تبیان، دستیار زندگی

گفت‌و‌گو با صابر نظرگاهی درباره کنسرت «کورده‌ واری»:

موسیقی عندلیبی، موسیقی تفکر است

صابر نظرگاهی نوازنده تار گفت: موسیقی استاد عندلیبی در عین حال که حرکت دارد، موسیقی تقکر نیز هست. یک تفکر ویژه در آن وجود دارد و از زیبایی خاصی برخوردار است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 صابر نظرگاهی نوازنده

 صابر نظرگاهی نوازنده با تجربه تار که سابقه همکاری با شهرام ناظری در گروه مولوی را دارد، در حال حاضر مشغول تمرین با گروه مولاناست و خود را آماده حضور روی صحنه همراه با محمد جلیل عندلیبی می کند. کنسرت «کورده واری» از مدت ها پیش توسط استاد عندلیبی و دیگر اعضای گروهش برنامه ریزی و تمرین شد اما زمین لرزه نابهنگام غرب کشور که بسیاری از هموطنان مان را آواره و داغدار کرد، شایعاتی مبنی بر لغو اجرا را بر سر زبان ها انداخت اما محمد جلیل عندلیبی و یارانش تصمیم گرفتند، بمانند، بنوازند و بخشی از عواید کنسرت خود را به همزبانان خود تقدیم کنند. صابر نظرگاهی که خود نوازنده های مطرح کردستانی است در خصوص اجرای پیش رو و تجربه همکاری با محمد جلیل عندلیبی با ما صحبت کرد؛ او زلزله بم و حال و هوای آن اتفاق را به خوبی در خاطرش دارد. او چهارده سال قبل در همراهی با عزیزشاهرخ خواننده شناخته شده کرد به نشانه همدردی با هموطنانش در بم  کنسرتی که بنا بود به روی صحنه برود را لغو کرد. این بار اما او و گروه مولانا  کورده واری را 7 آذرماه در تالار وحدت به روی صحنه می برند تا بتوانند حمایت خودشان از مردم مناطق زلزله زده را به زبان موسیقی فریاد بزنند. گفت و گوی ما با صابر نظرگاهی را در ادامه می‌خوانید:

 همکاری با گروه مولانا چند سال است که برای شما آغاز شده؟

در واقع من اولین تجربه همکاری خود با گروه مولانا را همین امسال در برنامه جشنواره تولیدات صدا و سیما در سنندج داشتم که در اختتامیه به اجرا پرداختیم و از آن جا افتخار همکاری با گروه مولانا را پیدا کردم.

 کمی از تجربیات گذشته خود و همکاری با دیگر بزرگام موسیقی صحبت کنید...

سابقه همکاری من با استاد شهرام ناظری به سال هزار و سیصد و هشتاد و پنج برمی گردد که از این سال تحت عنوان گروه مولوی و گروه ها دیگری با ایشان کار کردم. بیشتر کارهای مان در آغاز بر اساس کارهای کُردی بود و ساختاری از موسیقی کُردی را داشت که تا قبل از آن استاد اجرا نکرده بودند. در حقیقت کار ما ساختار و ادبیات دیگری داشت. ما با ایشان کار کردیم و بعدا همکاری خود را تحت عنوان گروه مولوی ادامه دادیم و تا الان هم مشغول هستیم. در کنار گروه مولوی، با گروه های زیاد دیگری کار کردم و همچنین نزدیک به 10 سال جزو ارکستر موسیقی سنتی صدا و سیما بودم. با ارکسترهای زیادی به صورت متفرقه کار کردم ولی کار ثابتم با گروه مولوی بوده که تا الان هم ادامه دارد.

پیش از آن آشنایی شما با کارهای گروه مولانا و محمد جلیل عندلیبی در چه حدی بود؟

من به آقای عندلیبی به عنوان یک موزیسین و اسطوره موسیقی کردستان ارادت داشته و البته با ایشان آشنایی داشتم. از گذشته و در حدود پانزده، شانزده سال پیش خدمت برادر بزرگوارشان یعنی آقای جمشید عندلیبی بودم که را داشتند و من در چند اجرا با ایشان همکاری کردم. با گروه مولانا تنها امسال همکاری داشتم ولی همیشه به صورت دورادور و از نزدیک با خود استاد در ارتباط بودیم و تماس داشتیم.

 کورده واری در بادی امر به نظر می آید که قومی است و تنها به یک قشر از مردم تعلق دارد. درست است؟

البته در بادی امر اینطور به نظر می رسد اما  در عین حال اگر بخواهیم در مورد جنبه های عمومی موسیقایی صحبت کنیم، این اجرا برای بقیه مردم نیز ایجاد کشش می کند. به هر حال بخش زیادی از مردم ایران کُرد نیستند اما به موسیقی کُردی علاقه دارند.

 اگر بخواهید رپرتوار را از دیدگاه خودتان و بدون نام بردن از قطعات توضیح دهید، به نظر شما گستره صوتی رپرتوار و تنوعی موجود فقط مخاطبان کُرد را درگیر می کند یا بقیه مردم هم با آن نوستالژی دارند؟

با توجه به تجربه ای که ما موزیسین ها در حیطه اجرایی موسیقی کلاسیک ایرانی و موسیقی قومیت های مختلف داریم، می دانیم که موسیقی کُردی از پتانسیل خیلی خوبی برخوردار است و البته در آن، ریتم حرف اول را می زند. این نوع از موسیقی کُردی تا به امروز ثابت کرده بسیاری از مخاطبانی که جذب خودش می کند، غیر کُرد هستند. شاید مخاطبانش آشنایی زیادی با اشعار کُردی نداشته باشند ولی ذات موسیقی به گونه ای است که مخاطب را جذب می کند و اصلا خلأ درک شعر دیگر زیاد حس نمی شود. آن تحرک و نشاطی که در موسیقی کُردی وجود دارد، خودش همه چیز را جبران می کند.

به نظر خودتان رپرتواری که در پیش دارید چه قدر می تواند خواص را به عنوان جامعه هدف قرار دهد و از طرف دیگر عوام چه قدر می توانند با آن ارتباط برقرار کنند؟

پاسخ به این سؤال نیازمند اشاره به یک پیش زمینه است؛ ذات هنر، زیبایی است و انسان از هر نوع زیبایی لذت می برد، زیبایی طبیعت، زیبایی موسیقی، زیبایی تصویری، زیبایی شنیداری، زیبایی چشایی و هر نوع زیبایی لذتبخش است، خاصه این موسیقی که ما می خواهیم اجرا کنیم از لحاظ ساختار ملودیک و از نظر ساختار تنظیمی، ساختار خیلی زیبایی دارد. مخاطب عام شاید بیشتر جذب شود و مخاطب خاص هم بسته به دید خودشان و شناختی که از کارهای استاد عندلیبی دارند، جذب خواهند شد چون در هر دوره ای که استاد، آلبومی را کار کرده اند، اثر تولید شده جزو آلبوم های خیلی خاص، پر تیراژ و پر فروش بوده که در صدر جدول موسیقی ایران ایستاده است. همین مسئله یک ذهنیت خوب را در ذهن خواص جا انداخته است.

 مسئله ای در خصوص کنسرت پیش روی گروه مولانا، مخاطبان این نوع از موسیقی را دچار تردید کرد. از یک طرف عنوان کنسرت، «کورده واری» است و از سوی دیگر حادثه ای تلخ در استان کرمانشاه رخ داده که اهالی آن از مردم کُرد هستند، برخی تصور کردند که ممکن است استاد عندلیبی به این نتیجه برسند که اجرا را لغو کنند. می خواهیم به رپرتوار بپردازیم و بدانیم اصلا جنس رپرتوار چیست؟

طبیعتا این اتفاق شوک بزرگی را هم به استاد عندلیبی و هم به دیگر اعضای گروه وارد کرد اما نادیده و ناگفته و بدون این که بدانیم قرار است چنین حادثه ای رخ دهد، فضای حزن انگیز در اثر وجود داشت. در واقع رپرتواری ساخته شده که در عین حال انگاره های شادی در آن وجود دارد ولی ریشه های غم و چنین فضاهایی هم در آن زیاد است. در هر نوع موسیقی که شما کار می کنید، اگر آثارتان صددرصد شاد یا صددرصد غمگین باشد، قطعا یک جای کار می لنگد. بالاخره این دو باید سنخیتی با همدیگر و در کنار هم داشته باشند. به طور مثال فرض کنید که به یک رستوران بروید، امکان ندارد تمام غذاهای آن شیرین یا ترش باشد بلکه غذاهای شان انواع ذائقه ها را در برمی گیرد. تحرک موسیقی گروه مولانا هم در قسمت هایی بیشتر است و در قسمت هایی نیز نگاه و توجهی به موسیقی منطقه کردستان صورت گرفته؛ بالاخص بخش هایی از آن به موسیقی سنندج مربوط است. همچنین از سید علی اصغر کردستانی، این استاد بزرگوار و عزیز در اجرا یاد می شود. یکی از نواده های ایشان در این گروه هستند و زحمت کلام را به دوش می کشند و البته به خوبی می توانند از عهده این کار بربیایند. نمی توان گفت این قسمت ها حاوی غم به آن معناست ولی موسیقی استاد عندلیبی در عین حال که حرکت دارد، موسیقی تقکر نیز هست. یک تفکر ویژه در آن وجود دارد و از زیبایی خاصی برخوردار است. اگر عوام و اکثریت مخاطبان موسیقی کُردی را در نظر بگیریم، آن تحرک همیشه در ذات موسیقی کُردی هست ولی یک جاهایی موسیقیِ غم نیز دارد. همان طور که می دانید در عزاهای مان یک موسیقی به نام موسیقی چمری داریم که در عزاداری ها و تشییع جنازه ها استفاده شده و موسیقیِ غم محسوب می شود. اگر بخواهیم کلاس بندی و دسته بندی انجام دهیم، موسیقی خانقاهی، موسیقی عروسی، موسیقی اجتماعی، موسیقی شهری و موسیقی روستایی داریم که موسیقی اصیل و ناب فولکلور هستند.

شما خاطره تلخی از سال ها پیش دارید که شب یکی از اجراها برای شما اتفاق افتاد. لطفا در این باره صحبت کنید.

در دی ماه سال 1382با استاد عزیز شاهرخ به مدت سه شب در تالار اندیشه، کنسرت داشتیم. شب اول اجرای ما متأسفانه با زلزله بم مصاف شده و عزای عمومی اعلام شد. ما به خاطر اتفاقی که رخ داد و به احترام هموطنان آسیب دیده، کنسرت مان را لغو کردیم. کنسرتی که پیش رو داریم هم باز با یک حادثه غم انگیز دیگر مصادف شده و این اتفاق، یادآوری تلخی در درجه اول برای هموطنان عزیزمان و در درجه دوم برای ماست. در واقع رسالت دیگر موسیقی در این میان نمود پیدا می کند تا بتواند یک نوع تسلیت برای بازماندگان آن حادثه باشد و ما بتوانیم به آنها تسلی خاطر بدهیم.

 کورده واری به چه معناست؟

«کورده واری» یک واژه کردی به معنای کُرد بودن است که یک معنی عام هم می تواند داشته باشد. این کنسرت می تواند به نوعی به این حادثه و بازماندگانش ربط پیدا کند. همچنین کسانی در این حادثه غمی دیده اند و این کنسرت می تواند یک گونه تسلی خاطر این عزیزان باشد.

منبع: فارس