هنگامی که زن و مرد با هم شروع به صحبت می کنند اکثرا خانوم ها تصور می کنند که همسرش کم حرف می باشد و مرد می پندارد که زن پرحرفی می کند در حالی که اینها نه یک نقش و مشکل بلکه خصوصیتی است از ذات مرد و زن بودن آنها سرچشمه می گیرد.

از همان خلقت دنیا و بوجود آمدن آدم و حوا، تا امروزه زن و مرد هر کدام دنیای متفاوت خود را داشته اند. شاید اگر حوا درباره میوه ممنوعه حرف نمی زد و توصیف های دلنشین از آن نمی کرد، سرنوشت آدم به گونه دیگری رقم می خورد. زنان بسیار علاقه به حرف زدن در ارتباط با مسائل مختلف دارند. و در این گفتارها انواع واژگان از صفات و قیدها گرفته و حتی در مواردی لغات خود ساخته استفاده می کنند. مرد موجودی آفریده شد که در ذهن اش کلیات را ثبت می کند. به هر پدیده ای به عنوان یک مسئله کلی خارج از آنکه آن پدیده چه هست؟ در چه موقعیتی است؟ و یا از نظر فیزیکی چگونه است نگاه می کند. خیلی برای آنها مهم نیست که بدانند فلان چیز چه رنگی بود و چرا آنجا بود و هزاران سوال ریزتری که می توان در ذهن نقش ببندد. اما در نقطه مقابل مرد، زنی قرار می گیرد که به دور از آنکه یک پدیده چه هست موقعیت جغرافیایی و وضعیت فیزیکی و علت وقوع آن را باید کاملا متوجه شود. لذا برای کسب اطلاعات بیشتر نیازمند به تکلم کردن با کسی یا کسانی که در این باره اطلاعاتی دارند. یکی دلایلی که خانم و آقا مکمل هم در نظر گرفته می شوند همین است که بتوانند نقاط ضعف همدیگر را پوشش بدهند. جهان ذهنی زن و مرد با هم متفاوت است، زنان و مردان دنیا را کاملاً متفاوت ادراک میکنند و شاید با کسب بینش درباره همین تفاوتهاست که آنها میتوانند ارتباطات آگاهانهتری را با یکدیگر برقرار کنند. وقتی زن و شوهر با هم به گفتوگو میپردازند، بیشتر اوقات زن فکر میکند همسرش به اندازه کافی صحبت نمیکند و مرد نیز تصور میکند که زن بیش از حد لزوم صحبت میکند در حالی که این طرز رفتار جز ویژگیهای درونی آنهاست. این درحالی است که، اصولاً زنان با صحبت کردن آرام می گیرند و سبک می شوند ، گویی که همه ی اضطراب ها ، غصه ها و نگرانی ها با صحبت کردن از وجود زن پاک می شود . این یکی از مواردی است که مردان توجه زیادی به آن نمی کنند . اکثر مردان گمان می کنند که زیاد حرف زدن خانم ها نوعی غر زدن است و آن هم به خاطر کمبودهای مادی است لذا هر چه زنان بیشتر غر می زنند ، مردان بیشتر کار می کنند و وقتشان را به آن اختصاص می دهند، در نتیجه زنان بیشتر احساس نارضایتی کرده و بیشتر غر می زنند و این زنجیره ی اشتباه همچنان ادامه می یابد. در صورتی که شاید اگر فقط مردان این را متوجه شوند که حرف زدن همسرانشان غر نیست و فقط حرف زدن و احساس گفتگو با شوهرشان است دیگر نیازی نباشد دو شغله و چند شغله شوند که نارضایتی را دوچندان کند. زنان علاقه بسیاری دارند که بعد از یک روز کاری در خارج و حتی در داخل خانه، وقتی همسر آنها به خانه آمد بعد از یک سلام و احوالپرسی، شروع به گفتن وقایعی کنند که از صبح برای آنها اتفاق افتاده است. اینکه کجا رفته اند، چه پوشیده اند، چه خورده اند، چه گفته اند و چیزهای زیاد دیگری که همه را در طول روز ثبت می کنند تا وقتی به همسر خود رسیدند با جزئیات دقیق و استفاده از کلمات متفاوتی آن را برایشان شرح دهند. گفتن چیزهایی که ممکن است برای یک مرد جذابیتی نداشته باشد و یا اصلا علاقه ای به گوش دادن آنها نداشته باشد به زنان آرامش فکری و روانی می دهد و به اعتقاد آنها باعث تقویت صمیمت بین شان می شود. اما در مقابل، مردان با سکوت و تنهایی به آرامش می رسند و قادرند با آن نگرانی ها و مشکلات را فراموش کرده و یا برای حل آن اقدام کنند. فرق دیوان لغت مردان و زنان دایره لغات زنان و مردان در موارد مختلف با هم متفاوت است. مردان هر آنچه از ساده ترین کلمات به ذهنشان می رسد برای توصیف به کار می برند در حالی که زنان آنقدر در دیوان لغات ذهنی خود به دنبال کلمات می گردند که گاهی از این گشت و گذار لغتی خسته می شوند. واژههای مربوط به رنگها: واژههای خاصی در فرهنگ لغات زنان وجود دارد که مردان به طور معمول کمتر از آن استفاده میکنند. واژههای مربوط به رنگها از این دسته از کلماتاند. زنان برای توصیف بسیاری از چیزها از کلمات رنگها استفاده میکنند. طیف رنگی در مردان بسیار محدود است و از چند رنگ اصلی که در مدادرنگی های 6تاییی دوران کودکی شان فراتر نمی رود. اما برای زنان رنگ ها گاهی از 36 رنگ هم بالاتر می رود و رنگ هایی را بر اساس ذائقه خود اختراع می کنند. صفات: در زندگی رومزه زنان از صفات بیشتری مانند ستایشبرانگیز، جذاب، دوستداشتنی، خارقالعاده و … نسبت به مردان استفاده میکنند. برای مثال وقتی زنی از یک رستوران خارج میشود ممکن است بگوید: «وعده غذایی مجللی بود»، اما یک مرد دراین حالت میگوید: «وعده غذایی خوبی بود» و از دایره واژگانی زیادی برای توصیف استفاده نمی کنند. اینکه زنان از صفات بیشتری برای توصیف مسائل و احساسات خود استفاده میکنند نشان میدهد آنها به محیط خود حساسترو در بیان عواطف خود راحتترند و بنا بر اینکه به جزئیات توجه بیشتری می کنند به همین سبب باید صفات مختلفی را برای انوع مختلف احساسات و وقایع بیان کنند. قیدها: همچنین میان مردان و زنان در استفاده از قیدها تفاوت وجود دارد.زنان از تعداد متنوعتر و بیشتری از قیدها مثل به طرز وحشتناک، خیلی زیبا، کاملا و …استفاده میکنند. فحش و دشنام: زنان نسبت به مردان از واژههای زشت و فحش کمتر استفاده میکنند. زنان معتقدند استفاده از چنین کلماتی نه تنها دیگران را معذب میکند و بوی بیفرهنگی میدهد، بلکه رابطه آنها با افراد دیگر را از بین میبرد. در حالی که مردان زمانی که عصبانی می شوند چشم ها بر روی هر آنچه می گویند بسته می شود. و در حالات معمولی نیز از واژگانی استفاده می کنند که از نظر زنان آن کلمات بسیار ناپسند و زشت است. زنان معمولا در استفاده از واژگان دقیقتر و محتاطترند. ضمایر: زنان ترجیح میدهند هنگام توصیه چیزی به فردی، از ضمیر اول شخص جمع استفاده کنند در حالی که مردان در چنین موقعیتی از ضمیر اول شخص مفرد بهره میبرند و هنگام توصیه به فرد دیگر از دوم شخص مفرد استفاده میکنند. برای مثال: زنان: باید عجله کنیم. مردان: باید عجله کنی. منابع: برنا، نیک صالحی، باشگاه خبرنگاران جوان