تبیان، دستیار زندگی

چطور خالتورساز شویم؟

این مطلب با زبان نیمه طنز کنایه ای به برخی فیلم های کمدی زده که با کمترین زحمت و خلاقیت تولید می شوند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 فیلم آس و پاس
یک لحظه چشم تان را ببندید و از رویای فرهادی بودن دست بردارید. بروید توی یک دفتر که فقط فیلم کمدی می سازد.نه، از این دفتر بیرون بیایید؛ بروید توی آن یکی که راست کارش شاخه گلی برای فلان و بهمان است. خب حالا شما کارگردان هستید و می خواهید یک فیلم خالتورِکمدی بسازید. اسمش ناجور است؟دوست ندارید فیلم تان هم معنی«کار هنری بی ارزش»باشد؟قبول داریم ولی خب این یک اصطلاح است؛ قبلا می گفتند«فیلمفارسی» حالا اسمش عوض شده،لابد بعدا هم یک چیز دیگر بهش می گویند. با این اسم جنس شوخی و قصه فیلم همین اول کار معلوم می شود و لازم نیست هی توضیح دهیم چی قرار است بسازیم... حالا وقت مهیا کردن وسایل لازم برای خالتور سازی است. این چند قلم جنس را جور کنید ببینیم نتیجه چه می شود.

 قصه چی باشه؟

وقتی پای درد دل بازیگران می نشینیم می نالند که متن خوب نیست و چه و چه. خوشبختانه برای خالتور سازی دردسر این یک قلم جنس را نداریم. خودش جور می شود. چطور؟با تماشای فیلم های قبل از انقلاب. یا فیلم های درجه چندهم هند.یا بعضی از سریال های خودمان. توی فیلمفارسی ها کلی نکته و ایده هست که موقع نوشتن فیلمنامه به کار می آیند. مثل کاری که آرش معیریان توی «خالتور» کرده است: چند تا جوان آس و پاس یک مرد را نجات می دهند که از شانس خوب شان مایه دار است... قصه «گنج قارون» بود؟ مهم نیست. تازه این فقط یکی از قصه ها بود، وقت نداریم همه را تعریف کنیم خودتان بگردید زیاد پیدا می شود. 

با مزه باشیم

حواس تان باشد داستان عاشقانه باشد اما نه سوزناک. بهترین راه حل اضافه کردن یکی دو شخصیت بامزه به فیلم است. این جا است که بامزه بازی جواب می دهد. هر چه قدر می توانید شوخی بریزید توی فیلم. مثلا زن پیر خاطرخواه جوان قصه شده. یا یک خارجی زبان به ایران آمده و کلمه ها را پس و پیش ادا می کند. شخصیت ها را توی موقعیتی قرار دهید که بیفتند توی حوض، از پنجره بروند توی اتاق، کارهای عجیب و غریب انجام بدهند و.. یادتان باشد حتما آدم بد فیلم را گاه و بی گاه ضایع کنید. دل تماشاچی خنک می شود و کلی سر ذوق می آید.

آدم ها جابجا بشن

جابجایی و تغییر چهره آدم های قصه ، آپشن جذابی است که موقع نوشتن فیلمنامه کلی کارتان را جلو می اندازد. فکرش را بکنید تا آخر یا حتی وسط های فیلم کسی نداند این آن نبوده. بعدش داستان کلی جذاب و پر آب و تاب می شود. چند وقت است آن یکی فرمول، یعنی زن پوشی شخصیت ها کم شده. نمی دانیم چرا؟ ولی روش خیلی خوبی برای ریسه رفتن تماشاچی است. اگر قصد استفاده از این دو فرمول را دارید تماشای این چند فیلم توصیه می شود:«آس و پاس»، «شیر و عسل» ، «شاخه گلی برای عروس» ،«کلاهی برای باران» و ...

قیافه ها چه شکلی باشه

وقتی فیلمنامه را می نویسید به قیافه هندی مهران غفوریان یا قیافه عربی محمد رضا شریفی نیا توی«آس و پاس» فکر کنید خودتان می خندید و فیلمنامه بامزه تره می شود. حالا اگر نخواستید قصه تان آدم خارجی داشته باشد حتما حواس تان باشد تغییری اساسی روی چهره بازیگرها ایجاد کنید. بازیگر نارحت که نمی شود هیچ، استقبال هم می کند. مهم تر از محمد رضا گلزار نیستند که توی «دو خواهر» موی بلند و عجیبی داشت. تازه این فیلم کمدی نبود وگرنه می شد قیافه ها را بیشتر به هم ریخت.

چطور بازی کنن

شنیده اید می گویند فلانی تیپ بازی می کند. دقیقا برای خالتور سازی همین را می خواهیم. بنابراین باید سراغ بازیگرانی رفت که امتحان شان را پس داده اند و می دانند چطور مردم را بخندانند. اصلا به فکر گرفتن بازی متفاوت نباشد. مگر امین حیایی بعد از«کما» کلی نقش کمدی بامزه بازی نکرد؟ یا همین الان غیر از این است که مهران غفوریان و علی صادقی ِ«خالتور» همان بازیگران با مزه همیشگی اند؟ یا محمد رضا شریفی نیا کاری دارد جز گفتن دیالوگ؟

کی بازی کنه؟

هنوز دوره سحر قریشی تمام نشده. پس بی هیج شک و شبهه او را برای نقش اول زن فیلم تان انتخاب کنید. برای این که بدانید او بهترین گزینه است به فروش «آس و پاس» و «خالتور» نگاه کنید. نکته مهم تر: قریشی در 20 فیلم خالتور (چه جدی و چه کمدی) بازی کرده و از این نظر رکودار است.شاید اگر شرایط مثل چند سال قبل بود حدیث فولادوند را پیشنهاد می دادیم یا حتی بهنوش بختیاری را.فولادوند بعد از«داماد خجالتی» کم کار شده و بختیاری دوست دارد نقش جدی بازی کند. بر عکس این دو، مریم امیرجلالی هنوز به فیلم های خالتور نه نمی گوید. مهران غفوریان بامزه است و هر کاری کند مردم می خندند. شش تا فیلم خالتور توی شش سال اخیر بازی کرده. محمدرضا شریفی‌نیا هم هست و می شود برای نقشی فرعی از او کمک گرفت. با این که دوران احمد پورمخبر بعد از بازی تو 20 فیلم تمام شده بنظر می رسد، ولی می شود باز هم از او استفاده کرد.این فهرست را هم داشته باشید برای نقش های دیگر فیلم:علی صادقی،جواد رضویان،محمدرضا هدایتی،اکبر عبدی،حسام نواب صفوی،لیلا بلوکات،یوسف تیموری حمید گودرزی، سیرروس گرجستانی، نادر سلیمانی، فتحعلی اویسی. اگر توانستید امین حیایی را متقاعد کنید برای تان بازی کند، خودش که به فیلم های خالتور بی میل شده.

آواز و حرکات موزون به مقدار کافی

بدون ساز و آواز و حرکات موزون فیلم،خالتور نمی شود. نمکش به همین است که یک مشت ترانه قدیمی و آن ور آبی بریزی توی فیلم و اگر شد چند حرکت موزون هم کنار آن باشد. این دیگر بستگی به ذوق شما دارد. مثلا آرش معیریان وقتی می خواست از ترانه های غیر مجاز توی «کما» استفاده کند این طور ترفند زد: گلزار و حیایی ضبط ماشین آدم های به ظاهر موجه را روشن می کردند تا معلوم شود خیلی هم پاستوریزه نیستند. یا توی همین «خالتور»، شرط صاحب رستوران این است که خواننده ها،خالتور بخوانند. این شرط برای شان سنگین است و توی ذهن خود مرور می کنند اگر به این خواسته تن دهند چه می شود. بنابراین هر بار شکل یک خواننده آن ور آبی می گیرند و ترانه اش را می خوانند.«آس و پاس» ترانه داشت،«عشق، شانس، تصادف» داشت و ... راستی اگر ترانه ها را نعل به نعل خواندید و مثل «خالتور» به بهانه ای از ترانه «گنج قارون» استفاده کردید چه بهتر. اگر نشد می توانید مثل «عشق، شانس، تصادف» معادل سازی کنید.

لاکچری گاهی هم بیژامه

فضای کثیف و داشتن پیژامه جادو می کند. فکر نکنید همین طوری می گوییم؛ این را در فیلم های خالتور موفق زیاده دیده ایم.«خالتور»،«آس و پاس»،«شاخه گلی برای عروس»، «دلداده»،«شیر و عسل» و ... حتما یک شخصیت پیژامه پوش دارند که وقتی نگاه شان می کنی ناخواسته می خندی. یادتان باشد این شخصیت ها باید توی محله و خانه های شلوغ و بی ریخت باشند. هر چه هم آدم های درب و داغان بیشتر باشد موقعیت خنده دار تر است. آن ور ماجرا فراموش تان نشود. فیلم به فضای لاکچری هم نیاز دارد؛مثل خانه های ویلایی،ماشین های شاسی بلند و ...

طولانی نشه

این توصیه ربطی به کیفیت فیلم ندارد اما مهم و اساسی است. یادتان باشد برای خالتور سازی خیلی وقت نگذارید. یعنی اصلا نیاز به سخت گیری نیست؛ فرمول هایی که گفتیم رعایت کنید زیر بیست روز فیلم جمع می شود. حتی مورد داریم که توی ده روز فیلمی ساخته شده؛این را خود آرش معیریان رسما اعلام کرده. البته اگر شما دل تان بخواهد می توانید سخت گیری کنید و فیلم را سر حوصله بسازید اما یادتان باشد تهیه کننده جلوی تان را می گیرد. پس سریع باشد و به فکر جور کردن سرمایه. بعضی بازیگران این کار می کنند و  با خودشان اسپانسر می آوردند.

حالا نوبت اسمه

«برخی مسائل وجود دارد که اسم گذار را به یک قطعیتی می رساند که اسم فیلم را اگر چنین چیزی بگذارد، می تواند باعث جلب توجه مخاطب شود. مسائلی مثل این است خیلی وقت ها ما اسم یک فیلم را از شکل خوانش آن انتخاب می کنیم و به این فکر می کنی که چطور خوانده می شود و گرافیک آن روی پوستر به چه شکلی نوشته می شود. از طرف دیگر، آهنگ کلمه هم مهم است. پروسه انتخاب نام برای هر فیلم، پروسه مهم و پیچیده ای است.» این ها که خواندید نظر ما نبود؛ نظر آرش معیریان است که پارسال به همشهری جوان گفته بود و خب حتما بواسطه تجربه اش نسبت به حرف های ما مستندتر است. معیریان برای سه فیلم آخرش اسم های «خالتور»، «دم سرخ ها » و «آس و پاس» را انتخاب کرده و شما می توانید با مراجعه با نام مابقی فیلم هایش نحوه نامگذاری را یاد بگیرید. یک راه حال دیگر هم هست؛ همان کاری را بکنید که خیلی ها کردند و می کنند: قرض گرفتن از اسم فیلم های گیشه ای پیش از انقلاب. اگر سخت تان است این چند تا را فعلا توی ذهن بسپارید شاید بکارتان بیاید:«افراطی ها»، «فوتبالی ها»،«مامان بهروز منو زد»، «شاخه گلی برای عروس»،«داماد خجالتی»،«پدرهای امانتی»، «مادرزن سلام»، «چهار اصفهانی در بغداد».