دستاوردهای جبهه ملی؛
زبان قانون مشی سیاسی ملیون
عد از ۱۵ خرداد، رژیم کوشید فضا را بسته نگه دارد؛ هر کدام از اعضای نهضت آزادی ایران به دلیل اعلامیهای که مهندس عزتالله سحابی تهیه کرد و قصد داشت توسط پدرش به بیرون از زندان منتقل کند، از یک تا ۱۰ سال به زندان محکوم شدند. سرکوب رژیم تا حدی بود که مهندس بازرگان در یکی از جلسات دادگاه همانطور که معروف است، گفت «ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما سخن میگوییم.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/08/30 ساعت 08:53
یکی از مهمترین دلایل تشکیل یا نفوذ جبهه ملی ایران، وجود شخص دکتر مصدق بود؛ رجلی خوشنام و اشرافزادهای که در صف تودههای مردم و منافع ملی قرار داشت. تا آن دوره و حتی پس از آن هر وقت صحبت از اشراف و به ویژه اشراف قاجاری مطرح میشد، انسانهایی دور از مردم و منافع ملی، در ارتباط با بیگانه، رشوهبگیر و دارای زمینهای متعدد یا پستهای اداری که تنها به فکر منافع خود هستند، در ذهن مردم متبادر میشد. در این شرایط شخصی چون مصدق که از طبقه اشراف بود با پشت کردن به منافع طبقاتی خود، در صف تودههای مردم قرار گرفت و منافع ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح داد. علاوه بر آن سابقه مبارزاتی او علیه استبداد در دوران رضاشاه، مخالفتش با انتخاب رضاخان به عنوان شاه ایران و تبعیدها و آسیبهایی که از ناحیه استبداد به او وارد شده بود، موجب شد در میان مردم از اعتبار ویژهای برخوردار شود. تا پیش از آن تنها شخصیت دارای چنین ویژگیهایی، مرحوم آیتالله مدرس بود که در دوره رضاشاه از دنیا رفت، دیگرانی نیز بودند که یا به صف موافقان رضاشاه پیوستند یا نظیر سلیمانمیرزا اسکندری بعد از شهریور ۱۳۲۰ بیشتر به چپ گرایش پیدا کردند. قرار گرفتن مصدق با چنین پیشینهای در راس جریان جبهه ملی، موجب شد طیفهای بسیاری به این جبهه گرایش پیدا کنند.
علاوه بر شخص دکتر مصدق حضور کسانی چون بقایی، مکی، سنجابی، نریمان، شایگان و فاطمی شخصیتهایی خوشنام و مطرح به شمار میرفتند و در میان آحاد جامعه معروفیت داشتند. حسین مکی کسی بود که به دلیل نطق مشهورش در مخالفت با امتیاز گس - گلشاییان و حضور در صف رهبران ملی کردن صنعت نفت، «سرباز فداکار وطن» لقب گرفت. مظفر بقایی تا پیش از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و جدا کردن راه خود از صف مردم و مصدق، از محبوبیت زیادی برخوردار بود و به عنوان جانشین مصدق مطرح میشد. نطقهای پرشور او در مجلس پانزدهم، از او شخصیتی ملی، مبارز و آزادیخواه ساخته بود. از سوی دیگر بعد از تشکیل جبهه ملی همراه شدن شخصیت مبارزی همچون آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی که به تازگی از تبعید به کشور بازگشته بود و حمایت و پیوستن وی به جبهه ملی بر اعتبار آن در میان مردم و به ویژه افراد مذهبی افزود. بعد از پیوستن و همراهی آیتالله کاشانی تشکلهایی چون فداییان اسلام و مجمع مسلمانان مجاهد نیز به حمایت از جبهه ملی پرداختند. به این ترتیب جبهه ملی در مدتی بسیار کوتاه یعنی کمتر از یک سال دارای یک پایگاه وسیع اجتماعی به ویژه در میان طبقه متوسط و نیروهایی چون بازار شد.بزرگترین دستاورد جبهه ملی در طول حیات نزدیک به هفتاد سالهاش طبیعتا ملی کردن نفت ایران و بعد از آن حکومت ۲۸ ماهه دکتر مصدق بود؛
نامحبوب در تهران، نخواسته در آمریکا
دیپلماتهای بریتانیایی در تهران ابتدا امیدوار بودند با مصدق به نتیجه برسند اما نهایتا سرسختی او، بریتانیا را به این نتیجه رساند که تنها راه حفظ منافعش کنار زدن مصدق است. بریتانیا متحد بزرگ خود آمریکا را راضی کرد که مصدق یک کمونیست خطرناک است و به نفع آمریکاست که از شر او خلاص شود. در تهران، مصدق که خیالش از نفت ملی آسوده شده بود، در پی کاستن از قدرت شاه در عرصه سیاست بود.به اعتقاد یرواند آبراهامیان، مشروطه شدن سلطنت از بسیاری جهات برای مصدق به اندازه ملی کردن نفت اهمیت داشت. این استاد تاریخ ایران و خاورمیانه در کالج باروک دانشگاه نیویورک میگوید: «مصدق در سخنرانیهایش از سال ۱۳۲۰ تا مبارزهاش برای ملی شدن صنعت نفت، بیشتر درگیر مسائلی مثل افزایش نقش مردم در سیاست، اصلاح نظام انتخاباتی و نقش شاه در سیاست کشور بوده است.»
سال ۱۳۳۱، یعنی دومین سال صدارت مصدق بر دولت، سال رویارویی او با شاه شد. با آغاز دوره تازه مجلس، مصدق بر خلاف سنت میخواست خودش وزیر جنگ را انتخاب کند، نه شاه. محمدرضا پهلوی قبول نکرد. مصدق هم در واکنش، استعفا داد و از مردم خواست که از او حمایت کنند. با حمایت مردم و گروههای سیاسی، مصدق دوباره نخستوزیر شد.
با این حال اوضاع نه در تهران و نه در خارج از ایران، به نفع مصدق نبود. حالا دیگر تاثیر تحریم نفت بر اقتصاد ایران، خیلی از حامیانش را از او دور کرده بود. همپیمانان قبلی او، چه چپ و چه مذهبی، و از جمله آیتالله ابوالقاسم کاشانی که نفوذ زیادی در جامعه داشت، به دلایل مختلف از او روی برگرداندند و حالا موقعیت مصدق از همیشه ضعیفتر شده بود.
درخشانترین دستاوردهای جبهه ملی
دستاورد دوم جبهه ملی، تشکیل حکومت دکتر مصدق بود که نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار میرود. حکومت مصدق به درستی نمونهای از یک دولت مدرن به شمار میرفت و دو جنبه ویژه داشت: نخست اینکه آزادیخواهانه بود و تلاش کرد آزادی و دموکراسی را در ایران نهادینه و اجرا کند. دومین ویژگی آن تلاش در جهت استقرار عدالت و بهبود نسبی معیشت مردم و رفاه حال آنها بود. دکتر مصدق روشنفکری جدا از جامعه نبود که فقط به فکر توسعه سیاسی باشد. او در دوران ۲۸ ماهه حکومتش به ویژه در بخش دوم، از یک سیاست سوسیالدموکراتیک پیروی میکرد و مسیری را در جهت بهبود حال مردم و اجرای عدالت نسبی در پیش گرفت. از جمله تلاشهای او در این زمینه عبارت بودند از تاسیس سازمان بیمههای اجتماعی کارگران، ایجاد تصویب و اجرای قانون عوارض اربابی و تخصیص ۱۰ درصد از عوارض پرداختی به مالکان جهت بهبود وضعیت روستاها، احداث پروژه خانهسازی برای خانوادههای کمدرآمد، ثابت نگاه داشتن نرخ تورم در حدود ۱۰ درصد علیرغم قطع درآمد نفت، ملی کردن شیلات و... که به بهبود حال مردم منجر میشد.
سومین دستاورد تاسیس جبهه ملی ارائه الگویی برای فعالیت سیاسی در ایران بود؛ حرکت موفق جبهه ملی از آن به بعد به سرمشقی برای نیروهای سیاسی بدل شد. تا پیش از تشکیل جبهه ملی دو تجربه نیمه موفق جبهه موتلفه احزاب آزادیخواه و جبهه آزادی مطبوعات داشتیم که هر دو متاسفانه به دلیل تلاش هژمونیک حزب توده به شکست انجامید. حزب توده در هر دوی این فعالیتها تلاش میکرد حرکت آنها را تحت سیطره سیاستهای خود دربیاورد، به همین دلیل فعالیتهای این دو جبهه شکست خورد؛ اما تجربه جبهه ملی اول الگو و سرمشقی برای فعالیتهای جبههای در ایران شد.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد، چندتن از یاران مصدق به رهبری سید رضا زنجانی، نهضت مقاومت ملی را تشکیل دادند. بعد از شکست نهضت مقاومت ملی، در سال ۱۳۳۹، فعالیتهای جبهه ملی تحت عنوان جبهه ملی دوم توسط اللهیار صالح، کریم سنجابی، غلامحسین صدیقی، باقر کاظمی و … مجدداً شروع شد و در راه برقراری مشروطه و آرمانهای مصدق تلاش کرد تا این که رهبران آن دستگیر شده و با توجه به مشکلات پیش آمده و عدم اتفاق نظر با دکتر مصدق در شیوه اداره جبهه ملی اللهیار صالح سیاست صبر و انتظار را اعلام و جبهه ملی دوم تعطیل شد. در پی این تعطیلی مصدق در حالی که در تبعید بود، دستور داد تا جبهه ملی سوم توسط احزاب نهضت آزادی، جامعه سوسیالیستها، حزب ملت ایران و حزب مردم ایران، تشکیل شود و خودش رهبری آن را برعهده بگیرد که با مرگ مصدق، هرگز تشکیل نشد.
منابع:تاریخ ایرانی(امیر (بهروز) طیرانی پژوهشگر تاریخ معاصر)،«نهضت آزادی» تشکل «دموکرات مسلمان» ایران و پنج دهه کوشش سیاسی: نوشته همایون کاتوزیان