تبیان، دستیار زندگی

راز فهم قرآن

تحصیلکرده بودن، دائماً به معنای فهم بیشتر از قرآن نیست؛ بلکه فهم قرآن نیاز به اطلاعات مربوط با زبان و تفسیر قرآن دارد و بالاتر اینکه باید ارتباطی مستمرّ و بدون غرض‌ورزی با قرآن برقرار کرد ، تا ضمن اُنس با کتاب الهی، فهم از آن نیز ارتقاء یاید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
راز فهم قرآن
یکی از توجیهات بی‌پایه و اساس درباره قرآن کریم، زیر سؤال بردن واقعیّت اعجاز قرآن کریم است. طیّ این تلاش بی‌ثمر، افرادی با تمسخر مقدّسات مسلّمی(همانند قرآن) که معاندان فراوانی به واسطه توهین به این مقدّسات عواقب هولناکی را تجربه کرده‌اند، آینده تاریکی را فراروی خود به انتظار نشسته‌اند. تمسخر این گروه کوته‌فکر و نادان، با این عبارت گفته می‌شود؛ که معتقدان به قرآن، اکثراً افراد بی‌سواد و احمقی هستند که بدون فهم قرآن، از آن تبعیّت می‌کنند؛ در حالیکه آدم‌های تحصیل‌کرده، که آن را مطالعه می‌کنند چیز کمتری از آن می‌فهمند؛ لذا الزامی در تبعیّت از آن نمی‌بینند. در پاسخ به این مطلب، به بررسی جنس مفاهیم قرآنی و نقد شبهه مذکور می‌پردازیم.

علم هدایتگر

در آیات متعدّدی نسبت به ضرورت تعقّل و تفکّر در آیات قرآن سفارش و تأکید شده است؛ مثل اینکه می‌فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُون‏؛[نحل/44] و ما این ذكر[قرآن‏] را بر تو نازل كردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى و شاید اندیشه كنند!» دلیل اصرار کتاب خدا برای تفکّر، هدایت آفرین بودن تعقّل و تفکّر در مورد حقایق است؛ و اینکه از نگاه دین اسلام، تنها علمی حقیقی و با ارزش است؛ که باعث هدایت انسان شود. امام صادق(علیه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «لَیسَ العِلمُ بالتَّعلُّمِ، إنّما هُو نُورٌ یَقَعُ فی قَلبِ مَن یُریدُ اللّه‏ُ تباركَ وتعالى أن یَهدِیَهُ؛[1] علم به آموختن نیست، بلكه در حقیقت نورى است كه در دل هر كس كه خداوند تبارك و تعالى خواهان هدایتش باشد، مى‏‌افتد.» پس صِرف تحصیل و اندوختن اطلاعات گوناگون، موجب دست یافتن به علم حقیقی نمی‌شود؛ بلکه تنها علمی ارزش دارد که منجر به هدایت انسان و پذیرفتن و قدم نهادن در راه حق و سعادت شود. چه بسا افرادی که از کمترین اطّلاعات خود، به وجود خدا و لزوم اطاعت از او به عنوان تنها راه سعادت پی می‌برند؛ و چه بسا افراد تحصیل‌کرده‌ای که علمشان باعث تکبّر و کفر به خالق و آیات او می‌شود. چنانکه قارون، ثروت خود را صرفاً محصول تلاش خود دانسته و از یاد خدا غافل می‌شود و می‌گوید: «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ‏ عِلْمٍ عِندِى أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثرَُ جَمْعًا؛[قصص/78] (قارون) گفت: «این ثروت را به وسیله دانشى كه نزد من است به دست آورده‌‏ام!» آیا او نمى‏‌دانست كه خداوند اقوامى را پیش از او هلاك كرد كه نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟!» پس صِرف داشتن علم، منجر به ایمان و اطاعت از فرامین الهی نمی‌شود.

عمق معارف قرآن

درباره این سؤال که چرا افراد تحصیل‌کرده هر چه قرآن را مطالعه می‌کنند نمی‌فهمند؟باید گفت: این مطلب درست نیست و هر کسی هر چه بیشتر در قرآن و معارف و مفاهیم آن غور و تأمّل کند، نکات و مطالب آموزنده تازه‌ای کشف می‌کند؛ لذا اگر در مواردی افراد تحصیل‌کرده مطالب زیادی متوجّه نمی‌شوند ناشی از دلایل زیر است:

لزوم تأمّل و ارتباط مستمر

از اصلی‌ترین دلایل ایجاد فهم قرآنی که منجر به پیروی بی‌چون و چرای از آن کتاب حیات‌بخش می‌شود، تأمّل و اُنس هر چه بیشتر با آیات قرآن است. تحصیلات علمی، اگرچه ممکن است در خلال ارتباط با قرآن موجب فهم بیشتر شود؛ امّا این به شرطی است که قبل از آن، خود را متعهّد به تفکّر پیرامون مفاهیم آیات و رجوع و تأمّل متناوب کنیم! تنها در این صورت است که اُنسِ ایجاد شده ناشی از نورانیّت مفاهیم و الفاظ، انسان را نسبت به پیروی، متقاعد و ملزم می‌کند.

عدم ارتباط رشته تحصیلی

برای فهم قرآن کریم باید با اصول و ظرافت‌های علوم گوناگونی که برای فهم آن لازم است آشنا شد. مثل علم لغت، صرف، نحو، بلاغت، حدیث، رجال، تاریخ و بعضی علوم دیگر! اگر کسانی در علومی دیگر تحصیل کرده‌اند ولی آشنایی با علوم مذکور ندارند، مسلّماً نباید انتظار خاصّی از اثر تحصیلات خود بر فهم عمیق از آیات قرآن داشته باشند؛ بلکه چنانکه گفته شد، فهم و اُنس با مفاهیم قرآنی نیازمند تلاش علمی مجزّایی است.

شرط طهارت روح

با وجود اینکه ظاهر و معانی رویین آیات الهی، قابل فهم و دسترسی است؛ امّا قرآن کریم دارای معانی عمیق‌تری نیز است که تنها در اختیار پیامبر و اهل بیت اوست. امام صادق(علیه السلام) در بیانی لطیف و زیبا می‌فرمایند: «كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [عَلَى‏] أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ: عَلَى الْعِبَارَةِ، وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ، وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ، وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ، وَ الْحَقَائِقُ‏ لِلْأَنْبِیَاء؛[2] كتاب خدا بر چهار چیز است: عبارات و رمزها(اشاره‌ها) و لطایف و حقایق. عبارات آن برای توده مردم است؛ اشاره و رموزات، از آنِ خواص و بندگانِ ویژه است؛ لطایف آن برای اولیاست و حقایق آن نیز برای پیامبران و انبیاء است.» جدای از درجات ویژه‌ای که برای معصومین و انبیاء الهی قرار داده شده، از این روایت و روایات مانند آن فهمیده می‌شود که مراتب فهم از قرآن کریم متفاوت است. رمز این تفاوت‌ها را می‌توان از آیات سوره مبارکه واقعه فهمید که: «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِیمٌ فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون‏؛[واقعه/77-79] كه آن، قرآن كریمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى‏‌توانند به آن دست زنند[دست یابند].» كلام در سیاق بزرگداشت امر قرآن است، مى‌‏خواهد قرآن را تجلیل كند، و از همین جا مى‏‌فهمیم كه منظور از مَس قرآن، دست كشیدن به خطوط آن نیست، بلكه علم به معارف آن است.[3]

نتیجه اینکه؛ بین فهم و پیروی قرآن کریم از یک طرف و تحصیلات علمی از طرف دیگر، در حالت عادّی ملازمه‌ای نیست. مگر اینکه همراه با اُنس، تأمّل و طهارت روحی باشد، زیرا تنها در این صورت است که می‌توان از قرآن بهره‌های بیشتری بُرد.

پی‌نوشت ها
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏؛ بحار الأنوار( ط- بیروت)، 1110ق، ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت، سال چاپ: 1403 ق‏، ج1، ص225.
[2]. مصباح الشریعة، ترجمه مصطفوى‏، مترجم: علامه مصطفوى، حسن‏؛ ناشر: انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ایران‏، تهران، ص459.
[3]. موسوى همدانى سید محمد باقر؛ ترجمه تفسیر المیزان، قرن14، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسین حوزه علمیه قم، سال چاپ: 1374، ج19، ص238.
منبع:  
کانال نشر معارف قرآن و حدیث