وصیتنامه شهید حسین ایوانی
اى پدر و مادر عزیزم هرگز براى من گریه نكنید، مخصوصا شما اى مادر مهربانم؛ سر مزار من برایم گریه نكنید و شكر خدا را به جا آورید كه لیاقت داشتهاید همچون فرزندى را در راه خدا و اسلام بدهید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/09/25 ساعت 14:22
شهید «حسین ایوانی» یکم آبان 1346 در فردوس چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 29 آبان 1362 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.شهید حسین ایوانی به تاریخ 1/8/1346 در شهرستان فردوس متولد و در تاریخ 29/8/1362 در مرز ایران و عراق به فیض شهادت نائل شد.
شهید حسین ایوانی یکی دیگر از دلاور مردان عرصه های نبرد و پیکار با دشمن بعثی، روز اول آبان ماه سال 1346 در شهرستان فردوس دیده به جهان گشود. او فرزند چهارم خانواده و اولین پسری بود که با تولدش، موجب مسرت و خوشحالی همه اعضای خانواده شد. هنوز 5 یا 6 سال بیشتر نداشت که با جثه ریز و بچه گانه اش به نماز می ایستاد و صحنه های زیبای مناجات با خالق هستی را خلق می کرد. گاهی به نماز جماعت رفته و در صفوف نماز گزاران قرار می گرفت. از این رو با نماز مأنوس و در سنین نوجوانی به نماز اول وقت اهمیت ویژه ای قائل می شد. گاهی مادرش برای نهار خوردن به او می گفت که زودتر سر سفره حاضر شود که غذا سرد نشود، ولی او به نماز می ایستاد و می گفت: «غذای سرد را می توان گرم کرد اما نماز اول وقت از دست خارج می شود.»
از مجالس غیبت متنفر بوده و همیشه توصیه به ترک غیبت می نمود. قرآن می خواند و توصیه می کرد که قرآن بخوانید. گاهی می گفت: « شما مرتب از دنیا صحبت می کنید، از آخرتتان هم صحبت نمائید.
هنوز روزه گرفتن به او واجب نشده بود ولیکن نیت روزه می کرد و لب به خوردن و آشامیدن می بست. در ادعیه و مناجاتها نیز حضوری فعال داشت، به طوری که دعای کمیل و توسل را می خواند و نوحه سرائی نیز می کرد. کمک به مستمندان و فقیران نیز یکی دیگر از کارهایش بود. گاهی میوه می خرید و به ایشان کمک می نمود. همه اینها از دست رنج و کارکرد خودش تهیه می شد.
تا سال سوم راهنمائی درس خواند و در دوران تحصیل همه معلمین و دوستانش از وی راضی بوده و شکایتی نداشتند. گاهی بچه های کوچکتر را به خانه می آورد و با ایشان در درسها و تکالیفشان کمک می کرد.
هیچ موقع از والدینش درخواست خریدن لباس و دیگر ضروریات زندگیش را نداشت. اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ترک تحصیل کرده و در مغازه موتورسیکلت سازی پدرش، کار می کرد. همیشه گوش به زنگ بود که از طریق بلندگو برای اعزام به جبهه نیرو جمع کنند. هنگامی که برای اعزام به جبهه نیز ثبت نام نمود، باتوجه به سن کم، شرایط اعزام نداشت. به هر تقدیر و هر شکل ممکن خود را مهیای رفتن به جبهه نموده و در سن 16 سالگی باکمال اشتیاق، به میادین نبرد حق علیه باطل اعزام شد.
شهید حسین ایوانی سرانجام در تاریخ 29/8/1362 حین انجام غسل شهادت در کنار رودخانه، بر اثر ترکش خمپاره دشمن در مرز عراق و ایران به فیض شهادت نائل می شود. روحش شاد ویادش گرامی.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است را در ادامه میخوانید:
«بسم رب الشهداء و الصدیقین
ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نكنید آنان كه در راه خدا كشته شدهاند، مردگانند بلكه آنها زندهاند و در نزد پروردگارشان روزى مىخورند.
با سلام و درود به رهبر كبیر انقلاب اسلامى، امام خمینى، این قلب تپنده امت و با سلام فراوان بر شهداى انقلاب اسلامى، شهدایى كه با نثار خونشان درخت انقلاب اسلامى ایران را آبیارى كردهاند و با سلام فراوان بر تمامى رزمندگان جبهههاى جنگ حق علیه باطل و با سلام فراوان بر مردم شهیدپرور جمهورى اسلامى ایران.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض مىكنم، امیدوارم كه لیاقت فرزندى را در طول این 16 سال براى شما داشته باشم و از من راضى باشید.
امیدوارم برادران و خواهرانم و اقوام و دوستانم مرا حلال كرده باشید.
و از شما اى پدر و مادر مهربانم مىخواهم كه این امانتى را كه خداوند تبارک و تعالى در این مدت 16 سال به شما داده است، هر وقت این امانت را از شما خواست، تحویل دهید و شما آمادگى این را داشته باشید كه اگر من سعادت و لیاقت آن را داشته باشم كه شهید شوم، شما اى پدر و مادر عزیزم هرگز براى من گریه نكنید، مخصوصا شما اى مادر مهربانم در بالاى سر قبر من برایم گریه نكنید و شكر خدا را به جا آورید كه لیاقت داشتهاید همچون فرزندى را در راه خدا و اسلام بدهید.
و همچنین شما خواهران و برادران و اقوام من، براى من شما هم گریه نكنید و عوض این كه پرچم سیاه خواسته باشید به خانه بزنید، پرچم سبزى را بزنید و حتى شیرینى هم بدهید كه هم چون عزیزى را در راه خدا و اسلام دادهاید.
و اما سفارشى كه به شما ملت شهید پرور فردوس دارم:
اول این كه به هیچ وجه امام را تنها نگذارید و قدر این نعمت بزرگ را بدانید و بعد از نمازهایتان دعا براى امام حتما بخوانید.
مسئله دیگر این كه جنگ را فراموش نكنید و هر چه مىتوانید فرزندانتان را به جبههها بفرستید و اگر مادر یا پدرى در رفتن فرزندش به جبهه ناراحت بود، به یاد آن مادرى كه چهار فرزندش را در راه خدا و اسلام داده است، باشد و از آن مادر شجاع و دلاور درس عبرت بگیرد.
دیگر این كه دعا براى رزمندگان جبههها فراموش نكنید و نمازهاى جمعه را هر چه باشكوهتر برگزار کنید و در مراسمات دعاهاى كمیل و توسل براى رزمندگان جبههها حتما دعا كنید.
از شما اى خواهران همشهریم مىخواهم كه حجاب خود را حفظ كنید و به جبهههاى جنگ حتما كمک كنید تا اسلام عزیز زودتر به پیروزى نهایى برسد. به امید پیروزى حق بر باطل و تداوم جمهورى اسلامى در زیر سایه حضرت مهدى (عج) به رهبرى امام خمینى تا ظهور حضرت ولى عصر ارواحناله الفداء.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار، جنگ جنگ تا پیروزى، جنگ جنگ تا پیروزى
5 آبان 1362 وصیتنامه حسین ایوانى»
منابع:
ساجد
اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید وامور ایثارگران خراسان جنوبی
منبع:فاتحان
شهید حسین ایوانی یکی دیگر از دلاور مردان عرصه های نبرد و پیکار با دشمن بعثی، روز اول آبان ماه سال 1346 در شهرستان فردوس دیده به جهان گشود. او فرزند چهارم خانواده و اولین پسری بود که با تولدش، موجب مسرت و خوشحالی همه اعضای خانواده شد. هنوز 5 یا 6 سال بیشتر نداشت که با جثه ریز و بچه گانه اش به نماز می ایستاد و صحنه های زیبای مناجات با خالق هستی را خلق می کرد. گاهی به نماز جماعت رفته و در صفوف نماز گزاران قرار می گرفت. از این رو با نماز مأنوس و در سنین نوجوانی به نماز اول وقت اهمیت ویژه ای قائل می شد. گاهی مادرش برای نهار خوردن به او می گفت که زودتر سر سفره حاضر شود که غذا سرد نشود، ولی او به نماز می ایستاد و می گفت: «غذای سرد را می توان گرم کرد اما نماز اول وقت از دست خارج می شود.»
از مجالس غیبت متنفر بوده و همیشه توصیه به ترک غیبت می نمود. قرآن می خواند و توصیه می کرد که قرآن بخوانید. گاهی می گفت: « شما مرتب از دنیا صحبت می کنید، از آخرتتان هم صحبت نمائید.
هنوز روزه گرفتن به او واجب نشده بود ولیکن نیت روزه می کرد و لب به خوردن و آشامیدن می بست. در ادعیه و مناجاتها نیز حضوری فعال داشت، به طوری که دعای کمیل و توسل را می خواند و نوحه سرائی نیز می کرد. کمک به مستمندان و فقیران نیز یکی دیگر از کارهایش بود. گاهی میوه می خرید و به ایشان کمک می نمود. همه اینها از دست رنج و کارکرد خودش تهیه می شد.
تا سال سوم راهنمائی درس خواند و در دوران تحصیل همه معلمین و دوستانش از وی راضی بوده و شکایتی نداشتند. گاهی بچه های کوچکتر را به خانه می آورد و با ایشان در درسها و تکالیفشان کمک می کرد.
هیچ موقع از والدینش درخواست خریدن لباس و دیگر ضروریات زندگیش را نداشت. اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ترک تحصیل کرده و در مغازه موتورسیکلت سازی پدرش، کار می کرد. همیشه گوش به زنگ بود که از طریق بلندگو برای اعزام به جبهه نیرو جمع کنند. هنگامی که برای اعزام به جبهه نیز ثبت نام نمود، باتوجه به سن کم، شرایط اعزام نداشت. به هر تقدیر و هر شکل ممکن خود را مهیای رفتن به جبهه نموده و در سن 16 سالگی باکمال اشتیاق، به میادین نبرد حق علیه باطل اعزام شد.
شهید حسین ایوانی سرانجام در تاریخ 29/8/1362 حین انجام غسل شهادت در کنار رودخانه، بر اثر ترکش خمپاره دشمن در مرز عراق و ایران به فیض شهادت نائل می شود. روحش شاد ویادش گرامی.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است را در ادامه میخوانید:
«بسم رب الشهداء و الصدیقین
ولا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نكنید آنان كه در راه خدا كشته شدهاند، مردگانند بلكه آنها زندهاند و در نزد پروردگارشان روزى مىخورند.
با سلام و درود به رهبر كبیر انقلاب اسلامى، امام خمینى، این قلب تپنده امت و با سلام فراوان بر شهداى انقلاب اسلامى، شهدایى كه با نثار خونشان درخت انقلاب اسلامى ایران را آبیارى كردهاند و با سلام فراوان بر تمامى رزمندگان جبهههاى جنگ حق علیه باطل و با سلام فراوان بر مردم شهیدپرور جمهورى اسلامى ایران.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض مىكنم، امیدوارم كه لیاقت فرزندى را در طول این 16 سال براى شما داشته باشم و از من راضى باشید.
امیدوارم برادران و خواهرانم و اقوام و دوستانم مرا حلال كرده باشید.
و از شما اى پدر و مادر مهربانم مىخواهم كه این امانتى را كه خداوند تبارک و تعالى در این مدت 16 سال به شما داده است، هر وقت این امانت را از شما خواست، تحویل دهید و شما آمادگى این را داشته باشید كه اگر من سعادت و لیاقت آن را داشته باشم كه شهید شوم، شما اى پدر و مادر عزیزم هرگز براى من گریه نكنید، مخصوصا شما اى مادر مهربانم در بالاى سر قبر من برایم گریه نكنید و شكر خدا را به جا آورید كه لیاقت داشتهاید همچون فرزندى را در راه خدا و اسلام بدهید.
و همچنین شما خواهران و برادران و اقوام من، براى من شما هم گریه نكنید و عوض این كه پرچم سیاه خواسته باشید به خانه بزنید، پرچم سبزى را بزنید و حتى شیرینى هم بدهید كه هم چون عزیزى را در راه خدا و اسلام دادهاید.
و اما سفارشى كه به شما ملت شهید پرور فردوس دارم:
اول این كه به هیچ وجه امام را تنها نگذارید و قدر این نعمت بزرگ را بدانید و بعد از نمازهایتان دعا براى امام حتما بخوانید.
مسئله دیگر این كه جنگ را فراموش نكنید و هر چه مىتوانید فرزندانتان را به جبههها بفرستید و اگر مادر یا پدرى در رفتن فرزندش به جبهه ناراحت بود، به یاد آن مادرى كه چهار فرزندش را در راه خدا و اسلام داده است، باشد و از آن مادر شجاع و دلاور درس عبرت بگیرد.
دیگر این كه دعا براى رزمندگان جبههها فراموش نكنید و نمازهاى جمعه را هر چه باشكوهتر برگزار کنید و در مراسمات دعاهاى كمیل و توسل براى رزمندگان جبههها حتما دعا كنید.
از شما اى خواهران همشهریم مىخواهم كه حجاب خود را حفظ كنید و به جبهههاى جنگ حتما كمک كنید تا اسلام عزیز زودتر به پیروزى نهایى برسد. به امید پیروزى حق بر باطل و تداوم جمهورى اسلامى در زیر سایه حضرت مهدى (عج) به رهبرى امام خمینى تا ظهور حضرت ولى عصر ارواحناله الفداء.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار، جنگ جنگ تا پیروزى، جنگ جنگ تا پیروزى
5 آبان 1362 وصیتنامه حسین ایوانى»
منابع:
ساجد
اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیادشهید وامور ایثارگران خراسان جنوبی
منبع:فاتحان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .