سنت یا تجدد در عهد ناصری؛
نوسازی ناصرالدینشاهی
ناصرالدینشاه قاجار پس از آشنایی با مؤلفههای گوناگون تجدد، تنها به گزینش عناصری پرداخت که به استحکام ماندگاری قدرت او کمک می کرد. به نظر میرسد او اگرچه در اتخاذ سیاست نوسازی سعی وافر داشت، اما بیشتر برای رفع بحران و به صورت موردی به اصلاحات متجددانه روی آورد و البته درکوتاه مدت به هدف خود نیز رسید...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1396/08/23 ساعت 12:00
تصویر و ذهنیت موجود از «ناصرالدین شاه» بیانگر جایگاه متفاوت او نسبت به دیگر سلاطین دودمان قاجار است. این جایگاه ویژه معلول عوامل گوناگونی است. بخشی از این عوامل به ویژگیهای شخصیتی و برخی دیگر به تحولات داخلی و خارجی آن عصر باز میگردد که از چهارمین شاه قجر چه در میان پژوهشگران و چه در بین توده مردم، چهرهای نسبتاً متفاوت از همصنفان خویش ساخته است. دوران طولانی حکمرانی، آغاز امواج تجدد خواهی، وقوع جنبش تنباکو به عنوان نخستین خیزش مردمی به رهبری روحانیون، حضور صدراعظمهای اصلاحطلب و عمل گرا، گسترش وسایل ارتباطی به نسبت ادوار قبل و رفت و آمد بازرگانان و نخبگان ایرانی به کشورهای اروپایی، در کنار ویژگیهای شخصیتی ناصرالدین شاه و سفرهایی را که به اروپا داشت، میتوان در زمره این عوامل دانست. دیگر تمایز مهم او که کم و بیش با این موارد نیز مرتبط است، نوعی «دلبستگی لرزان به تجدد» در بعد تکنیکی و مفهومی است. این دلبستگی در برخی اقدامات و رویکردهای او در مقاطع خاصی از حکومتش انعکاس داشت.
همچنین در این مقطع زمانی، شاه سه بار به اروپا سفر کرد. این سفرها باعث شد تا او عقبماندگی اقتصادی و صنعتی، فساد اداری و بی تدبیری در اداره ایران را در مقایسه با دول اروپایی به شکلی ملموس درک کند. در دوره سوم که از 1308 ه.ق/1890 تـا 1313 ه.ق./1896(سـال کشته شدن ناصر الدین شاه) حدود هفت سال طول کـشید، گویا «شـاه از کشورداری خسته و از هر کـار اصـلاحی نومید شده و فقط به فـکر گـردآوری پول و مال برای تأمین هزینه زنهای گوناگون خود افتاده بود». در همین دوران اعطای امتیازهای گـوناگون بـه اروپاییان، خطر وابستگی کامل اقتصادی ایران را به دنبال داشت که با آگاهی و هشدار علما و خیزش مردم ناکام ماند. علایق و اقدامات ناصرالدینشاه که جنبه اصلاحگرانه داشته و مبتنی بر نوعی نوسازی گلچین شده و گلخانهای بود، در دوره دوم این تقسیم بندی رخ داد.
هرچند که کارکرد این مجلس «مشورت در باب اجرای اموری بود که دستور آن از طرف شاه صادر می شد و فقط با امور و مسائلی موافقت می کرد که اراده شاه به آن تعلق گرفته بود». ایجاد مدارس جدید از جمله دارالفنون در داخل کشور و اعزام دانشجو به خارج برای آموزش کادرها اداری نیز در این دوره قوت گرفت.
ناصرالدینشاه با تفسیر ایدههای نوگرایانه در راستای تداوم بیدردسر حکومت خود، تلاش میکرد تا از انتقادهای روحانیون، روشنفکران و بروز شورشهای اجتماعی مصون مانده و بر اعتبار و مشروعیت خویش بیفزاید. ضمن اینکه قضاوت دولتها و افکار عمومی اروپایی هم برای او اهمیت زیادی داشت. ویژگیها و علاقهمندیهای ناصرالدین شاه از دیگر شاهان قجری و اغلب درباریان مدرن تر بود.
همچنین با حمایت ناصرالدین شاه روزنامههایی چون وقایع اتفاقیه، دولت علیه ایران، شرف، روزنامه علمی، مرآت السفر و روزنامه ملت منتشر شد. او قصد داشت در نظر اروپاییان خود را پادشاهی پیشرو و مترقی نشان داده و وانمود کند در ایران نیز مانند ممالک اروپایی، روزنامههای متعددی در حال فعالیتند. روی دیگر بهرهگیری او از دستاوردهای تجدد اروپایی به ویژه وسایل ارتباطی نوین و اقتباس از برخی شیوههای نظارتی مرسوم در اروپا (مانند سانسور و تبعید مجرمان) مشروعت بخشی و کنترل عوامل بحران بود. صدور فرمان شاه در سال1267 ه.ق مبنی بر احداث جادهها، تاسیس چاپارخانهها و قراولخانه و سپس تشکیل خدمات پستی علاوه بر رفاه عمومی، تسریع کار ارتباطات دولتی برای اداره امور و سرکوب شورشهای احتمالی را در پی داشت.
صبح جمعه هجدهم ذیقعده ۱۳۱۳ ناصرالدین شاه قاجار به شکرانه پنجاهمین سالگرد سلطنت به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفت اما رویای جشن پنجاهمین سال سلطنت را واقعیت هولناک قتل او درهم شکست. میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه، در نقطهای او را به گلوله بست که چندسالی پیشتر به دستور شاه قاجار، سیدجمالالدین اسدآبادی را بازداشت و خوار و خفیف کرده بودند و بدین ترتیب میرزا رضا در آن روز هم انتقام ستمکشیهای خود از شاه گرفت و هم انتقام بدرفتاریها با مرشد خود را.
رویای میرزا رضا اما در دیدار با مرشدش سیدجمالالدین اسدآبادی در استامبول مهر تایید میخورد و تبدیل به نقشه میشود، آن روز که میرزا رضا در محضر سیدجمال و بهگاه شکایت از صدمات روزگار به گریه میافتد. سید اما او را برحذر میدارد که «گریه کار کودکان است و مرد مادام که دروازه مرگ به روی او باز است نه زیر بار ذلت میرود و نه از حوادث روزگار شکایت میکند.» میرزا رضا پس از شنیدن این سخن جانی تازه میگیرد و حال و روز ملالانگیز خویش تغییر داده و برای انتقام کشیدن از ستمکار خود را آماده میسازد. مخفیانه به ایران باز میگردد بهرغم آنکه میداند تحت تعقیب است با هزار ملاحظه خانهای در شهر ری برای خود فراهم کرده، قیافه و نام خویش را تا آنجا که ممکن است تغییر داده، در بالاخانه دری که از صحن مقدس به مدرسه امینالسلطان میرود به شغل معالجه امراض جلدی کودکان پرداخته و در حقیقت برای اجرای یگانه مقصد خویش انتظار فرصت میکشد. فرصتی که سرانجام به بهترین شکل ممکن برای میرزا رضا فراهم شد.
فرجام سخن
ناصرالدینشاه قاجار پس از آشنایی با مؤلفههای گوناگون تجدد، تنها به گزینش عناصری پرداخت که به استحکام ماندگاری قدرت او کمک می کرد. به نظر میرسد او اگرچه در اتخاذ سیاست نوسازی سعی وافر داشت، اما بیشتر برای رفع بحران و به صورت موردی به اصلاحات متجددانه روی آورد و البته درکوتاه مدت به هدف خود نیز رسید. از آنجایی که جنبه مصلحتی «نوسازی تدافعی» او پررنگ بوده و بنیانهای فکری قوام یافتهای نداشت، اغلب به رویکرد سنتی و استبدادی خود باز میگشت. این نوسان میان امواج خروشان تجدد و ساحل امن سنت پادشاهی، عاقبت فوران خشم توده را در پی داشت. ترور او به دست میرزا رضای کرمانی و وقایعی که بعدها به تحولات مشروطه انجامید، مولود همین اوضاع بیسامان بود.
منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،تاریخ ایرانی
نوسازی لرزان در میانه سالهای سلطنت
برخی پژوهشگران، دوران پنجاه ساله سلطنت نـاصرالدیـنشـاه را به سه دوره تقسیم کردهاند. نخست، دوره 10 ساله ای از 1264ه.ق/1848میلادی (تاجگذاری شاه) تا سال 1274ه.ق/1858میلادی که آن را دوران آشفتگی میدانند. شاه جوان در این دوره توانست با کمک صدراعظمهای خود(امـیرکبیر و مـیرزا آقاخان نوری) آشوبهایی مانند شورش خـراسان و قـیام بـابیها را سرکوب کند. دوره دوم را که از 1274ه.ق./1858م تا 1307 ه.ق./1890 میلادی، حدود سی و دو سال طول کشید میتوان دوران آرامـش و شـکوفایی نسبی نامید. در این دوره، ناصرالدین شاه «از برکت تربیت اکتسابی که از امیرکبیر یافته بود، به اصلاحات داخلی تمایل داشت، ضمن اینکه توجه امیرکبیر به تنظیم امور مالی و لشکری و کشوری خواه ناخواه برخی رجال میهنپرست را به خرابی وضع مملکت متوجه نموده بود».همچنین در این مقطع زمانی، شاه سه بار به اروپا سفر کرد. این سفرها باعث شد تا او عقبماندگی اقتصادی و صنعتی، فساد اداری و بی تدبیری در اداره ایران را در مقایسه با دول اروپایی به شکلی ملموس درک کند. در دوره سوم که از 1308 ه.ق/1890 تـا 1313 ه.ق./1896(سـال کشته شدن ناصر الدین شاه) حدود هفت سال طول کـشید، گویا «شـاه از کشورداری خسته و از هر کـار اصـلاحی نومید شده و فقط به فـکر گـردآوری پول و مال برای تأمین هزینه زنهای گوناگون خود افتاده بود». در همین دوران اعطای امتیازهای گـوناگون بـه اروپاییان، خطر وابستگی کامل اقتصادی ایران را به دنبال داشت که با آگاهی و هشدار علما و خیزش مردم ناکام ماند. علایق و اقدامات ناصرالدینشاه که جنبه اصلاحگرانه داشته و مبتنی بر نوعی نوسازی گلچین شده و گلخانهای بود، در دوره دوم این تقسیم بندی رخ داد.
اصلاحاتی که کافی نبود
نفوذ گسترده سیاسی و اقتصادی روسیه و انگلستان و دخالت آنان در شورشهای داخلی، ناصرالدین شاه را به اتخاذ تدابیری برای حفظ تاج و تخت ناگزیر ساخته بود. مدیریت این شرایط بحرانی، ایدههای نو و نهادهای نوین را میطلبید و این امر مستلزم گسست از شیوهها و ایدههای پیشین بود. اجرای اصلاحات در حوزه نظامی آغاز شد. ناصرالدینشاه پس از وقوع بلوای نان (شعبان 1277ه.ق) دریافت که قوای انتظامی موجود، از حل بحرانهای اینچنینی عاجز است و به فکر ایجاد یک نهاد منظم افتاد. پس از بازگشت از سفر دوم فرنگستان در سال 1295ه.ق اداره نظمیه را با اقتباس از الگوی پلیس اروپایی و به ریاست «کنت دومونت فرت» تشکیل داد و کنت نیز یک سال پس از استخدام، قوانینی را که بعدها به «کتابچه قانون کنت» معروف شد، به تأیید شاه رساند.تقسیم وظایف میان شش وزارتخانه فوائد عامه، داخله،خارجه، مالیه، جنگ و عدلیه در سال 1275ه.ق و تأسیس مجلس«دربار اعظم» یا «دارالشورای کبرای دولتی» با عضویت صدر اعظم، وزیران و شاهزادگان بزرگ و چند تن از رجال و اعیان، تغییر مهمی در ساختار کهنه حکومت پادشاهی در ایران بود.
ناصرالدینشاه با تفسیر ایدههای نوگرایانه در راستای تداوم بیدردسر حکومت خود، تلاش میکرد تا از انتقادهای روحانیون، روشنفکران و بروز شورشهای اجتماعی مصون مانده و بر اعتبار و مشروعیت خویش بیفزاید. ضمن اینکه قضاوت دولتها و افکار عمومی اروپایی هم برای او اهمیت زیادی داشت. ویژگیها و علاقهمندیهای ناصرالدین شاه از دیگر شاهان قجری و اغلب درباریان مدرن تر بود.
همچنین با حمایت ناصرالدین شاه روزنامههایی چون وقایع اتفاقیه، دولت علیه ایران، شرف، روزنامه علمی، مرآت السفر و روزنامه ملت منتشر شد. او قصد داشت در نظر اروپاییان خود را پادشاهی پیشرو و مترقی نشان داده و وانمود کند در ایران نیز مانند ممالک اروپایی، روزنامههای متعددی در حال فعالیتند. روی دیگر بهرهگیری او از دستاوردهای تجدد اروپایی به ویژه وسایل ارتباطی نوین و اقتباس از برخی شیوههای نظارتی مرسوم در اروپا (مانند سانسور و تبعید مجرمان) مشروعت بخشی و کنترل عوامل بحران بود. صدور فرمان شاه در سال1267 ه.ق مبنی بر احداث جادهها، تاسیس چاپارخانهها و قراولخانه و سپس تشکیل خدمات پستی علاوه بر رفاه عمومی، تسریع کار ارتباطات دولتی برای اداره امور و سرکوب شورشهای احتمالی را در پی داشت.
صبح جمعه هجدهم ذیقعده ۱۳۱۳ ناصرالدین شاه قاجار به شکرانه پنجاهمین سالگرد سلطنت به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفت اما رویای جشن پنجاهمین سال سلطنت را واقعیت هولناک قتل او درهم شکست. میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه، در نقطهای او را به گلوله بست که چندسالی پیشتر به دستور شاه قاجار، سیدجمالالدین اسدآبادی را بازداشت و خوار و خفیف کرده بودند و بدین ترتیب میرزا رضا در آن روز هم انتقام ستمکشیهای خود از شاه گرفت و هم انتقام بدرفتاریها با مرشد خود را.
قلب شاه قاجار با گلولهای که از تپانچه پنج لول یک رعیت ایرانی خارج شد از حرکت ایستاد، رعیتی که رویای قتل ناصرالدین شاه مالیخولیای ذهنش بود و با فکر اجرایی کردن آن شب و روز میگذراند.
فرجام سخن
ناصرالدینشاه قاجار پس از آشنایی با مؤلفههای گوناگون تجدد، تنها به گزینش عناصری پرداخت که به استحکام ماندگاری قدرت او کمک می کرد. به نظر میرسد او اگرچه در اتخاذ سیاست نوسازی سعی وافر داشت، اما بیشتر برای رفع بحران و به صورت موردی به اصلاحات متجددانه روی آورد و البته درکوتاه مدت به هدف خود نیز رسید. از آنجایی که جنبه مصلحتی «نوسازی تدافعی» او پررنگ بوده و بنیانهای فکری قوام یافتهای نداشت، اغلب به رویکرد سنتی و استبدادی خود باز میگشت. این نوسان میان امواج خروشان تجدد و ساحل امن سنت پادشاهی، عاقبت فوران خشم توده را در پی داشت. ترور او به دست میرزا رضای کرمانی و وقایعی که بعدها به تحولات مشروطه انجامید، مولود همین اوضاع بیسامان بود.
منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،تاریخ ایرانی