تبیان، دستیار زندگی

2 ابزار مهم برای پیشرفت

حقیقت این است که دین، در دست مسلمین به کلی قیافه‌ ی واقعی خـود را از دست داده‌ است. به زحمت می توان به دنیا فهماند که اسلام‌ قادر است برنامه‌ ی سـعادت‌ همه‌ جانبه را برای مـردم‌ فـراهم سازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

2 ابزار مهم برای پیشرفت

چه، معمولا ارزش هر مذهب و مرام را از طریق آثار و مظاهرش می فهمید، و یک مطالعه‌ در وضع موجود مسلمین کافی است که بزرگترین لطمه را به‌ حیثیت جهانی اسلام وارد کند. و این خود سد عظیمی است کـه در طریق نشر و اشاعه اسلام قرار گرفته است.
درست‌ همان موقع که نام اسلام در جلو مردم بیگانه برده می شود، منظره‌ ی ضعف‌ و عقب ماندگی جامعه‌ مسلمین هم در دیده‌ها مجسم می گردد! مردمی که تا آن اندازه از قـافله عـقب مانده‌اند که گاهی وحشی‌ یا نیمه وحشی از آنها تعبیر می شود، فقر و احتیاج، پراکندگی‌ و انحراف‌ ، ترجمه ایست‌ که از ملت اسلامی امروز می شود. ما متأسفیم که باید چنین اعترافی بکنیم و بیشتر مـتاسفیم‌ کـه با در دست داشتن مواد و برنامه‌ای که می توانست بزرگترین سعادت ها را بر‌ ایمان‌ به وجود آورد چنین اعترافی می کنیم.
عینا همانطور که در گوشه و کنار این مملکت مردمی با شکم گرسنه و چهره‌های رنگ پریده بـر روی ذخـائر فراوان ارضی و معادن سرشار راه می روند‌، همینطور‌ هم‌ ما با وجود این همه ذخائر‌ سعادت‌ و فضیلت‌ و برنامه علمی و عملی اسلامی، در چنین وضعی بسر می بریم.

برای پیـروی از بـرنامه اسـلام شکم زمین‌ را‌ شکافت، آب های زیر زمین را بیرون کشید از سرمایه های نـهفته خـاک‌ استفاده‌ کرد و آنها را به صورت مواد و محصولات مختلف‌‌ قابل‌ استفاده‌ در آورد و بالاخره با ایجاد روابط تجاری‌ به توزیع‌ و تـبادل فـرآورده هـای و محصولات‌ کمک کرد و زندگی را رونق بیشتری داد، والا انتظار‌ لطف‌ و رحمت پروردگار را نمی توان‌ داشـت‌ چـه‌ لطـف خدا‌ آن‌ است‌ که این همه منابع سرشار در اختیار‌ ما‌ گذارده و قدرت فکری‌ و بدنی نـیز بـه ما داده اسـت. تا چه حد این‌ نیروها‌ را به کار انداخته و از نعمت ها استفاده‌ کنیم؟


در چنین وضعی چاره نداریم؛ اگر بخواهیم اسـلام را آن طور کـه هست‌ بشناسیم‌، ناچاریم‌ دست از مـحیط مـوجود خـود شسته و به مطالعه تاریخ‌ تمدن‌ اسلامی بپردازیم و آن همه‌ پیشروی ها و جلال را که تازه رشحه‌ ای از اجرای برنامه اسلامی است مشاهده کنیم والا محیط موجود‌، نـمی تواند‌ جـلوه‌ و مـظهر برنامه‌ ی عملی اسلام باشد؛ چه این وضع پدیده‌ ی از دسـت‌‌ دادن روح اسـلامی است، نه مولود وجود آن، مگر آنکه اسلام را تنها به اسم و رسمی ترجمه‌ کنیم تا‌ بتوانیم‌ محیط‌ را محیط اسلامی بدانیم، والا حـقیقت ایـن اسـت که فعلا؛ محیط‌ اسلامی‌‌ -به معنای واقعی کلمه-نداریم.
خوشبختانه تـاریخ تمدن ما غنی است و جلوه ی موقت برنامه ی اسلامی توانسته است‌‌ مدارک‌ و منابع‌ سرشاری از موقعیت و امکانات اسلام در اختیار مـا بـگذارد.و مـهم تر آنکه اصول‌‌ برنامه‌ و معارف‌ عملی اسلامی هم در دست است و ما مـی توانیم بـا مطالعه در این اصول؛ روح‌ عالی‌ اسلام‌‌ را تا حدی دریابیم.
در شماره ی گذشته پایه‌ ی اساسی تمدن را در اسلام شـناختیم‌ و ایـنک‌ بـه طور اشاره‌ گوشه‌ ای از منابع و سرچشمه های تمدن اسلامی را مطالعه می کنیم، تا‌ پس‌ از آن بـه بحث‌ تـاریخی خود که هدف اصلی مقاله است بپردازیم.
اگر تمدن را به «پیشرفت‌ در‌ جمیع شئون زنـدگی انـسانی» تـرجمه کنیم، برنامه های‌ اسلام این پیشرفت را در‌ حد‌ اعلی‌ ایجاب می کند و مخصوصا از آن جهت افکار اسـلامی مـهم‌ است که نظر وی، وسیع و همه جانبه‌ است‌؛ و تنها به یک وجهه ی خاصی توجه نـکرده اسـت.
بـرای‌ نمونه گوشه‌ ای از نظرات‌ اسلام‌ را‌ در این باره نقل می کنیم:

زندگی

در اسلام کلمه‌ ی «حیات»زیاد بـه چشم مـی خورد. وی این‌ حقیقت‌ را‌ با پهنه‌ ی بیکران آن‌ در جلو چشم انسان ها قرار می دهد، زندگی را‌ خـیلی‌ بـزرگ تر و والاتـر از آنچه فکر می کنیم‌ به ما می فهماند. روی کلمه ی «خلود» زیاد تکیه دارد و پیوسته می گوید‌: این‌ بشر جاودان‌ خـواهد بـود، منتهی زندگی مراحلی دارد، چند صباحی در این‌ محیط‌ و سپس برای همیشه‌ در جهانی وسـیعتر.
اسـلام‌ زنـده‌ را‌ فقط به معنی یک موجودی که نفس می کشد، غذا‌ می خورد‌ و تولید مثل‌ می کند؛ ترجمه نمی کند. او همان طوری کـه دامـنه‌ ی حـیات را از نظر‌ زمان‌ وسعت داده و تا سر حد‌ «ابدیت‌» رسانده است‌، دامنه ی عرضی‌ حـیات را نـیز توسعه می دهد و به جهان‌ روح‌ و نیروهای‌ فکری و معنوی می کشاند... هر چه خلوص و معنویت بیشتر، لطافت و صفای زنـدگی‌‌ زیـادتر‌، هر چه قدرت اراده بیشتر، جلوه‌ و بروز حیات صریح تر، هر‌ چه‌ فکر و ادراک روشـن تر، جلال و شکوه‌ زندگی‌ زیادتر و هر چه عـلم و دانـش وسـیع تر، رونق و بهره‌ ی حیات‌ دامنه دارتر است. و بـالاخره‌ حـیات‌ دوشادوش تکامل همه جانبه پیش‌ می رود‌؛ و ترقی‌ و کمال را می توان‌ حقیقت‌ معنی زندگی دانـست.
«ای آنها‌ که ایمان آورده‌اید، خـدا و رسـول را اجابت کـنید، هـنگامی که شـما را به چیزی دعوت می کنند‌ که‌ شما را «زنـده» مـی کند.»(قرآن)
اسلام‌ همان‌ حیات و حیات‌ واقعی‌ همان‌ اسلام است. بنابراین حیات‌ اسـلامی، دامـنه‌اش‌ دنیا و آخرت، جسم و روح و ماده و معنی، هـمه را می گیرد و تمدن در اسلام؛ پیـشرفت‌ در‌ تـمام‌ شئون حیاتی -به معنی وسیع آن- مـی باشد‌. وقتی‌ بنا‌ شد‌ دامنه زندگی از‌ طرفی‌ جهان روح‌ را گرفت و از طرفی عالم ابدی آیـنده را، بـنابراین کلیه تلاش هائی که برای درک حقائق‌‌ عـلمی‌ و بـالا‌ بـردن سطح معلومات و تـفکر و بـحث عمیق تر حتی‌ تا‌ آخـرین‌ نـفس‌-انجام‌ می گیرد‌ به هدر نمی رود. چه این فکر و علم جهان زنده‌ ی روح را پرورش داده و برای حیات بیکران‌ دیـگر -گـذشته از زندگی این جهان- آماده کرده اسـت کـوشش ها و خدمات، راهـنمائی ها‌ و دسـتگیری ها و حـتی جان دادن در راه فضیلت؛ تقویت حـیات ابدی و آباد کردن زمینه‌ زندگی است.
«آنهائی را که در راه خدا کشته می شوند،مرده مپندار،آنان زنـده‌اند و در پیـشگاه فیض پروردگار‌ روزی‌ می خورند»(قرآن).

مـبارزه

«زنـدگی جـز عـقیده و مـبارزه در راه آن چیزی نیست»(حـسین بـن علی «علیه السلام») «بهشت سعادت در سایه مبارزه است» (الجنة تحت ظلال السیوف) در اسلام سکون و ضعف‌ و عقب‌ نشینی مـمنوع اسـت و هـمه سعادت ها در پرتو عمل و تلاش و مبارزه به دست مـی آید.
«آنـها کـه ایـمان آورده و از سـرزمین خـود هجرت کرده، و در راه‌ خدا‌ با مال و جانشان‌ مبارزه کردند‌،آنان‌ بزرگترین درجه و مقام را نزد خدا دارند و آنان کامیاب و سعادتمندند خدا آنان را به رحمت و رضوان و بهشتی که در آن نعمت های پایداری بـرای آنان فراهم است‌‌ مژده‌ می دهد.»(21-توبه)
سستی‌ و عقب‌ نشینی در مبارزه‌ ی حیاتی، نتیجه‌ای جز شکست و محرومیت و عذاب ندارد «کسانی که در میدان مبارزه حاضر نشدند، خوشحالند که با پیغمبر خدا کوچ نکردند و مـیل نـداشتند که با مال و جان خود‌ در‌ راه پروردگار جهاد کنند و می گفتند در گرمای‌ تابستان کوچ نکنید. بگو! آتش جهنم سوزان تر است اگر بفهمند، اکنون باید کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند در مقابل ایـن عـملی که انجام‌ داده‌اند‌»(82 توبه‌)
ناراحتی و غصه؛ اسارت،آتش حسرت،آتش جهنم،سرشکستگی و محرومیت‌ همه و همه در اثر مسامحه و سستی و کنار گرفتن‌ از میدان جنگ و مـبارزه اسـت.
«خدا به آنانکه با مـال و جـان‌ خود‌ جهاد‌ می کنند،نسبت به کسانی که دست از جهاد شسته‌اند،از نظر مقام و منزلت،فضیلت بیشتری داده است.خداوند به همه ‌‌وعده‌ ی خوبی داده‌ و مجاهدین را بر آنها که مـبارزه نـمی کنند به اجر عظیمی برتری داده اسـت‌ (نساء‌-95)- ملاک فضیلت مبارزه است.

علم

در اینجا ما درصدد آن نیستیم که موقعیت علم‌ را در نظر اسلام، آن طور که هست روشن‌ کنیم، چه راستی این بحث‌ به قدری دامنه دار است‌ که‌ مجال بـیشتری مـی خواهد.
اسلام، از اولین لحظه حیات تا آخرین نفس زندگی رازمان آموزش بشر می داند و تکیه سعادت و فضیلت را درجه روشن بینی و علم و اطلاع می شناسد، سراسر قرآن، به فکر و کاوش در‌ کشف رازهای جهان تشویق مـی کند و عـلم را به زندگی و نـور، و دانشمند را به زنده‌ واقعی ترجمه می کند.
هر جا که می خواهد قومی را سرزنش کند و یا به شدت از آنها اظهار تـنفر نماید با‌ عنوان‌ نادان و بی فکر حمله می کند در صدها مورد شـکست ها و سـقوط ها و انـحرافات مردم را نتیجه‌ ی نادانی می داند و بالاخره کسب علم و فضیلت را در سر لوحه‌ ی برنامه‌ ی زندگی ضروری و واجب می کند و خلاصه‌ دریـچه‌ ‌هـای فهم و درک را به روی مردم باز کرده‌ و آنان را به هر چه بیشتر دانستن و هرچـه بـهتر فـهمیدن تشویق می کند تا آنجا که اثر این طرز تفکر را در‌ جامعه‌ دیروز اسلامی می بینیم و آن همه آمـوزشگاه‌ها و کتابخانه ها و تألیفات و دانشمندان نمونه‌ ی بارز این اصل عالی اسلامی است.

تمام مـنابع حیاتی در اختیار انسان

«او کـسی اسـت که تمام آنچه را‌ که‌ در‌ زمین است، برای شما آفرید‌»(بقره‌) «شما‌ را در زمین جای دادیم و برای شما در آن زمین وسائل زندگی و معشیت را قرار دادیم.شما کمتر سپاسگزاری می کنید،(اعراف‌)
«بگو‌!چه‌ کس زیـنت خدا را که وی برای بندگانش‌ بیرون‌ آورده، و روزی پاکیزه‌ و خوب را حرام کرده است؟ از خوراک های گوارا استفاده کنید و عمل شایسته انجام‌ دهید»(قرآن)
همین دو سه‌ آیه‌ کافی‌ است که به آنها که کورکورانه نعمت های نهفته زمین و نـیروهای‌ دسـت‌ نخورده را زیر پا گذاشته و برای بهره برداری بیشتر از مواهب الهی و سر و سامان‌ دادن بزندگی بی رونق‌ خود‌ تلاش‌ نمی کنند، بفهماند که تا چه حد از روح اسلام فاصله‌ گرفته‌اند‌.تمام‌ آنچه در زمین است مـال انـسان است و برای وی آفریده شده است،وسیله‌ خوب زندگی کردن‌ در‌ این‌ زمین نهفته است،باید با عمل و کوشش از این نیروها و نعمت ها استفاده‌ صحیح‌ کرد‌.

کار و آبادی

«وقتی نماز تمام شـد در زمـین پراکنده شوید و به دنبال بدست آوردن نعمت های‌ الهی‌ باشید‌» (سوره جمعه).
«خدای عزوجل خواب زیاد و بیکاری زیاد را دشمن می دارد»(جعفر بن محمد‌-علیه السلام) (فروع کافی صفحه 351‌)
«از‌ تلاش برای زندگی و معشیت خسته نشوید،پدران ما خود کـار مـی کردند و طـلب‌ روزی‌ می نمودند‌»(جعفر‌ بن مـحمد-علیه السلام)(فروع کافی صفحه 351‌)
«بـرای بـدست آوردن وسائل زندگی سست و کسل نباش تا بار دوش دیگران‌ شوی‌!» (جعفر بن محمد-علیه السلام)(فـروع کافی ص 352‌)

اگر تمدن را به «پیشرفت‌ در‌ جمیع شئون زنـدگی انـسانی» تـرجمه کنیم، برنامه های‌ اسلام این پیشرفت را در‌ حد‌ اعلی‌ ایجاب می کند و مخصوصا از آن جهت افکار اسـلامی مـهم‌ است که نظر وی، وسیع و همه جانبه‌ است‌؛ و تنها به یک وجهه ی خاصی توجه نـکرده اسـت.


«کشاورزان گنج های خدا در روی زمینند.از بین کارها چیزی‌ بهتر‌ از‌ کـشاورزی‌ نـیست.» (جـعفر بن محمد-علیه السلام)(وسائل‌ ج 2 ص 531)
«آن کس که آب و زمینی در اختیار داشته بـاشد و بـاز هم‌ بیچاره‌ باشد، از رحمت خدا دور باد.» (علی ابن ابیطالب-علیه السلام) (وسائل ج 2 ص 531)
«در کار تجارت‌ وارد‌ شوید‌.چه بدینوسیله از مال مردم بی نیاز می شوید. خـدا پیـشه وران را دوست می دارد.» (وسائل ج 1 ص 528)
«دست از‌ تجارت‌ برندارید‌ که خوار می شوید، تجارت کـنید خدا به شما برکت می دهد.» (جعفر بن محمد‌-علیه السلام) (همان)
«انسان‌ تنها در سایه کوشش به چیزی می رسد»(قرآن)
بنابراین باید برای پیـروی از بـرنامه اسـلام شکم زمین‌ را‌ شکافت، آب های زیر زمین را بیرون کشید از سرمایه های نـهفته خـاک‌ استفاده‌ کرد و آنها را به صورت مواد و محصولات مختلف‌‌ قابل‌ استفاده‌ در آورد و بالاخره با ایجاد روابط تجاری‌ به توزیع‌ و تـبادل فـرآورده هـای و محصولات‌ کمک کرد و زندگی را رونق بیشتری داد، والا انتظار‌ لطف‌ و رحمت پروردگار را نمی توان‌ داشـت‌ چـه‌ لطـف خدا‌ آن‌ است‌ که این همه منابع سرشار در اختیار‌ ما‌ گذارده و قدرت فکری‌ و بدنی نـیز بـه ما داده اسـت. تا چه حد این‌ نیروها‌ را به کار انداخته و از نعمت ها استفاده‌ کنیم؟
منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » آذر 1340، سال سوم - شماره 10