مصاحبه اختصاصی تبیان با حجت الاسلام نظری منفرد
نقشه ترور پیامبر اکرم در نوزادی !
تبیان: برخی اشکال کرده اند و می گویند چرا معجزات هنگام تولد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همه از سنخ خرابی و ویرانی اند؟ و آیا اساسا این معجزات به لحاظ تاریخی مسلم هستند؟
پیامبر، پیامبر رحمت است و دلیلش هم در قرآن آمده، خداوند متعال می فرماید «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین». و عقلا هم پیامبرِ رحمت است، چون دینی که آورده است در راستای خوشبختی انسان هاست، اخلاق حسنة را تعلمیم کرده، و به خوبی ها امر کرده، و از بدی ها نهی کرده است، «یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث» پس پیامبر پیامبرِ رحمت است.
اما این حوادثی که به هنگام تولد ایشان اتفاق افتاده است، جهتی داشته که اتفاق افتاده، و یک پیامی هر کدامشان داشته اند. مثلا دریاچه ساوه خشک شده چون این دریاچه در آن زمان مورد پرستش مردم بوده است. کما اینکه همه بت های داخل کعبه از جلو به زمین افتادند، و یا آتشکده فارس خاموش شده، این پیامش این است که پیامبر آمده با بت پرستی و شرک مبارزه کند و مردم را به توحید دعوت کند و بگوید سعادت و خوشبخی آن ها در توحید و پرستش خدا است. و همین طور کنگره های ایوان مدائن فرو ریخته یعنی آمده با ظلم و بیدادگری مبارزه کند. بنابر این هر کدام از این ها یک پیامی دارد، نه اینکه این ها منافات دارد با رحمت پروردگار. این ها می گویند پیامبر آمده با ظلم مبارزه کند و عقل هم می گوید باید با ظلم مبارزه کرد.
ولی اینکه واقعا این اتفاقات افتاده یا نه نمی توان قطعی گفت، اما اگر این حوادث رخ داده باشد همانطور که عرض کردم توجیه پذیر است.
شیعه چند اسم دارد یکی می گویند شیعه اثنی عشریه، یکی می گویند شیعه امامیه، قبلا علویه هم می گفتند، گاهی هم خاصه می گویند در برابر عامه، ولی الان کمتر استفاده می شود. پس شیعه یک اسم ندارد چند اسم دارد. یکی از اسم ها هم شیعه جعفری است. اما اینکه چرا می گویند شیعه جعفری بدلیل این است که تا زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام احکام دین برای مردم کامل تبیین و بیان نشده بود و این دو بزرگوار بودند که شروع کردند و تشیع را خوب برای مردم روشن کردند.
تبیان: پیش بینی میلاد پیامبر در کتب آسمانی سابق مانند انجیل به چه صورت است؟ آیا علائمی برای آن ذکر شده است؟
کتاب هایی در این رابطه نوشته شده است، در قرآن مجید هم آمده است: « وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»قرآن می فرماید عیسی به بنی اسرائل فرمود بعد از من پیامبری می آید که اسمش احمد است، اگر چنین چیزی وجود نداشت مسیحی های آن زمان می آمدند به پیامبر اعتراض می کردند و می گفتند کجا چنین مطلبی در انجیل است؟ یا در تورات هم همین طور.
در سوره مبارکه اعراف خداوند متعال می فرماید:« الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ» در این کتب هم اسم ایشان نوشته شده بوده و هم اوصاف ایشان ذکر شده بوده است. اما تورات و انجیل امروز تحریف شده است، ولی با این حساب هنوز هم می شود نشانه هایی در همین تورات و انجیل پیدا کرد.
تبیان: در رابطه با سپرده شدن پیامبر به دایه ای به نام حلیمه گفته شده دلیلش شیر نداشتن حضرت آمنه نبوده بلکه بجهت حفظ پیامبر از خطر ترور یهودیان یا کسانی دیگر بوده است، آیا به این علت بوده یا خیر؟
آیه قرآن می گوید: « وَالْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ كامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ و در ادامه اش می فرماید اگر کسی را دارید که به بچه شیر دهد مزد شیر را به او بدهید. در آن عصر فرهنگی بوده که اساسا مادرها بچه ها را شیر نمی دادند، خصوصا قریش که طائفه ای با شخصیت بودند و معمولا بچه را به دایه می سپردند. یعنی به کسی می سپردند که شیر بدهد، نه اینکه از ترس بوده است. کما اینکه حمزه عموی پیامبر را هم به دایه سپرده اند، چون آن زمان رسم بوده. در روایات هم هست که بچه خود را به کسی بدهید شیر بدهد که خوش اخلاق باشد چون در کودک اثر دارد.تبیان: با این وصف پس حلمیه از جناب آمنه برتر بودند که پیامبر به ایشان سپرده شد؟
در مورد پیامبر اینگونه نبوده بلکه بحث همان فرهنگ آن عصر بوده است. و این یک رسم است و اسلام هم قصد مبارزه با رسوم را ندارد.
تبیان: چرا با اینکه از همانصدر اسلام، پیامبر اکرم در روایاتی شیعه را به شیعه علی(علیه السلام)، معرفی کرده بودند این مذهب به شیعه جعفری مشهور شده است؟
نمونه ای از روایات:قال ابن مسعود: فضرب [رسول الله(ص)] علی منکب علی(ع) ثم قال: هذا و شیعته هم الفائزون.
ابن مسعود گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) [در مسجد] به شانه ی علی(علیه السلام) زد سپس فرمود:
این [مرد] و شیعه او، رستگارانند. (بحارالانوار 7/178/ 15 )
یا در حدیثی دیگر: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله):
و انت فی الجنة یا علی و شیعتک و محب شیعتک. و عدوک و الغالی فی النار.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:
ای علی! تو و شیعه ات و دوست شیعه تو، در بهشت خواهد بود. و دشمن تو و غلو کننده [درباره ی تو] در آتش خواهند بود. (بحار الانوار 25: 265، ح 4.)
شیعه چند اسم دارد یکی می گویند شیعه اثنی عشریه، یکی می گویند شیعه امامیه، قبلا علویه هم می گفتند، گاهی هم خاصه می گویند در برابر عامه، ولی الان کمتر استفاده می شود. پس شیعه یک اسم ندارد چند اسم دارد. یکی از اسم ها هم شیعه جعفری است. اما اینکه چرا می گویند شیعه جعفری بدلیل این است که تا زمان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام احکام دین برای مردم کامل تبیین و بیان نشده بود و این دو بزرگوار بودند که شروع کردند و تشیع را خوب برای مردم روشن کردند.
دریاچه ساوه خشک شده چون این دریاچه در آن زمان مورد پرستش مردم بوده است. کما اینکه همه بت های داخل کعبه از جلو به زمین افتادند، و یا آتشکده فارس خاموش شده، این پیامش این است که پیامبر آمده با بت پرستی و شرک مبارزه کند و مردم را به توحید دعوت کند و بگوید سعادت و خوشبخی آن ها در توحید و پرستش خدا است. و همین طور کنگره های ایوان مدائن فرو ریخته یعنی آمده با ظلم و بیدادگری مبارزه کند.
تبیان: با توجه به اینکه امام صادق (علیه السلام) کلاس های بزرگی داشتند و شاگردان زیادی را هم تربیت کردند از جمله ابوحنیفه، چطور می شود کسی که معارف دین را از امام صادق(علیه السلام) می آموزد، یک مکتب جدیدی را تاسیس می کند؟
مشهور است که ابوحنیفه دو سال شاگرد امام صادق علیه السلام بوده است. یک عبارتی هم هست که «لو لا السنتان لهلک النعمان» اگر آن دو سال نبود من نابود می شدم. او شاگرد امام صادق علیه السلام بود، ولی وقتی بزرگ می شود خودش صاحب یک ایده ای می شود وآن ایده این است که روایاتی که از پیامبر رسیده را قبول نداشته و این روایات را ساختگی می دانست.
می گویند ابوحنیفه حدود سیزده و یا شانزده روایت را از پیامبر قبول کرده است. لذا صاحب مکتبی شده به نام مکتب قیاس، و شروع کرده به اینکه احکام را با قیاس بدست بیاورد و علت جدا شدنش همین ایده و عقیده بوده است. در زمان پیامبر هم همین طور بوده، مثلا گروه ردّة کسانی بودند که بعد از پیامبر مرتد شدند و این مطلب هم در منابع ما ذکر شده و هم در صحیح بخاری آمده است.
تبیان: با توجه به تفاوت ظاهری سبک زندگی امیرالمومنین و امام صادق علیهماالسلام زمان ما به کدامیک شباهت دارد؟ و ما کدام سبک را الگو قرار بدهیم؟
ما یک احکام ثابتی داریم در مسائل اعتقادی که مثلا به خدا و پیامبر و امامت امیرالمومنین و معاد معتقدیم و همچنین در مسائل اخلاقی هم احکام ثابتی داریم، مثل اینکه ظلم بد است و یا عدل خوب است. و یک احکام متغیر هم داریم که به جهت مصالحی تغییر می کند، نوع پوشش و خوراک و این طور امور متغیرند، و در زمان های مختلف فرق می کنند.حالا ما باید ببینیم زمانه چطور اقتضا می کند در این امور ظاهری و آداب و رسوم و تا جایی که شرع اجازه می دهد باید با این امور هماهنگ شویم.
امیرالمومنین از طرفی حاکم بودند و باید اقتضائات آن را رعایت می کردند. در فرمایش ایشان هست که « فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ العَدلِ اَن یُقَدِّروا اَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النّاسِ کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ»( نهج البلاغه، خطبه 209)
خداوند بر امامان عادل واجب کرده که زندگی خود را با ضعیف ترین های جامعه همسو کنند و چون امیرالمومنین در راس بوده، سعی می کرد زندگی زاهدانه ای داشته باشد تا با عموم مردم تطبیق کند. اما عصر امام صادق علیه السلام این طور نبود، ایشان ریاست ظاهری نداشتند؛ گرچه امام و حجت خدا بودند.