبارتی کلیسای کوچک سیستین بسته و ارتباط مجمع کاردینال‌ها تا زمان تعیین پاپ جدید با دنیای خارج قطع شد. سیلویو اودی از جمله کاردینال‌های عضو این مجمع بعدها گزارش داد: «از شدت گرما در حال مرگ بودیم.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نظریه قتل پاپ ژان پل اول
آلبینو لوچیانی همان مرد اصلاح‌طلبی بود که در سال ۱۹۷۸ با عنوان ژان پل اول به رهبری کاتولیک‌های جهان برگزیده شد؛ اما این پاپ ۶۵ ساله در حالی که کمی بیش از یک ماه بر مسند پاپی نشسته بود جهان را بدرود گفت. همین مرگ نابهنگام کافی بود که طبق معمول تئوری‌های توطئه بی‌شماری در مورد آن انتشار یابد. به تازگی اما مدارک و اسنادی در مورد مرگ طبیعی پاپ اسبق منتشر شده است که شاید همه آن تئوری‌های توطئه را بی‌اثر کند.
بیماری و نارسایی قلبی به دلیل گرفتگی رگ‌های قلب. این فرمول احتمالا می‌تواند به افسانه‌های پیرامون مرگ ناگهانی پاپ ژان پل اول پایان دهد و این پرونده را پس از سال‌ها به بایگانی تاریخ بسپارد. این جمله در یادداشتی آمده است که توسط پزشک شخصی پاپ فقید به نام دکتر رناتو بوزونتتی نوشته شده است و اکنون یعنی چهار دهه بعد از مرگ پاپ همراه با دیگر مدارک و اسناد پزشکی مربوط به ژان پل اول منتشر می‌شود. کاردینال پیترو پارولین، وزیر مشاور در واتیکان در مقدمه‌ای بر این اسناد و مدارک می‌نویسد: «بعد از حدس و گمان‌های بسیار و پس از بررسی‌های چند باره در مورد منشأ شایعات بی‌اساس، اینک می‌دانیم که در آخرین ساعات زندگی آن پاپ چه گذشته است.»
شاید سراسر آن دوران کوتاه پاپی ژان پل اول، از قبل از انتخاب تا هنگام مرگ وی به نوعی با بدشانسی و زیر یک سایه شوم گذشت. در گرمای سوزان تابستان و روز ۲۵ آگوست ۱۹۷۸، طبق رسم دیرینه واتیکان، درهای عبادتگاه و به عبارتی کلیسای کوچک سیستین بسته و ارتباط مجمع کاردینال‌ها تا زمان تعیین پاپ جدید با دنیای خارج قطع شد. سیلویو اودی از جمله کاردینال‌های عضو این مجمع بعدها گزارش داد: «از شدت گرما در حال مرگ بودیم.» اما تنها پس از چهار دور رای‌گیری بالاخره روز بعد «آلبینو لوچیانی» ۶۵ ساله از سوی مجمع کاردینال‌ها به عنوان پاپ جدید انتخاب شد. بر اساس رسم همیشگی بلافاصله پس از انتخاب پاپ جدید و جهت آگاهی مومنانی که طی آن مدت در میدان سن‌پیتر در انتظار بودند، باید دود سیاه دودکش کلیسای سیستین به رنگ سفید درمی‌آمد؛ اما به دلایلی کاملا نامشخص این دود همچنان خاکستری ماند و به رنگ سفید درنیامد. پاپ منتخب، در این لحظه‌ها خطاب به کاردینال‌ها گفت: «امیدوارم خداوند شما را به خاطر آنچه انجام دادید عفو کند.»
دو سلف لوچیانی به ترتیب «ژان بیست‌و‌سوم» (۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳) و «پل ششم» (از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۸) بودند. او برای خود لقب «ژان پل اول» را برگزید و با این کار نخستین لقب ژان پل را به خود اختصاص داد و به این ترتیب کار پیدا کردن لقب را برای جانشین خود راحت‌تر کرد. پاپ ژان پل اول در همان نخستین نماز جماعت گفت که از قلب پاک ژان بیست‌و‌سوم و دانش پل ششم بی‌بهره است. این سخنان البته از روی فروتنی ذاتی پاپ جدید عنوان شد؛ اما در واقع او به نوعی نشان می‌داد که نمی‌خواهد انتظارها را از خودش بالا ببرد.
با این حال نخستین اشاره ژان پل اول، حکایت از رویکردی تازه و دورانی نو می‌کرد: او بر خلاف اسلاف خود از ضمیر شاهانه «ما» استفاده نکرد و ضمیر «من» را به کار برد. به هنگام ادای سوگند از قرار دادن تاج پاپ بر سر خود صرف‌نظر کرد و تنها بعد از اصرار زیاد اطرافیان قبول کرد که تنها در مراسم خاص و حساس، تاج بر سر بگذارد. البته چیزی نگذشت که ترفندهای ویژه این منصب را آموخت و در یکی از سخنرانی‌هایش خدا را با مادری عاشق و مهربان مقایسه کرد و همین مقایسه کافی بود تا بحث و جدل‌ها بر سر جنسیت خداوند بالا بگیرد.
ژان پل اول در واقع به عنوان کاندیدای کاردینال‌های مترقی و پیشرو به تخت پاپ رسید. او یک سال قبل و در نشستی در یک شورای اسقفی، خواهان آن شده بود که «مبارزه علیه بی‌عدالتی» به عنوان فرمان کلیسا اعلام شود. با این حال زمانی که به مقام پاپی رسید متوجه شد که شانس زیادی برای تغییر وجود ندارد و از این مقام به عنوان «باری سنگین» یاد کرد. او خود را به شدت تنها احساس می‌کرد. جولیانی آندرئوتی، سیاستمدار مشهور ایتالیایی چهار هفته پس از انتخاب پاپ جدید با وی ملاقات کرد و در همان ملاقات، ژان پل اول را «رنگ‌پریده و تقریبا درهم‌شکسته» دید. ژان پل اول ۲۸ سپتامبر همان سال و در ساعات نخستین شب درگذشت.
بر مبنای گزارشی که بر پایه یافته‌های یکی از منشی‌ها از سوی واتیکان منتشر شد، روز بعد خدمتکار محل اقامت پاپ با پیکر بی‌جان ژان پل در بستر روبه‌رو شد. بر اساس اظهارات رسمی، پاپ فقید در حالی که یک کتاب مذهبی در دست داشت جهان را بدرود گفته بود. البته آن کتاب در واقع دستورالعملی برای بار عام بود. همین تناقض‌ها در گفتارها و گزارش‌ها، تئوری‌های توطئه را جان داد و بسیاری بر این باور شدند که پاپ ژان پل اول به دلیل مخالفت و مقاومت در برابر باندهای فاسد اقتصادی در واتیکان و مبارزه علیه شبکه‌های مخفی در کلیسا حذف شده و به قتل رسیده است. برخی دیگر ادعا می‌کردند که اقدامات او در جهت کشف «آخرین راز فاطیما» موجب آن شد که دشمنان جنایتکار پاپ به فکر کشتن او بیافتند.

خواسته های ژان پل اول در کتاب «آخرین پاپ»

"لوئیس مینگل روشا" نویسنده پرتغالی و نمایشنامه نویس تلویزیونی، واپسین اثر خود تحت عنوان «آخرین پاپ» را براساس اسنادی نوشته  كه از طریق یك منبع در واتیكان بدست آورده و نام منبع خود را فاش نخواهد كرد.
"لوئیس مینگل روشا" در كتاب خود این نظریه را مورد تفسیر قرار داده است كه ژان پل اول از آنجا كه از دادستدهای غیر قانونی در بانك واتیكان مطلع بوده و همچنین درنظر داشته برخی از ابعاد تعالیم كلیسا را كه به قرنها پیش باز می گردد اصلاح كند از ابتدا به عنوان یك تهدید در نظر گرفته شد.
"روشا" طی یك مصاحبه با خبرگزاری فرانسه اظهار داشت : ژان پل اول می خواست آخرین پاپ ثروتمند باشد و در نظر داشت ثروت كلیسا را توزیع كند، درهای كلیسا را به سوی زنانی كه می خواهند به عنوان روحانی منصوب شوند بازكرده و استفاده از ابزار ضد آبستنی را شرعی نماید.
داستان این كتاب قتل ژان پل اول را در نتیجه توطئه مقامات ارشد مالی، چندین دولت اروپایی، و یك گروه مافیا كه از مقامات ارشد سازمان اداری واتیكان تشكیل شده بود روایت كرده است.
این كتاب در نمایشگاه كتاب فرانكفورت، بزرگترین نمایشگاه كتاب جهان توجه بسیاری را به خود جلب كرد و ناشران 50 كشور خواستار حق نشر آن شدند.

نظریه ی دیگر درباره ی مرگ پاپ

استفانیا فالاسکا، یکی از وکلا و حقوقدانان عضو گروه تحقیق مرگ پاپ ژان پل اول برای نخستین بار متن یادداشت دکتر بوزونتتی را می‌خواند. در این یادداشت به حملات توام با درد در ناحیه سینه پاپ اشاره شده است، حملاتی که ساعاتی پیش از مرگ یعنی در هنگام نماز مشترک با منشی دفتر «جان ماگی» به پاپ عارض شده است. افزون بر آن متن، پرسش و پاسخ‌ها میان پزشکان و کاردینال‌ها در مورد احتمال وجود عامل بیرونی مرگ پاپ نیز ضمیمه شده است. همه این افراد در این مورد که مرگ ناگهانی پاپ موجب انبوه شایعات بی‌اساس شده است اتفاق نظر دارند.
خانم فلاسکا عقیده دارد که در این پرونده در کسوت یک بازجو و نه وکیل دعاوی حاضر شده است و ادعا می‌کند که یافته‌ها کاملا مطمئن بوده و اسناد و مدارک ارزیابی شده‌ و این ارزیابی‌ها چنان موشکافانه انجام گرفته‌اند که در صحت مدارک و اسناد تردیدی وجود ندارد. پیشینه بیماری قلبی پاپ و خانواده وی نیز بررسی شده و در مورد آخرین ساعات زندگی او تصور روشنی وجود دارد. بی‌تردید پاپ ۳۳ روزه بر اثر یک سکته از دنیا رفته است. خانم فلاسکا طی مصاحبه با رادیو واتیکان گفت: «این مسئله واقعیتی عریان و البته غم‌انگیز است.» یوزف راتسینگر، پاپ مستعفی که خود به هنگام انتخاب لوچیانی از جمله اعضای شورای کاردینال‌ها بود ادعا می‌کرد که این وضعیت را پیش‌بینی می‌کرده و به همین خاطر به لوچیانی رای نداده است.

منابع: تاریخ ایرانی(دی ولت)،خبرگزاری مهر