تبیان، دستیار زندگی

طلاق عاطفی (1)

چه زمانی طلاق عاطفی رخ می دهد؟

در پیچ و خم‌های مسیر زندگی، گاه همسران متوجه می شوند که دیگر صمیمیت‌های روزهای گذشته در میان‌شان کم رنگ شده و دل‌گرمی هایشان نسبت به زندگی رنگ باخته است و این آغاز تلنگری برای یادآوری عشق های اول زندگی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
طلاق عاطفی


زمانی که همسران احساس می کنند از کنار هم نشستن، از کنار هم بودن لذت نمی برند و هر کدام نقطه ای از خانه را برای مشغول کردن خود به کاری انتخاب می کنند. و این اول راهی است که اگر برای بهبود آن هیچ تلاشی نشود، انتهایش طلاق است.  وقتی فضای خانه سردتر از زمستان می شود، به گونه ای که حتی گرمای عشق اولیه ای که بین زوجین بوده هم نمی تواند گرمابخشی برای آنها باشد، زنگ خطری است برای طلاقی به عنوان طلاق عاطفی؛ در طلاق عاطفی، همسران از زندگی مشترک جدا شده و تنها به داشتن یک سقف مشترک بسنده می کنند. تنها وجه اشتراکی که به عنوان همسر بین آنها وجود دارد زیستن در یک خانه است اما از عشق و محبت دوطرفه و مشترک خبری نیست.

زندگی زناشویی خاموش، جدایی روحی- روانی و به عبارت بهتر طلاق خاموش مترادف‌هایی مناسب برای واژه  طلاق عاطفی اند؛ پس آن‌گاه که وجود زن و شوهر از احساساتی دلنشین و آرامش‌بخش خالی می شود و همچون دو جزیره جدا افتاده از لحاظ روحی- حسی از هم بیگانه می شوند، می توان گفت طلاق عاطفی پدیدار شده است. اما تا قبل از رسیدن به این جدایی عاطفی باید هزاران راه را که مانع از آن می شود طی کرد. اگر این احساس ها را در زندگی خود مشاهده می کنید، تلاش کنید تا آنها را از بین ببرید تا دچار طلاق عاطفی نشوید.

حرفی برای گفتن ندارید
کمی گذشته‌ها را مرور کنید، زمانی که شما و همسرتان پس از طی مقدمات ازدواج و شناخت یکدیگر تصمیم گرفتید زندگی مشترک‌تان را آغاز کنید، در آن برهه و به هنگام عشق ورزیدن، هیچ گاه از سخن گفتن با یکدیگر خسته نمی شدید؛ وقتی درباره مسائل مختلف صحبت می کردید از کنار هم بودن و اوقات را با هم دیگر سپری کردن واقعاً لذت می بردید؛ حتی گاهی که حرف و سخنی برای گفتگو باقی نمی ماند، به دنبال بهانه­ا­ی می گشتید تا دوباره سر صحبت را باز کنید و راهی به صندوقچه دل همسرتان پیدا کنید.

اما اکنون که چراغ مهر و عاطفه دلتان از نسیم سرد بی محبتی به خاموشی گراییده است، به تدریج دقایق گفت و گوی شما و همسرتان کم می شود و از همنشینی با یکدیگر کمتر لذت می برید، دیگر نه می توانید و نه می خواهید و نه حوصله ای دارید که رشته سخن را ادامه دهید و اصلاً حرفی برای گفتن به همسرتان ندارید؛ این وضعیت ناخوشایند، توصیف دقیق یکی از نشانه های طلاق عاطفی است.

بی توجهی همسران به یکدیگر
باز هم کمی گذشته ها را مرور کنید، یادتان هست، آن روزهایی که همه دغدغه شما کشف علاقه‌های همسرتان بود؛ همیشه رنگ لباس، مدل مو، گفته ها و رفتارهایتان را به گونه ای تنظیم می کردید که خوشایند او باشید و به عبارت بهتر، در ذهن و زبانش به تحسین شما بپردازد؛ اما چه شده که مهربانی ها و دلسوزی‌هایتان نسبت به یکدیگر کمرنگ شده است و دیگر همانند گذشته به نیازهای هم توجه نمی کنید؛ چه شده که شادی های او مایه شادی شما و ناراحتی های او، موجب دل‌نگرانی شما نمی شود؛ اگر احساس می کنید دیگر خواسته های همسرتان برای شما اهمیت و اولویتی ندارد، یکی از نشانه های زندگی سرد و بی عاطفه که آغازی است بر طلاق عاطفی بر زندگی شما سایه افکنده؛ پس باید چاره‌ای بیاندیشید و دوباره عشق و صفا را به زندگی خویش باز گردانید.

عشق‌ها مرده‌اند
آنگاه که عشق سراسر قلب‌تان را فرا گرفته بود و شعله های مهر و عاطفه در وجودتان زبانه می کشید،  هر لحظه دل و جان‌تان سرشار از محبت همسرتان می گشت و همه دل خود را نثار او می کردید؛ اما پس از چند سال مهربانی ها و عشق های زندگی‌تان کم سو شده است و به یکدیگر عشق نمی ورزید؛ هر کدام‌تان تنها خویشتن و نیازهای شخصی خود را می بینید و دیگری را به ورطه فراموش سپرده اید و از آنجایی که احساسات عاشقانه‌تان فرو کاسته شده، پس به فکر یکدیگر نبوده، در صدد شاد کردن همسرتان بر نمی آیید؛ در نتیجه دیگر برای او فداکاری نمی کنید. به عبارت بهتر چراغ عشق‌های ناب همسری در زندگی‌تان بی نور و بی‌نورتر شده و دیگر صفا و صمیمیت حضور پر رنگی ندارد.

غروب عشق در خلوت
در آغاز زندگی، هر گاه که در پی تنهایی و در پس پرده خلوت، جسم ها به هم می آمیخت و روح ها یکی می شد، آن‌قدر زیبا و لذت‌بخش می نمود که اکنون نیز خاطره اش عشق آفرین است؛ آن روزها اگر از جمع فاصله می گرفتند، علتی نداشت جز بازیابی خاطره لحظات خوش لذت و خلوت.

اما در زندگی سرد و بی روح وقتی شعله عشق و عاطفه، ملایم و کم جان می شود، عمق صمیمیت در رابطه زناشویی، کاهش یافته و رابطه مهرآفرین جنسی به حداقل می رسد و به ناگاه زن و شوهر همانند هم خانه هایی می شوند که فقط زیر یک سقف زندگی می کنند و دیگر از صمیمیت های عاطفی و عاشقانه زندگی مشترک در میان‌شان خبری نیست.

گوشه گیری و انزواطلبی
یاد و خاطره آن روزها را دیگر بار مرور کنید، وقتی از هم جدا می شدید دلگیر و دل‌تنگ از جدایی، لحظه ها را می شمردید تا دوباره لحظه وصل، فراهم شود؛ چرا که لحظه ها و ساعت های فراق سخت و غم‌بار می نمود، آن زمان‌ها و حتی لحظه تنهایی را با خاطره یکدیگر می گذراندید؛ اما اکنون که در سراشیبی طلاق عاطفی حرکت می کنید، کم کم از یکدیگر فاصله گرفته، گاه آنقدر گوشه گیر می شوید و به انزوای درون خود پناه می برید که تنها بودن را بر با هم بودن ترجیح می دهید، حتی ممکن است به این نتیجه برسید که جایگزینی برای همسرتان بیابید و به راه‌های دیگری برای سرگرم شدن خویش پناه ببرید؛ در این صورت است که طلاق عاطفی با سرعتی بیشتر به پیش می رود و شما را به سوی تصمیم هایی گزنده و نه چندان درست سوق می دهد.

برگرفته از کتاب صمیمانه با همسران نوشته محمدعلی قاسمی 
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.