تبیان، دستیار زندگی

دو یار شهید چمران که در غافلگیری سوسنگرد شهید شدند

وقتی شهید چمران در این عملیات دید که نیروهایش محاصره می‌شوند، گفت: من یک تصمیم انتحاری گرفتم و به همه گفتم برگردید و تنها ماندم تا با دشمن بجنگم. در این نبرد تنها دو تن از یاران شهید چمران از ستاد جنگ‌های نامنظم همراه او حضور داشتند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

دو یار شهید چمران که در غافلگیری سوسنگرد شهید شدند

 تاکتیک شهید چمران برای آزادسازی سوسنگرد در سال 1359 در واقع روشی بود که در بیشتر عملیات‌ها جاافتاده و کارگشا شد. بعد از اینکه بخشی از عملیات آزادسازی و سوسنگرد پیش رفت خبر آمد که ارتش عراق در حال محاصره رزمندگان و نیروهای مردمی ستاد جنگ‌های نامنظم است. وقتی دکتر چمران در این عملیات دید که نیروهایش محاصره می‌شوند، گفت: من یک تصمیم انتحاری گرفتم و به همه گفتم برگردید و خودم تنها ماندم تا با دشمن بجنگم. در این نبرد تنها دو تن از یاران شهید چمران از ستاد جنگ‌های نامنظم همراه او حضور داشتند.  شهید اکبر چهرقانی و شهید معصومی همراه او ماندند که چهره‌قانی در همانجا و همان روز به شهادت رسید و معصومی نیز در میانه این همراهی به یاران شهیدش شتافت. آن‌ها به‌ سمت دشمن می‌رفتند و حمله می‌کردند و دشمن تصور می‌کرد گروهی در مقابلش قرار دارد و نیروهایش را متمرکز کرده جلو می‌برد؛ در این حین مابقی نیروها فرصت رهایی پیدا کردند. خلاصه‌ای از زندگی این دو یار چمران در ادامه می‌آید:

شهید اکبر چهره قانی

اکبر چهره قانی در سال 1337 در سوم شعبان مصادف با شب تولد امام حسین(ع) به دنیا آمد و مادرش نام اکبر را برای فرزند خود برگزید. اکبر پس از اخذ دیپلم تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به انگلستان برود. حتی محل سکونتش در شهری که می‌خواست به تحصیل بپردازد را هم اجاره کرد و کرایه آن را . پرداخت. همزمان با عزم اکبر برای رفتن به انگلستان، حرکت‌های انقلاب شروع و اوج گرفت. لذا در آخرین لحظات از رفتن منصرف و مبارزه با طاغوت را بر تحصیل بر انگلستان ترجیح  داد. و گفت تا پیروزی انقلاب اسلامی این آب و خاک را ترک نخواهم کرد . پس از پیروزی انقلاب ،عشق به اسلام و انقلاب او را در مسیر دیگری قرار داد و جزء اولین گروهی بود که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و توسط شهید چمران تحت تعلیمات خاص نظامی قرار گرفت.
سپس وارد نیروی ویژه نخست وزیری شد و از آن طریق در اغلب جنگ‌های کردستان به همراه دکتر چمران شرکت جست تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد و اکبر روز 7 مهر 1359 به همراه شهید دکتر چمران به خوزستان(اهواز) رفت و رزمش را با دشمن در ستاد جنگ‌های نامنظم آغاز کرد. سرانجام اکبر چهره‌قانی شب تاسوعا در حمله نیروهای اسلام برای شکست محاصره سوسنگرد به همراه دکتر چمران در پرخطرترین محور در حالی که در محاصره تانک‌های دشمن قرار گرفته بودند و طی آن دکتر چمران از ناحیه پا مجروح شد، در دفاعی دلیرانه در مقابل دشمن ایستاده و از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شب تاسوعای حسینی(26 آبان 59) در کنار دکتر چمران همانند علی اکبر امام حسین (ع) مزد مجاهدت خود را از خداوند متعالی گرفت و به فوز عظیم شهادت نائل آمد.

شهید حسین معصومی

حسین معصومی در سال 1331 در فریدن اصفهان به دنیا آمد. در سال 1350 وارد دانشگاه افسری شد و با اخذ لیسانس علوم نظامی در لشکر 23 تکاور نوهد مشغول به خدمت گردید. شهید معصومی پس از مدتی به علت رشادت‌هایی که از خود بروز داد به فرماندهی تیم عملیاتی گردان 192 تیپ منصوب می‌شود. شهید سروان معصومی یکی از نیروهای ورزیده و متعهد از تیپ نوهد ارتش بود. با شروع جنگ تحمیلی به ستاد جنگ‌های نامنظم پیوست و در زمان درگیری‌های کردستان با مأمور شدن به گروه شهید چمران مورد توجه ایشان قرار گرفت. در شروع جنگ تحمیلی با یک دسته 11 نفره کماندو در خدمت ستاد جنگ‌های نامنظم قرار گرفت.
سروان معصومی تا زمان شهادت شبانه روز در خدمت انقلاب و جنگ بود. روزها شناسایی و شب‌ها، تک و هجوم به نیروهای عراقی‌ها مأموریت ایشان بود. جبهه‌های دب حردان، نورد و جنگل‌های گمبوعه که با فاصله نزدیک به اهواز خطرناک‌ترین و حساس‌ترین مناطق در اولین روزهای جنگ بود که با تدبیر شهید چمران که می‌گفت: باید دشمن را از همه طرف مورد هجوم قرار داد تا نتواند برای پیشروی طرح‌ریزی کند، محل مناسبی برای شهید معصومی در جهت ادای تکلیف در قبال انقلاب اسلامی و اداء دین خود به اسلام بود.
در اولین روزهای محرم سال 1359 با هجوم مجدد نیروهای عراق از سمت بستان و همچنین پیشروی از سمت جنوب و سمت طراح و جلالیه برای تصرف مجدد و باز شدن راه محاصره اهواز، وی نیز در 24 آبان ماه به اتفاق سرگرد فرتاش و 200 نفر از رزمندگان ستاد جنگ‌های نامنظم به سمت سوسنگرد رفتند تا به کمک نیروهای ستاد در سوسنگرد شتافته و افراد مدافع شهر را تقویت نمایند ولی در گل‌بهار و در نزدیکی سوسنگرد از طرف نیروهای مستقر در جاده اطلاع یافتند که راه بسته شده است و عراق با محاصره سوسنگرد، جاده اهواز سوسنگرد را تصرف کرده است. با توجه به عدم امکان ورود از جاده آسفالت، گروه‌های سروان معصومی و فرتاش با پیاده شدن از خودروها از کنار رودخانه کرخه به سمت سوسنگرد رفتند.
بعد از حدود 20 کیلومتر پیاده روی، در مدخل شهر کنار رودخانه کرخه با نیروهای محاصره کننده برخورد کردند و بعد از درگیری تا آخر شب به علت خطر بسته شدن عقبه نیرو به وسیله تانک‌های عراق با دادن چند شهید و مجروح به سمت حمیدیه عقب نشینی کرده و در برگشت نیز گروه 11 نفره سروان معصومی مأمور نگهبانی از مسیر بازگشت شدند. یک روز پس از عقب نشینی نیروها در جاده آسفالت سوسنگرد حمیدیه به نیروهای ارتش ملحق شده و به اتفاق شهید چمران و کلیه نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم و تیپ 2  لشکر زرهی اهواز  به فرماندهی سرهنگ شهبازی برای شکست حصر سوسنگرد در روز بعد هماهنگ شدند.
روز بعد که شب تاسوعای سال 1359 بود صبح زود،‌ نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم با همراهی تانک‌های تیپ 2 از لشکر 92 زرهی اهواز به سمت سوسنگرد روانه تا به ابوحمیظه رسیدند. نیروهای ارتش برای عبور از ابوحمیظه، و روانه شدن به سمت سوسنگرد، احساس خطر می‌کردند که مبادا نیروهای عراق مستقر در جلالیه و جنوب جاده اهواز – سوسنگرد بعد از عبور ارتش از ابوحمیظه پشت آن‌ها را بسته و در محاصره قرار گیرند. دکتر چمران در این محل سروان معصومی را مأمور می‌کند که با گروه خود در ابوحمیظه به سمت جنوب جبهه گرفته و مواظب عقبه تیپ 2 و بقیه نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم باشند. تمام نیروها با فرماندهی دکتر چمران به سمت سوسنگرد رفته و سروان معصومی ساعت‌ها در محل مأموریت حضور داشت تا اینکه افرادی از سمت سوسنگرد آمده گفتند که دکتر چمران زخمی شده و توسط عراقی‌ها اسیر گردیده است.
با  توصیه شهید حاج صادق عبدالله زاده، سروان معصومی ناچار گردیده نیمی از نفرات را در محل برای اجرای مأموریت محوله باقی گذاشته و خود به اتفاق نیمی دیگر برای کمک به شهید چمران به سرعت به سمت سوسنگرد روانه شدند. در یک کیلومتری سوسنگرد با برخورد به یک نفربر عراقی و تصرف آن اطلاع یافتند که شهید چمران زخمی شده و با خودروی عراقی به عقب برگشته است. با شنیدن این خبر، سروان معصومی چون فردی متعهد به ولایت و دستور فرماندهی بود برای برگشتن به محل مأموریت در حال مشورت با نفرات بود که هدف تیراندازان عراقی قرار گرفته و از ناحیه سر مجروح شد. این شهید قبل از رسیدن به بیمارستان در تاریخ 26/08/59 به شهادت رسید.
منبع:فاتحان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .