خشونت جنسی؛ ارمغان آزادی برای زنان در غرب
جایگاه بی مقدار زن در ادوار و تمدن های مختلف
1- زن در تمدن یونان: هر چند سرزمین یونان در بردارنده درخشان ترین تمدن های باستان به حساب می آمد ولی با این حال در آن روزگار جایگاه زن در همه ابعاد زندگی پست شمرده می شد؛ به طوری که نقل شده است زنان همچون کالایی تجاری در بازارها خرید و فروش می شدند، و بعد از مرگ شوهرانشان، حق زندگی نداشتند.[1]2- زن در آیین و تمدن هندو: زنان در آئین برهمنی، در بسیاری از امور همدوش با پاریاها «Paria» بودند. پاریاها به کلی مطرود جامعه، و ناپاک، و از همه گونه حقوق انسانی بر کنار بودند. زنان همچون پاریاها حق فرا گرفتن، و قرائت کتب مقدسه وداها و حق مهرورزی، و پرستش الهه را نداشتند.[2]
3- زن در آیین یهود: شهید مطهری در کتاب مسأله حجاب به نقل از سنن ابن داوود جلد اول صفحه 499 وضعیت اسفبار زنان را در آیین یهود این چنین بازگو می کند: انس بن مالک می گوید عادت یهود این بود که همین که زنی حائض می شد او را از منزل بیرون می کردند نه با او غذا می خوردند و نه از ظرف او آب می آشامیدند و نه با او در یک اتاق زندگی می کردند.[3]
در آیین و مکتب اسلامی آزادی به جامعه بشری عرضه شد، که به موجب آن زن به استثمار و بردگی جنسی در نمی آمد، در واقع در این نسخه از آزادی، زن با حفظ قیود و شرایطی صاحب کرامت و منزلت می شد،[8] از آنجا که آیین اسلام به تمام تمایلات موجود در انسان آگاهی و اشراف کامل داشت نمی پسندید که او برهنه و بدون پوشش خاص در جامعه حاضر شود، چرا که می دانست این برهنگی در تضاد جدی با آزادی زن قرار خواهد داشت و موجبات اذیت و آزار او را فراهم خواهد کرد
با شعار آزادی با هدف استثمار
هر چند زن در جوامع انسانی و در ادوار تاریخی پیش از رنسانس از منزلت و هویت والای خود برخوردار نشد، ولی در ادوار پسامدرنیسم نیز، که جنبش های فمنیستی با شعارهای دفاع از حقوق زنان و آزادی روی کار آمده بودند، جایگاه زن و منزلت والای او در جامعه غربی در هاله ای از ابهام قرار داشت؛ چرا که متفکران غربی بدون توجه به فطرت و هویت واقعی او[4] نسخه ای را برای هویت بخشی به زن ارائه می دادند که در تضاد جدید با منزلت والای او در جامعه بود.در واقع متفکران غربی برای ارج نهادن به مقام زن در جامعه، شعار آزادی زنان در جامعه را مطرح و ارائه کردند، شعاری که به موجب آن حضور زن در جامعه، به صورت برهنه و به دور از هر گونه قید و شرطی فراهم می شد، و همین امر موجب شد در دنیا، مدرنیته سیری قهقرایی به قبل صورت گیرد، به طوری که خرید و فروش زنان زیباروی به عنوان بردگان جنسی رواج یافت. در این چنین فضای فکری که زن می بایست آزادانه در جامعه حاضر شود، دیگران راحتر به خود اجازه می دادند که حریم و شخصیت و جایگاه او را به نفع اهداف شوم خود استثمار کنند.
بارقه های امید در سال 610 میلادی
حدود 700 سال قبل از بیداری انسانی و پیدایش انقلاب فکری در جوامع غربی آیین و مکتبی در جزیرة العرب پا در عرصه گیتی گذاشت که جهان بینی و ایدئولوژی جدیدی در خصوص هویت جامعه انسانی بخصوص جامعه زنان به عالم معرفی کرد. با پیدایش آیین و مکتب وحیانی اسلام، غبار ذلت و خواری از چهره زن زدوده شد؛ کرامت فراموش شده زن در جهان روشن گشت، و سنت های جاهلی و غیر انسانی که علیه زنان در جامعه رواج داشت برچیده شد و هویت انسانی زن را به همه شناساند. در این آیین از لحاظ ارزشی فرقی میان زن و جنس مرد وجود نداشت.[5] زن نه به عنوان موجودی پست، بلکه به مثابه ریحانه ای خوشبو که نباید از او بیگاری کشید معرفی شد.[6] در این آیین هیچ مردی اجازه نداشت، برای اهداف مادی خود زنان را تحت فشار قرار داده و آنان را آزار دهد.[7] جامعه زنان دارای حقوقی نیکو و مشخص شدند. و مردان وظیفه داشتند که با بهترین شیوه و روش با آنها برخورد کنند.« وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوف؛[نساء، 19] و با آنها بشایستگى رفتار كنید.»متفکران غربی برای ارج نهادن به مقام زن در جامعه، شعار آزادی زنان در جامعه را مطرح و ارائه کردند، شعاری که به موجب آن حضور زن در جامعه، به صورت برهنه و به دور از هر گونه قید و شرطی فراهم می شد، و همین امر موجب شد در دنیا، مدرنیته سیری قهقرایی به قبل صورت گیرد، به طوری که خرید و فروش زنان زیباروی به عنوان بردگان جنسی رواج یافت
آزادی در خدمت زن: در آیین و مکتب اسلامی آزادی به جامعه بشری عرضه شد، که به موجب آن زن به استثمار و بردگی جنسی در نمی آمد، در واقع در این نسخه از آزادی، زن با حفظ قیود و شرایطی صاحب کرامت و منزلت می شد،[8] از آنجا که آیین اسلام به تمام تمایلات موجود در انسان آگاهی و اشراف کامل داشت نمی پسندید که او برهنه و بدون پوشش خاص در جامعه حاضر شود، چرا که می دانست این برهنگی در تضاد جدی با آزادی زن قرار خواهد داشت و موجبات اذیت و آزار او را فراهم خواهد کرد،[9] در واقع بر خلاف ایده و راهکار متفکران غربی که برهنگی را برای آزادی زن می پسندیدند، آیین وحیانی اسلام با وضع حجاب و ارزش نهادن به آن زمینه خشونت علیه زنان در جامعه را برچید،«ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن».
سخن آخر: در آیین و فرهنگ اسلام زن موجودی آزاد آفرید شده، ولی آزادی که با بندگی حق تعالی در تضاد نباشد، در واقع این بندگی باری تعالی است که به آزادی انسان در حیات مادی معنا و مفهوم می بخشد، بندگی و عبودیتی که انسان را از استثمار اهریمنان می رهاند.
پی نوشت:
[1]. یحیی نوری، حقوق و حدود زن در اسلام، تهران، چاپ مصطفوی، بی تا، ص 15.
[2]. یحیی نوری، جاهلیت و اسلام، چ 4، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، 1353 ش، ص 78. به نقل از «زن در تاریخ و اندیشه اسلامی»
[3]. شهید مطهری، مسئله حجاب، ص49.
[4]. «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّه؛[روم؛30] فطرتى كه خدا مردم را بر آن آفریده است. آفرینش خداى- فطرت توحید- را دگرگونى نیست،»
[5]. حجرات، آیه 13: « اى مردم، ما شما را از یك مرد و زن بیافریدیم،... هر آینه گرامى ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. همانا خدا دانا و آگاه است. »
[6]. نهجالبلاغه(صبحی صالح)، ص۴۰۵. «إِنَّ الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ؛ زیرا زن مانند گل ظریف است، نه پهلوان خشن»
[7]. نساء، آیه19: «اى كسانى كه ایمان آورده اید! براى شما حلال نیست كه از زنان، از روى اكراه (و ایجاد ناراحتى براى آنها،) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید كه قسمتى از آنچه را به آنها داده اید (از مهر)، تملك كنید»
[8]. اسراء، آیه70: « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛ و هر آینه فرزندان آدم را گرامى داشتیم،»
[9]. احزاب، 59«اى پیامبر، زنان و دختران خویش و زنان مؤمنان را بگو: چادرهاى خود را بر خویشتن فروپوشند- خود را بپوشانند-. این نزدیكتر است به آنكه شناخته شوند- به صلاح و عفت- و آزارشان ندهند و خدا آمرزگار و مهربان است»