خرید و فروش انسانها به صورت كنیز و غلام در اسلام
آیا اسلام با خرید و فروش انسانها به صورت كنیز و غلام موافق بوده است ؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1396/09/08 ساعت 09:23
دین مبین اسلام ، هرگز با بردهداری موافق نبوده است ؛ اما از آنجایی كه اسلام در عصری ظهور کرد که قضیه برده داری یک امر رایج در جامعه بود ، اسلام بجای مبارزه مستقیم با برده داری که چه بسا مشکلاتی در جامعه ایجاد میكرد و یا با مخالفت تفکر جاهلی مواجه میگردید ، برنامه های مختلفی را در راستای از بین بردن برده داری ارائه داد و به صورت تدریجی به مبارزه با آن پرداخت ؛ مانند : آزاد کردن بردگان به هنگام ارتکاب گناه مثل : خوردن روزه ماه رمضان و کفارات احرام حج و مخالفت با قسم و عهد و ده ها موارد دیگر و همچنین برای کسی در راه خدا بردهای را آزاد نماید ، پاداش بزرگی قرار داد و این برنامه به قدری مؤثر بود که در کمتر از یک قرن و نیم ، برده داری از جامعه اسلامی رخت بر بست.
سوال :
اگر اسلام هدفش حذف نظام برده داری بوده تا زمان امام یازدهم مدرك و سندی بیارین كه به طور واضح قید شده باشه كه اسلام مخالف این عمله و به گفته شما میخاسته آرام آرام برده داری منسوخ بشه در صورتی كه امامان خودشون برده میخریدن و به گفته شما تربیت میكردن و آزاد میكردن الان چرا نمیشه در جنگ علیه كفار زنانشان را به بردگی گرفت و هم بستر شد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامی
آیین اسلام، آیین آزادی و آزادگی است. و شیوههای برخورد اسلام، با مسألة بردهداری نیز یكی از مصادیق همین آزادی و آزادیخواهی است. چون در عصر ظهور اسلام، بردهداری در سراسر جهان معمول بوده است و با تار و پود جوامع بشری آمیخته بود، بخاطر همین اسلام روش تدریجی را برای مبارزه با برده گی برگزید، كه با موفقیت هم روبرو شد،و اگر طریق مبارزه یکباره را پیش می گرفت، علاوه بر اینکه زیان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی می زد، با موفقیت هم قرین نمی شد. همچنین اگر اسلام طبق یک فرمان عمومی دستور می داد همه بردگان را آزاد کنند، چه بسا بسیاری از آنان تلف می شدند، زیرا نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و وسیلهای برای ادامه زندگی.از این رو باید تدریجاً آزاد می شدند و جذب جامعه می گردیدند تا نه جان خودشان به خطر بیافتد و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، اسلام این برنامه حساب شده را تعقیب کرد. و اگر نظام غلطى د
ر بافت جامعهاى وارد شود، ریشهكن كردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده، نتیجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به یك بیمارى خطرناك، مبتلا شده و بیماریش كاملًا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى كه دهها سال، به اعتیاد زشت خو گرفته، در این گونه موارد حتماً باید از «برنامههاى زمان بندى شده»، استفاده كرد.
از اینجا است كه باید بردگان تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب كرد. این برنامه، مواد زیادى دارد كه رئوس مسائل آن، به طور فشرده و فهرستوار در اینجا مطرح مىشود:
بردگى در طول تاریخ، اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسیران جنگى و بدهكارانى كه قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمىآمدند، كه زور و غلبه، نیز مجوز برده گرفتن و بردهدارى بود، كشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفریقائى و مانند آن، مىفرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته، اسیر كرده و با كشتىها به بازارهاى ممالك آسیا و اروپا مىبردند. اسلام، جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یك مورد اجازه بردهگیرى داد، و آن در مورد اسیران جنگى بود، و تازه آن نیز جنبه الزامى نداشت، اجازه مىداد طبق مصالح، اسیران را بىقید و شرط یا پس از پرداخت «فدیه»،
اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان، تنظیم كرده است كه اگر مسلمانان به آن عمل مىكردند در مدتى نه چندان زیاد، همه بردگان تدریجاً آزاد و جذب جامعه اسلامى مىشدند.
رئوس این برنامه چنین است
الف- یكى از مصارف هشتگانه زكات در اسلام، خریدن بردگان و آزاد كردن آنها است و به این ترتیب یك بودجه دائمى و مستمر، براى این امر، در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان، ادامه خواهد داشت.
ب- براى تكمیل این منظور، مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادى كه با مالك خود مىبندند، بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه
اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان «مكاتبه» آمده است)
ج- آزاد كردن بردگان، یكى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مسأله، پیشقدم بودند، تا آنجا كه در حالات على علیه السلام نوشتهاند: اعْتَقَ الْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ یَدِهِ: «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كرد»!
د- پیشوایان اسلام، بردگان را به كمترین بهانهاى آزاد مىكردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا كه یكى از بردگان امام باقر علیه السلام كار نیكى انجام داد امام علیه السلام فرمود: فَاذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ فَإِنِّی أَكْرَهُ أَنْ أَسْتَخْدِمَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ: «برو، تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم». «3»
در حالات امام سجاد على بن الحسین علیه السلام آمده است: «خدمتكارش، آب بر سر حضرت مىریخت، ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام علیه السلام سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: «وَ الْكاظِمِیْنَ الْغَیْظَ»، حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم»، عرض كرد: «وَ الْعافِیْنَ عَنِ النَّاسِ»، فرمود: «خدا تو را ببخشد»، عرض كرد: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِیْنِ»، فرمود: «برو براى خدا آزادى».
ه-- در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال، خود به خود، آزاد مىشوند، چنان كه از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَقَدْ عُتِقَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ أَعْتَقَهُ صَاحِبُهُ أَمْ لَمْ یُعْتِقْهُ وَ لَا یَحِلُّ خِدْمَةُ مَنْ كَانَ مُؤْمِناً بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ: «كسى كه ایمان داشته باشد، بعد از هفت سال آزاد مىشود، صاحبش بخواهد یا نخواهد، و به خدمت گرفتن كسى كه ایمان داشته باشد بعداز هفت سال حلال نیست».
و- كسى كه سهم خود را از برده مشتركى آزاد كند، موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد كند. و هر گاه، بخشى از بردهاى را كه خود مالك تمام آن است آزاد كند، این آزادى سرایت كرده و خود به خود همه، آزاد خواهد شد!
ز- هر گاه كسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا محارم خود را مالك شود، فوراً آزاد مىشوند.
ح- هر گاه مالك از كنیز خود، صاحب فرزندى شود فروختن آن كنیز، جائز نیست و باید بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مىشد؛ زیرا بسیارى از كنیزان به منزله همسر صاحب خود، بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط- كفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده، (كفاره قتل خطا- كفاره ترك عمدى روزه- و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مىتوان نام برد).
ى- پارهاى از مجازاتهاى سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به بردهاش انجام دهد خود به خود آزاد مىشود
در دوران برزخى كه بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مىپیمایند، اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى كرده است، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده، تا آنجا كه از نظر شخصیت انسانى، هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد، نمىگذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مىدهد، لذا به بردگان، اجازه مىدهد پستهاى مهم اجتماعى را عهدهدار شوند، حتى بردگان مىتوانند مقام مهم قضاوت را عهدهدار شوند. در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله نیز، مقامات برجستهاى، از فرماندهى لشكر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد.
بسیارى از یاران بزرگ پیامبر صلى الله علیه و آله، بردگان و یا بردگان آزاد شده بودند، و در حقیقت بسیارى از آنها، به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مىكردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر، را در این گروه مىتوان نام برد، بعد از «غزوه بنى المصطلق»، پیامبر صلى الله علیه و آله با یكى از كنیزان آزاد شده این قبیله، ازدواج كرد و همین امر بهانه آزادى تمام اسراى قبیله شد.
در اسلام دستورات زیادى درباره رفق و مدارا با بردگان، وارد شده تا آنجا كه آنها را در زندگى صاحبان خود، شریك و سهیم كرده است.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرمود: «كسى كه برادرش زیر دست او است باید، از آنچه مىخورد به او بخوراند و از آنچه مىپوشد، به او بپوشاند، و زیادتر از توانائى به او تكلیف نكند». حضرت علی علیه السلام به غلام خود «قنبر» مىفرمود: «من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از لباس تو بپوشم؛ زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرمود: از آنچه خودتان مىپوشید بر آنها بپوشانید و از غذائى كه خود مىخورید به آنها بدهید». امام صادق علیه السلام مىفرماید: «هنگامى كه پدرم به غلامى دستور انجام كارى مىداد، ملاحظه مىكرد، اگر كار سنگینى بود بسم اللَّه مىگفت، و خودش وارد عمل مىشد، و به آنها كمك مىكرد».
اصولًا در اسلام، خرید و فروش بردگان، یكى از منفورترین معاملات است تا آنجا كه در حدیثى از پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله آمده است: شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاسَ!: «بدترین مردم كسى است كه انسانها را بفروشد»! همین تعبیر كافى است كه نظر نهائى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد، و نشان دهد، جهتگیرى برنامههاى اسلامى به كدام سو است. و از این جالبتر این كه: یكى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یك متاع است، چنان كه در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام 0 آمده است: انَّ اللَّهَ غافِرُ كُلِّ ذَنْبٍ الَّا ما جَحَدَ مَهْراً، اوِ اغْتَصَبَ اجِیْراً اجْرَهُ، اوْ باعَ رَجُلًا حُرّاً: «خداوند هر گناهى را مىبخشد جز (سه گناه): كسى كه مهر همسرش را انكار كند، یا حق كارگرى را غصب نماید، و یا انسان آزادى را بفروشد
بنابراین اسلام 1- تأمین حقوق افراد با وضع قوانین در مورد كیفیت استرقاق (بنده گرفتن) و تحریم آن جز در موارد خاص. 2- وضع قوانین در جهت حمایت از حقوق بردگان و تنظیم روابط صحیح بین مالك و برده . 3- ترغیب مردم به آزادسازی بردگان و وضع قوانینی برای حصول این مقصود (مانند كفارات و شرایط عتق )، در مجموع اسلام شرایطی را برای بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم علمی و سیاسی در جامعه اسلامی دست یافتند و حتی مدت ها حكومت ((ممالیك )) بر بسیاری از نقاط كشورهای اسلامی پدیدار شد. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانی و عاطفی برای زندگی بردگان , بردگان را از سراسر دنیا مشتاق به پیوستن به جامعه اسلامی نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادی، مبلغ و مروج اسلام می شدند. اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود كرد و از سوی دیگر راه آزادی بردگان را گشود و مسلما" یكی از عوامل دگرگونی نظام بردگی در جهان , نقش اسلام در این زمینه بوده است . كنیزها نیز در این بین مشمول همین قاعده و قانون بوده اند. آنان از كشورهای دیگر كه در جنگ با مسلمانان اسیر می شدند, و یا به صورت تجاری وارد ممالك اسلامی می گشتند, با فرهنگ اسلامی و مزایای نجات بخش آن آشنا شده و بسیاری از آنان همانند دیگر مردم در جامعه اسلامی زندگی می كردند و مالكیت كنیز در حكم عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالك آن می گردید. بجاست بدانیم كه مادر برخی از ائمه ما كنیز بوده اند, حتی مادر امام زمان (عج ) نیز كنیزی رومی بوده است . سخن در این مقوله بسیار گسترده می باشد. اما توجه به این نكته مهم است كه تنها عاملی كه در اسلام مجوز استرقاق (گرفتن بنده و كنیز) است موردی است كه كسانی در جنگ با اسلام به عنوان دین حق اسیر شده باشند. استفاده شده از تفسیر نمونه، ج21، ص: 431 به بعد
در روایات فراوان نیز برای میارزه با برده فروشی، مقدماتی از جمله عدم فروش انسانها اتخاذ شده است مثلا پیامبر (ص) فرمودند: فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ النَّاسَ. بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد. الكافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج5 ؛ ص114
منبع : سایت تبارک
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. سوال :
اگر اسلام هدفش حذف نظام برده داری بوده تا زمان امام یازدهم مدرك و سندی بیارین كه به طور واضح قید شده باشه كه اسلام مخالف این عمله و به گفته شما میخاسته آرام آرام برده داری منسوخ بشه در صورتی كه امامان خودشون برده میخریدن و به گفته شما تربیت میكردن و آزاد میكردن الان چرا نمیشه در جنگ علیه كفار زنانشان را به بردگی گرفت و هم بستر شد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامی
آیین اسلام، آیین آزادی و آزادگی است. و شیوههای برخورد اسلام، با مسألة بردهداری نیز یكی از مصادیق همین آزادی و آزادیخواهی است. چون در عصر ظهور اسلام، بردهداری در سراسر جهان معمول بوده است و با تار و پود جوامع بشری آمیخته بود، بخاطر همین اسلام روش تدریجی را برای مبارزه با برده گی برگزید، كه با موفقیت هم روبرو شد،و اگر طریق مبارزه یکباره را پیش می گرفت، علاوه بر اینکه زیان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی می زد، با موفقیت هم قرین نمی شد. همچنین اگر اسلام طبق یک فرمان عمومی دستور می داد همه بردگان را آزاد کنند، چه بسا بسیاری از آنان تلف می شدند، زیرا نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و وسیلهای برای ادامه زندگی.از این رو باید تدریجاً آزاد می شدند و جذب جامعه می گردیدند تا نه جان خودشان به خطر بیافتد و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، اسلام این برنامه حساب شده را تعقیب کرد. و اگر نظام غلطى د
ر بافت جامعهاى وارد شود، ریشهكن كردن آن احتیاج به زمان دارد، و هر حركت حساب نشده، نتیجه معكوسى خواهد داشت، درست همانند انسانى كه به یك بیمارى خطرناك، مبتلا شده و بیماریش كاملًا پیشرفت نموده است، و یا شخص معتادى كه دهها سال، به اعتیاد زشت خو گرفته، در این گونه موارد حتماً باید از «برنامههاى زمان بندى شده»، استفاده كرد.
از اینجا است كه باید بردگان تدریجا آزاد شوند، و جذب جامعه گردند، نه جان خودشان به خطر بیفتد، و نه امنیت جامعه را به خطر اندازند، و اسلام درست این برنامه حساب شده را تعقیب كرد. این برنامه، مواد زیادى دارد كه رئوس مسائل آن، به طور فشرده و فهرستوار در اینجا مطرح مىشود:
ماده اول- بستن سرچشمههاى بردگى:
بردگى در طول تاریخ، اسباب فراوانى داشته، نه تنها اسیران جنگى و بدهكارانى كه قدرت بر پرداخت بدهى خود نداشتند به صورت برده درمىآمدند، كه زور و غلبه، نیز مجوز برده گرفتن و بردهدارى بود، كشورهاى زورمند نفرات خود را با انواع سلاحها به ممالك عقب افتاده آفریقائى و مانند آن، مىفرستادند، و گروه، گروه از آنها را گرفته، اسیر كرده و با كشتىها به بازارهاى ممالك آسیا و اروپا مىبردند. اسلام، جلو تمام این مسائل را گرفت، تنها در یك مورد اجازه بردهگیرى داد، و آن در مورد اسیران جنگى بود، و تازه آن نیز جنبه الزامى نداشت، اجازه مىداد طبق مصالح، اسیران را بىقید و شرط یا پس از پرداخت «فدیه»،
ماده دوم- گشودن دریچه آزادى
اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بردگان، تنظیم كرده است كه اگر مسلمانان به آن عمل مىكردند در مدتى نه چندان زیاد، همه بردگان تدریجاً آزاد و جذب جامعه اسلامى مىشدند.
رئوس این برنامه چنین است
الف- یكى از مصارف هشتگانه زكات در اسلام، خریدن بردگان و آزاد كردن آنها است و به این ترتیب یك بودجه دائمى و مستمر، براى این امر، در بیت المال اسلامى در نظر گرفته شده كه تا آزادى كامل بردگان، ادامه خواهد داشت.
ب- براى تكمیل این منظور، مقرراتى در اسلام وضع شده كه بردگان طبق قراردادى كه با مالك خود مىبندند، بتوانند از دسترنج خود آزاد شوند (در فقه
اسلامى فصلى در این زمینه تحت عنوان «مكاتبه» آمده است)
ج- آزاد كردن بردگان، یكى از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است، و پیشوایان اسلام در این مسأله، پیشقدم بودند، تا آنجا كه در حالات على علیه السلام نوشتهاند: اعْتَقَ الْفَ مَمْلُوكٍ مِنْ كَدِّ یَدِهِ: «هزار برده را از دسترنج خود آزاد كرد»!
د- پیشوایان اسلام، بردگان را به كمترین بهانهاى آزاد مىكردند تا سرمشقى براى دیگران باشد، تا آنجا كه یكى از بردگان امام باقر علیه السلام كار نیكى انجام داد امام علیه السلام فرمود: فَاذْهَبْ فَأَنْتَ حُرٌّ فَإِنِّی أَكْرَهُ أَنْ أَسْتَخْدِمَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ: «برو، تو آزادى كه من خوش ندارم مردى از اهل بهشت را به خدمت خود درآورم». «3»
در حالات امام سجاد على بن الحسین علیه السلام آمده است: «خدمتكارش، آب بر سر حضرت مىریخت، ظرف آب افتاد و حضرت را مجروح كرد، امام علیه السلام سر را بلند كرد، خدمتكار گفت: «وَ الْكاظِمِیْنَ الْغَیْظَ»، حضرت فرمود: «خشمم را فرو بردم»، عرض كرد: «وَ الْعافِیْنَ عَنِ النَّاسِ»، فرمود: «خدا تو را ببخشد»، عرض كرد: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِیْنِ»، فرمود: «برو براى خدا آزادى».
ه-- در بعضى از روایات اسلامى آمده است: بردگان بعد از هفت سال، خود به خود، آزاد مىشوند، چنان كه از امام صادق علیه السلام مىخوانیم: مَنْ كَانَ مُؤْمِناً فَقَدْ عُتِقَ بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ أَعْتَقَهُ صَاحِبُهُ أَمْ لَمْ یُعْتِقْهُ وَ لَا یَحِلُّ خِدْمَةُ مَنْ كَانَ مُؤْمِناً بَعْدَ سَبْعِ سِنِینَ: «كسى كه ایمان داشته باشد، بعد از هفت سال آزاد مىشود، صاحبش بخواهد یا نخواهد، و به خدمت گرفتن كسى كه ایمان داشته باشد بعداز هفت سال حلال نیست».
و- كسى كه سهم خود را از برده مشتركى آزاد كند، موظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد كند. و هر گاه، بخشى از بردهاى را كه خود مالك تمام آن است آزاد كند، این آزادى سرایت كرده و خود به خود همه، آزاد خواهد شد!
ز- هر گاه كسى پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا محارم خود را مالك شود، فوراً آزاد مىشوند.
ح- هر گاه مالك از كنیز خود، صاحب فرزندى شود فروختن آن كنیز، جائز نیست و باید بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
این امر وسیله آزادى بسیارى از بردگان مىشد؛ زیرا بسیارى از كنیزان به منزله همسر صاحب خود، بودند و از آنها فرزند داشتند.
ط- كفاره بسیارى از تخلفات در اسلام آزاد كردن بردگان قرار داده شده، (كفاره قتل خطا- كفاره ترك عمدى روزه- و كفاره قسم را به عنوان نمونه در اینجا مىتوان نام برد).
ى- پارهاى از مجازاتهاى سخت است كه اگر صاحب برده نسبت به بردهاش انجام دهد خود به خود آزاد مىشود
ماده سوم- احیاى شخصیت بردگان:
در دوران برزخى كه بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوى آزادى مىپیمایند، اسلام براى احیاى حقوق آنها اقدامات وسیعى كرده است، و شخصیت انسانى آنان را احیاء نموده، تا آنجا كه از نظر شخصیت انسانى، هیچ تفاوتى میان بردگان و افراد آزاد، نمىگذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار مىدهد، لذا به بردگان، اجازه مىدهد پستهاى مهم اجتماعى را عهدهدار شوند، حتى بردگان مىتوانند مقام مهم قضاوت را عهدهدار شوند. در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله نیز، مقامات برجستهاى، از فرماندهى لشكر گرفته تا پستهاى حساس دیگر به بردگان یا بردگان آزاد شده سپرده شد.
بسیارى از یاران بزرگ پیامبر صلى الله علیه و آله، بردگان و یا بردگان آزاد شده بودند، و در حقیقت بسیارى از آنها، به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه مىكردند. سلمان و بلال و عمار یاسر و قنبر، را در این گروه مىتوان نام برد، بعد از «غزوه بنى المصطلق»، پیامبر صلى الله علیه و آله با یكى از كنیزان آزاد شده این قبیله، ازدواج كرد و همین امر بهانه آزادى تمام اسراى قبیله شد.
ماده چهارم- رفتار انسانى با بردگان:
در اسلام دستورات زیادى درباره رفق و مدارا با بردگان، وارد شده تا آنجا كه آنها را در زندگى صاحبان خود، شریك و سهیم كرده است.
پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرمود: «كسى كه برادرش زیر دست او است باید، از آنچه مىخورد به او بخوراند و از آنچه مىپوشد، به او بپوشاند، و زیادتر از توانائى به او تكلیف نكند». حضرت علی علیه السلام به غلام خود «قنبر» مىفرمود: «من از خداى خود شرم دارم كه لباسى بهتر از لباس تو بپوشم؛ زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرمود: از آنچه خودتان مىپوشید بر آنها بپوشانید و از غذائى كه خود مىخورید به آنها بدهید». امام صادق علیه السلام مىفرماید: «هنگامى كه پدرم به غلامى دستور انجام كارى مىداد، ملاحظه مىكرد، اگر كار سنگینى بود بسم اللَّه مىگفت، و خودش وارد عمل مىشد، و به آنها كمك مىكرد».
ماده پنجم- بدترین كار انسانفروشى است:
اصولًا در اسلام، خرید و فروش بردگان، یكى از منفورترین معاملات است تا آنجا كه در حدیثى از پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله آمده است: شَرُّ النَّاسِ مَنْ باعَ النَّاسَ!: «بدترین مردم كسى است كه انسانها را بفروشد»! همین تعبیر كافى است كه نظر نهائى اسلام را در مورد بردگان روشن سازد، و نشان دهد، جهتگیرى برنامههاى اسلامى به كدام سو است. و از این جالبتر این كه: یكى از گناهان نابخشودنى در اسلام سلب آزادى و حریت از انسانها و تبدیل آنها به یك متاع است، چنان كه در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام 0 آمده است: انَّ اللَّهَ غافِرُ كُلِّ ذَنْبٍ الَّا ما جَحَدَ مَهْراً، اوِ اغْتَصَبَ اجِیْراً اجْرَهُ، اوْ باعَ رَجُلًا حُرّاً: «خداوند هر گناهى را مىبخشد جز (سه گناه): كسى كه مهر همسرش را انكار كند، یا حق كارگرى را غصب نماید، و یا انسان آزادى را بفروشد
بنابراین اسلام 1- تأمین حقوق افراد با وضع قوانین در مورد كیفیت استرقاق (بنده گرفتن) و تحریم آن جز در موارد خاص. 2- وضع قوانین در جهت حمایت از حقوق بردگان و تنظیم روابط صحیح بین مالك و برده . 3- ترغیب مردم به آزادسازی بردگان و وضع قوانینی برای حصول این مقصود (مانند كفارات و شرایط عتق )، در مجموع اسلام شرایطی را برای بردگان فراهم ساخت كه آنان به مقامات و درجات مهم علمی و سیاسی در جامعه اسلامی دست یافتند و حتی مدت ها حكومت ((ممالیك )) بر بسیاری از نقاط كشورهای اسلامی پدیدار شد. در حقیقت اسلام با فراهم آوردن شرایط انسانی و عاطفی برای زندگی بردگان , بردگان را از سراسر دنیا مشتاق به پیوستن به جامعه اسلامی نمود و آنان در بازگشت به موطن خود همراه با آزادی، مبلغ و مروج اسلام می شدند. اسلام راه برده شدن افراد آزاد را مسدود كرد و از سوی دیگر راه آزادی بردگان را گشود و مسلما" یكی از عوامل دگرگونی نظام بردگی در جهان , نقش اسلام در این زمینه بوده است . كنیزها نیز در این بین مشمول همین قاعده و قانون بوده اند. آنان از كشورهای دیگر كه در جنگ با مسلمانان اسیر می شدند, و یا به صورت تجاری وارد ممالك اسلامی می گشتند, با فرهنگ اسلامی و مزایای نجات بخش آن آشنا شده و بسیاری از آنان همانند دیگر مردم در جامعه اسلامی زندگی می كردند و مالكیت كنیز در حكم عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالك آن می گردید. بجاست بدانیم كه مادر برخی از ائمه ما كنیز بوده اند, حتی مادر امام زمان (عج ) نیز كنیزی رومی بوده است . سخن در این مقوله بسیار گسترده می باشد. اما توجه به این نكته مهم است كه تنها عاملی كه در اسلام مجوز استرقاق (گرفتن بنده و كنیز) است موردی است كه كسانی در جنگ با اسلام به عنوان دین حق اسیر شده باشند. استفاده شده از تفسیر نمونه، ج21، ص: 431 به بعد
در روایات فراوان نیز برای میارزه با برده فروشی، مقدماتی از جمله عدم فروش انسانها اتخاذ شده است مثلا پیامبر (ص) فرمودند: فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ النَّاسَ. بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد. الكافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج5 ؛ ص114
منبع : سایت تبارک