تبیان، دستیار زندگی

گفت و گوی تبیان با علی سلیمانی کارگردان فیلم اشنوگل؛

از نسل اشنوگل چه می دانیم؟

«اشنوگل» اولین تجربه کارگردانی علی سلیمانی در سینما است که آن را همراه با هادی حاجتمند ساخته. فیلم ادای دینی است به شهدای غواص. حتما «اشنوگل» ایرادهایی دارد اما نمی توان از سوژه ارجمند آن براحتی گذشت. با سلیمانی درباره این فیلم گپ زده ایم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اشنوگل

علی سلیمانی برای عموم مخاطبان به عنوان بازیگر شناخته می شود. ظاهرا در همه سال هایی که بازی می کردید دلبسته کارگردانی بوده اید؟

بله، من همواره دغدغه کاگردانی داشته ام ولی خب این که دیر به سمت آن رفته ام بخش زیادی دست خود من نبوده. من سینما را با «سفر به چذابه»مرحوم  ملاقلی پور شروع کردم . ملاقلی پور بچه محل خودمان بود وقتی با هم آشنا شدیم و فهمید من بچه جوادیه هستم دستیارش شدم و منظر سینمایی من را ایشان شکل داد. ذهنیتم برگرفته از آن ذهنیت است. این دغدغه از همان جا شروع شد.

طرح «اشنوگل» متعلق به خودتان است؟

نه پیشنهاد شد. ایده اولیه را هادی حاجتمند مطرح کرد و از همان صفر ماجرا تحقیق و نگارش را شروع کردیم. سراغ یک غواص در مشهد رفتیم به نام کیانوش رحمانی عضو گردان امام سجاد (ع) غواصی مشهد. این قهرمان یک پیشنهاد داشت که در زمان جنگ خودش آن را اجرایی کرده بود. این قصه را دراماتیک کردیم که تحقیق و نگارش آن یک سال و نیم طول کشید. صفر تا صد ماجرا را با تمام جزئیات به همراه هادی حاجتمند انجام دادیم.

قبل از این تجربه همکاری داشتید؟

بله،  «اشنوگل» سومین کار مشترک من و هادی حاجتمند است. قبل از این دو فیلم مستند «سلام آقای نیلوفری» و «شهرت گمشده جم» را ساخته بودیم. «شهرت گمشده جم» درباره شخصیت جمشید جم خواننده «یار دبستانی من» است. و «سلام آقای نیلوفری» درباره معتادی است که تصمیم به ترک می گیرد.

چند وقت پیش تئاتر «مکعب» را اجرا کردید که به نوعی اتوبیوگرافی تان است. در بخشی از نمایش نقبی به دوره جوانی تان زدید و شور و حال محله و کوچه تان ،زمانی که شهدا را می آوردند، توصیف می کردید. موقع اجرا می شد متوجه حس ناب تان از روایت آن زمان شد. این تجربیات چقدر در پذیرش ساخت «اشنوگل» تاثیر داشته؟

شما بچه جوادیه و نازی آباد و خانی آباد باشی و با شهدا عجین نباشی؛ مگر می شود؟ حداقل هفته ای یک شهید در جوادیه تشییع می شد. ما برغم این که خیلی از این شهدا را نمی شناختیم پیش خانواده های شان می رفتیم به آن ها تسلیت می گفتیم و ... توی کوچه ما حداقل 15 شهید هست که رفقای برادرم بودند. خودش هم جانباز است. این اتفاق ها حتما در شخصیت آدم تاثیر می گذارد. حالا این را بگذارید کنار تجربیات اول سینمایی که همراه با ملاقلی پور رقم می خورد. او درباره محتوای جنگ و درونیات آدم ها  فیلم می ساخت و خب آدم شیفته می شود.

این روزها زیاد درباره معنی «اشنوگل» توضیح داده اید ولی آن قدر اسم خاصی است که شاید لاجرم از توضیح دوباره باشید. معنای این واژه را می فرمایید؟

اشنوگل، لفظ فرانسوی کلمه «اسنایکل» انگلیسی است. اسنایکل کلمه ای تخصصی و فنی و به معنای هواگیری است. لوله هوایی که غواص ها موقع جنگ توی دهان شان می گذاشتند و از کنار گوش شان به اندازه بیست سانتیمتر از سطح آب ، هوا می گرفتند. اشنوگل اسم این لوله ای است که در دهان غواص ها قرار می گرفت. یکی از ویژگی های بزرگ دفاع مقدس این است که تنها جنگی است که غواص ها با اشنوگل هوا می گرفتند همه جنگ ها اکسیژن با خودشان می بردند. رزمنده های ما برای غواصی اکسیژن با خود می برند ولی موقع جنگ نمی شد این کار را کرد و آن را با خود برد.

فیلمنامه «اشنوگل» را بازنویسی کرده اید. متن اولیه مطلوب تان نبود؟

ده – پانزده بار کلا بازنویسی شد.

خط کلی قصه همین بود که یک خواهر و برادر دچار چالش عقیدتی شده اند یا شما اضافه کردید؟

آرام آرام به این نتیجه رسیدیم. خواهر،یکی از چهره های مهم آن طرف(عضو گروهک منافقین)  و برادر(عضوگردان بزرگ غواص‌ها) یکی از چهره های سرشناس این طرف است. ما می خواستیم نجات بخشی یک شهید را که هر کاری می کند که هموطن خود را نجات دهد. فارغ از این که خواهر اوست. خیلی ها آن طرف گیر کرده اند و نمی توانند تصمیم درست بگیرند.

برداشتی که می توان از فیلم کرد تقابل خیر و شر هم هست که از زمان حضرت آدم (ع) وجود داشته و حالا در شمایل خواهر و برادر می بینیم. احساس می شود گاهی «اشنوگل» نمادین می شود و اگر کسی با آن همراه نشود یا احیانا درکش نکند داستان را پس می زند.

حتما روی این نمادها فکر شده ولی ما می خواستیم آن ها را امروزی کنیم. یعنی سی سال گذشته یک خانم از پادگان اشرف فرار کرده و وارد کشور شده. حالا ادعایی دارد که هیچ کس باور نمی کند . می گوید برادرم شهید نشده و تحقیق از این جا شروع می شود. ما نمی خواستیم به عقب برگردیم و قصه را در امروز نگه داشتیم.

کسانی که «اشنوگل» را دلی می بینند با آن همراه می شوند اما از نظر درام و قصه گویی و پرداخت سینمایی اشکالاتی دارد. انگار برای شما اصل بیان حرف مهم تر از هر چیز دیگری بوده؟

واقعیت این است که هم من هم هادی حاجتمند تحصیل کرده سینما هستیم تلاش کردیم فرم و محتوا با هم جلو برود. ولی خب چون هر دو آدم های احساسی هستیم بعضی مواقع محتوای احساسی جلو زده ولی ناخودآگاه بوده. و من هم فکر می کنم این وجه «اشنوگل» بر فرم غالب تر است.

شاید بشود به مخاطبان پیشنهاد داد در بیست دقیقه ابتدایی «اشنوگل» کمی صبور باشند بعد از آن قصه جذاب تر می شود. چه بسا اگر تجربه تان بیشتر می بود شروع تان ضرباهنگ می داشت.

حتما؛ ولی یک چیز را فراموش نکنیم و آن محدودیت مالی است. محدودیت مالی تو را مجاب می کند که انتخاب های دیگری داشته باشی. ولی به همه این موارد فکر کرده بودیم.

وقاعدتا اگر مضیقه مالی نمی بود بازیگران دیگری برای فیلم انتخاب می کردید؟

ماحصل کار راضی کننده است. بازیگران هم تلاش خود را کردند و از نتیجه راضی هستیم. ما می خواستیم فیلم مان را بسازیم و ضمن ادای دین به یک اتفاق بزرگ، این نکته را هم یادآور شویم که ما هم بلدیم فیلم بسازیم. آن هم فیلمی با هزینه پایین و بهره وری بالا. همه تلاش مان این بود دیگر. بزعم خودم این اتفاق افتاده است.

ظاهرا «اشنوگل» را از قبل از تفحص شهدای غواص می خواستید بسازید. درست است؟

بله. ایده قبل از آمدن شهدای غواص بود ولی با آمدن این شهدای عزیز یک سکانس بزرگ و شگفت انگیز برای ما ایجاد شد.

درباره عملیات کربلای 4 ناگفته هایی وجود دارد و ظاهرا فیلمسازان از نزدیک شدن کامل به آن ابا دارند. فیلم «اروند» برای روایت سرگذشت شهدای غواص سراغ نمادها رفت و «اشنوگل» هم فاصله اش را حفظ کرده است.

نکته خوبی مطرح کردید. این عملیات که در فیلم می بینید واقعا وجود داشته است. یعنی عملیات کربلای 4 تمام می شود و وقتی کربلای 5 که داشت شروع می شد، خرده عملیات های مختلف وجود داشت. چیزی که در فیلم هست یکی  از آن ها است. برای همین ما عملیات را بیگ پروداکشن ندیدیم. ولی توی فیلم مدام می گویند ما خیلی شهید دادیم که این اشاره به کربلای 4 است.

برای کارگردانی «اشنوگل» تقسیم کار داشتید؟ شما چه می کردید و آقای حاجتمند چه بخشی را انجام می داد؟

همان طور که گفتم «اشنوگل» سومین تجربه مشترک و من و هادی حاجتمند بود. در این کارها این‌قدر ذهنیت مشترک به‌وجود آمده بود که یادم نمی‌آید در باره پلانی اختلاف نظر داشته باشیم، ولی از قبل در باره همه‌چیز فکر کردیم. هادی در جزئیات خیلی دقیق است و من در کلیات. همه کارها را از قبل فیلمبردای تقسیم کرده بودیم. در زمان اجرا من جلوی دوربین بودم آقای حاجتمند پشت دوربین جزئیات را کنترل می کرد. ایشان خیلی جزئی نگر است .

برای آینده تصمیم دارید به شکل مستقل کارگردانی کنید؟

همه تلاشم این است تئاتر، بازیگری و کارگردانی سینما را با قدرت ادامه دهم. من همه زندگی ام را روی این حوزه گذاشته ام.یک فیلمنامه آماده دارم و یکی از دوستانم جواد نوری تهیه کننده آن است. ان شاءالله بزودی سراغش می رویم. داستان آن پس مانده جنگ است.