مهمترین ملاک استیو جابز برای استخدام افراد
در نظر استیو جابز، ملاک افراد برای شرکت اپل تخصص و مدرک نبود؛ در عوض معیاری بود که کمتر کسی به آن فکر میکرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/09/22 ساعت 17:29
زمانی که استیو جابز شرکت اپل را تأسیس کرد، میدانست در آینده موفق خواهد شد. اپل در همان اوایل، دو مدیر مجرب و حرفهای را جذب کرد؛ اما چند روز بعد، استیو آنها را اخراج کرد! در نظر استیو جابز، ملاک افراد برای شرکت اپل تخصص و مدرک نبود؛ در عوض معیاری بود که کمتر کسی به آن فکر میکرد.
در فیلمی که او در یوتیوب منتشر کرد، اظهار داشت که این افراد توانایی مدیریت دارند؛ اما نمیدانند چگونه باید کارها را انجام دهند و در ویدیو آنها را «به درد نخور» فرض کرده بود.
به دنبال این واقعه، جابز شروع به جستجوی ویژگی دیگری در افراد کرد و آن، علاقه و اشتیاق بود. او میگفت: «ما به افرادی احتیاج داریم که در کاری که انجام میدهند دیوانهوار بهترین باشند،؛ اما مهم نیست که دارای تخصص مورد نظر باشند یا نه». استدلال جابز بر این مبنا بود: افرادی که دارای علاقه و اشتیاق به موضوعی هستند، از آخرین دستاوردها، تکنولوژی و فناوریها در آن زمینه اطلاع دارند و میدانند چه کارهایی با آنها میتوان انجام داد.
برای او مهم نبود فرد در کجا درس خوانده، در کجا کار کرده یا اینکه چقدر رزومهی او عالی است؛ در عوض او به دنبال افرادی بود که عاشق حل مشکلات و مسئله هستند. بعد از اخراج مدیران حرفهای، جابز دِبی کولمن را که در قسمت دیگری کار میکرد، به جای آن مدیران آورد. دِبی، زن ۳۲ سالهای بود که مدرک ادبیات انگلیسی داشت. مارک کوبان، میلیاردر و سرمایهگذار مشهور، بهطور همزمان پیشبینی کرده بود که دبی کولمن بیشترین ارزش را در شرکت خواهد داشت. این استراتژی جواب داد! سه سال بعد از کار کردن بهعنوان مدیر تولید شرکت، کولمن بهعنوان مدیر ارشد مالی اپل انتخاب شد؛ چیزی که هیچ کس بهجز مارک کوبان و جابز، انتظار نداشت.
مؤسس اپل دلیل اینکه کارکنان عالی نیازی به مدیریت شدن ندارند، اینگونه توضیح میدهد. در نظر او، اگر افراد مشتاق، باهوش و باانگیزه باشند، خودشان را مدیریت میکنند؛ اما باید نسبت به چشمانداز و هدف شرکت آگاهی کاملی داشته باشند. به اعتقاد او، رهبری نباید وقت خود را برای آموزش افراد و نحوهی کار کردن آنها صرف کند؛ در عوض باید در شفافسازی هدف و چشمانداز شرکت کوشش کند تا همه در آن جهت تلاش کنند.
اندی هرتزفِلد، یکی از اولین مهندسان نرمافزار اپل، میگوید:
در مصاحبه شغلی افراد، تیم مصاحبهکننده، یک نمونهی اولیه از مکینتاش را به افراد نشان میداد؛ سپس به واکنش افراد نگاه میکرد. اگر فرد عکسالعمل زیادی نشان نمیداد، یعنی آن فرد رد خواهد شد. آنها میخواهند خیره شدن فرد و برق چشمان او را ببینند. اگر اینگونه باشد، او یکی از ما خواهد بود.
منبع:زومیت
در فیلمی که او در یوتیوب منتشر کرد، اظهار داشت که این افراد توانایی مدیریت دارند؛ اما نمیدانند چگونه باید کارها را انجام دهند و در ویدیو آنها را «به درد نخور» فرض کرده بود.
به دنبال این واقعه، جابز شروع به جستجوی ویژگی دیگری در افراد کرد و آن، علاقه و اشتیاق بود. او میگفت: «ما به افرادی احتیاج داریم که در کاری که انجام میدهند دیوانهوار بهترین باشند،؛ اما مهم نیست که دارای تخصص مورد نظر باشند یا نه». استدلال جابز بر این مبنا بود: افرادی که دارای علاقه و اشتیاق به موضوعی هستند، از آخرین دستاوردها، تکنولوژی و فناوریها در آن زمینه اطلاع دارند و میدانند چه کارهایی با آنها میتوان انجام داد.
برای او مهم نبود فرد در کجا درس خوانده، در کجا کار کرده یا اینکه چقدر رزومهی او عالی است؛ در عوض او به دنبال افرادی بود که عاشق حل مشکلات و مسئله هستند. بعد از اخراج مدیران حرفهای، جابز دِبی کولمن را که در قسمت دیگری کار میکرد، به جای آن مدیران آورد. دِبی، زن ۳۲ سالهای بود که مدرک ادبیات انگلیسی داشت. مارک کوبان، میلیاردر و سرمایهگذار مشهور، بهطور همزمان پیشبینی کرده بود که دبی کولمن بیشترین ارزش را در شرکت خواهد داشت. این استراتژی جواب داد! سه سال بعد از کار کردن بهعنوان مدیر تولید شرکت، کولمن بهعنوان مدیر ارشد مالی اپل انتخاب شد؛ چیزی که هیچ کس بهجز مارک کوبان و جابز، انتظار نداشت.
مؤسس اپل دلیل اینکه کارکنان عالی نیازی به مدیریت شدن ندارند، اینگونه توضیح میدهد. در نظر او، اگر افراد مشتاق، باهوش و باانگیزه باشند، خودشان را مدیریت میکنند؛ اما باید نسبت به چشمانداز و هدف شرکت آگاهی کاملی داشته باشند. به اعتقاد او، رهبری نباید وقت خود را برای آموزش افراد و نحوهی کار کردن آنها صرف کند؛ در عوض باید در شفافسازی هدف و چشمانداز شرکت کوشش کند تا همه در آن جهت تلاش کنند.
اندی هرتزفِلد، یکی از اولین مهندسان نرمافزار اپل، میگوید:
در مصاحبه شغلی افراد، تیم مصاحبهکننده، یک نمونهی اولیه از مکینتاش را به افراد نشان میداد؛ سپس به واکنش افراد نگاه میکرد. اگر فرد عکسالعمل زیادی نشان نمیداد، یعنی آن فرد رد خواهد شد. آنها میخواهند خیره شدن فرد و برق چشمان او را ببینند. اگر اینگونه باشد، او یکی از ما خواهد بود.
منبع:زومیت