مودلیانی، هنرمندی چند وجهی
موزه تیت مدرن لندن این روزها با نمایش آثار "آمادئو مودلیانی" تصویرگر ابعاد مختلف زندگی و فعالیت این هنرمند ایتالیایی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1396/09/25 ساعت 09:35
این روزها طبقه سوم موزه تیت مدرن لندن، ساعتهای کاری شلوغی را پشت سر میگذارد. از زمان بازگشایی و آغاز به کار روزانه موزه، علاقمندان به هنرمندان تجسمی از کشورهای مختلف مشتاقانه برای تماشای آثار "آمادئو مودیلیانی"، هنرمند شناخته شده ایتالیایی مقابل در ورودی نمایشگاه صف میبندنند تا بتوانند از نزدیک شاهد نقاشیها و تعدادی از مجسمههای این هنرمند باشند.
آثار مودلیانی در یکی از سالنهای بزرگ طبقه سوم موزه، همانند لابیرنتی تو در تو به نحوی خاص و بر اساس سیر کاری این هنرمند از آغاز مهاجرتاش به پاریس تا زمان مرگ او در کشوری دور از سرزمین مادریاش به نمایش گذاشته شده، به همین دلیل نخستین سالن در بروشور نمایشگاه با عنوان "آغاز تغییر" نامگذاری شده است.
نمایش آثار مودلیانی در این سالن با اشارهای به تغییر محل زندگی و فعالیت هنری و ارائه سلف پرترهای از آقای نقاش آغاز میشود. به نظر میرسد او طی سالهای (1884 – 1906) برای توسعه دانش و مهارتاش به عنوان یک هنرمند در سن 21 سالگی سرزمین مادری خود ایتالیا را ترک و به پاریس نقل مکان میکند. بهترین محلی که برای یک هنرمند جوان در آن دوره زمانی وجود داشته است.
هر چند مودلیانی در خانوادهای تحصیل کرده به دنیا آمده بود که همیشه مشوق او بودند و هنر رنسانس بزرگ را تجربه و به عنوان یک نقاش آموزش دیده بود، اما پاریس با تنوع در سبک و شیوههای جدید برایش بسیار هیجانانگیز به نظر میرسید و مسیری رویایی برای فکرکردن، دیدن و چالشهای هنریاش به شمار میرفت.
سلف پرتره مودلیانی حدود سال 1915 نقاشی شده است و آن را به خودش به عنوان دلقک صامت "PIERROT" هدیه داده است. این اثر خیلی زود جایگاه او را در میان همدورهایهایش نشان داد. گویا در جایی جدید و میان مردمانی جدید نشان از آن داشت که هنرمند جوان ایتالیایی آماده خلق کردن خودش است.
با عبور از سالن نخست و پیش از ورود به سالن بعدی، مخاطبان از اتاقی کوچک و تاریک عبور میکنند که در آن به تماشای فیلم مستند قدیمی، سیاه و سفید و صامتی، از مکانهایی که این هنرمند در آنها کار و فعالیت داشته و نمایشگاهی که به نمایش گذاشته، مینشینند. فیلم بسیار کوتاهی که برای مخاطبان حاضر در نمایشگاه بسیار است، چراکه میتوانند به خوبی با تصاویری واقعی از محلهایی که این هنرمند در آنها زیست کرده، آشنا شوند.
سالن دیگر این نمایشگاه "زندگی شهری" نام دارد و در آن اشارهای به حضور مودلیانی در پاریس و توجهاش به هنر معاصر پیشرو و تاثیرپذیری از هنرمندانی چون مانند پل سزان اختصاص داشت. گویی بهره بردن از رنگهای روشنتر و حرکت نرمتر قلم مو بر بوم جلوه جدیدی از کار او در این دوره بوده است.
مودلیانی مجسمهساز
در ادامه این نمایشگاه سه سالن با عنوانهای "پاریس مودلیانی: طرح فیلم"، "ایدههای بزرگ" و "مودلیانی مجسمهساز" قرار دارند. طبق اطلاعات موجود، مونتمارته "montmarter" (اولین محل سکونت) مودلیانی فضایی متفاوت از بقیه پاریس داشته و به عنوان دهکده روی تپه در شمال شهر شناخته میشده است؛ هرچند با وجود محیط روستاییاش به دلیل سالنهای تئاتر، سینما، رقص برای خود اعتباری داشته است و همین مکان سبب علاقه این هنرمند و دوستاناش به تصویر و سینما و تبدیل آن به سرگرمی و گردهم آییهای شبانهشان بوده است. او بعد از مدتی به مونتپارماس نقل مکان میکند جایی که پر از گالریهای مختلف بوده است و تمام شعرا، نویسندگان و هنرمندان ملیتهای مختلف را به خود جذب میکرده است و گرد هم میآورده است تا یکدیگر را ببینند و در مورد کارهایشان حرف بزنند.
سالهای (1911 تا 1913) دوره کوتاه و پرباری برای مودلیانی به شمار میرفته است. او به شکل گستردهای روی مجسمهسازی متمرکز شد؛ طرحهای اولیهای کشید که شاید طرحهای مقدماتی برای ایده مجسمههایی به شمار میرفت که در ذهن داشت.
در این بین دیدار از موزههای پاریس مانند "لوور" و... به او و بسیاری از هنرمندان دیگر این امکان را داد تا در مقیاس گستردهتری با هنر آشنا شوند. او برداشتهایی آزاد از مشاهده اشیاء، نقاشی و مجسمههای باستانی مصر، کامبوج و ساحل عاج داشت. در این میان بهره بردن از استایلهای مصری بسیار مد بوده است. او از ایده مصریها که همه چیز را بلند تصویر میکردند بهره برد
بسیاری مودلیانی را به خاطر مجسمهسازی شناختند، مجسمههایی که خیلی زود مخاطب پیدا کرد. مجسمههایی که اکنون در موزه تیت لندن به نمایش گذاشته شدهاند؛ شامل 7 مجسمه سر است که از اکتبر تا نوامبر سال 1912 در قالب یک نمایشگاه هنری سالیانه در سالن "دیاتون" پاریس به نمایش گذاشته شده بودند. در واقع تنها نمایشگاه مهمی که مودلیانی در تمام دوران زندگیاش برگزار کرد. او مدتی بعد به دلیل غبار ناشی از تراشیدن و بیماری سلی که در دوران کودکی او را مبتلا کرده بود و هنوز هم آزارش میداد، این کار را رها کرد.
"شبکه خلاق"، "خانواده ارواح"، "برهنههای مدرن" از دیگر بخشهای این نمایشگاه است. مودلیانی در چند نقاشی اکسپرسیونیستی خودش، شیوه دوستان مونمارت و مونت پارناساش را به کار برده است. بیشتر آثاری که در بعد رادیکال کوبیسم کشیده شدهاند در فضای مسطح و با صورتهای آبستره تصویر شدهاند. به همین ترتیب وقتی مودیلیانی از "خوان گریس" نقاش اسپانیایی و "هنری لاورش" هنرمند فرانسوی نقاشی کشید نیمرخ یا نمای آنها را به صورت زاویهدار و درون تصویر اصلی و به سبک کوبیسم کشید، گرچه او سبک کوبیسم را تجربه کرد ولی هیچگاه تصاویر تجسمی را رها نکرد حتی زمانیکه پیکاسو او را تحسین کرد.
گرچه مودلیانی یکی از اعضا پرشور جمع چند ملیتی شبکه خلاق بود اما به نحوی حاشیهنشین و خارج از کانون به شمار میرفت، حتی زمانی که پرتره میکشید از سوی منتقدانی که با آنها معاشرت داشت پشتیبانی لفظی و زبانی هم دریافت نمیکرد، زیرا یهودی بود و آن زمان در فرانسه رفتارهای ضد یهودی رواج داشت.
در توضیح تابلوهای سالن "خانواده ارواح" آمده بود یک دهه پس از آمدن مودلیانی به پاریس، او محیطی را پیرامون خود ایجاد کرده بود. او فرد خوشنامی میان یاران مونت پارماس اعم از شاعر، بازیگر، موسیقدان و نویسنده به شمار میرفت و خصایص خلاقانه آنها را اخذ و در همان حال تکنیکهای MARK MAKING و LETTERING را تجربه میکرد. در بعضی مواقع حتی اسم سوژهها را روی بوم نقاشی میکشید.
یکی از تابلوهای این سالن، تصویری از نویسنده و ویرایشگر خانم بئاتریس هستینگ (BEATRICE HASTING) است که دوران عاشقی آنها چندان دوام نداشت و به دلیل جر و بحثهای بسیار از بین رفت. گرچه این دوران کوتاه به هردوی آنها خلاقیت بسیاری داد.
"عزیمت به جنوب" بخش دیگری از نمایشگاه را نشان می دهد. ماههای آخر جنگ جهانی اول زمانی که پاریس مورد هجوم هواپیماهای جنگی بود، سلامتی مودلیانی رو به وخامت میرفت. بنابراین زوبروسکی (حامی مالی مودلیانی) تصمیم گرفت هنرمنداناش را به ریورا (RIVIERA) بفرستد. مودلیانی نگران بود چراکه تغییر شرایط باعث تغییر او میشد و فضا و ریتم کاریاش را تغییر میداد. اما با توجه به رفتن تعدادی از دوستاناش به جنوب میتوانست همچنان معاشرانی داشته باشد .
در جنوب شهر نیس "NICE" بود که مودلیانی برخی از قویترین آثار خود را خلق کرد. او خیلی سریع کار میکرد ساعتها بدون هیچ وقفهای کار میکرد. او در جنوب به دلیل عدم دسترسی به مدلهای حرفهای از بچههای محلی و دوستاناش به عنوان مدل استفاده میکرد و معمولا آنها را در نقاشیهایش با رنگهای گرم و مدیترانهای تصویر میکرد. او در سال 1919 پس از پایان جنگ به پاریس بازگشت.
سفر مجازی به صد سال پیش در استودیو مودلیانی
شاید یکی از بخشهای بسیار جذاب این نمایشگاه سالن "آتلیه مودلیانی" باشد. آخرین استودیوی مودلیانی حدود صد سال پس از مرگ او همچنان وجود دارد گرچه ظاهرا تغییرات عمدهای کرده است اما با تحقیق و در نظرگرفتن مدارک مستند و روش کاری او میتوان تصور کرد که آخرین آثار او در چه فضایی خلق شدهاند. بر این اساس سالنی طراحی شده است که بازدیدکنندگان میتوانند با قرار دادن دستگاههای شبیهساز سه بعدی بر چشمهایشان محل کار مودلیانی را در آن شرایط زمانی و مکانی به صورت مجازی تصور و آن را احساس کنند. نکته جالب توجه آنست که به دلیل کمبود فضا و زمان، بازدیدکنندگان باید از قبل بلیت تهیه کنند تا بتوانند در روز بازدیدشان در ساعت مشخص به دیدن استودیو مجازی مودلیانی بروند.
آخرین سالن "دایره نزدیکان" است. گرچه مودلیانی افراد بسیاری را میشناخت اما تنها تعداد معدودی از آنها در آثار او حضور دارند. این افراد نزدیکترین ارتباط را با او داشتند و اغلب مدلهایی هستند که با او صمیمیت بیشتری دارند. زبروسکی (zobrowski) و همسر مودلیانی (Hanlazborowska) در شماری از آثار او حضور دارد. در واقع همسرش بیشترین حضور را در نقاشیهای این هنرمند دارد.
این نقاشیها او را در حالات مختلف و با لباسهای متفاوت نشان میدهد. از ظاهری دخترانه با موهایی بافته شده در پشت سر تا زنی باردار و بااعتماد به نفس. اگر مودلیانی به عنوان یک هنرمند متمایز با همان ظرافت به کار خود ادامه میداد احتمالا چهرههای متفاوتتری از همسرش خلق میکرد.
مودلیانی در چنبره اعتیاد و وضع سلامتی بدی که هر روز وخیمتر میشد؛ سرانجام در ژانویه 1920 و در سن 35 سالگی درگذشت، در حالیکه همسرش در شرف به دنیا آوردن دومین فرزندشان بود.
آخرین نقاشی که از او بر دیوار نمایشگاهاش نصب شده و آخرین کار او در اواخر عمرش محسوب میشود، خود را هنرمندی با اعتماد به نفس و متبحر ترسیم کرده که پالت به دست دارد.
گفتنی است؛ این نمایشگاه از 23 نوامبر آغاز به کار کرده است و تا دوم آوریل سال 2018 برپا خواهد بود.
منبع: هنر آنلاین