تبیان، دستیار زندگی

نشانه هایى از علم خدا عطری از سخنان پیامبر صلی الله و علیه وآله در کتاب نهج البلاغه

این اعجاب و تحسین و شوق و عشق براى هر كدام از این دانشمندان سرچشمه و یا سرچشمه هایى داشته كه مى توان مجموعه آنها را در سه عنوان زیر خلاصه كرد:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نشانه هایى از علم خدا و عطر و بویى از سخنان پیامبر در کتاب نهج البلاغه
هنگام مطالعه تاریخچه نهج البلاغه و شروح و تفسیرهایى كه بر آن نگاشته اند به این نكته برخورد مى كنیم كه بسیارى از مردم و حتّى گروهى از دانشمندان و علماى بزرگ، تنها سخنى از نهج البلاغه از دور شنیده اند و شاید تصوّرشان این بوده كه مجموعه اى است از سخنان معمولى و یا كمى برتر از آن، امّا هنگامى كه به آن نزدیك شده، خود را با دریاى عظیمى روبه رو دیده اند كه عمق و كرانه هاى آن ناپیدا بوده در این حال گرفتار اعجاب و حیرت شده و كلماتى كه نشانه جذبه و شوق و عشق در آن فراوان است گفته و احساسات خود را ابراز نموده اند.

آگاهان به علم فصاحت و بلاغت اگر این گفتار على (علیه السلام) را با دیده انصاف بنگرند مى دانند كه یك سطر از نهج البلاغه مساوى هزار سطر از سخنان معروف «ابن نباته» است بلكه بر آن فزونى مى گیرد و برترى مى جوید»


این اعجاب و تحسین و شوق و عشق براى هر كدام از این دانشمندان سرچشمه و یا سرچشمه هایى داشته كه مى توان مجموعه آنها را در سه عنوان زیر خلاصه كرد:
1ـ فصاحت و بلاغت نهج البلاغه
2ـ محتواى ژرف و عمیق نهج البلاغه
3ـ جاذبه فوق العاده نهج البلاغه
سپس در تفسیر این سخن مى افزاید: «لاَنَّ كَلامَهُ (علیه السلام) الكَلامُ الَّذی عَلَیْهِ مَسْحَة مِنَ  الْعِلْمِ الإلهیّ وَ فیهِ عَبْقَة مِنَ الْكَلامِ النَبویّ; زیرا در كلام او نشانه هایى از علم خداست و عطر و بویى از سخنان پیامبر (صلى الله علیه وآله) ».
2ـ سپس به سراغ یكى از شارحان معروف نهج البلاغه مى رویم، او كه عمرى را در تفسیر سخنان على (علیه السلام) گذرانده و آگاهى فراوانى از دقایق و ظرافت هاى آن یافته و عاشقانه درباره على و نهج البلاغه اش سخن مى گوید یعنى عزّالدین عبدالحمید ابن ابى الحدید معتزلى كه از دانشمندان معروف اهل سنّت قرن هفتم هجرى است. (او كتاب خود را در 20 جلد نگاشته و به گفته خودش، تألیف آن كمى كمتر از 5 سال، درست به اندازه دوران خلافت على (علیه السلام) به طول انجامیده است.)
او در شرحى كه بر نهج البلاغه نگاشته، بارها در این زمینه سخن گفته و در برابر فصاحت و بلاغت فوق العاده نهج البلاغه سر تعظیم فرود آورده است.
او در یك جا (ذیل خطبه 221) بعد از شرح بخشى از كلام على (علیه السلام) ـ درباره برزخ ـ مى گوید:
«وَ یَنْبَغى لَوِاجْتَمَعَ فُصَحاءُ الْعَرَبِ قاطِبَةً فى مَجْلِس وَ تُلِیَ عَلَیْهِمْ، اَنْ یَسْجُدُوا لَهُ كَمَا سَجَدَ الشُعَراءُ لِقَوْلِ عَدِیّ ابنِ الرُّقاعِ:
قَلَم أصابَ مِنَ الدَّواةِ مِدادَها... فَلَمّا قیلَ لَهُمْ فی ذلِكَ قالُوا إنّا نَعْرِفُ مَواضِعَ السُّجُودِ فی الشِّعْرِ كَما تَعْرِفُونَ مَواضِعَ السُّجُودِ فی الْقُرآنِ; اگر تمام فصحاى عرب در مجلس واحدى اجتماع كنند و این بخش از خطبه براى آنها خوانده شود سزاوار است براى آن سجده كنند، (همان گونه كه روایت كرده اند) هنگامى كه شعراى عرب شعر معروف «عَدِیّ بن الرقاع» (قلم أصاب...) را شنیدند براى آن سجده كردند چون كه از علّت آن سؤال شد گفتند ما محل سجود در شعر را مى شناسیم آن گونه كه شما محلّ سجود را در (آیات سجده) قرآن مى شناسید». (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 11، ص 153)
در جایى دیگر هنگامى كه به مقایسه اجمالى میان بخشى از كلام «مولا على» (علیه السلام) با سخنان معروف «ابن نباته»، ( نام او ابویحیى عبدالرحیم بن محمّدبن اسماعیل بن نباته است كه در سال 374 وفات یافت.) خطیب معروف قرن چهارم هجرى مى پردازد، مى گوید:
«فَلْیَتَامَّلْ اَهْلُ الْمَعْرِفَةِ بِعِلْمِ الْفَصاحَةِ وَ الْبیانِ هذَا الْكَلامَ بِعَیْنِ الاِنْصافِ یَعْلَمُوا أنَّ سَطْراً واحِداً مِنْ كَلامِ نَهْجِ الْبَلاغَةِ یُساوی ألْفَ سَطْر مِنْهُ بَل یَزیدُ وَ یُرْبی عَلى ذلِكَ; آگاهان به علم فصاحت و بلاغت اگر این گفتار على (علیه السلام) را با دیده انصاف بنگرند مى دانند كه یك سطر از نهج البلاغه مساوى هزار سطر از سخنان معروف «ابن نباته» است بلكه بر آن فزونى مى گیرد و برترى مى جوید». (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 7، ص 214)

(ابن ابى الحدید) مى گوید: «به این جمله بنگر و ببین چگونه از میان تمام خطبه ابن نباته فریاد مى كشد، فریاد فصاحت و بلاغت و به شنونده اش اعلام مى دارد كه از معدنى غیر از معدن بقیه خطبه برخاسته و از خاستگاهى غیر از آن خاستگاه است. به خدا سوگند همین یك جمله چنان خطبه ابن نباته را آراسته و زینت بخشیده آن گونه كه یك آیه از قرآن در لابه لاى یك خطبه معمولى درست همچون گوهرى درخشنده است كه پیوسته نورافشانى مى كند و روى بقیه سخن روشنایى مى پاشد»


باز در همین زمینه تعبیر عجیبى دارد، در آن جا كه یكى از خطابه هاى «ابن نباته» را در زمینه جهاد كه در اوج فصاحت است نقل مى كند كه با جمله اى از كلمات «امیرمؤمنان» در خطبه جهاد آمیخته شده، «ما غُزِىَ قَوْم فی عُقْرِ دارِهِمْ إلاّ ذَلُّوا; هیچ قوم و ملّتى در درون خانه ها مورد هجوم دشمن واقع نشدند مگر این كه ذلیل شدند».
(ابن ابى الحدید) مى گوید: «به این جمله بنگر و ببین چگونه از میان تمام خطبه ابن نباته فریاد مى كشد، فریاد فصاحت و بلاغت و به شنونده اش اعلام مى دارد كه از معدنى غیر از معدن بقیه خطبه برخاسته و از خاستگاهى غیر از آن خاستگاه است. به خدا سوگند همین یك جمله چنان خطبه ابن نباته را آراسته و زینت بخشیده آن گونه كه یك آیه از قرآن در لابه لاى یك خطبه معمولى درست همچون گوهرى درخشنده است كه پیوسته نورافشانى مى كند و روى بقیه سخن روشنایى مى پاشد». (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 2، ص 84)
سرانجام گفتار او را با سخنى كه در مقدّمه كتابش بیان كرده پایان مى دهیم، مى گوید: «وَ امَّا الْفَصاحَةُ فَهُوَ (علیه السلام) اِمامُ الْفُصَحاءِ وَ سَیِّدُ الْبُلَغاءِ وَ فی كَلامِهِ قیلَ: دُونَ كَلامِ الْخالِقِ وَ فَوْقَ كَلامِ الْمَخْلوقین وَ مِنْهُ تَعَلَّمَ النّاسُ الْخِطابَةَ وَ الْكِتابَةَ; و امّا فصاحت، او پیشواى فصیحان و سرور بلیغان است و لذا درباره كلام او گفته شده پایین تر از كلام خالق و برتر از كلام مخلوقین است و مردم از او راه و رسم خطابه و نوشتن را آموخته اند». (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 24)
«در بلاغت، فوق بلاغت هاست. قرآنى است كه از مقام خود اندكى فرود آمده سخنى است كه تمام زیبایی هاى زبان عرب را در گذشته و آینده در خود جاى داده، تا آن جا كه درباره گوینده آن گفته اند: سخنش پایین تر از كلام خالق و بالاتر از كلام مخلوق است». (صوت العدالة الانسانیة، ج 1، ص 47)

منبع:
پیام امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) - جلد 1
آیة الله العظمی مکارم شیرازی با همکاری: جمعی از فضلاء و دانشمندان
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.