تبیان، دستیار زندگی

نقش علما در مشروطه طلبی ؛

اختلاف نظر علما برای برقراری مشروعیت حکومت

انقلاب مشروطه در ابتدا با شعارهای خاص خود بسیاری از قشرها و طبقات سیاسی و اجتماعی از جمله روحانیان را با خود همراه کرد، اما به‌تدریج و به علت مجموعه تحولاتی که بعد از مشروطه اتفاق افتاد، شعارهای انقلاب اعتبار و جذابیت خود را نزد روحانیانی چون شیخ فضل‌الله، که از طرفداران اولیه مشروطه بود، از دست داد. شیخ فضل‌الله نه به خاطر کاهش قدرت سیاسی، بلکه به دلیل تضعیف برخی از اصول و موازین اسلامی در قانون اساسی و تلاش مشروطه‌طلبان برای حاکم کردن اصول سکولاریستی، از موضع خود تغییر جهت داد و به مخالفت با انقلاب مشروطه برخاست.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مشروطه مشروعه
پس از اعلام رسمی شدن مذهب شیعه در ایران از سوی شاه اسماعیل صفوی، تحول بزرگی در جامعه ایران رخ داد.
اما پس از رسمی شدن مذهب شیعه در ایران، از آن پس روحانیون به عنوان یکی از مهمترین گروه‌ها و جریانها در تمامی تحولات و تغییرات جامعه ایران تأثیر بسزایی ایفا کرد. از این پس تمامی مناسبات مردم، از خمس و زکات گرفته تا داوری و قضاوت و نماز و معاملات و ازدواج و ارث و غیره... زیر نظر روحانیون انجام می‌گرفت. از این رو در برخی شهرها از جمله قم و تهران، حوزه‌های علمیه‌ای به مانند نجف که حوزه در آن بیش از هزار سال قدمت داشت، شکل گرفت. پس از این، مناسبات گسترده‌ای میان حوزه‌های ایران و نجف ایجاد شد و بسیاری از روحانیون برای تکمیل فرایند تحصیل حوزوی خود به نجف مسافرت می‌کردند زیرا این حوزه به عنوان حوزه مرجع و مرکز شناخته می‌شد.
با شروع حکومت قاجار، نقش حوزه نجف در تحولات داخلی ایران نیز تأثیرگذار شد و علمای این حوزه، در تمامی کنشها و رویدادهای صورت گرفته در ایران نقش داشتند یا خود جریان سازی می‌کردند. بی‌شک انقلاب مشروطه بزرگترین تحول دوران قاجار محسوب می‌شود و با توجه به اینکه روحانیون یک ضلع اصلی این انقلاب بودند، حوزه علمیه نجف و روحانیون ساکن در آنجا نگاه خاصی به این مسأله نشان دادند.

فضای حاکم بر ایران و نگاه علمای نجف به آن در آستانه انقلاب مشروطه

نهضت تنباکو که در دوره ناصری روی داد، در کنار تمامی تأثیراتی که در آن دوران به ارمغان آورد؛ دو پیام مهم با خود به همراه داشت: نخست اینکه از آن پس روحانیون به عنوان یکی از پرچمداران اصلی در تمامی تحولات ایران نقش داشتند، دوم اینکه آشکار شد اگر مردم در کنار هم و تحت لوای مراجع حرکت کنند، می‌توانند مانع از هرگونه قرارداد یکجانبه و ظلم بیگانه‌ها و کشورهای استعمارگر علیه ایران شوند. با فوت میرزای شیرازی و خالی شدن حوزه علمیه در ایران و نجف از یک مجتهد سرشناس و عالی رتبه، نگاه علمای نجف به شرایط موجود در ایران با دقت و البته اختلاف بیشتری همراه بود. اوضاع حاکم بر ایران در ماه‌های منتهی به انقلاب مشروطه مناسب نبود؛ از طرفی ظلم و استبداد افرادی همچون محمدعلی شاه و امین‌السلطان بر مردم و کسبه و از سوی دیگر نفوذ بی‌سابقه کشورهایی همچون انگلیس، بلژیک، پرتغال و روسیه در ایران باعث شد که نه خبری از مشروعه دینی باشد و نه مشروطه سلطنتی.

 پیش از صفویان سه گروه به عنوان صاحبان قدرت مطرح بودند که یا با یکدیگر تعامل می‌کردند و یا برای تصاحب قدرت بیشتر باهم وارد مبارزه و تنش می‌شدند. این سه گروه عبارت بودند از شاه و دربار، نظامیان و در نهایت تجار و بازرگانان.


هم زمان با روی کار آمدن مظفرالدین شاه بر تخت سلطنت، روزنامه‌هایی همچون ثریا، پرورش و حکمت مصر منتشر شدند و این مسأله باعث آگاهی مردم از شرایط جامعه و نیز مطلع شدن علمای نجف از شرایط حاکم بر ایران شد. چاپ روزنامه‌ها و گسترش اطلاعات در ایران باعث شد علمای نجف شرایط حاکم در ایران را بهتر درک کنند. مهمترین مسائلی که در آن برهه از زمان مردم ایران با آن درگیر بودند عبارت بود از: «شرایط بسیار اسفبار اقتصادی، استقراض از بانکهای خارجی برای بهبود اقتصاد کشور، تأسیس بانکهای انگلیسی، روسی و بلژیکی در ایران و به تبع آن افزایش نفوذ این کشورها در ایران و در نهایت استبداد بیش از اندازه حکام داخلی بر مردم و کسبه بازار.»
درک این چنینی از جامعه ایران از سوی علمای نجف در حالی صورت گرفت که هم زمان جریان روشنفکری در ایران شکل گرفته بود. این جریان که تحت عنوان فرنگ رفته یا منورالفکر معروف شده بودند، تنها راه برون رفت ایران از وضعیت موجود را تغییر و برقراری حکومت مشروطه می‌دانستند. با این حال علمای نجف، نگاه دو سویه‌ای نسبت به تحولات موجود در ایران داشتند که در ادامه تلاش می‌کنیم به بررسی آن بپردازیم.

چرا علمای نجف از مشروطه حمایت کردند؟

پس از فوت میرزای شیرازی که به عنوان مجتهد مرکز در حوزه علمیه نجف و ایران شناخته می‌شد، اختلاف نظرهایی میان علما در ایران و نجف وجود داشت. در نجف با اختلاف زمان کوتاهی علمایی همچون آخوند خراسانی، علامه نائینی، شیخ عبدالله مازندرانی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی حضور داشتند. هم زمان در ایران نیز علمایی همچون شیخ فضل الله نوری، سیدمحمد طباطبایی و سیدعبدالله بهبهانی زندگی می‌کردند.

در برهه مشروطه بخشی از علما با روشنفکران در خصوص چند مسئله نظرات کاملا یکسانی داشتند: 1. ایجاد تغییرات در ساختار داخلی حکومت و خلع امین‌السلطان؛ 2. تأسیس عدالتخانه به عنوان نهادی که می‌تواند مقدمات ایجاد یک حکومت مشروطه و آزادیخواه را ایجاد کند؛ 3. ایجاد مجلس.

در این میان، دو نوع نگاه نسبت به تحولات در جامعه ایران وجود داشت: برخی همچون شیخ فضل‌الله و حاج میرزا ابوالقاسم مشکل اصلی کشور را نفوذ بیگانگان و استعمار کشور توسط غربیها می‌دانست و تنها راه برونرفت کشور از این شرایط را مشروعه سلطنتی یعنی اجرای فرامین اسلام برای مبارزه با غربیان، ذیل پرچم سلطنت عنوان می‌کردند. در سوی دیگر برخی از علمای سرشناس نجف از جمله علامه مرحوم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی مشروطه و مبارزه با استبداد داخلی را نخستین راه خروج از بحران می‌دانستند و بر این باور بودند اگر استبداد داخلی ریشه کن شود و کشور با رأی و نظر همه مردم تحت عنوان نهادی به نام مجلس اداره شود، استعمار غرب نیز نمی‌تواند بر اهداف خود نائل آید.
از این رو نوع نگاه مشترکی میان علمای نجف و ایران با روشنفکران نسبت به پدیده مشروطیت به وجود آمد. برخی از علما از جمله علامه نائینی و شیخ عبدالله مازندرانی در این برهه نظرات تا حدی نزدیکی با روشنفکران داشتند و با ارج نهادن به آزادی، به شدت با استبداد داخلی مبارزه می‌کردند. از این رو این دو گروه در خصوص چند مسئله نظرات کاملا یکسانی داشتند: 1. ایجاد تغییرات در ساختار داخلی حکومت و خلع امین السلطان که به عنوان یکی از مستبدترین صدر اعظم‌های قاجار شناخته می‌شود. این دو گروه معتقد بودند نخستین راه برای استقرار مشروطیت خلع فردی همچون امین السلطان است که در کنار استبداد ذاتی، شرایط را برای فعالیت استعمارگرانه افرادی همچون «نوز بلژیکی» فراهم می‌کرد. 2. تأسیس عدالتخانه به عنوان نهادی که می‌تواند مقدمات ایجاد یک حکومت مشروطه و آزادیخواه را ایجاد کند. 3. ایجاد مجلس. علمای نجف بر این باور بودند، مادامی که نهادی تحت عنوان مجلس شکل نگیرد تا به واسطه آن نمایندگان ملت نقش مستقیمی در تصمیم گیری و تصمیم سازیهای کشور نداشته باشند، استبداد تا ابد پابرجا خواهد بود و شرایط کشور روز به روز بدتر خواهد شد.
جدای از این مسائل، حریت و آزادی یکی از مهمترین مسائلی بود که علمای نجف بر آن اصرار داشتند و معتقد بودند بدون مشروطیت نمی‌توان شاهد برقراری آزادی در جامعه بود. البته باید به این مسأله توجه کرد که در تعریف «حریت و آزادی» تفاوت اساسی میان علمای نجف و روشنفکران ایرانی وجود داشت؛ علما منظور از حریت را آزادی افراد از بندگی سلاطین مستبد جامعه می‌دانستند و معتقد بودند تا انسان از استبداد سلاطین آزاد نشود، نمی‌تواند شرع اسلام را درک کند. این در حالی است که روشنفکران آزادی را به حوزه آزادی بیان و قلم و مطبوعات و نوع زیستن بسط می‌دادند.

زمینه‌‌های نگارش رسائل مشروطه‌خواهی

با پیروزی نهضت مشروطیت و استقرار نظام مشروطه، در شرایطی که به دلیل غیبت امام، امکان تشکیل حکومتی کاملا عادل یا همان حکومت معصوم میسر نبود، علمایی که عملا با وضعیت جدید رویارو شده بودند و به انزوا از سیاست باور نداشتند، در مقابل این پرسش قرار گرفتند که اولا حکومت در عهد غیبت چگونه حکومتی است؟ ثانیا در صورت مطلوبیت نظام مشروطه و ارجحیت آن بر استبداد مطلقه، چه دلایلی برای مشروعیت حکومت مشروطه وجود دارد؟ صرف نظر از تعدادی علمای درباری که عملا از نظام سلطنت مطلقه طرفداری می‌کردند، باقی علما رساله‌هایی در تایید و مشروعیت این نظام نگاشتند.

اما رسائل این علمای طرفدار مشروطیت خود به دو دسته تقسیم شدند: رسائل نگاشته‌شده به قلم علمای مشروعه‌خواه و رسائل نگاشته‌شده به قلم علمای مشروطه‌طلب.


جواب علمای موسوم به مشروعه‌خواه به پرسش نخست این بود که در شرایط فقدان عملی حکومت معصوم در عصر غیبت، حکومت مشروع و مطلوب این دوره، حکومت مشروعه یا نظام دو قطبی است. علمای دسته دوم، یعنی علمای مشروطه‌خواه، با این عقیده موافق نبودند و با مشاهده صدور فتوای تحریم مشروطه و تکفیر مشروطه‌خواهان توسط بعضی از افراد، بر آن شدند که دلایل مشروعیت مشروطه را باز نمایند. به همین دلیل بود که رسائلی عدیده نگاشته شد تا نشان داده شود خاستگاه مشروطه در آموزه‌های اسلام است. هدف از چنین کاری این بود که هم مشروعیت مشروطیت تبیین گردد و هم به انتقادات مخالفان پاسخ داده شود. اگرچه در بسیاری از موارد دلایل بیان‌شده در رسائل مشروطه‌خواهان به هم نزدیک است، در عین حال هر نویسنده‌ای از نویسندگان رسائل طرفدار مشروطه، موضوع را از زاویه خاص خود بیان کرده است. در ادامه این نوشتار تلاش شده است به‌اختصار برخی از دلایل مطرح‌شده در معروف‌ترین رسائل آن دوران بررسی شود.
1. رساله «الئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» شیخ محمد محلاتی
در این رساله مرحوم محلاتی از مشروطیت دفاع و تلاش کرده است به مخالفان عقلی و شرعی نظام مشروطه بهترین پاسخ را بدهد. ایشان پس از طرح یک سری از دلایل عقلی ارجحیت نظام مشروطه بر مستبده، این چنین بیان کرده است که با استقرار مشروطیت، هم عموم مردم از ظلم و تعدی دولت جائره مستبده و رجال ظالم مرتبط با آن خلاص می‌شوند و هم حفظ بیضه اسلام تحقق می‌یابد و مملکت از وجود بیگانگان و کفار نجات پیدا می‌کند. پس از بیان این دلایل عقلانی و فواید آن برای عامه مردم، ایشان برای دفاع از مشرطه در برابر افرادی که مشروطه را مخالف اسلام می‌دانستند، بیان می‌کند که در صورت تحقق موارد بالا، مشروطیت از دو جهت همسو با اسلام است و از دید شرعی باید از آن دفاع کرد: «اول از جهت، نهی از منکر و اقامه معروف، و دوم از جهت، ضرورت مدافعه با کفار در اعتلای عَلَم اسلام و حفظ مملکت مسلمین از تهاجم کفار».
شیخ محمد محلاتی، پس از بیان این دلایل عقلانی و فواید آن برای عامه مردم، برای دفاع از مشرطه در برابر افرادی که مشروطه را مخالف اسلام می‌دانستند، بیان می‌کند که در صورت تحقق موارد بالا، مشروطیت از دو جهت همسو با اسلام است و از دید شرعی باید از آن دفاع کرد: «اول از جهت، نهی از منکر و اقامه معروف، و دوم از جهت، ضرورت مدافعه با کفار در اعتلای عَلَم اسلام و حفظ مملکت مسلمین از تهاجم کفار».
به اعتقاد مرحوم محلاتی، با عنایت به همین دو تکلیف شرعی است که باید برای استقرار مشروطیت در ایران شیعه تلاش کرد؛ چرا که در این راه دو بنیان دینی اطاعت از دستور خدا در ادای تکلیف امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با کفار و حفظ مملکت از تهاجم کفار وجود دارد. بدین ترتیب از دید او مخالفت با مشروطیت و تبلیغ علیه آن، جز تثبیت ظلم و تسلط کفار بر ممالک اسلامیه نتیجه‌ای نخواهد داشت. بدین ترتیب ایشان در رساله خود تماماً تلاش نمود مشروطه را هم‌راستا با شرع نشان دهد و مردم دیندار و باورمند به ارزشهای دینی را از نگرانی به در آورد و به پشتیبانی از مشروطه برانگیزاند.
2. رساله «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» آیت‌الله محمدحسین نائینی
دلایل مرحوم نائینی در دفاع از مشروطیت، چه در حوزه دفاع عقلانی و چه از جنبه در تعارض نبودن با اسلام، تقریبا مشابه مرحوم محلاتی است. ایشان نیز در رساله خود، ابتدا یک سلسله دلایل عقلی در برتری مشروطیت بر استبداد می‌آورند و استبداد را سرچشمه همه نابسامانیها، عقبماندگیها و واپس‌گراییهای مسلمانان می‌خوانند و در ادامه در جواب مخالفان مبنی بر مشروع نبودن مشروطه، سه دلیل فقهی را به عنوان اساس مشروعیت مشروطه ذکر می‌کنند:
یک) «وجود امر به معروف و نهی از منکر». به نظر می‌رسد مقصود نائینی از این قاعده این است که وقتی ممکن نیست سلطانی را از ارتکاب تمام منکرات و از جمله غصب حکومت باز داشت، ولی این امکان هست که با محدود کردن دایره اقتدار و سلطه او، وی را از ارتکاب منکرات دیگری نهی کرد و دور نمود، تلاش در راه استقرار مشروطیت، در حقیقت اقدام در نهی از منکر است.
دو) «نیابت مجتهد جامع‌الشرایط در امور حسبیه و وجوب اقامه نظم ممالک اسلامیه و حفظ بیضه اسلام». نائینی با توسل به همین باور و اعتقاد شیعی، متذکر می‌شود که چون ثبوت نیابت فقها و نواب عام امام عصر حداقل در امور حسبیه قطعی است و از سوی دیگر حفظ نظم ممالک اسلامیه و حفظ بیضه اسلام، از بارزترین مصادیق امور حسبیه می‌باشد، بنابراین بر فقها و علما فرض است که در اقامه وظایف یادشده بکوشند و با تحدید استبداد و استقرار مشروطیت در جهت مهم‌ترین وظایف حسبیه، که همان نظم ممالک اسلامی و حفظ بیضه اسلامی است، اقدام کنند.
سه) «وجوب تحدید کامل تصرفات عدوانی اشخاص، در صورت امکان و یا حداقل تحدید آن تصرفات در برخی جنبه‌های ممکن»؛ یعنی اگر فقها مشاهده کنند که موقوفه‌ای در تصرف عدوانی شخصی قرار گرفته است، آنان وظیفه دارند که در صورت امکان، رفع کامل تصرف، و اگر مقدور نبود وظیفه دارند آن را به هر اندازه ممکن تحدید کنند. بدین ترتیب چون فقها قادر نیستند که در عصر غیبت، به صورت کامل به تحدید سلطنت مطلقه بپردازند، بر آنان واجب است به قدر ممکن به محدود کردن سلطنت و مشروطه کردن آن دست زنند.4 در انتها مرحوم نائینی پس از توضیح سه اصل فقهی بالا نتیجه می‌گیرد مشروطه نه تنها از بُعد عقلی باید تحقق پذیرد، بلکه از بُعد دینی نیز مشروع است و باید در مسیر شکل‌گیری آن گام برداشت.
3. رساله «مکالمات مقیم و مسافر» آیت‌الله نجفی اصفهانی
مرحوم نجفی اصفهانی در این رساله که سبکی داستانی دارد، همچون دو رساله قبلی به تبیین علل عقلی برتری نظام مشروطیت نسبت به نظام پادشاهی می‌پردازد و بعد از یک قیاس بین آن دو، بیان می‌کند که چون در سلطنت مشروطه حاکمیت قانون بر مبنای کتاب الهی و سنت پیغمبر برقرار است و نه قانون فرد، و هم اینکه این نوع نظام قابل کنترل می‌باشد، مظالم آن به‌کرات کمتر از سلطنت پادشاهی است. البته او در ادامه بر خلاف مفاد دو رساله قبلی، برای بیان مشروعیت مشروطه، به جای ارائه دلایل فقهی یا کلامی، کوشیده است از طریق بررسی تاریخی و بیان این ادعا که دولت پیامبر اسلام مشروطه بوده است و چون این شیوه مسبوق به سابقه در تاریخ اسلام می‌باشد، مشروطه مشروع است و باید برای تحقق آن تلاش کرد.
4. رساله «سوال و جواب در بیان مزاید مجلس شورای ملی» سید نصرالله تقوی
ایشان در ابتدا سه راه‌حل فرضی برای اداره امور کشور بیان و پس از نقد آنها در ادامه راه‌حل چهارمی را ذکر می‌کند و آن را معقول و مشروع می‌شمارد: راه حل اول، تسلیم شدن به بیگانگان و واگذاری اداره کشور به ایشان، که نتیجه آن ننگ ابدی و از دست دادن استقلال کشور و اسلام است. راه حل دوم، اداره کشور را به طوایف فاسده و فرقه‌های منحرف واگذاریم تا آنها دود از نهاد دولت و ملت درآورند و پس از امحای مذهب هزار و سیصد و اندساله، مملکت را خلاف میل و رضای مردم اداره کنند. راه حل سوم، این است که افسار اداره مملکت را رها کنیم تا معاندین هر مذهب و ملت و کسانی که عقیده دارند مذهب ضایع‌کننده حقوق بشری است، بر امور کشور مسلط گردند و آنچه را اصلاحش را از عهده پیروان دین و مذهب خارج می‌دانند، اصلاح کنند. راه حل چهارم، همین راه‌حلی است که علما برگزیده و به استقرار نظام مشروطه مبادرت کرده‌اند. با اتکا به این راه‌حل، نه دولتهای دیگر می‌توانند به بهانه فقدان قانون با ما معامله ملل غیرمتمدنه را نمایند و نه فرق باطله را این امکان هست که قصد سویی درباره ملت و دولت بکنند.

منابع:موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،کتاب مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروعه:حسین آبادیان