تبیان، دستیار زندگی

تاریخ و تبار اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین در میان علمای معاصر امامیه

مقاله حاضر با رویکردی ساختارگرایانه و از خلال مطالعه ای توصیفی - تحلیلی، با مرور ادبیات و منابع گوناگون درباره وحدت اسلامی و تشریح تبار و شجره فقهی مهمترین عالمان وحدت گرا و تقریبی امامیه، چهار دسته ادبیات تاریخی (طرح نادرشاه؛ طرح اتحادیه اسلام؛ طرح فقه مقارن و طرح متون مشترک) را مورد بررسی قرار می دهد و موفقیت ایده تقریب مذاهب اسلامی را درگرو باهم دیدن همگی تجربیات و پیوند آنان در کنار یکدیگر می داند؛ به نحوی که محور عقیدتی آن بر پایه اصول مشترک و محور عملیاتی آن در میان فقهای فریقین با همراهی سیاستمداران و مصلحان اجتماعی باشد. ازاین رو هیچ یک از ادبیات و منابع تقریبی را نباید جدای از هم دید. پرسش ها ی مورد توجه مقاله حاضر عبارت اند از: (1) چند دسته ادبیات و منابع در خصوص اندیشه وحدت اسلامی موجود است؟ (2) شجره آموزشی اندیشه تقریب فقهی در میان علمای امامیه در چه مکاتبی است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
تاریخ و تبار اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین در میان علمای معاصر امامیه

مقدمه

تبار در لغت به معنای دودمان و اصل و نسب است و علاوه بر پیوندهای خویشاوندی، بر پیوندهای معنوی در کیش و عقیده و آرمان دلالت دارد، چنانکه گفته می شود: تبار عارفان؛ تبار محدثان؛ تبار عالمان و غیره. برای شناخت هر اندیشه ابتدا باید تبار آن را شناخت. تاریخ پلی است که گذشته را به آینده متصل می کند و برای شناخت آیندة اندیشه تقریب میان مذاهب اسلامی، ابتدا باید با تحولات و تجربیات گذشته اش روبه رو شد.

مقاله حاضر با رویکرد ساختارگرایانه و به گونه ای توصیفی - تحلیلی، سیر تاریخ معاصر اندیشه تقریب میان مذاهب اسلامی را با تأکید بر تبار فقهی عالمان امامی مذهب مورد بررسی قرار می دهد. بر این اساس کوشش می شود تا ادبیات معاصر اندیشه وحدت اسلامی در چارچوب «مجموعه ای با هم » در نظر گرفته شود تا از این رهگذر تشکیل دارالتقریب قاهره در گستره وسیع تری از تاریخ اندیشه تقریب و وحدت اسلامی مورد ارزیابی و بازبینی واقع شود؛ به ویژه آنکه اینک مصادف با هفتادمین سالگرد تأسیس مؤسسه دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه (ربیع الاول ١٣٦٦ ق / فوریه ١٩٤٧م ) در قاهره است. با توجه به آنچه بیان شد، مقاله حاضر به بررسی انواع ادبیات و منابع در خصوص اندیشه وحدت اسلامی و ریشه ها و تبار اندیشه جریان تقریب فقهی میان علمای امامیه می پردازد.

جریان های تقریبی معاصر

در طول تاریخ ، دربارة وحدت اسلامی و امت واحده اسلام، دیدگاه ها و گزینه های چندی مطرح شده است. «امت واحده » اصلی قرآنی[1]  و اصلی نبوی [2] و تردیدناپذیر است و در خصوص تحقق آن چند رویکرد کلی وجود دارد: (١) وحدت مطلق؛ (٢) وحدت مصلحتی عارضی؛ (٣) وحدت پایدار.  مخالفان شیعی و سنی دعوت تقریب با بدبینی نسبت به طرف مقابل ، داعیان تقریب مذاهب اسلامی را متهم به تلاش برای یکی کردن مذاهب اسلامی (سنی و یا شیعه کردن مسلمانان ) و یا ایجاد مذهبی جدید کرده اند؛ در مقابل داعیان تقریب همچون شیخ محمود شلتوت و علامه محمدحسین کاشف الغطاء با به رسمیت شناختن اصل اختلاف عقاید و احترام به عقاید پیروان مذاهب اسلامی، وحدت مطلق را به معنای یکی کردن مذاهب مورد نقد قرار داده و کاملا رد کرده اند.[3] در واقع وحدت مطلق مطلوب مخالفان تقریب است که اسلام را تنها منحصر به مذهب خود می کنند. برای مثال از شیوخ سلفی وهابی می توان به محب الدین الخطیب در کتاب الخطوط العریضه للمذهب الإثنی عشری و ناصر القفاری در کتاب مساله التقریب بین أهل السنه و الشیعه (در دو جلد) و از شیعیان نیز می توان به یعسوب الدین رستگار جویباری در کتاب حقیقت وحدت در دین و حکمت عیدالزهراء علیهاالسلام و نیز میرسیداحمد روضاتی در مقدمه ترجمه کتاب مناظره بین أحد علماء

[4]الشیعه مع عالم سنه اشاره کرد.

دیگر نوع وحدت، وحدت مصلحتی است که به وحدت به مثابة یک تاکتیک و طرحی موقتی توجه دارد و چون معلول عوامل جبری خارج از متن دین همچون مصلحت ها و امیال است ، مورد پسند اصحاب تقریب نیست. داعیان تقریب از همان ابتدای کار، به دنبال الگویی فکری برای وحدت پایدار بوده اند و بدین منظور کوشیده اند تا متنی کلی و مشترک را بر پایة منابع اولیة اسلام (قرآن و سنت و عقل سلیم و اجماع ) تنظیم کنند. به طورکلی دودسته ادبیات درباره وحدت اسلامی و به طور خاص تقریب فقهی میان مذاهب اسلامی موجود است که مجموعا دارای چهار دسته منابع هستند که گاه متن هایی مشترک و بینابینی میانشان دیده می شود. موارد فوق عبارت اند از:

الف ) ادبیات اصلاح گرایانه سیاسی - اجتماعی: این دسته از ادبیات تقریبی، عمدتا شامل دو دسته منابع است:

١- منابع مربوط به وحدت نادرشاهی (مبتنی بر ایده توافق حاکمان و تأیید علماء)

٢- منابع مـربوطه بـه‌ اتحادیه اسلام (رونق یافته از دوران قاجاریه کـه رسـائل جـهادیه مـربوط‌ بـه‌ دفاع‌ از قلمرو عـثمانی بـدان منضم می شوند).

ب) ادبیات فقهی و اعتقادی علمای فریقین: این ادبیات که نمونه بارز آن در «فقه مقارن » متجلی می شود، شامل دودسته از منابع است:

١- اندیشه فقه مقارن در حوزه های علمیه امامیه (که مثال بارز آن دارالتقریب قاهره است ).

٢- اندیشه وحدت بر پایه اصول و متون مشترک (که قدمتی بسیار دراز دارد ).

پس درمجموع عمدتا چهار دسته منابع مهم درباره وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب فریقین شکل گرفت که به لحاظ نوع استدلال، از طرق زیر بهره گرفته اند:[5]

١- استدلال به قرآن کریم .

٢- استدلال به احادیث شریفه مانند خطبه های حجه الوداع به مثابه کلید امنیت[6]جهان.

٣- استدلال به عقل به ویژه با بهره گیری از قاعده حسن و قبح عقلی.

٤. استدلال به وقایع مهم تاریخی ، اجتماعی و فرهنگی که میان همه مسلمانان بین الاذهانی است.

1. منابع مربوط به وحدت نادرشاهی

این دسته از منابع به معرفی واقعه تاریخی وحدت فریقین بر اساس طرح نادرشاه افشار اختصاص دارند و به ارائه بیان روایتی گاه جانبدارانه از آن می پردازند. نادرشاه افشار کوشید تا با حل اختلافات مذهبی، آتش جنگ میان ایران و عثمانی را خاموش کند تا با خیال راحت به فتوحات خود در مناطق شرقی (خصوصا هندوستان ) بپردازد و نیز در مقابل تهدیدات روسیه تزاری آماده تر باشد. استاد محمد محیط طباطبایی به اقدامات نادرشاه - و تا حد کمتری ، اشرف افغان که او نیز در دوران حکومت ناپایدارش در پی مصالحه و تفاهم مذهبی با عثمانی برآمده بود - به عنوان مدخلی برای بحث اتحاد اسلام در دوران سیدجمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده توجه کرده است. [7]طرح نادرشاه شامل موارد زیر بود: به رسمیت یافتن مذهب شیعه (فقه جعفری )؛ اختصاص رکنی از ارکان مسجدالحرام به ائمه مذهب جعفری؛ تأمین امنیت حاجیان ایرانی (از راه شام به مکه )؛ آزادی اسیران طرفین و ایجاد نمایندگی دو کشور در پایتخت های یکدیگر؛ و البته این طرح رسما مقرر می کرد که شیعیان حق هیچ گونه لعن و دشنام و توهین به مقدسات اهل سنت را ندارند. بدین منظور عهدنامه ای در ایران نوشته شد و علمای نجف اشرف نیز با آن موافقت کردند، ولی مورد موافقت دربار و مفتیان عثمانی واقع نشد.[8] البته گفته می شود که چنین طرحی قدمتی طولانی تر داشته و در زمان سیدمرتضی (٣٥٥ -٤٣٦ ق) حتی در میان علمای سلف شیعه نیز سابقه [9]داشته است؛ هرچند مدارک قاطعی دراین باره موجود نیست .

ناگفته نماند که در میانه جنگ های عثمانی - صفوی، فتاوی تکفیری رواج بسیار یافتند[10] که نقش مخربی در مقابل اصلاح امور داشتند. برای مثال نوح افندی (متوفی ١٠٧٠ ق) از شیوخ تکفیری سلطان عثمانی، بی محابا فتوای جواز قتل شیعیان را صادر کرد با این عنوان که «من قتل رافضیا واحدا وجبت له الجنه » (بهشت بر هر کس که یک رافضی را بکشد، واجب است ). پس از آنکه شاه صفی طبق معاهده صلح با عثمانی، بغداد را به دولت سلطان مراد چهارم عثمانی (حکومت: ١٠٣٢- ١٠٤٩ ق) واگذارکرد، همین فتوای ننگین موجب شد تا کشتاری بی رحمانه از شیعیان بغداد انجام شود. [11]شیخ علی نقی کمره ای طغایی شیرازی (م ١٠٦٠ ق) از معاصران شاه صفی و شاه عباس دوم در رد فتوای مذکور کتابی در دو مجلد، با عنوان جامع صفوی تألیف کرده است که شیخ حر عاملی از آن با عنوان «جواب مفتی الروم فی الامامه » یادکرده است. [12]متن فتوای نوح افندی در باب «الرده و التعزیر » از کتاب العقود الدریه فی تنقیح الفتاوی الحامدیه [13] اثر ابن عابدین (١١٩٨ - ١٢٥٢ ق) موجود است و سیدعبدالحسین شرف الدین عاملی (١٢٩٠- ١٣٧٧ ق) در فصل نهم کتاب الفصول المهمه فی تألیف الامه و

[14]علامه عبدالحسین امینی (١٣٩٠-١٣٢٠ ق) در الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب آن را نقد و تقبیح کرده اند.

اسامی برخی از منابعی که به ادبیات وحدت نادرشاه پرداخته اند عبارت اند از:

١- تاریخ جهانگشای نادری تألیف میرزا مهدی خان منشی استرآبادی.

٢- روضه الصفای ناصری تألیف رضا قلی خان هدایت .

٣- فارس نامه ناصری تألیف حاج میرزا حسن حسینی فسایی.

٤- نجات ملت تألیف میرزا علی اکبر خان روحانی با تقریظ آیت الله محمدتقی مجتهد نجم آبادی.

٥- نقش سیدجمالالدین اسدآبادی در بیداری مشرق زمین تألیف استاد سیدمحمد محیط طباطبایی.

میرزا علی اکبرخان روحانی در سال ١٣٣٨ ق رساله راه نجات ملت را جهت احیای طرح نادرشاه افشار بر اساس کتاب فارسنامه ناصری به صورت چاپ سنگی در تهران منتشر کرد. [15]او راه حل مشکل فریقین را در آن می داند که مسلمانان نزاع میان خویش را با رعایت موارد زیر حل کنند: (١) با نهایت بی غرضی ؛ (٢) برای رضای خدا (جهتا لمرضات الله )؛ (٣) با براهین[16]عقلی؛ و (٤) با لسان لین.  پایان آن کتاب مزین به تقریظی مهم از آیت الله شیخ محمدتقی مجتهد نجم آبادی ٤ (متوفی١٣٠٢ ش) است که در آن می نویسد: امروز یگانه چیزی که باعث ترقی مسلمانان عالم عموما و مسلمانان ایران خصوصا است اتحاد حقیقی و یگانگی معنوی با یکدیگر است... اگر افکار مرحوم مغفور نادرشاه تاکنون مجری شده بود، ملت اسلام خصوصا مسلمانان ایران در ترقی و تعالی، اول ملت بودند در عالم؛ به هرحال بر هر فردی از افراد مسلمین واجب و لازم[17]است که دوگانگی و نفاق کنونی را از مابین فریقین اسلامی مبدل به یگانگی و اتفاق کلمه فرماید؛ و همگی به مدلول آیه شریفه: (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» [18]عمل نموده و خود را داخل در مدلول آیه «واذکروا نعمت الله علیکم إذ کنتم أعداء فألف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخوانا و کنتم علی شفا حفره من النار فأنقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون )[19] کما تری خارج نماید تا بدین وسیله [20]آب رفته به جوی بازگردد...

٢. اتحاد اسلام و اصلاح طلبی

منابع دیگر در زمینه وحدت اسلامی میان فریقین با عنوان «اتحاد اسلام » در دوران قاجاریه شکل گرفتند. آغازگر این ادبیات، سیدجمال الدین اسدآبادی (١٢٥٤ - ١٣١٤ ق) است که اندیشه های خود را در مجله عربی عروة الوثقی (چاپ پاریس ) مکتوب کرد. مجله مذکور مورد توجه علما و اندیشمندان اسلامی بود و شخصیت های مختلفی در جهان اسلام را از خود متأثر کرد که از جمله شیخ محمد عبده که نسل اول عالمان دارالتقریب قاهره شاگردان مکتب او هستند؛ و شخصیت هایی چون سیدعبدالرحمن کواکبی (متوفی ١٣٢٠ ق)، شیخ حسین جسر (متوفی ١٣٢٧ ق)، امیر شکیب ارسلان (متوفی ١٣٦٦ ق) و سیدرشید رضا (متوفی[21]١٣٥٤ ق) حضور دارند.  [22]سیدجمال واعظ اصفهانی (متوفی ١٣٢٦ ق) نیز از ایده اتحاد اسلام حمایت می کرد.

بعدها آیت الله سیدهبه الدین حسینی شهرستانی (متوفی ١٣٨٦ ق) در رساله فغان اسلام یا مقدمه نجات کشتی اسلام[23] و از معاصران، آیت الله سیدهادی خسروشاهی توجه بیشتری به نظریات سیدجمال الدین اسدآبادی مبذول کردند. لازم به ذکر است که آیت الله هبه الدین شهرستانی از اعضای رسمی دارالتقریب قاهره بود و آیت الله خسروشاهی از اعضای مؤسس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی هستند.

از تألیفات مهمی که در این شاخه از تألیفات تقریبی نوشته شده است، کتاب «اتحاد اسلام» تألیف شاهزاده ابوالحسن میرزا معروف به شیخ الرئیس قاجار (١٢٦٤-١٢٩٩ ق) است. ابوالحسن میرزا متأثر از کوشش های سیدجمال الدین اسدآبادی و اصلاحات سلطان عبدالحمید دوم این کتاب را در سال ١٣١٢ ق نگاشت که مطالعه آن در فهم سیاست دولت عثمانی درباره «اتحاد اسلام » اهمیت دارد. او در رساله «اتحاد اسلام » از مباحث زائد و حاشیه ای مانند نزاع خونین درباره «حدوث و قدم قرآن کریم » که جهان اسلام را قرن ها گرفتار تنش و درگیری کرده است، انتقاد می کند. [24]وی یکی از موانع ترقی اسلام را اختلافات و جنگ های داخلی میان مسلمانان می داند که موجب شده اند تا «رونق بازار اسلام » از میان برود و نیازی به اقامه دلیل بر این مطلب نمی داند که اختلاف داخلی و جنگ خانگی در میان هر امت و هر ملت مانع توسعة خارجی آن و موجب ضعف می شود. [25]از دید شیخ الرئیس قاجار، سرنوشت فریقین در دنیای پر از فتنه کنونی به یکدیگر گره خورده است چنانکه «اضمحلال و فنای هر دو دولت و استقلال و بقای هر دو ملت با یکدیگر ملازمه قهریه دارند». [26] او تأکید می کند که مغلوبیت اهل سنت و جماعت در برابر استعمارگران غربی هرگز وسیله فوز و فلاح و رابطه خیر و صلاح شیعه نخواهد بود. [27]هرچند به دلیل انحطاط اخلاقی، مسلمانان هریک از نابودی یکدیگر شادمان می شوند.[28] او ضمن آنکه تصریح دارد که مرادش هرگز تغییر مذهبی آن نیست که شیعه سنی شود و یا سنی شیعه شود. [29]معتقد است اتحاد

[30]سیاسی جهان اسلام باید با محوریت و مرجعیت «سلطنت علیه عثمانیه » شکل گیرد.

٣. اندیشه وحدت بر پایه اصول و متون مشترک

اصحاب وحدت اسلامی از دیرباز کوشیده اند تا متنی کلی و مشترک را بر پایه منابع اولیة اسلام (قرآن و سنت و عقل سلیم و اجماع ) تنظیم کنند که علامه محمدتقی جعفری مطابق ایده اش در باب «حیات معقول » از آن به «وحدت معقول » تعبیر کرده است. [31]اساس این دیدگاه مبتنی بر این اندیشه است که مسلمانان در اصول عقاید با یکدیگر وحدت نظر دارند[32] و از این رو می توان بر پایه اصول عقاید مشترک متون مشترکی را نیز تهیه کرد که مورد استفاده پیروان فریقین قرار گیرد. آیت الله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی موارد وحدت اسلامی را چنین شمارش کرده است: مسلمانان شیعه و سنی در دین، در خدا، در کتاب، در پیامبر، در قبله، در حج، در نماز، در روزه، در عقیده به فرشتگان و پیامبران الهی و روز قیامت و مانند آنکه از لوازم ایمان هستند، با یکدیگر متفق و هم داستان هستند.[33]

از نمونه های بارز تبلور این اندیشه در دوران معاصر تألیفات آیت الله شهید سیدمحمدباقر صدر در آثاری چون فلسفتنا و اقتصادنا است که متونی اسلامی بر پایة اندیشه اسلامی است و مورد استقبال و استفاده همه فریقین واقع شده است و دیدگاه های معظم له درباره بانکداری اسلامی در همه مراکز دانشگاهی جهان اسلام مورد توجه و تحقیق است. بسیاری از شاگردان شهید صدر به جریان تقریب و وحدت اسلامی پیوستند و از اعضای

رسمی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بودند (نک: شکل ١).

[شکل ١. تبار علمی شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر و شاگردان ایشان ]

٤. مکتب فقهی آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی

اندیشه فقه مقارن تاریخی بس دراز دارد. کتاب خلاف اثر شیخ الطائفه طوسی از قدیمی ترین منابعی است که ما را با سیر تاریخی مسائل فقهی آشنا می کند. کتاب مذکور توسط آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (متوفی ١٣٨١ ق) احیاء شد[34] و با تدریس آیت الله العظمی بروجردی، فقه مقارن بار دیگر به صورت جدی به حوزه های علمیه بازگشت. همچنین معظم له از شیوه حدیثی خاصی استفاده می کرد که بر اساس جلسه درس فقه ایشان در نیمه شعبان ١٣٧٧ ق به ایجاد «مجمع حدیثی » و نهایتا تألیف کتاب جامع الاخبار للشیعة الامامیة انجامید که طرحی جامع بر اساس فقه مقارن بود. گزارش کاملی از آن را آیات سیدمصطفی کاشفی خوانساری و سیدمحمدباقر موحد ابطحی و واعظ زاده خراسانی نگاشته اند.

[35]آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی تا جای ممکن، احکام را از احادیث استخراج می کرد. ابتدا احادیث را به صورت موضوعی دسته بندی می کرد و آنگاه هر دسته را با دسته دیگر مورد مقایسه قرار می داد. به سیر تاریخی مسئله و به اقوال قدما توجه ویژه ای مبذول می کرد. جهت فهم روایت توجه خاصی به فضا و محیط صدور روایت داشت و ازاین رو جدا از معنای ظاهری الفاظ روایت، به قرینه حالیه ای که از فضای صدور روایت برمی آید، توجه کامل داشت و معتقد بود که مجتهد نباید غافل از اقوال و انظار محیط صدور روایت باشد.

معظم له درصدد استنباط مسائل فقهی از همان افقی بود که در زمان ائمه اطهار - علیهم السلام - و یا قدمای فقها مطرح شده بودند. بنابراین به سابقه تاریخی طرح مسئله و بررسی نظرات فقهی پیشوایان چهارگانه اهل سنت توجه داشت؛ چراکه به بیان معظم له، بسیاری از روایات أئمه اهل بیت ناظر به روایات و فتاوای اهل سنت هستند. پس باید دانست که روایت در چه عصری صادر شده است و در آن زمان چه فتواهایی در میان فقهای مسلمین رایج بوده و امام (ع ) درصدد رد کدام فتوا و تصویب کدام یک بوده است . [36]معظم له از بیان اقوال حاشیه ای که مسیر تحقیق را از موضوع اصلی خارج می کنند، پرهیز می کرد. در نقل اقوال به تاریخ صدور آن ها توجه داشت و از این رو تعدد فتاوی یک عالم را که در آثار مختلفش پراکنده شده بود، درمی یافت و می کوشید منطق اختلاف فتوا را بر اساس آخرین فتوای او دریابد. معظم له «شهرت قدما را ذاتا یا در مقام ترجیح، حجت می دانست و آن را از شهرت بین متأخرین که بر پایه استنباطات خود، نظریاتی داده اند، جدا می کرد ». [37][در شکل ٢ تبار شاگردان تقریبی آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی دیده می شود که به اشکال مختلف از ایده وحدت اسلامی و تقریب فقهی مسلمانان حمایت کرده اند. ]

از دید آیت الله العظمی بروجردی باید بجای دامن زدن به اختلافات ، بر ضرورت تمسک به اقوال و فتاوای عترت طاهره علیهم السلام تأکید کرد تا مسلمانان گِرد هم آیند و از اختلاف مذاهب جلوگیری شود. ازاین رو بر حدیث ثقلین «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی... » بسیار تأکید می کرد و به دستور او رساله «حدیث الثقلین» توسط آیت الله وشنوی قمی تألیف و از سوی دارالتقریب قاهره منتشر شد. [38]لازم به ذکر است که شیخ محمدتقی قمی نیز که نقش محوری در تأسیس دارالتقریب قاهره داشت، هرچند مستقیما شاگرد آیت الله العظمی بروجردی نیست، ولی می توان وی را ملحق به شاگردانش دانست.

][شکل ٢. تبار علمی آیت الله سیدحسین بروجردی و شاگردان ایشان]

5. مکتب آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی

از شاگردان مطرح آخوند خراسانی (١٢٥٥ - ١٣٢٩ق )، آیات آقاضیاء الدین عراقی و میرزای نائینی و آقا شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی ) هستند که از میان شاگردان ایشان حوزه تدریس آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی اهمیت دارد. شاگردان شهیر او از قبیل آیات سیدعلی حسینی سیستانی، سیدمحمدحسین فضل الله، حسن سعید تهرانی ، محمدمهدی شمس الدین، سیدمحمدباقر صدر، سیدموسی صدر، محمدجواد مغنیه، محمدمهدی آصفی، محمدتقی جعفری، محمد آصف محسنی و استاد سیدجعفر شهیدی از داعیان وحدت اسلامی و حامیان دارالتقریب قاهره بودند. اینان نیز با سه واسطه به میرزای شیرازی می رسند (نک: شکل ٣).

[شکل ٣. تبار علمی شاگردان آیت الله سیدابوالقاسم خویی]

6. مکتب آخوند خراسانی

آخوند خراسانی [39] و شاگردانش همچون آیات سیدمصطفی کاشانی، [40] محمدحسین کاشف الغطاء، محمدحسین قمشه ای، [41] سیدصدرالدین صدر، [42] میرزا مهدی خراسانی [43] و شماری دیگر از علمای اسلام، از طریق صدور فتاوای جهادی علیه استعمار بریتانیا به حمایت از سرزمین های اسلامی (دولت عثمانی ) پرداختند. برخی دیگر از شاگردان آخوند خراسانی، همانند آیات سیدحسین بروجردی، سیدهبه الدین شهرستانی، سیدمرتضی رضوی کشمیری، سیدمحسن امین عاملی، سیدعبدالحسین شرف الدین، محمد صالح حائری (سمنانی ) و قوام الدین

محمد وشنوی با دارالتقریب قاهره همکاری داشتند (نک: شکل ٤). [شکل ٤. تبار علمی حلقه شاگردان آخوند خراسانی]

7. مکتب آیت الله العظمی عبدالکریم حائری یزدی

یکی از مهم ترین کانون های اجتماع علمای تقریبی، مکتب آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قم است که بعدها با مکتب فقهی آیت الله سیدحسین بروجردی تلاقی پیدا کرد. شخصیت های برجسته ای در مکتب ایشان تلمذ کردند که برخی از چهره های بزرگی در جهان اسلام گردیدند (نک: شکل ٥). [شکل ٥. تبار علمی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی]

بررسی و تحلیل تبار علمای تقریبی امامیه

چنانکه مشاهده شد، در دوران معاصر چهار دسته ادبیات درباره وحدت اسلامی و تقریب میان مذاهب اسلامی شکل گرفته است. پایه اصلی همه این گرایش ها مبتنی بر این موضوع است که اختلاف میان فریقین در فروع اسلام و نه در اصول آن است. در مقابل، از دید وهابیان که مهم ترین دشمنان داخلی وحدت اسلامی در جهان اسلام هستند، اختلاف میان اهل سنت و امامیه در اصول و نه در فروع دین اسلام است؛ یعنی آنان محل اصلی نزاع را درباره اعتقاد به الله (جل جلاله )؛ نبوت حضرت رسول الله (ص ) و سندیّت قرآن کریم فرض کرده اند و چنین اتهاماتی لاجرم به تکفیر مذهب امامیه می انجامد. چنانکه شیخ ابوالسمح پیش نماز وقت مسجدالحرام در تقریظ خود بر کتاب الصراع بین الاسلام و الوثنیه تألیف عبدالله القصیمی (م ١٤١٦ق ) چنین سروده است:

لقد کنا نعد الرفض جرما / فبین کفره هذا الصراع؛  پیش تر رافضی بودن را گناه می پنداشتیم و اکنون کتاب الصراع بر ما کفر رافضی ها را[44]برملا کرد!

در چنین فضایی علمای امامیه به پاسخ به شبهات و اتهامات مذکور پرداختند؛ خاصه آنکه ستایش بی حدوحصر برخی از وهابیان از یزید بن معاویه [45] و گستاخی ابراهیم الجبهان به وجود مقدس حضرت امام جعفر صادق - علیه السلام -[46] ضرورت تألیف منابعی جدید، متقن و مستدل را ایجاب می کرد. ازاین رو، مجموعه ای از نفیس ترین منابع عقلی و نقلی، هم از حیث محتوا و هم از حیث روش و ساختار، در بیان عقیده امامیه و رد اتهامات وهابیان نگاشته شد که نکته مهم آن است که تمامی این آثار در ضمن دفاع از عقیده امامیه، از تقریب مذاهب اسلامی و وحدت میان مسلمانان دفاع کرده اند. از میان آن ها می توان به رساله ها و کتاب های زیر اشاره کرد:

١- «حول العقائد الامامیه» تألیف آیت الله علامه حاج سیدابوالحسن رفیعی قزوینی (١٣١٥ - ١٣٩٥ ق) از شاگردان آیت الله العظمی حائری.

٢- کلمات «الحُجَج العامرة فی ظلمات اللُجج الغامرة فی دفع مفتریات علی الإمامیة» تألیف آیت الله علامه حاج شیخ محمد صالح مازندرانی (سمنانی ) (١٢٩٧ -

١٣٩١ ق) از شاگردان آخوند خراسانی.

٣- مجلد سوم «الغدیر» فی الکتاب و السنه و الادب تألیف آیت الله علامه حاج شیخ عبدالحسین امینی (١٣٢٠ - ١٣٩٠ ق) از شاگردان آیت الله العظمی حائری یزدی[47]که بخش عمده ای از آن به نقد آرای وهابیان درباره امامیه اختصاص دارد.

٤- مکاتبات و سخنرانی های آیت الله علامه حاج شیخ عبدالکریم زنجانی (١٣٠٤-١٣٨٨ق ) که توسط شیخ محمد سعید ثابت در کتابی با عنوان الشیخ الزنجانی و الوحده الاسلامیه جمع آوری شده است . از شاگردان سیدمحمدکاظم یزدی .

٥- کتاب «نجاة المسلمین» تألیف آیت الله علامه حاج شیخ محمد خالصی (١٣٠٨ -٣٨٣ ق) از شاگردان آخوند خراسانی.

٦- کتاب های «سروش مقدس» و «پیام ایران به نجد و حجاز و مصر» تألیف آیت الله علامه حاج میرزا خلیل کمره ای (١٣١٧ - ١٤٠٥ ق) از شاگردان آیت الله العظمی حائری یزدی.

٧- کتاب «مع الخطیب فی خطوطه العریضة» تألیف آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از شاگردان آیت الله العظمی بروجردی.

چنانکه در شجره علمای تقریبی امامیه دیده می شود، تمامی آنان دارای مشربی اصولی و متأثر از شجرة آموزشی ای هستند که توسط علامه وحید بهبهانی (١١١٧ - ١٢٠٥ق ) احیا شد. علامه وحید بهبهانی به تربیت نسلی از فقهای بزرگ همچون آیات عظام سیدبحرالعلوم (١١٥٥ - ١٢١٢ق )، محمدحسن نجفی معروف به صاحب جواهر (م ١٢٦٦ق )، جعفر کبیر کاشف الغطاء (م ١٢٢٨ق )، محمدمهدی شهرستانی (١١٣٠ - ١٢١٦ق )، سیدمحسن اعرجی (م ١٢٢٨ق ) و مهدی نراقی (م ١٢٠٩ق ) پرداخت که در تثبیت رویکرد اصولی بر آموزش حوزوی سخت نقش آفرین بوده اند. طبقه فقهای بعدی یعنی آیات عظام شیخ مرتضی انصاری (م١٢٨١ق ) و شاگردانش به ویژه سیدمحمدحسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی (١١٩٤-١٢٧٣ق) در تثبیت و گسترش دستاوردهای علامه وحید بهبهانی توفیقی عظیم یافتند و چنانکه آیت الله سیدموسی شبیری زنجانی اشاره دارد، در تاریخ شیعه شاگردان دو شخصیت علمی امامیه مهم ترین شاگردان اعصار شدند: «یکی وحید بهبهانی است و دیگری میرزای شیرازی ». [48] میرزای شیرازی دارای تمامی ارکان چهارگانه مرجعیت یعنی (علم، تقوا، اخلاق و عقل ) بود و[49]این ادعا از بررسی شاگردان برجسته تربیت یافته مکتب او به خوبی اثبات می شود.

شجرة اصلی آموزشی علمای تقریبی کنونی شیعه عموما به حوزه تدریس میرزای شیرازی متصل می شود که از طریق دو شاخه اصلی آن یعنی شاگردان شیخ عبدالکریم حائری در ایران و شاگردان آخوند خراسانی صاحب کتاب کفایه الاصول در عراق محقق شده است و باید توجه داشت که سه محفل درس تدریس مکتب اصولی در عراق یعنی محافل درسی میرزا حسین نائینی، آقا ضیاء عراقی و محمدحسن اصفهانی و نیز محفل درس آیت الله سیدابوالقاسم خویی ادامه و امتداد حوزه درسی آخوند خراسانی است. نقطه قوت این نظام آموزشی در همه شاخه های آن است که باید متن‏خوانی را در مباحثه و مناظره آزمود تا قوه اجتهاد حاصل آید. بنابراین شاگردان تابع محض استادان نیستند، ولی تا زمانی که در چارچوب مؤلفه های اصلی شجره آموزشی خود عمل کنند، در کلیات با اساتید خود هم داستان اند.

این نکته را نباید نادیده گرفت که داعیان شیعی تقریب مذاهب فریقین به صورت معناداری در کنار تحصیل فقه، عرفان و حکمت اسلامی را نیز آموخته اند. برای مثال، سیدمصطفی کاشانی (١٢٦٤-١٣٣٦ق ) در نزد جهانگیرخان قشقایی (م ١٣٢٨ق ) و یا سیدحسین بروجردی در نزد جهانگیرخان قشقایی و حاج رحیم ارباب (١٢٩٧ -١٣٩٦ق ) و سیدمحمدباقر درچه ای اصفهانی (١٢٦٤ - ١٣٤٢ق ) و سیدابوالحسن رفیعی قزوینی (١٣١٣ -١٣٩٥ق ) در نزد میرزا حسن کرمانشاهی (م ١٣٣٦ق ) و محمد هیدجی زنجانی (م ١٣٣٩ق ) و امام خمینی (١٣٢٩ - ١٤٠٩ق ) در نزد محمدعلی شاه آبادی (١٢٩٢ - ١٣٦٩ق ) و سیدابوالحسن رفیعی قزوینی تحصیل حکمت کرده اند. این آموزش‏ها تنها به حوزه های علمیه ایران اختصاص نداشته است و علمای بزرگ نجف اشرف نیز به تحصیل حکمت پرداخته اند؛ همچون سیدمحمدهادی میلانی (١٣١٣- ١٣٩٥ق ) در نزد محمدحسین غروی اصفهانی (١٢٩٦- ١٣٦١ق) و سیدمحمدباقر صدر (١٣٥٣-١٤٠٠ق ) و سیدمحمدحسین فضل الله (١٣٥٤- ١٤٣١ق) در نزد علامه شیخ صدرا بادکوبه ای (م ١٣٩٤ق ).

نتیجه گیری

چهار دسته ادبیات تقریبی در جهان اسلام موجود است که با پیوندزدن آنها به یکدیگر می توان نقشه راه اقدام مؤثر عالمان تقریبی در جهان اسلام را ترسیم کرد. بی تردید اساس تقریب مذاهب اسلامی بر پایه اصول مشترک است و هرچه منابع علمی و معتبر بر اساس اصول مشترک (توحید، نبوت، قرآن مجید، قبله واحد، حج و روزه واحد و... ) تولید شود، اندیشه تقریب گسترش می یابد. نظریه پردازی های شهید سیدمحمدباقر صدر در زمینه بانکداری اسلامی نمونه خوبی از این کوشش ها است که متونی اسلامی بر پایه اصول مشترک و مورد قبول همه مسلمانان را تدوین کرده است.

از سوی دیگر، تجربه ناکام نادرشاه افشار نشان از اهمیت و ضرورت همراهی حاکمان سیاسی در مسیر تقریب مذاهب اسلامی دارد. بدین منظور باید علمای فریقین، نسبت های ناروا و بی مأخذ درباره یکدیگر را از میان بردارند تا جوی مساعد برای تصمیم گیری های سیاسی درباره جهان عاری از خشونت و تکفیر شکل گیرد.

چنانکه دیده شد بدنه اصلی جریان تقریب مذاهب اسلامی (بی واسطه یا باواسطه ) برخاسته از حوزه علمیه نجف اشرف است و شجره آموزش فقهی عالمان تقریب به میرزای شیرازی و از آن طریق به علامه وحید بهبهانی بازمی گردد. در انشعابات درس میرزای شیرازی، به لحاظ آموزش شاگردان تقریبی ، شاخه ها و زیرشاخه های آخوند خراسانی، عبدالکریم حائری یزدی، سیدحسین بروجردی، امام خمینی ، سیدابوالقاسم خویی و شهید سیدمحمدباقر صدر اهمیت دارند.

همچنین با اتصال ادبیات اصلاح طلبی اتحاد اسلام که با نگاهی استعمارستیز و اجتماعی به موضوع می نگرد، با توجه به دغدغه های فقه مقارن ، مخاطبان وحدت اسلامی به مراتب افرایش می یابند. مشکل استعمار، فقر ملل اسلامی، موضوع بیداری اسلامی ، مبارزه با مظاهر مادی تجدد غربی و موارد دیگر مسائل مشترک جهان اسلام است و همچنانکه دشمن مشترک موجب همگرایی فریقین می شود، نیازها و مسائل مشترک نیز هر یک زمینه هایی برای همکاری و همیاری فراهم می کنند. بنابراین برای گسترش جغرافیای تقریب مذاهب اسلامی نیازمند پیوندی خلاقانه میان چهار دسته ادبیات تقریبی معاصر هستیم که محور عقیدتی آن بر پایه اصول مشترک و محور عملیاتی آن در میان علمای فریقین با همراهی سیاستمداران و مصلحان اجتماعی است. موفقیت ایده تقریب مذاهب اسلامی درگرو پیوند چهار تجربه تاریخی فوق الذکر در کنار یکدیگر است و ازاین رو هیچ یک از موارد مذکور را نباید جدای از هم و یا بی نیاز از یکدیگر دید.

منابع و مآخذ

- قرآن مجید

- استرآبادی، میرزا مهدیخان (١٣٨٤ )، دره نادره، تاریخ عصر نادرشاه، مصحح سیدجعفر شهیدی، تهران:

انتشارات علمی و فرهنگی، چ٣.

- امینی، عبدالحسین (١٤١٦ق )، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه .

- تسخیری ، محمدعلی (١٣٩٠)، گزیدهای از اندیشه برخی از شخصیت های تقریبی ، گردآورنده محمدحسن

تبرائیان، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

- الجبوری، کامل سلمان (١٤٣٦ ق)، المواقف المشترکه لعلماء العراق و ایران ضد الغزو الأجنبی للبلاد الإسلامیه ١٩٠٥ - ١٩٢٠ م دراسه تأریخیه وثاقفیه، قم: مجمع الذخائر الإسلامیه بالتعاون مع مؤسسه آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث.

- جعفری، محمدتقی (١٣٧٧)، تکاپوی اندیشه ها، تهران: دفتر نشر فرهنگی اسلامی .

- جعفریان ، رسول (١٣٧٩ )، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.

- حسینی فسایی، میرزاحسن (١٣٧٨)، فارسنامه ناصری، تصحیح منصور رستگار فسایی، تهران : امیرکبیر

- رجبی ، محمدحسن (١٣٧٨)، رسایل و فتاوای جهادی شامل رساله ها و فتواهای علمای اسلامی در جهاد با قدرتهای استعماری، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

- روحانی، علی (١٣٣٨ ق)، راه نجات ملت، طهران: مطبعه کلیمان، چاپ سنگی.

- رفیعی قزوینی، ابوالحسن (١٣٧٦ )، غوصی در بحر معرفت شامل ٢٤ رساله علمی و فلسفی و عرفانی، به کوشش احمد سیاح، تهران: انتشارات اسلام.

- السبحانی، جعفر (١٤٢٣ق ) رسائل و مقالات، قم: مؤسسه الإمام الصادق علیه السلام.

- شهرستانی، هبه الدین حسینی (بی تا)، فغان اسلام یا مقدمه نجات کشتی اسلام، به همت حاج حسن دشتی، لاهور: مطبع بریس.

- شبیری زنجانی، سیدموسی (١٣٩٢)، جرعه ای از دریا، قم: انتشارات مؤسسه کتابشناسی شیعه، چ٥.

- شهیدی، سیدجعفر (١٣٧٢)، از دیروز تا امروز، مجموعه مقالات، تهران: نشر قطره.

- شیخ الرئیس قاجار (١٣١٢ ق)، اتحاد اسلام، به همت سلطان محمد شاه، بمبئی، چاپ سنگی.

- صافی گلپایگانی ، لطف الله (١٣٧٥)، سفرنامه حج، قم: چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی.

- صفا، ذبیح الله (١٣٧٨)، تاریخ ادبیات در ایران، تهران: انتشارات فردوس، چ٨.

- فاضل لنکرانی ، محمد (١٣٦٨)، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج شیخ محمد فاضل »، مجله نور علم، ش ٣٠.

- کمره ای، خلیل (١٣٩٤)، کلید امن جهان در پرتو کلام رسول خدا (ص)، با مقدمه و تحقیق کامیار صداقت ثمرحسینی، تهران: فرهنگ مشرق زمین .

- ----- (١٣٩٧ق )، سروش مقدس وادی ایمن مکه و مدینه اسمعی یا حجاز، تنظیم و تصحیح ناصرالدین کمره ای، تهران: بی نا.

- ----- (١٣٨٢ ق)، پیام ایران به نجد و حجاز و مصر، تهران: انتشارات کتابخانه شمس.

- کاشفی خوانساری ، سیدمصطفی (١٣٣٨ )، ازدواج در اسلام، تهران: کتابخانه طهوری.

- مجلسی، محمد باقر (١٤٠٣ ق)، بحار الأنوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی ، ط ٢.

- مجموعه الباحثین (١٤١٧ ق)، مساله التقریب بین المذاهب الاسلامیه اسس و منطلقات، التصدیر عبدالله العلایلی ، بیروت: دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه.

- محیط طباطبایی، محمد (١٣٥٠)، نقش سیدجمالالدین اسدآبادی در بیداری مشرقزمین، مقدمه و

ملحقات هادی خسروشاهی، قم: دارالتبلیغ اسلامی.

- موحد ابطحی، سید محمد باقر (١٣٨٤)، «گزارشی از مصاحبه با آیت الله سیدمحمد باقر موحد ابطحی »

مصاحبه کننده عبدالحسین طالعی، فصلنامه سفینه، ش٧.

- واعظ زاده خراسانی ، محمد (١٣٧٤)، ندای وحدت، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

- ----- (١٣٧٧ ق)، «گفتگو با استاد محمد واعظ زاده خراسانی »، فصلنامه علوم حدیث، ش٩.

- واعظ اصفهانی، سیدجمال (٢٥٣٧ش )، شهید راه آزادی سیدجمال واعظ اصفهانی، تصحیح اقبال یغمایی،

تهران: توس.

پی نوشت ها

[1] سورة أنبیاء: ٩٢؛ سورة مؤمنون : ٥٢.

[2] محمد باقر مجلسی (١٤٠٣ق )، بحار الأنوار، ج ١٩، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ط٢، ص ١٦٨؛ نیز نک: محمدواعظ زاده خراسانی (١٣٧٤ )، ندای وحدت، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ، صص ٣٨ -٣٩.

[3] محمدتقی جعفری (١٣٧٧)، تکاپوی اندیشه ها، ج١، تهران: دفتر نشر فرهنگی اسلامی ، ص ٣٠٨؛ جعفر السبحانی (١٤٢٣ق )، رسائل و مقالات، ج١، قم: مؤسسه الإمام الصادق علیه السلام، ص ٤٢١؛ مجموعه الباحثین (١٤١٧ق )، مساله التقریب بین المذاهب الاسلامیه اسس و منطلقات، (التصدیر) عبدالله العلایلی، بیروت : دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه ، ص ٢١.

[4] برای شرح بیشتر نک: مهدی مهریزی (١٤٣٥ق )، «تیارات التقریب بین المذاهب الاسلامیه، رصد و تصنیف »، نصوص المعاصره، السنه التاسعه، العددان الثانی والثالث والثلاثون، خریف و الشتاء، صص ٢٧٣-٢٩٢.

[5] برای مثال نک: سورة آل عمران : ١٠٣؛ سورة حجرات: ١٠.

[6] خلیل کمره ای (١٣٩٤)، کلید امن جهان در پرتو کلام رسول خدا (ص)، با مقدمه و تحقیق کامیار صداقت ثمرحسینی، تهران: فرهنگ مشرق زمین، چ١، صص ٣٥ -٨٦.

[7] محمد محیط طباطبایی (١٣٥٠)، نقش سیدجمالالدین اسدآبادی در بیداری مشرقزمین، مقدمه و ملحقات هادی خسروشاهی، قم : دارالتبلیغ اسلامی، صص ٨٤-٩٣.

[8] محمد واعظ زاده خراسانی (١٣٧٤)، همان، صص ٢٤١-٢٤٢؛ میرزا مهدی خان استرآبادی (١٣٨٤ )، دره نادره، تاریخ عصر نادرشاه، مصحح سید جعفر شهیدی ، تهران : انتشارات علمی و فرهنگی، چ٣، صص ٧٥٧-٧٦٨؛ محمد محیط طباطبایی (١٣٥٠)، همان، صص ٨٥؛ میرزا حسن حسینی فسایی (١٣٧٨)، فارسنامه ناصری، تحقیق منصور رستگار فسایی، ج١، تهران: امیرکبیر، صص ٥٦٢ – ٥٦٣.

[9] محمد واعظ زاده خراسانی (١٣٧٤)، همان، ص ٢٤٢.

[10] میرزا حسن حسینی فسایی (١٣٧٨)، همان، ج ١، ص ٥٦١.

[11] ذبیح الله صفا (١٣٧٨)، تاریخ ادبیات در ایران، ج ٥، تهران: انتشارات فردوس، چ٨، صص ١٦٦-١٦٧ و به نقل از روضات الجنات، همان، ج ٤، صص ٣٨٣- ٣٨٤.

[12] رسول جعفریان (١٣٧٩)، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ج ٣، تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ص ١١٦٧.

[13] جالب توجه است که فتوای مذکور همچنان مورد استناد گروه های تکفیری سوریه و عراق است؛ نک: موقع المنبر التوحید و الجهاد، فتاوی فی تکفیر الرافضه و وجوب قتالهم (آخرین بازدید: آبان ١٣٩٥): www. ilmway. com/site/maqdis/MS_28029- html

[14] سید عبدالحسین شرفالدین (١٤٣١ق)، الفصول المهمه فی تألیف الامه، بیروت: المجمع العالمی لأهل البیت (ع)، ط١، ص ١٢٩.

[15] نسخه ای از آن به شماره کتاب شناسی ١٠٩٤٩٦٢ در کتابخانه ملی ایران موجود است.

[16] علی روحانی (١٣٣٨ق )، راه نجات ملت، طهران: مطبعه کلیمیان، چاپ سنگی، صص ٢٣ -٢٤.

[17] شیخ محمدتقی مجتهد نجم آبادی فرزند ارشد آیت الله شیخ هادی نجم آبادی، مدفون آرامگاه پدرش واقع در محله شیخ هادی (خیابان امام خمینی ). او پس از مرگ پدر از سال ١٣٢٠ ق امامت و مدیریت مسجد و مدرسه حاج شیخ هادی را در محله حسن آباد تهران بر عهده گرفت.

[18] بخشی از سورة آل عمران: ١٠٣.

[19] بخشی از سورة آل عمران: ١٢٥.

[20] علی روحانی (١٣٣٨ ق)، همان، صص ٢٧ -٢٨.

[21] محمد محیط طباطبایی (١٣٥٠)، همان، ص ١١٦.

[22] سید جمال واعظ اصفهانی، (٢٥٣٧ش )، شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی، به تصحیح اقبال یغمایی، تهران: توس، صص ١٩٧ - ١٩٨.

[23] هبه الدین حسینی شهرستانی (بی تا)، فغان اسلام یا مقدمه نجات کشتی اسلام، به همت حاج حسن دشتی، لاهور: مطبع بریس، صص ٢٦ و ٣٠.

[24] شیخ الرئیس قاجار (١٣١٢ق )، اتحاد اسلام، بمبئی: به همت سلطان محمد شاه، چاپ سنگی، صص ٢٨-٢٩.

[25] همان، صص ٣٩ -٤٠.

[26] همان، ص ٥٥.

[27] همان، ص ٦٧.

[28] همان، ص ٥٥.

[29] همان ، ص ٥٣.

[30] همان، ص ٧١.

[31] محمدتقی جعفری (١٣٧٧ )، تکاپوی اندیشه ها، ج١، تهران: دفتر نشر فرهنگی اسلامی، صص ٣٠٩-٣١١.

[32] لطف الله صافی گلپایگانی (١٣٧٥)، سفرنامه حج، قم : چاپخانه دفتر انتشارات اسلامی، صص ٢٠٦- ٢٠٧؛ سیدجعفر شهیدی (١٣٧٢)، از دیروز تا امروز؛ مجموعه مقالات، تهران: نشر قطره، صص ٩٤-٩٥.

[33] ابوالحسن رفیعی قزوینی (١٣٧٦)، غوصی در بحر معرفت شامل ٢٤ رساله علمی و فلسفی و عرفانی، به کوشش احمد سیاح، تهران: انتشارات اسلام، چ١، صص ٢٥٨- ٢٥٩.

[34] محمد فاضل لنکرانی (١٣٦٨)، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج شیخ محمد فاضل »، مجله نور علم، ش ٣٠، صص ١٤- ١٥.

[35] جهت شرح بیشتر نک: سید مصطفی کاشفی خوانساری (١٣٣٨)، ازدواج در اسلام، تهران: کتابخانه طهوری، صص ٩-١٣. مقدمه مذکور کتاب شرحی از نظریه آیت الله العظمی بروجردی است؛ محمد واعظ زاده خراسانی (١٣٧٧ق )، «گفتگو با استاد محمد واعظ زاده خراسانی »، فصلنامه علوم حدیث، ش ٩، صص ١٨٤ – ١٩٦؛ سید محمد باقر موحد ابطحی («گزارشی از مصاحبه با آیت الله سید محمد باقر موحد ابطحی » مصاحبه کننده: عبدالحسین طالعی ، فصلنامه سفینه، ش ٧، صص ١٢٥ – ١٢٧. ١٣٨٤)،

[36] سید محمد باقر موحد ابطحی (١٣٨٤ )، همان ، صص ١٢٤-١٢٥.

[37] سید موسی شبیری زنجانی (١٣٩٢)، جرعه ای از دریا، قم: انتشارات مؤسسه کتاب شناسی شیعه، چ٥، ص ١١٤.

[38] محمد واعظ زاده خراسانی (١٣٧٤)، همان، صص ٢٧٥-٢٧٦؛ محمدعلی تسخیری (١٣٩٠ )، گزیدهای از اندیشه برخی از شخصیت های تقریبی، گردآورنده محمدحسن تبرائیان، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چ ١، ص ٩٣.

[39] کامل سلمان الجبوری (١٤٣٦ق )، المواقف المشترکه لعلماء العراق و ایران ضـد الغـزو الأجنبـی للـبلاد الإسـلامیه ١٩٠٥ –١٩٢٠ م دراسه‌ تأریخیه وثاقفیه ، ج٢،قم : مجمع الذخـائر الإسـلامیه بالتعاون مع مؤسسه آل‌ البیت‌ علیهم‌ السلام لإحیاء التراث ، صص ٤-٥؛ محمدحسن رجبی (١٣٧٨)، رسایل و فتاوای جهادی شامل رساله هـا و فتواهـای علمـای اسـلامی در ‌‌جهـاد‌ بـا قدرتهای استعماری، تهران : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشـاد اسـلامی ، چ١، صص‌ ٢٤٣‌ – ٢٤٤‌.

[40] کامل سلمان الجبوری (١٤٣٦ق )، همان ، ج٢، ص ٢٨؛ محمدحسن رجبی (١٣٧٨)، همان ، صص ٢٤٦ و ٢٨٣.

[41] محمدحسن رجبی (١٣٧٨)، همان، صص ٢٤٦-٢٤٧.

[42] کامل سلمان الجبوری (١٤٣٦ق )، همان، ج٢، ص ٥؛ محمدحسن رجبی (١٣٧٨)، همان، ص ٢٩٢.

[43] محمدحسن رجبی (١٣٧٨)، همان، ص ٣٠٣.

[44] خلیل کمره ای (١٣٨٢ق )، پیام ایران به نجد و حجاز و مصر، تهران: انتشارات کتابخانه شمس، ص ٤٣.

[45] خلیل کمره ای (١٣٩٧ق )، سروش مقدس وادی ایمن مکه و مدینه اسمعی یا حجاز، تنظیم و تصحیح ناصرالدین کمره ای ، تهران : بی نا، صص ٧٨ -٧٩.

[46] ابوالحسن رفیعی قزوینی (١٣٧٦ )، همان، ص ٢٦٠.

[47] نک: عبدالحسین امینی (١٤١٦ق )، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج١، قم: مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، صص. 349-106

[48] سید موسی شبیری زنجانی (١٣٩٢)، جرعه ای از دریا، ج١، ص ١١٣.

[49] همان، ج١، صص ١١١-١١٣.
منبع: حوزه نت
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .