تبیان، دستیار زندگی

آیا ایران به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد؟

اگرچه لیبی با اجرای تمام تعهدات خود ظرف مدت 9 ماه گام بزرگی برای اعتماد سازی برداشت و حتی با منهدم کردن موشک های اسکاد B و C امنیت دفاعی خود را هم از دست داد اما همچنان از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدید بزرگ شناخته میشد تا جایی که وزیر انرژی ایالات متحده می گوید: «تنها پنج درصد از مشکلات ما و لیبی حل شده است.»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مصطفی ساجدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
قذافی
در دسامبر سال 1988 یک فروند بوئینگ 747 از خطوط هوایی شرکت پان آمریکن از لندن به نیویورک به پرواز درآمد اما در جنوب اسکاتلند و در منطقه لاکربی توسط بمبی منفجر شد و 259 نفر از مسافران و خدمه آن کشته شدند. دولت لیبی عامل این عملیات تروریستی شناخته شد.

این پرونده تروریستی مفتوح می ماند و دولت ایالات متحده آمریکا و دولت بریتانیا خواستار تحویل دو مامور امنیتی لیبی به این کشور می شوند اما قذافی که پیش از این مخالفت خودش را با دولت آمریکا اثبات کرده و خواستار اتحاد جهان عرب بر ضد آمریکا و اسرائیل شده بود از این اقدام سرباز می زند.

پرونده لاکربی به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده می شود و به لیبی فرصت می دهند که مسئولیت این عملیات تروریستی را بپذیرد اما قذافی همچنان به تهدیدهای شورای امنیت پاسخی نمی دهد. شورای امنیت اقدامات تحریمی خود علیه لیبی را آغاز میکند. بخش اول تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، شامل ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی و همچنین منع از فروش هواپیما و تجهیزات هوایی، ممنوعیت فروش سلاح، کاهش سطح روابط دیپلماتیک و صدور روادید بود.

شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ای دیگر تحت عنوان قطعنامه 883، دارایی های لیبی را توقیف کرده و فرمان ممنوعیت تجارت به خصوص در حوزه نفت را علیه این کشور صادر می کند. این بار، تحریم ها شاهرگ حیاتی اقتصاد لیبی را هدف قرار داده بودند. اقتصاد مبتنی بر نفت دولت قذافی منجر به آن شد که پاشنه آشیل این کشور توسط اعضای شورای امنیت هدف قرار بگیرد و این دولت را به پای میز مذاکره بکشاند.

در حمله گروه ناتو به لیبی که منجر به سقوط قذافی شد، انگلستان که در سال 2006 پیمان دفاعی با لیبی بسته بود تا از این کشور در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، خود به لیبی حمله نظامی کرد.



البته در کنار انزوای سیاسی و اقتصادی، آمریکایی ها از تکنیک همیشگی خود یعنی روی میز بودن گزینه نظامی در خصوص لیبی استفاده کردند. کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در این خصوص می گوید: «ساده ترین راه برای حل مشکل میان ما و لیبی، استفاده از گزینه نظامی است؛ اما به آنها فرصت می دهیم.»

در سال 1999 قذافی می پذیرد تا با پرداخت 2 میلیارد و 700 میلیون دلار، به عنوان غرامت کشته شدگان پرواز شماره 103 شرکت پان آمریکن، دولت ایالات متحده و همچنین شورای امنیت تحریم های علیه این کشور را لغو کنند اما هیچگاه تحریمی لغو نشد. آمریکا شرط برداشته شدن تحریم های علیه لیبی را لغو هرگونه فعالیت هسته ای توسط این کشور عنوان می کند.

قذافی با غربی ها وارد مذاکره می شود. آنها از دولت لیبی میخواهند که هرگونه تحقیق، توسعه و تولید در زمینه هسته ای را متوقف کرده و به بازرسان آژانس بین المللی اتمی اجازه دهد که بدون هیچگونه محدودیتی به بازرسی از مراکز هسته ای این کشور بپردازند. همچنین دولت لیبی موظف می شود که تمام تجهیزات هسته ای خود را به آمریکا و روسیه منتقل کند. در مقابل نیز شورای امنیت گام هایی در جهت لغو تمامی تحریم های علیه این کشور برخواهد داشت.

جورج بوش در این خصوص می گوید: بهترین تصمیم برای لیبی این است که جامعه جهانی را متقاعد کند و حسن نیت خود را نشان دهند در آن صورت آمریکا کمک می کند تا لیبی به عنوان یک شریک تجاری پذیرفته شود.

در 19 دسامبر سال 2003 قذافی دست به اقدامی عجیب می زند و  فراتر از خواست اروپایی ها عمل میکند. دولت لیبی علاوه بر لغو تمام برنامه های هسته ای خود و پذیرش پروتکل الحاقی، تصمیم می گیرد که برد موشک هایش را به 300 کیلومتر کاهش دهد. اقدامی که از معمر قذافی که روزی سودای مقابله با غرب و مبارزه با اسرائیل را در سر می پروراند و شاهان عرب را محافظه کار می نامید، بعید بود.

دولت لیبی که به قول های طرف مقابل در مذاکرات دلخوش کرده بود، اقدامات فراتر از انتظار را انجام داد تا جایی که تونی بلر نخست وزیر وقت انگلیس از آن به عنوان اقدامات شجاعانه یاد می کند.

شاید بهترین تعبیر از اعتماد ساده لوحانه دولت لیبی به طرف اروپایی-آمریکایی را وزیر امورخارجه این کشور ارائه میدهد. عبدالرحمن شلقم پس از اعلام تعهدات لیبی در مذاکرات می گوید: در تلاشی بلند مدت به توافقی رسیدیم که با قصد اولیه طرف مقابل مذاکره متفاوت است. دوستان ما در آژانس، ما را قانع کرده اند که به تمام مسائل رسیدگی کنند و اگر این توافق با موفقیت انجام شود ما می توانیم با دنیا به گفتگو بنشینیم.

اقدامی که به اذعان بسیاری از حمله آمریکا به عراق تاثیر پذیرفت. حتی قذافی در یکی از سخنرانی های خود در جمع سران عرب به این ترس اشاره ای می کند و می گوید معلوم نیست! شاید هدف بعدی حمله آمریکا ما باشیم.

اگرچه لیبی با اجرای تمام تعهدات خود ظرف مدت 9 ماه گام بزرگی برای اعتماد سازی برداشت و حتی با منهدم کردن موشک های اسکاد B و C امنیت دفاعی خود را هم از دست داد اما همچنان از سوی اسرائیل و آمریکا به عنوان تهدید بزرگ شناخته میشد تا جایی که وزیر انرژی ایالات متحده می گوید: «تنها پنج درصد از مشکلات ما و لیبی حل شده است.»

اما نکته بسیار مهم این است که هیچگاه تحریم های لیبی حذف نشد. بهانه هایی چون قوانین داخلی آمریکا، عدم رعایت حقوق بشر و حمایت لیبی از گروه های تروریستی باعث شد تا طرف مقابل هیچگاه به تعهدات خود عمل نکند. حتی در حمله گروه ناتو به لیبی که منجر به سقوط قذافی شد، انگلستان که در سال 2006 پیمان دفاعی با لیبی بسته بود تا از این کشور در برابر تهدیدات خارجی دفاع کند، خود به لیبی حمله نظامی کرد.

تجربه لیبی را میتوان نمونه بارز زیاده خواهی های کشورهای اروپایی و آمریکا در قبال دولت های مختلف دانست. قذافی درباره سرنوشت خود و کشورش اینطور می گوید: «سرنوشت لیبی را میتوان الگوی سایر کشورها در ارتباط با آمریکا دانست؛ این عادت آمریکایی ها است که فقط به دنبال منفعت خودشان هستند. ایران و کره شمالی باید از رفتار آنها با ملت لیبی درس بگیرند.»

اگرچه نمونه های تاریخی بسیاری در خصوص بدعهدی های آمریکایی ها و اروپایی ها در قبال ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن وجود دارد اما بسیاری تجربه تلخ مذاکرات اخیر کشورمان پیرامون مسائل هسته‌ای را که به گفته مسئولین دولتی تقریبا هیچ عایدی برای کشور نداشت، با روند مذاکرات لیبی با دولت های اروپایی و آمریکا مقایسه می کنند.

شاید جمله کاندولیزا رایس در خصوص توافق با لیبی بتواند مکمل این نظر باشد. رایس که در آن سال ها مشاور امنیت ملی آمریکا بود درباره توافق با قذافی می گوید: ایالات متحده، لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف می‌کند. این تصمیم لیبی می‌تواند الگویی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.

گره زدن ادامه حیات مردم با لغو تحریم ها، القای امکان جنگ، گفتمان سازی جهت تطهیر چهره آمریکا و اقداماتی این چنینی که از سوی برخی مسئولین و رسانه های داخلی در حال اجراست غربی ها را به این نتیجه رسانده که الگوی فشار بر اثر تحریم تاکنون جواب داده است و میتوان این الگو را در زمینه های دیگر چون مسائل موشکی پیش گرفت. الگویی که پیش از این در لیبی پیاده سازی شد. حال باید منتظر ماند تا ببینیم که آیا این زیاده خواهی ها پایان خواهد داشت یا خیر؟