تبیان، دستیار زندگی

اسلام ستیزی عامل مهم سرنگونی شاه بود؛

علت سرنگونی رژیم شاه از زبان دکتر روحانی

آن کسی که آغازگر این ماجرا بود خود رژیم بود. اگر علیه مذهب وارد عمل نمی‌شد امام هم قاعدتاً وارد عرصه سیاسی نمی‌شدند اما بعد از اینکه مسئله مبارزه با دین شروع شد که البته امام این را قبلاً پیش‌بینی می‌کرد و لذا خود را برای این مبارزه آماده کرده بود، با جدیت تمام وارد مبارزه شد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
روحانی
آیت‌الله العظمی بروجردی به عنوان یک مرجع بزرگ شیعه و تقریباً از لحاظ حیطه مرجعیت به عنوان مرجع کم‌نظیر و یا حتی بی‌نظیر بودند. ایشان به عنوان مرجع مطلق جهان تشیع بودند. مردم ایران، شیعیان پاکستان، عراق، کویت و منطقه خلیج فارس،‌ هند و سراسر جهان تشیع مقلد ایشان بودند. سیطره مرجعیت ایشان بر کل جهان شیعه بود و از این جهت کم‌نظیر بودند. علمای دیگر، تحت‌الشعاع ایشان بودند. اساسا کسی که مرجعیت عام شیعه را بر عهده دارد هیچ‌وقت مجتهد دیگری برخلاف مشی و سیاست او قدمی بر نمی‌دارد. در قم علمای بزرگی بودند ولی همه تحت‌الشعاع ایشان بودند و از لحاظ تقلید هم می‌شود گفت در دنیای شیعه همه مقلد آیت‌الله العظمی بروجردی بودند.

آیت‌الله العظمی بروجردی به خاطر قدرتی که داشت خود رژیم شاه در برابر ابهت و قدرت ایشان، همواره مواردی را مراعات می‌کرد مذهب‌ستیزی رژیم کاملا آشکار نبود، عمدتاً به خاطر ترس از ایشان و مردم متدین.

یکی دو بار هم کارهایی که می‌خواستند انجام بدهند، آقای بروجردی برای شاه پیغام داد که اگر این طور شود من کشور را ترک می‌کنم. و همین پیغام و تهدید کافی بود که آن‌ها عقب‌نشینی کنند. هر برنامه‌ای که رژیم گذشته نسبت به مبارزه با دین و مذهب مدنظرشان بود به دلیل حضور آیت‌الله العظمی بروجردی، یا انجام نمی‌دادند یا مخفیانه کارهایی را انجام می‌دادند. خود شاه هم در کتابش می‌گوید یک قدرت غیرمسئول مانع کارهای من بود که مقصود آقای بروجردی است. بعد از فوت ایشان شرایط تغییر کرد. از یک طرف مرجعیت واحدی در دنیای شیعه نبود. در نجف عده‌ای از علمای بزرگ، مرجعیت آن‌ها مطرح بود، ‌ مثل آیت العظمی سیدعبدالهادی شیرازی و آیت‌الله حکیم و آیت‌الله خوئی و آیت‌الله شاهرودی مطرح بودند.
در ایران هم نام آیت‌الله خوانساری، گلپایگانی، ‌میلانی و ‌نجفی، بیشتر مطرح بود. امام علاقه‌ای به اینکه در وادی مرجعیت قدم بگذارند نداشت. حتی شاگردانش که اصرار داشتند که رساله توضیح‌المسائل ایشان را چاپ کنند نپذیرفت. خیلی علاقه نداشت که در این وادی قدم بگذارد. عمدتاً کار ایشان تدریس بود درس فقه و اصول ایشان جزو درس‌های پررونق حتی در زمان آقای بروجردی بود. در فروردین سال ۱۳۴۰ که آقای بروجردی فوت کردند و در طول سال ۱۳۴۰ امام در سطح قم و شاگردانش بیشتر مطرح بود. ولی از پاییز ۱۳۴۱ که ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی شروع می‌شود و مراجع وارد عمل می‌شوند امام با قاطعیت وارد عمل می‌شود یعنی آن زمانی که بحث مذهب‌ستیزی رژیم آشکار می‌شود مراجع وارد صحنه سیاسی می‌شوند و امام هم قاعدتاً وارد صحنه سیاسی می‌شود. در واقع آن کسی که آغازگر این ماجرا بود خود رژیم بود. اگر علیه مذهب وارد عمل نمی‌شد امام هم قاعدتاً وارد عرصه سیاسی نمی‌شدند اما بعد از اینکه مسئله مبارزه با دین شروع شد که البته امام این را قبلاً پیش‌بینی می‌کرد و لذا خود را برای این مبارزه آماده کرده بود، با جدیت تمام وارد مبارزه شد.

بعد از ماجرای به اصطلاح رفراندوم برای انقلاب شاه و مردم، مبارزه ادامه پیدا کرد. نقطه اوج آن دوم فروردین سال ۱۳۴۲ بود.

نهضت از سال ۱۳۴۱ شروع شده بود، ‌ولی نقطه عطف آن کشتار مدرسه فیضیه بود. آنجا امام نمود بیشتری پیدا کرد. شرایط بسیار خاصی در دوم تا چهارم فروردین در قم اتفاق افتاد تقریباً هر فرد روحانی و معمم را در خیابان قم می‌دیدند کماندو‌ها می‌زدند. بیمارستان‌ها پر از مجروح شده بود، فیضیه ویرانه شده بود حتی به خانه مراجع حمله می‌کردند و لذا درب خانه مراجع بسته شد. تنها خانه‌ای که دربش باز بود منزل امام بود که خود من هم غروب روز ۳ فروردین رفتم منزل امام، ایشان در حیاط نشسته بود و تعدادی از فضلا و طلبه‌ها دور ایشان جمع بودند. شهید محلاتی نقل می‌کرد که آن روز یک نفر به ایشان ‌گفت چرا اینجا نشستید، خطرناک است. امام در پاسخ این آیه را می‌خوانند: «قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلاَّ مَا کتَبَ اللّهُ لَنَا هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکلِ الْمُؤْمِنُونَ.»

تحقیر مردم از جانب حکومت

تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم ایران از دو طرف به شدت احساس تحقیر می‌كردند. موضوع اول، استبداد سیاه داخلی بود. مردم احساس می‌كردند هیچ نقشی در اداره حكومت ندارند و یك گروه كوچك فاسد كه در راس آن محمد رضا پهلوی قرار داشت بدون توجه به آرا و نظرات و نیازهای مردم سرنوشت آن‌ها را در دست گرفته است. موضوع دوم نیز رنج از استعمار خارجی مخصوصاً فشارهای آمریكایی‌ها بود كه ملت بزرگ و باعظمتی مانند مردم ایران با آن سابقه تمدن چند هزار ساله را دچار تحقیر ملی می‌كرد. در این زمینه كار به جایی رسیده بود كه آمریكایی‌ها بر ارتش، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، دانشگاه‌ها و تمام شئون كشور مسلط شده بودند و حتی حدود 30 مستشار آمریكایی در رادیو تلویزیون آن زمان فرمانروایی می‌كردند. 
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: عامل سوم كه نهایتاً كاسه صبر مردم را لبریز كرد، موضوع «اسلام ستیزی» بود. مردم با چشم خود می‌دیدند كه هر روز، بخش بزرگتری از قوانین اسلامی و اعتقادات و ارزش‌های دینی آن‌ها زیر پا گذاشته می‌شود و عرصه بر حاكمیت معیارهای اسلامی تنگ‌تر می‌گردد. قوانین و ارزش‌های اسلامی نه تنها جایی در حكومت نداشت كه رژیم شاه با مقررات اسلامی و سنن اجتماعی، عنادورزی و لجبازی می‌كرد. 
روحانی با اشاره به شعار كلیدی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و اهداف و آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی گفت: به رغم تمام بحران‌ها، مشكلات و موانعی كه طی سه دهه گذشته وجود داشته است، مردم ایران به بخش مهمی از اهداف انقلاب دست یافته‌اند. شعار استقلال تا حد زیادی محقق شده و امروزه حتی مخالفان جمهوری اسلامی نیز اذعان دارند كه ایران به كشوری مستقل تبدیل شده و روی پای خود ایستاده است. در زمینه شعار «آزادی» نیز در سه دهه گذشته به طور متوسط هر سال یك انتخابات برگزار شده و تمام اركان قدرت اعم از دولت، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان، شوراها و حتی رهبری نظام به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، برآمده از نظرات و آرای مردم هستند. با این حال نباید فراموش كرد كه هنوز بخش بزرگی از آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی محقق نشده است و تا رسیدن به قله اهداف نهضت امام خمینی (ره)، همچنان راه طولانی و دشواری پیش روی ماست. 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تاكید كرد: در این مسیر البته دو خطر عمده ما را تهدید می‌كند. خطر نخست آن است كه از ادامه حركت به سوی اهداف متعالی انقلاب باز ایستیم و دچار روزمرگی و خستگی شویم. خطر دوم و بزرگتر نیز آن است كه خدای ناكرده به عقب برگردیم و به تعبیر قرآن، بازگشت به "جاهلیت اولی" داشته باشیم.

روحانی افزود: اگر حواس ما جمع نباشد و مردم در صحنه نباشند ممكن است به استبداد بازگردیم. آن روزی كه كسانی پیدا شوند و جلوی انتقاد را بگیرند و بگویند حرف نزنید؛ روزی است كه گام اول را برای بازگشت به گذشته و آغاز استبداد برداشته‌ایم. اگر خدای ناكرده روزی برسد كه كسانی رای مردم را بخرند یا اگر خدای ناكرده روزی برسد كه انتخابات ما آزاد نباشد، آن روز همان روزی است كه گام اول برای بازگشت به عقب برداشته شده ا ست. اگر روزی برسد كه مسئولین ما به نظرات كارشناسان و نخبگان جامعه اعتنا نكنند و بدون توجه به نظرات مشورتی حركت كنند، آن روز شاهد نخستین گام برای بازگشت به استبداد خواهیم بود. البته نظارت‌های هوشمندانه مقام معظم رهبری و حضور مردم در صحنه می‌تواند اطمینان بخش باشند. 
رئیس مركز تحقیقات استراتژیك ادامه داد: چنین خطری در زمینه استقلال نیز وجود دارد. اگر هوشمندانه، هوشیارانه و با تدبیر حركت نكنیم یا اگر حاضر شویم از اصول انقلاب عدول كنیم، این خطر وجود دارد كه استعمار در قالبی جدید به كشور بازگردد. اگر دقت نكنیم، دشمنان ما ممكن است طرحی را در شورای امنیت به تصویب برسانند و به نحوی به كشور تحمیل نمایند كه ما را در سیاست و اقتصاد تحت فشار قرار دهد. استعمارگران ممكن است از غفلت یا شعارزدگی ما سوءاستفاده كنند و با استفاده از ابزارهایی چون شورای امنیت و یا دیگر سازمان‌های بین‌المللی یا با تاثیر گذاری در افكار عمومی جهان خواسته‌های خود را تحمیل نمایند. 
روحانی با یادآوری ابعاد مختلف استقلال از جمله استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال فرهنگی و ... تاكید كرد: در دنیای جدید، استقلال اقتصادی یكی از مهم‌ترین ابعاد استقلال است و به این معناست كه با قدرتمند كردن اقتصاد ملی، نیازهای كشور به خارج را كم كرده یا به صورت متقابل و متوازن درآوریم. بنابراین اگر روز به روز نیازهای اقتصادی ایران به كشورهای خارجی بیشتر شود و میزان واردات كشور افزایش یابد، باید توجه داشته باشیم كه عملاً در جهت وابستگی كشور حركت كرده‌ایم. افزایش واردات به شكل یكطرفه كنونی، استقلال اقتصادی كشور را مورد تهدید قرار می‌دهد. 
عضو مجلس خبرگان رهبری با تاكید بر این كه اصولاً استقلال اقتصادی بدون تعامل با دنیا ایجاد نمی‌شود، گفت: معنای استقلال این نیست كه دروازه‌های كشور قفل شود یا به سمت انزوا حركت كنیم. اگر با دنیا تعامل نكنیم و اگر از تكنولوژی روز دنیا استفاده نكنیم طبیعی است كه قدرت رقابت در دنیای امروز را از دست خواهیم داد. 
وی یادآور شد: حضور قدرتمندانه در بازارهای دنیا و حركت در مسیر استقلال اقتصادی نیازمند تدبیر، برنامه‌ریزی و استفاده بهینه از منابع كشور و سرمایه‌های اجتماعی است و با شعار یا دستكاری احتمالی در برخی آمارها نمی‌توان به این اهداف دست پیدا كرد.
منابع:فارس، تاریخ ایرانی، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی