تبیان، دستیار زندگی

رقابت امریکا و غرب برای تسلط بر منابع نفتی ایران؛

جدال بر سر نفت

ایرانیها تصور می‌کردند که با ورود آمریکاییها به صنعت نفت می‌توانند نفوذ انگلیس در این حوزه را کاهش دهند، اما قتل مشکوک نایب کنسول امریکا نشان داد انگلیس حاضر به عقب‌نشینی از حوزه‌های نفتی تحت سلطه خود نیست...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نفت
در دوران قاجار به دلیل اعمال ‌نفوذ دو قدرت انگلیس و روسیه بر ایران یکی از دغدغه‌های برخی از سیاستمداران ایرانی کاهش این نفوذ بود. ازاین‌رو برای دستیابی به چنین هدفی نظریات مختلفی ارائه کردند. یکی از این نظرات روی آوردن به کشور ثالث برای رفع نیازهای ایران بود. بر اساس این نظریه ایران می‌توانست با عقد قرارداد با کشورهایی که دارای منافع استعماری در ایران نبودند، جلوی واگذاری امتیازات بیشتر به انگلیس و روسیه را بگیرد و به‌علاوه شرایط اجرای طرحهای توسعه‌ای در کشور را فراهم سازد. در میان کشورهای مختلفی که کاندیدای ورود به ایران به‌عنوان کشور ثالث بودند، می‌توان از ایالات متحده امریکا نام برد. در این راستا ایرانیها تلاش کردند تا روابط خود با آمریکا را توسعه داده و با این کشور قراردادهای اقتصادی منعقد کنند. یکی از زمینه‌هایی که ایران تلاش کرد تا با امریکا وارد تعامل شود، قراردادهای نفتی بود.

چرا آمریکا؟

ایران در اواخر دوران قاجار درصدد برآمده بود تا امکان بهره‌برداری از منابع نفتی را که در اختیار شرکت نفت جنوب نبود فراهم کند. در این میان یکی از مناطقی که برای استخراج نفت در نظر گرفته شد نفت شمال کشور بود. در آن زمان به‌تازگی انقلاب روسیه پیروز شده و بخش زیادی از قراردادهای استعماری زمان تزارها منحل گشت. با این‌حال تجربه مداخله شورویها در شمال ایران سبب می‌شد تا این کشور گزینه مناسبی برای واگذاری نفت شمال نباشد. هرچند پیش‌ از این فردی به نام خوشتاریا توانسته بود قراردادی درباره نفت شمال با ایران منقعد کند، اما دولت ایران با استناد به اینکه این قرارداد به تصویب مجلس نرسیده آن را به رسمیت نشناخت.
در بین کشورهای دیگری که امکان ورود به نفت ایران را داشتند و در آن زمان در بازارهای نفتی نقش مهمی ایفا می‌کردند، فرانسه و امریکا بودند. ایران در آن زمان به دلیل نزدیکی فرانسه به شرکت نفت انگلیس ترجیح داد که آمریکا را برای شراکت انتخاب کند. در آن مقطع فرانسه توانسته بود سهم 25 درصدی ترکیه در نفت عراق را بر اساس کنفراس سان رمو به دست آورد. برای همین استدلال این بود که منافع مشترکی با انگلیس دارد. در عین حال، آمریکا در همان زمان تلاشهایش را برای ورود به نفت خاورمیانه شروع کرده بود و این تمایل را داشت که وارد حوزه نفتی ایران شود.
تمایل ایران و امریکا به عقد قرارداد نفتی، سبب شد تا دو کشور مذاکرات را شروع کنند. از این‌رو در سال 1300 شرکت استاندارد نیوجرسی تمایل خود را برای اخذ امتیاز نفت شما نشان داد که در نهایت مذاکرات صورت گرفته به عقد قرارداد با این شرکت و واگذاری نفت شمال به آمریکاییها توسط مجلس شورای ملی منجر شد. مدت این قرارداد 50 سال بود و  کشف نفت در استانهای اذربایجان و خراسان و مازنداران و گیلان و استرآباد به این شرکت واگذار شد.
بعد از عقد این قرارداد هر دو دولت شوروی و انگلیس به آن اعتراض کردند. شوروی استناد می‌کرد که قراردای که در همین زمینه با ایران بسته است هنوز توسط مجلس صریحاً رد نشده، ضمن اینکه ایران نباید این قرارداد را به طرف سوم واگذار کند.

انگلیس هم استدلال می‌کرد که امتیاز نفت شمال را از خوشتاریا خریداری کرده و قانوناً امتیاز شمال متعلق به این کشور است. البته ایران هم استدلال می‌کرد که به طور کلی  قرارداد خوشتاریا قانونی نبوده است.


هرچند قرارداد نفت شمال با شرکت استاندار اویل منعقد شد، اما بزرگترین مانع این شرکت دستیابی به بازارهای نفتی جهان، انگلستان بود. بر اساس قرارداد ایران با شرکت نفت انگلیس عبور لوله‌های نفتی از جنوب در انحصار این شرکت بود و شرکت استاندارد اویل باید رضایت این شرکت را جلب می‌کرد. برای عبور نفت از شمال نیز نیاز به کسب رضایت شوروی بود که مذاکرات شرکت در این باره حاصلی نداشت. برای همین در این زمان پیشنهاد مشارکت شرکت نفت انگلیس با شرکت استاندارد مطرح گردید که این مسئله با مخالفت مجلس شورای ملی مواجه شد.
هرچند قرارداد نفت شمال با شرکت استاندار اویل منعقد شد، اما بزرگترین مانع این شرکت دستیابی به بازارهای نفتی جهان، انگلستان بود. بر اساس قرارداد ایران با شرکت نفت انگلیس عبور لوله‌های نفتی از جنوب در انحصار این شرکت بود و شرکت استاندارد اویل باید رضایت این شرکت را جلب می‌کرد. برای عبور نفت از شمال نیز نیاز به کسب رضایت شوروی بود که مذاکرات شرکت در این باره حاصلی نداشت.

شرکتهای آمریکایی دیگری وارد کارزار رقابتهای نفتی می‌شوند

در همین زمان شرکت سینکلر آمریکایی ابزار تمایل می‌کند که بتواند امتیاز نفت شمال را به دست آورد. برای حل مشکل انتقال نفت وارد مذاکره با دولت شوروی شده و می‌تواند رضایت این کشور را برای انتقال نفت ایران از این کشور به دست آورد. با این‌حال در شرایطی که ایران توانسته بود با عقد قرارداد با یک شرکت نفتی آمریکایی امکان بهره‌برداری بیشتر از منابع نفتی خود را فراهم کند، به صورت ناگهانی قتل نایب رئیس کنسول امریکا در تهران سبب شد تا روابط دو کشور بحرانی شده و قرارداد تحت تاثیر قرار بگیرد.
همچنین در این زمان مشکلی دیگری نیز درباره قرارداد نفتی ایران با آمریکاییها ایجاد شد که سبب شد تا اجرای قرارداد تحت تأثیر قرار بگیرد. به علت اینکه ترانزیت نفت از جنوب که به دلیل قرارداد با انگیس مسیر نبود انتقال از شمال ایران نیز نیازمند موافق شوروی را داشت. سینکلر با روسها در این باره به توافقی رسید که نفت را از کشور آنها عبور دهد، اما روسها این کار را منوط به اعمال‌نفوذ به دولت آمریکا از سوی رئیس شرکت سینکلر برای شناسایی دولت شوروی کرده بودند.
با این‌حال به دلیل ایجاد مشکلاتی در آمریکا به دلیل فریب دادن دولت از سوی شرکت سینکلر (در خصوص وضعیت مالی شرکت و قراردادهای منعقد شده) در عمل نتوانست امریکا را راضی به شناسایی شوروی بکند. ضمن اینکه قرارداد نفتی با ایران این مقدار اهمیت هم برای امریکا نداشت که بخواهد برای آن شوروی را شناسایی کند. براین اساس شوروی هم با عبور نفت مخالفت کرده و امکان انتقال نفت ایران برای آمریکاییها از این طریق از بین رفت.
آخرین تلاش در این زمان برای ورود آمریکاییها به صنعت نفت با عقد قرارداد با شرکت «آم- ایرانیان» ممکن بود. ایران با این شرکت که برای بهره‌برداری از نفت ایران تاسیس شده و جزو شرکت نفت تگزاس بود قرارداد نفتی منعقد کرد. این شرکت در آن زمان همراه با استاندارد اویل توانسته بود امتیاز نفت عربستان را به دست اورد؛ اما این شرکت هم با مشکل انتقال نفت مواجه بود و مذاکرات ناموفقی نیز در این باره با روسها داشت. در نهایت این شرکت بعد از دو سال کاوش در شمال ایران اعلام کرد که از ادامه عملیات صرف نظر کرده است، هرچند در آن زمان در ابتدا اعلام شد که دلیل ترک ایران اقتصادی است اما همان موقع مشخص شد که فشار انگلیس بیشترین تاثیر بر این تصمیم را داشته است.
این مسئله سبب شد تا اولین تلاش ایرانیها برای ورود آمریکا به صنعت نفت ایران با شکست مواجه شود. با این‌حال در سالهای آتی و به خصوص در زمان جنگ جهانی دوم نیز ایرانیها تلاش کردند تا دوباره با آمریکاییها درباره ورود به صنعت نفت ایران مذاکره کنند که همان زمان با کارشکنیهای مدام انگلستان مواجه گردیدند. با این‌حال ادامه تغییر وضعیت معادلات بین المللی بعد از جنگ دوم جهاتی سبب شد تا انگلیس به مرور رویه خود را درباره ورود امریکا به ایران تغییر داده و بعد از کودتای 28 مرداد شراکت این کشور را در نفت ایران قبول کند.

ملی شدن نفت: تقابل نیروهای داخلی و خارجی، جایگاه رسانه‌ها

جریان ملی شدن نفت با همه فراز و فرودهایی که در تاریخ سیاسی ایران و جهان به ویژه در سالهای 1320 تا 1332 داشته است، هم در عرصه داخلی و هم خارجی با مقاومتهایی از سوی عناصر مخالف مواجه بود. در داخل کشور شاهد مقاومت دربار و برخی نخست وزیران وابسته به آن همچون رزم‌آرا بودیم و در عرصه خارجی ضمن مقاومت دولت استعماری انگلیس و بعدها آمریکا، با یک جنگ رسانه‌ای ضد جریان ملی شدن و در جهت تحقیر آن روبه رو بودیم. این جنگ رسانه‌ای هم در دوران ملی شدن و هم پس از آن در جهان ادامه داشت.
رادیو بی‌بی‌سی انگلیس در تخریب چهره دولت مصدق از هیچ کوششی فروگذار نکرد. هریمن نماینده دولت آمریکا در 23 تیر 1330 وارد تهران شد و طی آن تظاهراتی صورت گرفته بود. رسانه انگلیسی حوادث این تظاهرات را به ناتوانی دولت مصدق در کنترل اوضاع ربط دادند و بیان داشتند در صورتی که دولت انگلیس پای خود را از ایران بیرون بکشد، کمونیستها و گروههای چپ در کمین هستند و کار ایران تمام است. البته این جنگ رسانه‌ای در حالی تحمیل می‌شد که حزب کارگر انگلیس به ملی کردن صنایع این کشور مشغول بود.2 و همین روند در برخی کشورهای دیگر نیز صورت می‌گرفت، اما ملی شدن نفت ایران تحمل نمی‌شد. انگلیسیها با همین جو رسانه‌ای در جهان بر ضد ایران، توانستند آمریکاییها را با خود در شکست دولت مصدق و کودتا همسو کنند.

انگلیسیها اداره کردن نفت به دست ایرانی و شعار «نفت ایران برای ایرانی» را غیر عملی و ساده‌لوحانه می‌دانستند.

«منچستر گاردین» در تاریخ 19 مارس سال 1951 در ارتباط با ملی شدن نفت ایران نوشت که این اقدام ایران سایر کشورهای خاورمیانه از جمله عراق و مصر را نیز متاثر ساخته است. «تایمز» در همین اثنا به کار بردن شدت و زور را عامل اتحاد ایران و سایر ملتهای خاورمیانه ضد آمریکا و انگلیس عنوان کرده بود. اقدامات مصدق و مطرح شدن چهره او به عنوان شخصیت اول جریان ملی شدن نفت، اگر چه سبب شد به عنوان مرد سال 1951 در مجله تایمز آمریکا معرفی شود و عکس او روی جلد این مجله بدرخشد، اما همین مجله صحبت از طرحی کرده بود که انگلیس در صورت جواب ندادن سایر مجاری، در قالب کودتا به دنبال سرنگونی نخست وزیر ایران است. دو سال بعد، در سال 1953 در روی جلد همین مجله عکس کرمیت روزولت مرد اول طراح کودتای ضد مصدق نقش بست. کودتای انگلیسی- آمریکایی‌ که رمز آن از سوی بی‌بی‌سی اعلام شد. این اتفاقات در حالی رخ داد که آمریکا سالها قبل نسبت به ملی شدن نفت مکزیک - که شرکتهای آمریکایی در استخراج و تولید آن بیشترین نقش را داشتند- واکنشی نشان نداده بود. این واکنشهای رسانه‌ای در حالی رخ می‌داد که روند ملی شدن در کنار شخصیت مصدق از سوی برخی کشورهایی که بعدها در جنبش عدم تعهد قرار گرفتند، مورد تمجید قرار گرفت.
در واقع جنبش عدم تعهد از این نهضت در ایران نیز تاثیر پذیرفت و اقدامات دکتر مصدق در این مسیر مورد تمجید قرار گرفت. یکی از مسائلی که مورد توجه رسانه‌های بیگانه نیز بود، گسترش این تفکر به دیگر کشورها به ویژه کشورهای خاورمیانه بود. از این رو رسانه‌های بیگانه که سازمان آنها در کشورهای سلطه‌گری همچون انگلیس و آمریکا بود به انتقاد از ملی شدن نفت ایران و تحقیر این حرکت در پیش چشم جهانیان و ملت ایران پرداختند. این در حالی بود که آمریکا حتی بخش بزرگی از سهام شرکت نفتی آرامکو در عربستان را به این کشور واگذار کرده بود، اما ملی شدن نفت ایران تحمل نمی‌شد.

منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،تاریخ سیاسی معاصر ایران