تبیان، دستیار زندگی

آفتاب حق همیشه می درخشد

می خواهند نور‌ خدا را با دمیدن خاموش کنند و خداوند حـتما نور خود را کامل می گرداند‌ اگرچه کافران نخواهند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آفتاب حق همیشه می درخشد
32-یریدون‌ ان‌ یطفئوا‌ نـور الله بـا فـواههم و یأیی الله‌ الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون: می خواهند نور‌ خدا را با دمیدن خاموش کنند و خداوند حـتما نور خود را کامل می گرداند‌ اگرچه کافران نخواهند.
33‌-هو‌ الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحـق لیظهره‌ علی الدین کـله و لو کـره المشرکون.
او است که پیامبر خویش را با هدایت و آئین حق فرستاده تا آن آئین را بر تمام ادیان‌ غالب و پیروز گرداند گرچه مشرکان‌ ناخوش دارند.
لطیف ترین موجودات جهان طبیعت نور است، نور زیباترین و پر بـرکت‌ ترین چیزیست‌ که در صفحه ی گیتی به چشم می خورد و تقریبا و زندگی تمام موجودات بستگی به آن دارد‌، و کمتر‌ موجودی از نظر منافع به پایه ی آن می رسد و خواص مهم آن به قرار زیر است:
1- پرورش‌ دادن گیاهان، درختان و جانداران.
2- سریع ترین حرکات، حرکت نـور اسـت، در هر ثانیه سیصد هزار کیلومتر راه‌ می‌ پیماید‌.
3- نور‌ وسیله ی تشخیص تمام مناظر است، و موجودات مختلف به کمک حس بینائی از هم تمیز داده می شوند، و این حس مهم ترین حس ظاهری انسان محسوب می شود کـه بـدون آن‌ کوچکترین فعالیت را‌ نمی تواند‌ انجام دهد، و به همین دلیل بدان و دزدان همواره از ظلمت و تاریکی استفاده می کنند، راهزنان و گردنه زنان هنگامی که میدان فعالیت بشر را تاریکی‌ و بی‌ نوری فرا می گیرد، دست به تاراج می زنند، و هـمچنین حـیوانات‌ درنده‌ از‌ غارها بیرون‌ آمده دنبال شکار‌ می روند‌.

به حکم جمله "لیظهره علی الدین کله‌، در‌ آن روز به رسول اکرم‌ و عموم مسلمانان نوید داد که پیروزی نور خدا (اسلام‌) بر‌ تمام‌ ادیان قـطعی و خـلل نـاپذیر است ولی مقصود از این غالب بـودن چیست؟، گـاهی تـصور می شود‌ که‌ منظور پیروزی‌ اسلام است از نظر منطق و استدلال؛ که تمام ادیان و ملل جهان‌ در‌ برابر‌ منطق قوی قرآن‌ به زانو در می آیند، ولی بـیشتر مـفسران برآنند که مقصود همان انتشار و نفوذ‌ آئین‌ اسلام اسـت در تـمام اقطار به طوری که عظمت و غالبیت آن بر تمام ادیان‌ واضح‌ و روشن‌ گردد، ولی آنان در ظرف تحقق این خبر قطعی اختلاف دارند، امـا بـا ایـن اختلاف‌ معتقدند‌ که‌ نتیجه ی این دو همان تحریک و ترغیب مؤمنان اسـت که در راه اعتلاء‌ و سربلندی‌ و نفوذ آن بکوشند، زیرا بدانند که اراده ی خلل‌ ناپذیر خدا بر این تعلق گرفته است که آئیـن‌ حـق‌ خـود را بدست شما مؤمنان در روی زمین انتشار دهد.


شما‌ با یک تدبر می توانید مشابه همین آثار و خواص را در نور معنوی در یابید، نور معنوی عبارتست از ایمان به خدای یگانه‌ و روز‌ رستاخیز‌، و مظهر کامل آن، بـه کار بـستن‌ بـرنامه‌ هائی است که‌ از‌ طرف خدای جـهان وسـیله فـرستادگانش برای ما ابلاغ گردیده است‌ اینک بیان خواص نور معنوی:
1- در پرتو نور ایمان‌ فکر‌ پرورش‌ می یابد، و شعاع فکر از نمودهای طبیعت تـجاوز نـموده و بـه سیر و تکامل‌ خود با تفکر در عالم دیگر ادامه مـی دهد، و از نـظر عمل، گل های فضائل‌ اخلاقی در گلزار وجود انسان‌ می روید‌، و با‌ تابش نور معرفت و عقیده، این فضائل روحی‌ به صورت ملکات عـالیه ی انـسانی‌ در‌ مـی آید.
2- انسان در پرتو نور ایمان به سریع ترین ترقی موفق می گردد. نـحوه ی پیشرفت مردان‌ با ایمان‌، با‌ افراد‌ غیر مؤمن کاملا محسوس است، نور ایمان به سرعت برق‌ آسا حاملان آن را بـه هدف‌ مـی رساند‌.
3- حـق‌ و باطل در سایه ی نور ایمان از هم تشخیص داده می شود. دزدان اجتماع، همواره‌ از‌ تاریکی‌ کـفر‌، و ظـلمت بی‌ ایمانی استفاده کرده و به منظورهای سیاسی، طبع جامعه را برای‌ از دست دادن همه‌ گونه‌ فضائل آماده می سازند.
بر اثـر هـمین مـناسبات قرآن تمام کتاب های آسمانی را خود‌ نور‌ و یا‌ صاحب نور خوانده است‌ و مـا بـه پاره‌ ای از مـوارد استعمال واژه ی «نور» در قرآن اشاره‌ می نمائیم‌:

پاره‌ای از موارد استعمال «نور» در قرآن

نور در پاره‌ ای از مـوارد بـه معنای اسـلام‌ و ایمان‌ به کار‌ رفته است از آن جمله این آیه و مشابه‌ آن: الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات‌ الی النـور (257-بقره)، و نیز «ظلمت» در مقابل ایمان که همان کفر است‌ به کار‌ رفته‌ است؛ و در پاره ی دیـگر، مـقصود از این لفظ خود قرآن است مانند آیات زیر:
1- فالذین‌ آمنوا‌ به‌ و عزروه و نصروه و اتـبعوا النـور الذی انزل معه اولئک هم‌ المفلحون (اعراف-157‌): کسانی که‌ به او (پیامبر) ایمان آورده‌ اند و او را گرامی‌ داشته و یـاری نـموده‌ اند، و از نـوری که (قرآن) به وی نازل گردیده پیروی‌ نموده‌ اند‌، آنان‌ رستگارند.
2- فآمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا (تغابن-8) بـه خدا و پیـامبر او‌ و نوری که‌ (قرآن) بر وی نازل گردیده است ایمان‌ بیاورید‌.
3- یاایها‌ الناس قد جـائکم بـرهان مـن ربکم و انزلنا‌ الیکم‌ نورا مبینا (نساء-174)، ای مردم حجت قطعی به سوی شما آمده است و نوری بـرای‌ شـما‌ فـرو فرستاده‌ایم.
و در برخی از‌ موارد‌ احتمال دارد‌ که‌ مقصود‌ خود پیامبر اکرم و یا دلائلی که‌ از‌ جـانب‌ او نـسبت به توحید خدای یگانه و رسالت او در اختیار داریم باشد‌. مانند‌ این آیه: قد جاء کم‌ من‌ الله نور و کـتاب مـبین‌ (مائده‌-15). به سوی شما از جانب‌ خدا‌ (نور) و کتاب‌ روشن آمده است.
مؤلف «المـنار» مـدعی است مقصود از «نور» در‌ آیه‌ی‌ مورد بحث (واللّه مـتم‌ نـوره‌) هـمان‌ اسلام‌ و آئین خدا است‌، و مقصود‌ از تمام آن تـکمیل‌ آن است‌ و خداوند به موجب‌ آیه‌ ی الیوم اکملت: به وعده ی خود وفا نمود، ولی مع الوصف مـی توان‌ گـفت‌ که مقصود از «نور» همان پیـامبر‌ اکـرم‌ و یا کـتاب‌ آسـمانی‌ او‌ اسـت، و منظور از تمام‌ نفوذ قدرت و غلبه‌ جـهانی او اسـت، و هرگاه مقصود قرآن باشد، منظور از اتمام آن همان‌ نشر‌ و رساندن و اشاعه آنست.

بـزرگترین مـانع برای‌ پیشرفت‌ اسلام‌

شدت‌ عمل‌ مـشرکان در آغاز‌ اسلام‌ بیش از اهـل کـتاب بود، ولی از آنجا که عقائد آنـان‌ بـاطل و به منزله ی ظلمت در مقابل‌ نور‌ بودند‌ -لذا- در برابر منطق قوی و نیرومند اسلام‌ به زانو‌ در‌ آمدند‌. بـسیاری‌ از‌ آنـها پیرو آئین حق گردیدند، و گـروهی مـتواری و یـا در صحنه‌ های‌ جنگ جـان سـپردند و طلیعه ی اسلام مقارن بـا زوال و سـقوط دولت شرک گردید، لکن پیروان‌ آئین های آسمانی پیشین‌ با اینکه تورات و انجیل را در اختیار داشتند که قـرآن دربـاره آن ها می فرماید: انا انزلنا التوراة فـیها هـدی و نور، و آتـیناه الانـجیل فـیه هدی و نور (مائده‌44 و 46) و شـایسته بود که همین‌ گروه‌ پیش قدم در پذیرفتن آئین آسمانی‌ باشند که کتاب های دینی آنان بشارت آن را داده اسـت، -مع ذلک- از آن روزی که ستاره ی اسلام طلوع نـموده تـا امـروز کـه بـیش از چهارده قرن‌ مـی گذرد‌؛ هـمواره این آئین پاک از طرف‌ این گروه مورد حمله قرار گرفته است.
در آغاز بعثت با مشرکان «قریش» و بـت‌ پرستان جـزیرة العـرب هم دست‌ شده‌ و با دادن‌ کمک های مالی و نـظامی‌، نـیروی‌ مـرکزی اسـلام را تـضعیف مـی نمودند هنگامی که نیروهای‌ اسلامی تمام قدرت های آن روز را تحت الشعاع خود قرار داده بود، گروهی از آنها ایمان‌ آوردند، و عده‌ ای‌ با‌ پرداخت جزیه بر آئین‌ خود‌ باقی ماندند، ولی در باطن می کوشیدند کـه به هر وسیله‌ ای ممکن باشد کاخ رفیع اسلام را ویران سازند، و تخت حکومت آن را واژگون‌ نمایند.
تلاش های مداوم مسیحیان در مدت چند قرن سبب‌ شد‌ که جنگ های صلیبی پیش آید، و در نتیجه مدت دویـست سـال حکومت مرکزی اسلامی و حوزه‌ های تابعه را سرگرم و مشغول نمودند تا از نفوذ و پیشرفت آن جلوگیری به عمل آورند، و در مدت این‌ دویست‌ سال چه‌ لطمه‌ ها بر پیکر اسلام وارد آمد، چقدر خون ها ریخته شده کـه تـاریخ تمام آنها را ثبت کرده‌ است، و چون سرانجام مسلمانان پیروز گشتند، دستگاه‌ های مذهبی نصاری، بعد از‌ کوشش ها‌ به منظور‌ انتقام، سران مغول را برای تسخیر ممالک اسـلامی و از بـین بردن نظام مسلمانان تحریک‌ نـموده و بـا وسائلی ‌‌روابط‌ مسلمانان و مغول را تیره نمودند، و کار به جائی رسید که جمعیت‌ بی شماری برای قتل‌ و غارت‌، کشتن‌ و تاراج از مغولستان به راه افتاده و از هرگونه خسارت‌ خودداری نـنمودند. (برای اطلاع کامل از مدارک‌ این‌ موضوع رجوع شود به ج 2-جامع التـواریخ‌ رشیدی، و تاریخ ایران تألیف مرحوم عباس اقبال.)

نور در پاره‌ ای از مـوارد بـه معنای اسـلام‌ و ایمان‌ به کار‌ رفته است از آن جمله این آیه و مشابه‌ آن: الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات‌ الی النـور (257-بقره)، و نیز «ظلمت» در مقابل ایمان که همان کفر است‌ به کار‌ رفته‌ است؛ و در پاره ی دیـگر، مـقصود از این لفظ خود قرآن است.


امـروز تاریخ پرده‌ ها را بالا‌ زده و جـریان مـغول را به طور در بست معلول فعالیت های‌ خستگی‌ ناپذیر دستگاه‌ های مذهبی اهل‌ کتاب می داند ولی مشیت‌ خدای‌ بزرک مسلمانان، خدائی که می گوید و یابی الله الا ان یتم نوره... بر این تعلق گرفته بود که بار دگر پرچم‌ توحید در نـقاط جـهان به اهتراز در آید. روی همین اصل، تمدن و قیافه واقعی‌ اسلام سران سیاسی‌ مغول را تحت تأثیر خود قرار داد، و کار به جائی رسید که سران و فرزندان مغول اسلام پذیرفته‌ و عوامل تحکیم مبانی دین اسلام را در قـلوب جـهانیان بار دگـر به وجود‌ آوردند‌.
ولی مسلمانان و جوانان غیور و فرزندان رشید اسلام بدانند که هنوز کینه‌ توزی های آنان‌ پایان نپذیرفته است، و هـر روز به نیرنگی برای درهم شکستن صفوف فشرده ی مسلمانان‌ متوسل می شوند، تـا جـائی که یـکی‌ از‌ رجال سیاسی معروف انگلستان بیانیه ی زیر را تقریبا هشتاد سال پیش صادر نمود، و تمام جهان مسیحیت را دعوت نـمود ‌ ‌کـه تصمیم قاطع بر اجراء جزئیات آن بگیرند.
وی در‌ ضمن‌ نطق خود چنین گفته بود «...تـا کـتاب آسـمانی مسلمانان درمیان آنها حکمفرماست و اساس سیاست جهانی آنها به شمار می رود، مادامی که بزرگترین پایگاه مسلمین‌ (مـکه) باقی است، و هر سال با شکوه‌ ترین‌ اجتماع‌ و عظیم‌ ترین‌ کنگره سالانه آنها در مکه‌ بـرپا‌ می گردد‌، و تا در این مـناره‌ ها و مـأذنه‌ ها نام پیامبر اسلام طنین‌ انداز است، جهان‌ نصرانیت بر اثر این سه نیروی بزرک در سراشیبی سقوط‌ است‌ و جهان‌ نصرانیت بایست برای‌ نابود ساختن این سه نیرو تلاش‌ کنند‌؛ یعنی‌ قرآن را از میان بر دارند؛ کعبه را ویران سازند‌ و نام پیامبرشان را از بین ببرند.
آنچه گفته شد نمونه‌ هائی اسـت از فـعالیت های ضد انسانی اهل کتاب؛ که‌ در‌ طول‌ چند قرن از آنها بروز کرده است ولی خدای بزرگ تمام‌ این‌ جنب‌ و جوش ها را با عبارت کوتاهی‌ بیان می کند می فرماید: یریدون لیطفئوا نور الله. یعنی تمام این تـلاش ها‌ بـسان‌ تلاش‌ کسی‌ است که بخواهد یک مشعل فروزان و قوی را با دمیدن خاموش‌ گرداند‌؛ ولی‌ این‌ را بدانند که خدا نور خود را علی‌ رغم تمام این تلاش ها کامل خواهد نمود‌.

آئین‌ پیـروز‌ بـر تمام آئین ها دین اسلام است

آیه‌ی سی‌ و سوم به حکم جمله "لیظهره علی الدین کله‌، در‌ آن روز به رسول اکرم‌ و عموم مسلمانان نوید داد که پیروزی نور خدا (اسلام‌) بر‌ تمام‌ ادیان قـطعی و خـلل نـاپذیر است ولی مقصود از این غالب بـودن چیست؟، گـاهی تـصور می شود‌ که‌ منظور پیروزی‌ اسلام است از نظر منطق و استدلال؛ که تمام ادیان و ملل جهان‌ در‌ برابر‌ منطق قوی قرآن‌ بزانو در می آیند، ولی بـیشتر مـفسران برآنند که مقصود همان انتشار و نفوذ‌ آئین‌ اسلام اسـت در تـمام اقطار به طوری که عظمت و غالبیت آن بر تمام ادیان‌ واضح‌ و روشن‌ گردد، ولی آنان در ظرف تحقق این خبر قطعی اختلاف دارند، امـا بـا ایـن اختلاف‌ معتقدند‌ که‌ نتیجه ی این دو همان تحریک و ترغیب مؤمنان اسـت که در راه اعتلاء‌ و سربلندی‌ و نفوذ آن بکوشند، زیرا بدانند که اراده ی خلل‌ ناپذیر خدا بر این تعلق گرفته است که آئیـن‌ حـق‌ خـود را بدست شما مؤمنان در روی زمین انتشار دهد.

ظرف تحقق‌ این‌ خبر چـه هـنگام است؟

از آنجا که این‌ آیه‌ از‌ یک پیروزی قطعی گزارش می دهد، مفسران در‌ طرز‌ تفسیر آن‌ گاهی گفته مـی شود کـه مـنظور از «لیظهره» این است که پیامبر خود‌ را‌ به تمام رموز آئین و اسرار آن‌ آگاه‌ مـی سازد، و مـبنای‌ ایـن‌ تفسیر‌ اینست که ضمیر «لیظهره» به «رسول‌» بر می گردد‌؛ نه به «دین حق».
در اینکه کـلمه‌ی اظـهر؛ بـه معنای اطلاع دادن به کار‌ می رود‌ مورد شک نیست چنانکه می فرماید: فلما‌ اظهره الله علیه عرف‌ بعضه‌ و اعـرض عـن بعض (تحریم‌ -3) ولی‌ گفتار‌ مزبور از دو نظر قابل ملاحظه است؛
اول: با بودن مرجع نـزدیک، بـر‌گـرداندن‌ ضمیر به مرجع دور چندان‌ مناسب‌ نیست‌. دوم جمله لیظهره‌ به منزلهء ی جمله‌ی و اللّه‌ متم نوره‌ اسـت‌ کـه در آیه جلوتر آمده است و بدون شک مقصود از اتمام نور همان پیروزیست‌.
با‌ هـم اخـتلاف دأرنـد، برخی گمان کرده‌ اند‌ چنانکه‌ اشاره شد‌ منظور‌ از‌ پیروزی اسلام، همان غلبه ی برهانی و استدلالی آن است، کـه بـر هر مطلبی از اصول و فروع، گواه محکم‌ از خرد‌ و فطرت‌ دارد و هیچ آئینی از نظر ثـروت‌ عـلمی‌ و حـقوقی‌ به پای‌ اسلام‌ نمی رسد، و بزرگترین منبع‌ علمی‌ و غنی‌ ترین مرکز فکری همان آئین حق است، و این مـطلب بـه طور کـامل محسوس است؛ حتی هنگامی که پای‌ تمدن‌ غرب‌ و علوم و حقوق و رسوم و آداب و اخلاق آن بـه مشرق‌ زمین‌ کـشیده‌ شده‌، علم‌ و صنعت‌ آن‌ دیده‌ ها را خیره نموده؛ ولی اخلاق و حقوق و فلسفه ی الهی آن کوچک ترین جلوه‌ ای نداشت زیرا مـسلمانان کـامل تر از آن را از قرن ها پیش از پیشوایان خود فرا گرفته بودند‌.

از آنجا که این‌ آیه‌ از‌ یک پیروزی قطعی گزارش می دهد، مفسران در‌ طرز‌ تفسیر آن‌ گاهی گفته مـی شود کـه مـنظور از «لیظهره» این است که پیامبر خود‌ را‌ به تمام رموز آئین و اسرار آن‌ آگاه‌ مـی سازد، و مـبنای‌ ایـن‌ تفسیر‌ اینست که ضمیر «لیظهره» به «رسول‌» بر می گردد‌؛ نه به «دین حق».


ولی بهتر این است که دائره ایـن پیـروزی را وسیع‌ تر بگیریم و بگوئیم مقصود، همان‌ اعتلاء و عـظمت هـمه جـانبه ی اسلام است که علاوه بر پیروزی از نـظر عـلم و استدلال و تفکر، که نصیب‌ آن‌ گردید، در مدت بسیار کمی شعاع قدرت آن با کـثر نـقاط ربع مسکون کشیده‌ شد، و سـیادث و ریـاست جهان را قـبضه نـمود، و در ظـرف مدت بسیار ناچیز پیروزی گویندگان‌ لا‌ اله الا الله بـر تمام جهانیان ثابت گردید؛ و خاک دو ملتی که از هر نظر بر جهان سـلطنت‌ مـی کردند پس از طلوع ستاره ی درخشان‌ آئین‌ حق، جـزو متصرفات اسلامی گردید‌، و یـک‌‌ مـطالعه ی اجمالی درباره ی وضع و قدرت مـسلمانان در دو قـرن اول، هجری در این باره کافی است.
بعضی از روایات شیعه و سنی دلالت دارند که این‌ پیروزی‌ قـطعی و ایـن دولت قاهره‌‌ در‌ دوران حکومت؛ مهدی موعود صـورت خـواهد پذیـرفت و پیروزی همه جـانبه ی اسـلام که‌ نمونه‌ای از آن در دوران خلفاء دیـده شـد؛ پس از قیام ولی عصر (عجل اللّه تعالی فرجه) بوجود‌ خواهد‌ آمد.
مؤلف «المنار» به عادت دیرینه ی خود؛ مـطلب فـوق را صحیح ندانسته است و شروع‌ به انـتقاد نـموده و می گوید: اعـتقاد بـه ظهور «مـهدی» و اینکه او دو مرتبه قدرت اسـلامی را تجدید می نماید، یکی‌ از‌ وسائل عقب‌ افتادگی‌ مسلمانان است و امید به چنین قدرت آنان را افرادی کم کار و تـنبل بـار آورده است و به بهانه اینکه فرج‌ وی نزدیک اسـت و او چـنین و چـنان‌ خـواهد نـمود؛ طومار فعالیت ها را‌ درهـم‌ پیـچیده‌ و قدمی برای اعتلاء اسلام بر نمی دارند.

منبع:
«درس هایی از مکتب اسلام» دی 1340، سال سوم - شماره 11