تبیان، دستیار زندگی

کنترل شهوت و مراحل سه گانه نفس

تعبیر به «راضیه» به خاطر آن است كه تمام پاداش وعده هاى الهى را مى بیند و یكپارچه راضى و خشنود مى شود؛ امّا تعبیر به «مرضیة» به خاطر این است كه مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
 کنترل شهوت و مراحل سه گانه نفس

متن حاضر، بخش هایی از کتاب گفتار معصومین(علیهم السلام)، جلد ۲، اثری از آیت الله العظمی مكارم شیرازی است که تقدیم می شود.

* كنترل شهوت
حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «وَ أَمَرَهُ أَنْ یَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَواتِ، وَ یَزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ، فَإنَّ النَّفْسَ أَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إلاّ ما رَحِمَ اللهُ/ و نیز او فرمان مى دهد كه خواسته هاى نابجاى خود را درهم بشكند، و به هنگام وسوسه هاى نفس خویشتن دارى را پیش گیرد زیرا كه نفس اماره انسان را به بدى وا مى دارد، مگر آنكه رحمت خدا شامل حال او شود».

على (علیه السلام) به مالك اشتر فرمان مى دهد كه هنگامى كه نفس سركش تو مى خواهد چموشى كند و از كنترل خارج شود باید آن را مهار كنى و به وسیله تقوا آن را رام نمایى.

از قرآن به خوبى استفاده مى شود كه نفس انسان داراى سه مرحله است:
1. نفس اماره: یعنى روح سركش كه همیشه انسان را به بدى ها دعوت مى كند، و شهوات و بدى ها را در نظرش زینت مى بخشد، این همان چیزى است كه همسر عزیز مصر در پایان كار خود به آن اشاره كرد و گفت: «وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لاََمَّارَةٌ بِالسُّوءِ/ من خودم را تبرئه نمى كنم، كه نفس (سركش) بسیار به بدى ها امر مى كند».

2. نفس لوّامه: روحى است بیدار و نسبتاً آگاه كه اوّل در دامان گناه مى افتد امّا كمى بعد بیدار مى شود و توبه مى كند و به مسیر سعادت بازمى گردد، این همان چیزى است كه به آن وجدان اخلاقى مى گویند كه در بعضى بسیار قوى است و در بعضى ضعیف و ناتوان است و ممكن است بر اثر كثرت گناه از كار بیفتد.

3. نفس مطمئنّه: یعنى روح تكامل یافته اى كه به مرحله اطمینان رسیده، و نفس سركش را رام كرده است كه در سوره فجر آیه 27 و 28 به آن اشاره شده است: «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً/ تو اى نفس مطمئن! به سوى پروردگارت باز گرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است».

تعبیر به «راضیه» به خاطر آن است كه تمام پاداش وعده هاى الهى را مى بیند و یكپارچه راضى و خشنود مى شود. امّا تعبیر به «مرضیة» به خاطر این است كه مورد قبول و رضاى دوست واقع شده است.

عن سَدیرِ الصَّیْرَفیّ قال: قُلتُ لأبی عبدِ اللهِ (علیه السلام): جُعِلْتُ فِداكَ یابْنَ رَسُولِ اللهِ هَلْ یُكْرَهُ المُؤْمِنُ على قَبْضِ رُوحِهِ؟ قال: لا واللهِ إنّهُ إذا أتاهُ مَلَكَ المَوْتِ لِقَبْضِ روحِهِ جَزِعَ عِندَ ذلِكَ، فیقولُ لهُ مَلَكُ المَوْتِ: یا وَلِىَّ اللهِ لاتَجْزَعْ فَوَالّذِىِ بَعَثَ مُحمَّداً (صلى الله علیه وآله)لاَنا أبَرُّ بِكَ وأشْفَقُ عَلَیْكَ مِن والد رَحیم لَوْ حَضَرَكَ إفْتَحْ عَیْنَیْكَ فَانْظُرْ، قال: وَیُمَثَّلُ له رسولُ الله (صلى الله علیه وآله) وامیرُ المؤمنین وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَیْنُ والأئمَّةُ مِن ذُرِّیَّتهِم (علیهم السلام) فَیُقال له: هذا رسولُ اللهِ وأمیرُ المؤمنین وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَیْنُ والأئمَّةُ (علیهم السلام) رُفَقاؤُكَ. قال: فَیَفْتَحُ عَیْنَیْهِ فَیَنْظُرُ فَیُنادِی روحَهُ مُناد مِن قِبَلِ رَبِّ العِزَّةِ فیقولُ: (یا أیّتُها النّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ) إلى محمّد وأهلِ بیتِه (ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَةً)بالوِلایَةِ (مَّرْضِیَّةً) بالثّواب (فَاَدْخُلِی فی عِبادِی) یعنی محمّداً وأهلَ بیتِه (وَادْخُلِی جَنّتی) فما شَیءٌ أحَبُّ إلیهِ مِن استِلالِ روحِه واللّحوقِ بالمُنادِی.

در روایتى یكى از یاران امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت پرسید: آیا ممكن است مؤمن از قبض روحش ناراضى باشد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روحش مى آید اظهار ناراحتى مى كند، فرشته مرگ مى گوید: اى ولى خدا ناراحت نباش، سوگند به آن كس كه محمد (صلى الله علیه وآله) را مبعوث كرده، من بر تو مهربان ترم از پدر مهربان، درست چشم هاى خود را بگشا و ببین، او نگاه مى كند، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) و على (علیه السلام) و فاطمه (علیه السلام) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و امامان از ذریّه او را مى بیند، فرشته به او مى گوید: نگاه كن این رسول خدا و امیرمؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان (علیهم السلام) دوستان تواند. او چشمانش را باز مى كند و نگاه مى كند، ناگهان گوینده اى از سوى خداوند بزرگ ندا مى دهد و مى گوید: یا ایتها النفس المطمئنه، اى كسى كه به محمد و خاندانش اطمینان داشتى بازگرد به سوى پروردگارت، در حالى كه تو به ولایت آنها راضى هستى، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در میان بندگانم یعنى محمد و اهل بیتش (علیهم السلام) و داخل شو در بهشتم، در این هنگام چیزى براى انسان محبوب تر از آن نیست كه هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به این منادى پیوندد.

 منبع: گفتار معصومین(علیهم السلام)، جلد ۲/ آیت الله العظمی مكارم شیرازی

منبع: خبرگزاری رسمی حوزه علمیه